آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

عشق می‏داند چگونه خداحافظی کند

Heraclitis می‏گوید: «هر چیز در حال جریان است و هیچ‏چیز ساکن نیست. هر چیز در حال تداوم است و هیچ چیز ثابت نیست.»
باید آماده باشید. این همان چیزی است که به آن مراقبه می‏گویم. وقتی چیزی رفت باید آماده باشید. باید رهایش کنید. نباید شکایت کنید، نباید از آن یک واقعه بسازید ـ زمانی که چیزی رفت، رفته است. عاشق زن یا مردی هستید و سپس لحظه جدایی فرا می‏رسد. این لحظه‏ای است که انسان واقعی را نمودار می‏سازد. شکایت، اکراه، دودلی، عصبانیت، ستیزه‏جویی و تندخویی یعنی اصلاً به او عشق نمی‏ورزی! اگر عاشق هستی جدایی می‏تواند پدیده زیبایی باشد. باید سپاسگزار باشی. اکنون زمان جدایی فرا رسیده و تو می‏توانی با تمام وجود بگویی خداحافظ؛ اگر بواقع عاشق هستی. باید سپاسگزار باشید. اما شما هرگز عاشق نبوده‏اید، به عشق فکر می‏کنید (می‏اندیشید)، هر کاری انجام می‏دهید اما هرگز عاشق نیستید.

اکنون زمان جدایی فرا رسیده است و تو نمی‏توانی به زیبایی بگویی خداحافظ، زیرا تازه می‏فهمی که هدف را از دست داده‏ای، زمان را باخته‏ای؛ تو هرگز عاشق نبوده‎‏ای و معشوق در حال رفتن است. عصبانی و خشمگین می‏شوی، پرخاش می‏کنی. لحظه جدایی همه چیز را نشان می‏دهد زیرا لحظه اوج است. و سپس در تمام مدت زندگیت از این زن شکایت می‏کنی: او زندگیم را نابود کرد. و به شکایت کردن ادامه می‏دهی. سپس همواره زخم را با خودت حمل می‏کنی. عشق باید در تو شکوفه کند اما آنچه واقع می‏شود و آنچه در سراسر دنیا اتفاق می‏افتد این است که ثمره عشق برایتان زخم و جراحت است. در زمان حال عشق بورزید زیرا هیچکس از لحظه بعد خبر ندارد و جدایی از راه می‏رسد.

اگر بواقع عاشق کسی هستید، باید به زیبایی جدا شوید. اگر عاشق زندگی هستید باید به زیبایی از آن جدا شوید. باید شکرگزار باشید. آخرین کلماتتان و سپردن ساحل زندگی به دیگری خود نشانه قدرشناسی است؛ زندگی تجارب بسیاری به شی بخشیده است.
هیچ قلّه‏ای بدون درّه نیست»
زندگی از شما آنچه که هستید ساخته است. رنج و درد بوده اما برکت نیز داشته است. رنج بوده اما خوشحالی نیز وجود داشته است. و اگر هر دو را زندگی کرده باشید وجود درد و رنج نیز برایتان خوشایند خواهد بود، زیرا لذت بدون درد و رنج امکان ندارد، وجود درد و رنج نیز از همین روست. باید زندگی را در تمامیتش شکرگذار باشی. هستی، زمستان و تابستان، زندگی و مرگ و روز و شب است. زندگی رنج و لذت است هر دو با هم! در آن صورت دیگر نخواهید گفت: من فقط لحظات خوشایند را دوست دارم، اشتباه است، تقاضای غیر ممکن است. خواستن قله بدون دره است. غیر ممکن است، با طبیعت مغایر است. دره باید با قله وجود داشته باشد: هر چه قله عظیم‏تر باشد، دره عمیق‌تر است. کسانی که به این درک رسیده‏اند هر دو خوشحال و راضی‏اند. زمانی دوست دارید تا از قلّه بسوی دره بائید زیرا دره بیایید زیرا دره آرامش‌بخش است. قله خوب است، شورانگیز است، اوج است. اما پس از شور و اوج شخص احساس خستگی می‏کند و بعد دره آنجا است. هر دو زیباست، درد و رنج و خوشی و لذت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد