آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

خشم در تو برخاسته؛ و اینک سه امکان پاسخگویی وجود دارد. بسیاری از مردم فقط دو امکان را می‌شناسند. یک راه این است که این خشم و این آتش و این زهر را بر دیگری خالی کنند، آن‌وقت خشم ویرانگر است، و طبیعی است که پس از آن‌که دیگری را سوزاندی و او را زخمی کردی، احساس می‌کنی که کاری خطا انجام داده‌ای.
اما امکان دیگر این است که خشمت را بروز ندهی، اما آن را در درون خود بچرخانی. آن‌وقت به خود آسیب می‌زنی؛ آن‌وقت به خودت زخم می‌زنی، آن آتش درونت را به آتش می‌کشد؛ آن‌وقت همیشه بر سر یک آتشفشان خواهی نشست؛ هرگز راحت نخواهی بود؛ همیشه بیقرار خواهی بود. تمام خوشی‌ها از زندگی‌ات ناپدید می‌شود.

جامعه، کلیسا و حکومت همواره طرف‌دار راه دوم هستند. جامعه می‌گوید: «با دیگران عصبانی نباش. هر کاری که می‌خواهی با خشمت بکن ـ قورتش بده! ـ ولی با دیگران خشمگین نشو.» اگر تو از زخم معده رنج می‌بری، به خودت مربوط است. اگر از سرطان رنج ببری، به خودت مربوط است. و جامعه چنین وانمود می‌کند که سرطان ربطی به خشم ندارد و زخم معده به عصبانیت مربوط نیست. جامعه تصمیم گرفته است که تو فقط باید درست رفتار کنی. جامعه از «دیگری» محافظت می‌کند. زیرا که جامعه از «دیگران» تشکیل شده است. جامعه می‌گوید: تو می‌توانی خود ویرانگر (Self – destructive) باشی، این به خودت مربوط است. جامعه با قتل مخالف است، ولی با خودکشی مخالف نیست. اگر عواطف منفی خود را به درون بریزی، این خودکشی است. من با هر دو راه مخالفم؛ زیرا هر دو تولید گناه می‌کنند و هر دو تولید پیچیدگی‌هایی می‌کنند.رویکرد من این است که اگر خشم وجود دارد، آن را تماشا کن! شاهد باش که خشم وجود دارد. هیچ کاری در موردش نکن. نیازی نیست. فقط به آن نگاه کن. و تعجب خواهی کرد که فقط با نگاه کردن به آن، شروع می‌کند به از بین رفتن. آن ابر، دیر یا زود از بین می‌رود و تو هیچ کاری در موردش نکرده‌ای؛ نه آن را بیرون ریخته‌ای و نه آن را فروخورده‌ای، دیگر لازم نیست احساس گناه کنی!
و این در مورد تمامی عواطف منفی صادق است. صوفیان آن را شهادت (Sahada) می‌خوانند. هندوها آن را ساکشین (Sakshin) می‌خوانند. فقط تماشا کن! هیچ کاری نکن! نیازی به هیچ عملی نیست. هر عملی خطاست. زیرا عمل همواره تحت تأثیر است؛ اگر خشم خود را بر دیگران خالی کنی، خطا خواهد بود، اگر بر خود نیز تحمیل کنی، باز هم اشتباه خواهد بود.
هر عملی که تحت تأثیر یک عاطفه منفی انجام شود، اشتباه است و بعدها تولید احساس گناه خواهد کرد. ولی راهی برای «کاری نکردن» وجود دارد: یک تماشاچی باش! فقط یک شاهد باش! آن را ببین! آن وجود دارد. تو «آن» نیستی، تو «بیننده» هستی. وقتی که خشمگین هستی، وقتی که حسود هستی، وقتی پر از نفرت هستی، در سکوت بنشین. درها را ببند. ساکت بنشین. بگذار خشم وجود داشته باشد، بگذار خشم در پیش چشمانت جرقه بزند، بگذار نفرت هم چو یک فیلم حرکت کند و تو یک تماشاچی باش و تعجب خواهی کرد:
آن عاطفه نمی‌تواند برای همیشه آنجا بماند. این یک یقین است. دیر یا زود می‌رود. فقط چند دقیقه طول می‌کشد تا برود... و ناگهان، رفته است؛ اثری از خودش بر جا می‌گذارد. هیچ احساس گناهی ایجاد نخواهد شد. و انسانی که احساس گناه ایجاد نکند، انسانی مذهبی است. من انسانی را مذهبی می‌‌خوانم، که هیچ نوع احساس گناهی را خلق نکند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد