آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگی است، تأخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن از آشتیها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را باور نکن
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی، تحقیر را باور نکن
بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بِکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود، نقّاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن، تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکن
محمد جــــــانبلاغی