خیلی وقتها سعی میکنم که بنشینم و چند خطی بنویسم، برای روز مبادا. شاید آن روزی که بخواهی بگذاری بروی، من بمانم و یک دنیا چشم که به زیبای چشمهای تو نیست. چند خطی بنویسم و آماده داشته باشم که در آن روز مبادا، بدهم دستت و بگویم بخوانش. سعی کنم متقاعد شوی که این روز مبادا را عقب بیندازی و حتا شاید باز هم مبادایش کنی.
<< مرا از امپراتوری چشمهایت اخراج نکن. همین چند وقت پیش بود که به زور پناهندهی چشمهایت شدم، درست همین دیروز یا قبلاترها بود که روزی صد بار در چشمانت زل میزدم و با زبان بی زبانی التماست میکردم که حتا شده باشد یک ثانیه هم بیشتر طولش بدهی خیره ماندن به صورت من را. من یک نویسندهام، نویسندهای که ارایه تعریف دقیقی از چشمهای تو را بلد نیست. من فقط همین قدر بلدم که بیایم و در چشمهای تو، درست در سیاهی مرکزش، بچرخم؛ نگذار در حین این چرخیدنها- یا حتا سرگیجهی بعد از چرخیدنها- از چشمهایت بیفتم. من اگر از چشمهایت بیفتم میشوم یک نویسندهی بیکار که تنها کارش تعریف از چشمهای تو بود. نگذار که با رفتنت حسی پیدا کنم شبیه حس آدمی که دیرمیرسد به ایستگاه اتوبوس و تا میرسد اتوبوس میرود و آن آدم میماند و اتوبوسی که رانندهاش دنده عقب رفتن را بلد نیست. >>
این حرفهای قشنگ قشنگ را هر روز روی برگهی جدیدی مینویسم و تا شب هزار بار و حتا بیشتر، تکرارش میکنم، ولی حیف من آنقدر که خوب مینویسم؛ خوب حرف زدن را بلد نیستم و با یک نگاه بی تفاوت از سوی تو آنقدر دست و پایم را گم میکنم که فراموش میکنم نویسندهام و روزی این همه حرف قشنگ قشنگ زده بودم تا در روزهای مبادا بتوانم متقاعدت کنم که نروی.
آنچنان خود را برای جهان آماده کن , که قهرمانان خود را برای میدان مسابقه آماده می کنند.
برای اینکه خوب زندگی کنی, باید خودت را بالای زندگی نگاه داری.
بزرگترین فن زندگی, استفاده از فرصت های بی نظیری است که به ما دست می دهد.
جواب ندادن هم جوابی دارد.
مراقب باش که به خاموشی عادت کنی, که از سکوت, هیچ گاه پشیمان نشوی.
هزار بار گوش بده و بیش از یک بار سخن مگو!
تشخیص دادن عیوب, خیلی بهتر از عیوب است.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر شوند و نه چندان نرمی که برتو چیره گردند.
برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است: اول پشتکار , دوم پشتکار , سوم پشتکار
استاد بودن در یک فن, بهتراز آن است که شخص در صد کار دخالت کند و هیچ یک را به خوبی یاد نگیرد.
کم حوصلگی آفت مهم زندگی است. چه در تحصیل, چه در عبادت و چه در کار و کوشش.
خلاصه اینکه , در دل هر شکست بذر پیروزی نهفته است, آن را بیابید و از آن مراقبت کنید تا نهال پیروزی سبز شود.
زندگی بعضی از آدم ها اشفته و پرهرج و مرج است. آنها همیشه در عجله هستند, چند کار را به طور همزمان انجام می دهند و ندرتا وقت کافی برای خودشان می گذارند. همه ی ما در جستجوی آرامشیم اما بعضی ها انچه که لازمه دستیابی به آرامش است را انجام نمی دهند و دنبال راه هایی برای بدست آوردن آرامش می روندکه فقط هرج و مرج زندگیشان را بیشتر می کند.
چند راه ساده برای ایجاد آرامش در زندگی به شما پیشنهاد می کنیم.
♥ هیچ وقت از یاد خدا غافل نشوید و اعمال دینی را به موقع و با نیت خالص انجام دهید. بدانید که خدا هیچ وقت بنده هایش را تنها نمی گذارد و همیشه به یاد او بودن مایه ی آرامش دلهاست.
♥ درهم و برهمی زندگیتان را کمتر کنید . این به آن معنی نیست که همه ی وسایلتان را بیرون بریزید. نه , منظورمان این است که کمدها , طبقه ها و اثاثیه منزل و محل کارتان را مرتب کنید. در این مرتب کردن خودتان را از شر هرچیزی که به دردتان نمی خورد, لازم ندارید, استفاده نمی کنید و می توانید به راحتی بدون آن زندگی کنید خلاص کنید.
♥ اگر در روابط شخصیتان اختلافاتی دارید و هنوز از آن ناراحتید, رابطه تان را بهبود بخشید. بروید و با فرد مورد نظر صحبت کنید و احساستان را با او در میان بگذارید. اگر لازم باشد, عذر خواهی کنید و بخشش بخواهید یا از طرفتان معذرت خواهی طلب کنید و او را ببخشید . اگر آن رابطه ارزش نگه داشتن را داشته باشد, مطمئن باشید که می توانید آن را حفظ کنید.
♥ بودجه و خرج و مخارجتان را از نو ارزیابی کنید. سعی کنید درآمدتان را مدیریت کرده و آن را به صورت معقول خرج کنید. از مخارج غیر ضروری پرهیز کرده و نیازها را اولویت بندی کنید.
♥ خودتان را ببخشید. با اشتباهات گذشته تان فکر کنید. ببینید کجای کارتان غلط بوده است و خودتان را ببخشید و بعد آن را به کلی از مغزتان بیرون کنید . ما از اشتباهاتمان درس می گیریم اما این به آن معنی نیست که باید همیشه این اشتباهات را
در ذهنمان نگه داریم . همه ما انسانیم و حتی باهوش ترین انسانها هم شاید اشتباه کنند. پس با امید به رحمت خداوند خودتان را ببخشید و به زندگی ادامه دهید.
♥ برای هر هفته تان برنامه ریزی کنید . تا آنجا که در توانتان است ان برنامه را کامل جلو ببرید اما این را هم بدانید که بعضی اوقات لازم است که برنامه تغییر کند. اوقات فراغتتان را مشخص کنید و برنامه ریزی کنید که در آن اوقات سرگرمی های محبوبتان را انجام دهید.
روزگارا ، که چنین سخت به من میگیری ،،،
باخبر باش که پژمردن من آسان نیست
گرچه دلگیرتر از دیروزم ، گرچه فردای غم انگیز مرا می خواند
لیکن باور دارم دل خوشی ها کم نیست !
آرزویی بکن ...
گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه ...
آرزویی بکن ...
شاید کوچکترین معجزه اش
بزرگترین آرزوی تو باشد !!
ای کاش یاد میگرفتم ...؟؟؟
اگر در رابطه ای "حرمتم " زیر سوال رفت
برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنم
و به طور احمقانه ای منتظر معجزه نمانم...
سکوت تنها دوستی است که هرگز خیانت نمی کند!!!
به سلامتی اونایی که به ظاهر آرومن ولی توی دلشون سونامی هست ...
چند روزی است که خیلی ناخوش است..
توان ایستادن وبازی کردن ندارد.نمی تواند بخورد و اگر هم بخورد انگار هزاران سوزن در بدنش فرو می رود...
چشم هایش باز نمی شود اما گله ای ندارد و ناله سر نمی دهد.
انگار این همه درد و رنج شیرین است...
شیرین و دل انگیز برایش...
این به خاطر یک خیال است.خیالی که شاید هن واقعیت نداشته باشد...
قبل از اینکه بیمار شود ماردش مریض بود..
دعایی کرد.دعایی از ته دل که دردهای مادرش به او سرایت کند و او به جای مادرش مریض شود.
دخترک با این سن کم (۱۰ ساله) نمی توانست درد کشیدن مادرش را تحمل کند...
نمی دانم اتفاق بود یا به خاطر آن دعایش٬ اما مادرش خوب شد و او بیمار!
در خیال خود این همان درد های است که مادرش باید تحمل می کرد..
این است که باعث می شد دخترک با این سن کم آرام و بی گله باشد.
مادر شیرین ترین و زیبا ترین آیت الهی ست.بیایید زحماتش را پاس بداریم و وی را در سایه سار عشق الهی تکریم گوییم.
مادرم دوست دارم ....
سر کلاس آموزش چتر نجات چندتا کار آموز بودن...
استاد یه چتر آورد واسه تشریح.
به کار آموزا گفت سمت چپ هر چتری یه دسته هستش که وقتی اونو میکشیم چتر شماره ۱ باز میشه.
یکی از کار آموزا دستشو بالا میبره...
استاد: بله بفرمایید!؟
کار آموز: ببخشید اگه چتر شماره یک باز نشد چیکار کنیم؟
استاد: از چتر شماره ۲ استفاده میکنیم که سمت راست کوله یه دسته هستش اونو بکشید چتر باز میشه اما در استفاده از چتر دوم احتمال ۱۰٪ الی۲۰٪ احتمال مرگ هست.
کارآموز: اگه چتر شماره دوهم باز نشد چی؟
استاد: از چتر شماره ۳ استفاده می کنیم که سمت چپ زیر اهرم چتر یک قرار داره.
کارآموز: استاد اگر اونم باز نشد چی کار کنیم؟
استاد: شاکی میشه و میگه بیشتر از این به ما نگفتند.فقط گفتن یه کتابچه در سمت راست کوله پشتی وجود داره.صفحه ۴۹ رو باز کنید بهتون میگه چیکار کنید....
سر کلاس آموزش عملی
اتفاقا چتر شماره یک همون کار آموز باز نشد به فکر چتر شماره ۲ افتاد.اما اونم باز نشد.چتر شماره۳ را هم امتحان کرد اما باز نشد..
همون جور که بین زمین و آسمون معلق بود به فکر گفته های استاد افتاد.
فورن از جیب سمت راسته کوله کتابچه رو در آورد وبا هزار بدبختی صفحه۴۹ را باز کرد...
....... (سوره فاتحه) ......
دوستان هیچ وقت از مشکلاتی که پیش روی ماست نهراسیم گاهی وقت ها ترس باعث میشه فرصت های زیادی رو که تو زندگیمونه از دست بدیم.
هیچ وقت منفی نگر نباشیم...
از هر آنچه بترسیم روزی به سرمون میاد....
امید در زندگی باعث میشه گاهی وقت ها راهی که سرشار از مشکلاته به نظر آسون ترین راه بیاد...
به آینده امید وار باشیم و ترس رو به خودمون راه ندیم