بعد از جدایی چگونه به احساساتم خاتمه دهم؟!

"من تو را ترک می کنم " کلمات کمی وجود دارد که کمتر از این سه نوع قابل درک هستند. وقتی آنها از زندگی ما با خشم و یا در قالب یک پیامک و یا نوشته یاداشت با بی تفاوتی و هوشیارانه خارج میشوند. او از خودش نامهربانی برجای گذاشته است سپس ما در یک بحران جدایی سقوط می کنیم ، سپس برای ما مدت طولانی لازم تا بر این بحران غلبه بکنیم. فقط کسی که در هنگام استوار بودن زندگی زناشویی میتواند جدایی همسر را تحمل کند ،که قلبا" خودش از او خداحافظی کرده است. به وسیله جدایی دچار هیجان و التهاب سختی نمیشود.

مراحل جدایی

تمام انسانها و خود همسرمان بعداز شوک جدایی از مراحل متفاوت عبور میکنند. وقتی که ازجدایی فروکش نمود این مرحله را پشت سرنمود دیگه او زمان رو به جلو دارد. او اغلب درهنگام زمان زناشویی شروع کرده که دوست داشتن در رفاقت را تغییر بدهد و جدا کند. مرحله ای که بعد از اتمام زندگی زناشویی می گذرد .مساوی است با مرحله ازدست دادن یک انسان توسط مردن که تجربه میشود. مراحل مختلف با این چهار منطقه اخلال علامت گذاری میشود. درافکار، احساس، رفتار عکس العمل جسمی . این چهارمرحله متفاوت امکان دارد.

مرحله 1. نمی خواهید قبول کنید :شوک و انکار را

اولین مرحله نشانه اش توسط منکر و نادیده گرفتن نهایی از جدایی است. دراین مرحله اغلب احساس شوک و سر گیجه میباشد. ما رفتار میکنیم مانند روبات ویا عقیده داریم که همه چیز مانند یک خواب ناجور می باشد. که از آن نیاز داریم بعد از چند مدت بیدار شویم. و همه چیز دوباره درست میشود. در این مرحله تمنا میکنیم شانس دوممان را برای زندگی زناشویی .

مرحله 2. به هم ریختن احساسات

نشانه این مرحله بدون جهت یابی و نوسان حالت روانی ، احساس ناامیدی ،خشم ، ترس، و تغییر دادن پی درپی ناامیدی خود، در کنار آن ناراحتهای بد نی نفوذ می کند مانند ، خواب ، نا توانایی درک ، تمرکز هواس و اخلال اشتها مانند نا آرامی داخلی.

مرحله 3. Neuor

مرحله سوم نشانه بدین جهت است که ما زندگی مان را بطور فعال درد ست بگیریم و آینده نگرباشیم. تفکر خیالی آواخر زندگی زناشویی ، ترس و دلتنگی بندرت نفوذ خواهد کرد.

مرحله چهارم طرح جدید اولیه زندگی



ما به یک تعادل داخلی دست یافته ایم. ما طرح اولیه جدید و اعتمادبنفس جدید بدست آوردیم ، اشیاق و آگاهی مان نسبت به گذشته قویتر شده نسبت به گذشته. ما میتوانیم آزادانه برای زندگی مان تنها بمانیم ، و یک زندگی زناشویی جدیدی را میتوانم تشخیص بدهم ( خیلی ها باور دارند که دیوانه یا از نظر روحی مریض هستند ، وخودشان این عکس العمل را نمی پذیرند).

چه کاری میتوانند خودشان انجام بدهند تا تعادل داخلی شان را دوباره پیدا کنند؟

احساس خودشان را برای مدت زمان کوتاهی قبول کنند.

لطفا" دلتنگ کسی نباشید،آنطور عمل کنید که انگار چیزی رخ نداده است. وبطور کامل معمولی است که شما در مدت زمان کوتاهی از تعادل بیرون هستید. شما می بایستی احساس خشمگین نانه بکنید چونکه شما فکر می کنید همسرم اجازه نداشت مرا ترک بکنند. من به او خیلی چیزها دادم . این ناخوشایند است ، او به من قول داده بود تا آخر زندگی مان مرا دوست خواهد داشت. او اجازه ندارد بچه ها را رها بکند ، احتمالا" با خود ببرد. او بایستی به من شانس دومی بدهد. شما بایستی به خودتان نا امید باشید ، وقتی که فکر می کنید همسرم دیگر مرا دوست ندارد. من دوست داشتنی نیستم ، من نمی توانم همسری نگهه دارم. شما بایستی غمگین ، تنها و نا امید باشید در افکاری که هستید. گ هرگز من خوشبخت نخواهم شد. من بدون همسرم نمی توانم زندگی بکنم. همه چیز تمام شده . شما در افکارتان احساس مقصر بودن میکنید. من می بایستی بیشتر برای همسرم انجام می دادم، تا با من مهربانانه و دلسوزانه رفتار می کرد.

بدن شما بایستی با اختلال غذا ، اختلال خواب ، سردرد ، و ناآرامی تمرکز هواس اختلال در تونایی درک و غیره... عکس العمل نشان بدهد. چونکه شما به او علامت می دهید. که خودتان در اولین خطر حضور دارید و تمام مرحله اولیه زندگی تان در تهدید است. احساس و عکس العمل جسمی شما در این لحظه کاملا" مناسب است. شما پی در پی بد نبال امید هستید. آرزو و آگاهی از گذشته ، شما به این نتیجه رسیدید که چگونه این حالت را در این لحظه ارزیابی کنید. ترس نداشته باشید شما احساستان را در کنترل دارید. همچنین اگر نمایان نشود. به این خاطر میتوانید اینده موقعیت خودتان را تغییر بدهید وقتی که همسرتان دیگر برنگردد. و دوباره به زندگی کردن خشنود بشوید. بایستی برای مدت کوتاهی بپذیرید و به خودتان اطمینان کنید که احساس آسیب و درماندگی دارید.

احساستان را به بیان بیاورید

احساسات شما درد آور هستند، خوب است که آنها را بیان کنید. با هر نیرو و اراده ای نمیتوانید جلوگیری کنید. وقتی که شما به آنها اجازه بدهید شما کنترل خودتان را از دست نمی دهید . شما دوباره می توانید به کریه کردن خا تمه دهید .در دفتر خاطراتان از احساستان بنویسید.و با مبتلایان دیگر در اینترنت عوض بکنید. با دوستان ویا خانواده تان صحبت بکنید. بروید در گروهای خور درمانی. با یک درمان شناس تماس بگیرید ویا مرکز مشاوره. تمام راهها درست هستند تا زمانی که برای خودتان و دیکران خطری نداشته باشد.به موزیک گوش بدهید تا احساس حرکت یا هیجان بکنید. شعر بنویسید ویا احساستان را بصورت نقاشی بکشید. به عبادت ویا طبیعت بروید ولی لطفا"از مواد الکلی و داروی آرامبخش استفاده نکنید. آنها برای مدت کوتاهی کمک میکنند شما را گیج می کنند. اما احساس بعداز تمام شدن اثرش دوباره برمی گردد. بعلاوه خطرناک است که به آنها اعتیاد پیدا کنید. وقتی که عادت به گیج کردن احساستان بکنید.

رفتارتان را برای مدت کوتاهی بپذیرید

شما در لحظه ایی بندرت بتوانید خودتان را دوباره بشناسید . شاید شما تا کنون عادت کردید که کمتر اشتباه بکنید . دلسوز و صبور باشید. متعادل غذا بخورید و مورد اعتماد باشید. وبه ظاهرتان توجه کنید و غیره.. و فقط شما در مخالف رفتار می کنید . و خودتان را برای آن محکوم نمی کنید. بله می پذیرید که شما کامل هستید. شما ربات نیستید. به این شرایط خاضر عکس العمل نشان بدهید . به رئیس و یا همکارتان اطلاع بدهید که شما در یک مرحله جدایی قرار دارید. به خودتان موقعیت ملایمی بدهید و ازآرزوهایتان بگاهید.

برای یک بار فقط زندگی بکنید.

وقتی که کاملا" احساس ناتوانی می کنید شاید هم به خودکشی فکر می کنید. و ثصمیم بگیرید که برای یک روز زندگی بکنید . این نظر کلی است و نیروی شما برای آن میرسد.

خودتان را با دوست داشتنی ها معالجه بکنید

اگر هنوز برایتان سخت است سعی کنید شما به چند تغذیه سالم توجه داشته باشید در این شرایط استرس بنوشید شما 21 نوشیدنی ( آب معدنی- آب سبزیجات- یا چای تازه و غیره...). در طی روز میوه زیاد بخورید – سبزیجات – مواد غنی شده- و محصولات لبنی – از سیگار کشیدن صرفه نظر بکنید .سعی کنید حرکت بدنی را در تمام روز بسازید. این به شما کمک می کند واکنش و خشم تان رات از بین ببرد. و همچنین بر افسردگی غلبه کند.