آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

رابطه ریسک پذیری با موفقیت افراد

اگر می خواهیم انسانی موفق باشیم هرگز ترس و اضطراب را در وجودمان راه ندهیم. زیرا این ترس تمام وجود ما را خواهد گرفت و نمی توانیم کاری انجام دهیم و یک مانع بزرگ برای پیشرفت خود ایجاد کرده ایم. حتما مشاهده کرده ایم انسان های ساده و بدون جرات ریسک کردن حقوقی می گیرند و بدون هیچ هدفی زندگی می کنند و اهل ریسک نیستند. حتی از گرفتن یک وام هم ترس دارند که مثلا شاید پرداخت نشود از این رو زندگی بسیار ساده و با زحمت و مشقت را تحمل می کنند، زیرا انسانی که هیچ گاه شنا نکرده است از آب وحشت دارد، اما این انسان اگر چند باربه اجبارداخل آب برده شود کم کم شناگر ماهری می شود، زیرا نعمت های خدادادی مربوط به عده خاصی نیست، بلکه برای همه انسان هاست منتهی آنهایی که از این نعمات برخوردار نیستند، جرات نکرده اند از آن استفاده کنند، زیرا ترس از هر کارعادی خودش یک گناه محسوب می شود.


حضرت علی (ع) می فرماید: "بزرگ ترین گناه ترس است". زیرا وقتی ما قدرت انجام کاری را نداشته باشیم قدرت تصمیم گیری در مورد آن را نیز نداریم و اصلا فکرش را هم نمی کنیم. در حقیقت اعتماد به نفس را از خود سلب کرده ایم و تسلیم فکرهای کاذب و خود ساخته شده ایم. برخی افراد همچنین فکرمی کنند آن قدر از ریسک کردن می ترسند که اصلا عمل را انکار می کنند. مثلا برای دخترشان خواستگار می آید، جرات بله گفتن ندارند.

یادمان باشد هر وقت فکر می کنیم احتیاجی نداریم، نجاری هستیم که تابوت خود را می سازیم. پس تصمیم بگیریم و هیچ موقع ترس به خود راه ندهیم. اینگونه قدرت ریسک کردن خود را آرام آرام بالا ببریم. مثلا از یک کار کوچک شروع کنیم. امروز اگر انسان هایی جز مردان بزرگ روزگار محسوب می شوند قطعا هیچ گاه ترس نداشته اند.

امام خمینی (ره ) روحانی ای بود که با قدرت خدایی، حکومتی را از ریشه بر چید. این فکرو اندیشه ریسک بزرگ است. حالا شاید یک بار شکست بخوریم، چه اشکالی دارد ولی در نهایت اگر هدفی داشته باشیم پیروز هستیم از اشتباه کردن نترسیم."بزرگترین اشتباهی که می توانیم مرتکب شویم، ترس از اشتباه کردن است".مهمترین مسئله این است که اگر ما از امکانات خدادادی استفاده نکنیم راه را برای استفاده دیگران هموار کرده ایم. پس باور کنیم که می شود و باید با اتکال به خدای بزرگ، با ایمان کافی، با عشق، با قدرت و با تمام وجود حرکت کنیم، نترسیم و ترس را دفن کنیم.

ادامه مطلب ...

موانع خوشبختی

اگر به دنبال خوشبختی می‌گردید، باید بدانید که این اشتباهات خوشبختی شما را می‌کشند.
این اشتباهات خوشبختی شما را می‌کشند!

بزرگ‌ترین مانع خوشبختی شما چیست؟
شاید خودتان، تعجب کردید؟! در بسیاری از مواقع ما خوشبخت نیستیم زیرا راه‌های خوشبختی در دسترس‌مان را نمی‌شناسیم و به جای آنکه به استقبال خوشبختی برویم، راه ورود آن به زندگی‌مان را سد می‌کنیم.

اگر به دنبال خوشبختی می‌گردید، باید بدانید که این اشتباهات خوشبختی شما را می‌کشند. دکتر فیل مک‌گرا از مشهورترین روانشناسان جهان است که برنامه تلویزیونی هفتگی‌اش صدها میلیون تماشاگر دارد. در آستانه شروع سال 2013 او در مطلبی در شماره ویژه مجله اپرا وینفری، متذکر شد که خوشبختی چیزی دست‌نیافتنی نیست.


 


به نظر دکتر فیل تنها با اجتناب از 10 اشتباه می‌توان خوشبختی پایدار را در زندگی به دست آورد.

ادامه مطلب ...

تفاوت های بین آدم موفق و شکست خورده

شاید خودتان هم در زندگی با افراد باهوشی روبه رو شده باشید که درس و ادامه تحصیل را رها کرده اند و هیچ کسب و کار درستی هم برای خود ندارند. و درست برعکس، افرادی که تصور می کنیم خیلی باهوش نیستند مدارج بالای تحصیلی را طی می کنند.

آی‌کیو یا همان ضریب هوشی برای موفقیت در زندگی کافی نیست. مخصوصا در بحث آموزش نمی توان گفت که این آدم های باهوش هستند که همیشه موفق می شوند. به هیچ وجه این طور نیست.


 


شاید خودتان هم در زندگی با افراد باهوشی روبه رو شده باشید که درس و ادامه تحصیل را رها کرده اند و هیچ کسب و کار درستی هم برای خود ندارند. و درست برعکس، افرادی که تصور می کنیم خیلی باهوش نیستند مدارج بالای تحصیلی را طی می کنند و کار و کاسبی خوبی هم برای خود راه اندازی می کنند.

ادامه مطلب ...

چطور از موفقیت دیگران از ته دل خوشحال شویم؟

زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که می‌شناسید کارش حسابی می‌گیرد.

برای همه اتفاق افتاده است.

زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که می‌شناسید کارش حسابی می‌گیرد. یک نفر دیگر با فردی بسیار عالی و موقعیتی فوق‌العاده ازدواج می‌کند. یک نفر دیگر کاری عالی که همیشه دوست داشت را پیدا می‌کند. و شما هنوز در کاری هستید که از آن متنفرید، بدهی‌هایتان روز به روز بیشتر می‌شود و هنوز هم نتوانسته‌اید شریک‌زندگی مناسب خود را پیدا کنید. حسادت، دشمنی و خشم نسبت به آنها و همچنین خودتان، در شما ریشه دوانده و کم‌کم همه وجودتان را می‌گیرد اما وقتی با آن افراد روبه‌رو می‌شوید و می‌خواهید به آنها تبریک بگویید، این احساسات منفی را را با نقاب لبخند می‌پوشانید.

 


با خودتان فکر می‌کنید، «چرا من نه؟»
زندگی عادلانه نیست!
اما این همه حسادت برای چه؟
آیا نمی‌شود نه تنها از ته دل برای موفقیت دیگران خوشحال شویم بلکه از خودمان هم راضی و خوشنود باشیم؟
آیا امکان‌پذیر است؟
آیا خواستن هر دوی اینها بیش از اندازه است؟

اینجا به دو راه برای فکر کردن به آن اشاره می‌کنیم و بعد از آن یک روش خیلی بزرگ‌تر مطرح می‌کنیم که دید شما نسبت به همه چیز را تغییر می‌دهد. اول، هر کاری را قبل از اینکه خیلی «بزرگ» شوند، تحسین کنید. هیچ موفقیتی یک شبه به دست نیامده است.migna.ir مردم یک بوکسور را می‌بینند که ۲ دقیقه وارد رینگ می‌شود، و آخر روز ۵۰۰،۰۰۰ دلار دستمزد می‌گیرد. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار! هیچ کس نیست که این را نخواهد. اما این واقعاً ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار نبوده است. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای سال‌ها و سال‌ها تمرین کردن، عرق ریختن، خون ریختن، کتک خوردن، کبود شدن، درد کشیدن، سردرگم بودن درمورد اینکه آیا این کار واقعاً به دردتان می‌خورد ، آیا ارزشش را دارد، سال‌ها اشک ریختن، افسردگی، شک، ترس، زود بیدار شدن، دویدن، نخوردن چیزهایی که دوست دارید، تحمل فشارهای زیاد، شنیدن کُری‌های حریفان، جراحی زخم‌ها و آسیب‌ها، هزینه کردن برای مربی، احساس تهوع در اتاق رختکن، انتظار شروع مسابقه، انتظارات طرفداران و فشاری که روی شما وارد می‌کند، ترس از حریف که قصد صدمه زدن به شما را دارد و خیلی خیلی چیزهای دیگر. بله، در ظاهر به نظر می‌رسد که موفقیت هر فردی فوری به دست آمده است، اما به‌ندرت اینطور است. کمی به آن فکر کنید.

مسیری که آنها را به آنجا رسانده است را تحسین کنید. خود همین به تنهایی کمی از نیش حسادتتان را کمتر می‌کند. این اولین راهکار بود، تحسین روند و مسیر کار فرد موفق.

دومین چیزی که طبیعتاً به دنبال آن می‌آید؟

بگذارید این روند کار به شما انگیزه دهد. تا جاییکه می‌توانید سعی کنید از آن درس بگیرید. بگذارید آن مسیر موفقیت به شما انگیزه دهد نظم بیشتری به کارهایتان بدهید.

حالا آن روش بزرگ! شاید خیلی از شما صفحه را پایین آورده‌اید که فقط آن روش بزرگ را بخوانید، اما اگر اینکار را کرده‌اید و الان مشغول خواندن این جملات هستید، دوباره به بالای صفحه برگردید و مطلب را به ترتیب خوانده و دنبال کنید. ما هیچ جمله‌ای درمورد آن روش بزرگ را مشخص ننوشته‌ایم، یعنی نه زیرش خط کشیده‌ایم نه رنگ آن را تغییر داده‌ایم که چشم شما را نگیرد. فقط اگر خط به خط مطلب را دنبال کنید به آن می‌رسید. خوب.

حالا برسیم به آن راهکار بزرگ. یک چیزی که واقعاً باید بفهمید این است که موفقیت آنها چیزی از سهم شما از آن کیک کم نمی‌کند. درواقع کیکی وجود ندارد. ما از کیک بعنوان استعاره استفاده کردیم تا بفهمید که طرزفکر اشتباهتان کجا بوده است. ما همیشه فکر می‌کنیم مردم به فلان چیز و بهمان چیز می‌رسند اما ما هیچوقت نمی‌رسیم. وقتی کسی به چیزی می‌رسد، از چیزهایی که ما می‌توانیم به آن برسیم کم نمی‌کند. کمی به آن فکر کنید. ما به این دلیل زود حسادت می‌کنیم که احساس می‌کنیم وقتی کسی به چیزی می‌رسد دیگر ما نمی‌توانیم به آن برسیم. انگار آن چیز را از ما می‌گیرند و دور می‌کنند. این طرزفکر آگاهانه نیست. یک مثال کلاسیک می‌زنیم. آرش علاقه زیادی به سارا دارد. آنها کمی با هم معاشرت کردند اما هیچ چیز جدی بینشان اتفاق نیفتاد. آرش نمی‌خواست وارد اقدام جدی شود. در این میان، سارا یک نفر را پیدا می‌کند و با او ازدواج می‌کند. واکنش کلاسیک آرش؟ حسادت، دشمنی، خشم به شوهر سارا، و به دنبال آن افسوس خوردن برای اینکه باید زودتر وارد عمل می‌شد و تکانی به خود می‌داد و اینکه دیگر هیچوقت با کسی مثل سارا برخورد نخواهد کرد.

اجازه بدهید سوال بپرسیم. تصور کنید به اندازه یک وان حمام پاپکُرن در سینما به شما می‌دهند. بله، می‌دانم کمی غیرواقعی است اما کمی تحمل کنید. واقعاً دوست دارید آن پاپکرن را مزه کنید به همین دلیل یکی از آنها را از وان با دستتان برمی‌دارید، به سمت دهانتان می‌آورید و بعد تصادفاً از دستتان می‌افتد روی زمین. آیا خودتان را به زمین می‌اندازید و شروع می‌کنید به گریه کردن؟ یا دستتان را دراز می‌کنید تا یک پاپکرن دیگر از وان بردارید؟

مشخص است که منظورمان این نیست که سارا یک تکه پاپکرن است. مطمئنیم که متوجه منظورمان شده‌اید. محدود بود فکرمان باعث می‌شود وقتی چیزی را از دست می‌دهیم، آسیب‌پذیرتر شویم.

باید ذهنمان را تا جایی گسترده کنیم که بفهمیم دستاوردها و موفقیت‌های دیگران مساوی با شکست ما نیست.میگنا دات آی آر.«پاپکرن»های زیاد دیگری بیرون برای ما وجود دارد و وقتی این را بدانیم ناراحت نخواهیم شد.

دیگر آنقدر به آن موفقیت‌ها فکر نمی‌کنیم، دوباره و دوباره آن را در ذهنمان باز نمی‌کنیم و اینطور فکر نمی‌کنیم که انگار چیزی را از دست داده‌ایم.

از آن می‌گذریم چون می‌دانیم فرصت‌های زیادی برای ما وجود دارد. فقط باید مسیری که آنها را به آنجا رسانده تحسین کنیم، اجازه بدهیم آن مسیر به ما انگیزه دهد و بدانیم که فرصت‌هایی بیشتر از حد کافی برای ما وجود دارد. وقتی اینها را بدانیم، وقتی خبر موفقیت کسی را بشنوید، واقعاً خوشحال خواهید شد.

این حس شادی از ته دل برای دیگران بسیار لذت‌بخش است. در کنار آن برای خودتان هم خوشحال می‌شوید زیرا آنها فرصت‌های «ممکنی» که در اختیار شما هم هست را نشانتان داده‌اند.

ادامه مطلب ...

نقش ها و وظایف شغلی برای موفقیت

کاملاً روشن است که کارمندان باید به خوبی بدانند که شغلشان نیازمند چه توانایی است، نقش آنها چیست، چه وظایفی دارند، و از چه میزان قدرتی برخوردار هستند. زمانیکه فردی نداند چه کاری باید انجام دهد، نمی توان از او توقع داشت وظایفی که به او محول می شود را به درستی انجام داده و از عهده ی آنها برآید. با این وجود یکی دیگر از بخش های مهمی که معمولاً نسبت به آن بی توجهی می شود این است که وظیفه دیگران چیست. چرا این مسئله دارای اهمیت زیادی است؟

من اخیراً دوره ای را مربوط به خدمات پس از فروش و نحوه برخورد با مشتری های عصبانی در یک سازمان خیلی بزرگ گذراندم. مسئله ای که اکثر کارمندان ادعا می کردند که برایشان پیش می آمده، برخورد با مشتری های عصبانی بوده. به عنوان مثال مشتری با کمپانی تماس می گیرد تا در مورد مشکلی که برایش بوجود آمده اطلاعاتی کسب کند. شخصی که تلفن را جواب می دهد اطلاعات کافی ندارد، به همین دلیل مجبور می شود تماس را به بخش دیگری انتقال دهد، در این قسمت هم ممکن است یا نتوانند مشکل مشتری را برطرف کنند یا کسی پاسخگو نبوده و مشتری مجبور می شود پیغام بگذارد. معمولاً تحت چنین شرایطی مشتری عصبی می شود و مجدداً با نفر اول تماس گرفته و شروع می کند به داد و فریاد زدن.

این اتفاق چگونه شکل می گیرد؟ آیا کارمندان متوجه مشکل نمی شوند؟ و یا نمی خواهند خودشان را به زحمت بیندازند؟ هیچ کدام. فقط می توان گفت که آنها اطلاعات کافی در اختیار ندارند تا بتوانند سرویس خوبی به مشتری ارائه دهند؛ و نتیجه چه می شود؟ اول مشتری عصبانی می شود؛ و دوم هم باقی ماندن ناامیدی و افسردگی برای کارکنانی که وارد این بحث شده اند؛ و سوم ناکارآمد جلوه کردن کل سازمان که روی تمام موارد جانبی دیگر تاثیر می گذارد.

مشکل اصلی اینجاست که ما عادت نکردیم کارمندان خود را با "تصویر بزرگتر" آشنا کنیم. در مورد مثال فوق تصویر بزرگتر مربوط می شود به کارهایی که دیگران می توانند انجام دهند، توانایی های آنها، و ارتباط مشاغل دیگر با کاری که خودشان انجام میدهند. پیش از آنکه بخواهیم توضیحات بیشتری ارائه کنیم، توجه شما را به مطلب ذیل جلب می نماییم:

به ندرت اتفاق می افتد که کارهای یک کارمند، مستقل از کارهایی باشد که دیگران در همان محیط انجام می دهند. این روزها انجام دادن کارهای مختلف قدری پیچیده تر شده است. زمانی که کاری با موفقیت به پایان می رسد حتماً افراد متعددی در به ثمر رساندن آن نقش داشته اند. این روزها کار تیمی از اهمیت بالایی برخوردار شده است. حال حتی اگر بخواهیم مبحث خدمات پس از فروش را هم کنار بگذاریم، باز هم به این نتیجه می رسیم که محیط های کاری که در آنها  کارمندان ابتدا متوجه کاری که خودشان انجام می دهند هستند، و در وهله ی بعدی ارزش کاری که دیگران انجام میدهند را می دانند، موفق تر و پویا تر عمل می کنند. درست مانند تکه های یک پازل که باید قابلیت گنجانده شدن در کنار یکدیگر را داشته باشند.

کمک به افراد به منظور درک بهتر پازل بزرگتر

به کارمندان جدید باید آموزش هایی در مورد کاری که قرار است انجام دهند داده شود، اما این آموزش های ابتدایی به همین نقطه ختم نمی شوند. باید اطلاعاتی در مورد کارهایی که سایر افراد در تشکیلات انجام می دهند نیز به آنها داده شود. باید به خوبی آموزش ببینند که وقتی به مشکلی برخورد می کنند باید آن را با چه کسی در میان بگذارند و چگونه کمک بگیرند. باید بدانند که چه کسی توانایی و قدرت تصمیم گیری در مورد مسائل مختلف را دارد. و چه کسی مهارت هایی که آنها نیازمند دانستن آن هستند را در اختیار دارد. این مسئله خیلی مهم تر از آن است که در همان جلسه اول دستشویی را به او نشان دهید.

 

ادامه مطلب ...

انگیزه‌های ارتباط با جنس مخالف

کشش طبیعی: مهم‌ترین انگیزه توجه به جنس مخالف، کششی است سالم و غریزی که خداوند در نهاد انسان‌ قرار داده است. در مقاله‌هایی که در شماره‌های قبل سپیده دانایی نوشته‌ایم، یادآور شده‌ایم که سیمای دوستی با جنس مخالف در سه دورة تحولی: تولد تا 6 سالگی، 7 تا 12سالگی  و نوجوانی و بعد از آن، با هم تفاوت دارند. از سن 13 سالگی، همزمان با افزایش ترشحات غدد درون‌ریز، رشد ابعاد جسمی و پدیدار شدن ویژگی‌های اولیه و ثانوی جنسی، توجه به محرک‌های جنسی و جنس مخالف در نوجوان بیدار می‌شود و به مرور شدت می‌گیرد.



فراهم بودن زمینه دوستی: چون دختران و پسران زیادی یا با هم در یک رشته درس می‌خوانند و یا در یک دانشگاه کنار هم هستند، فرصت زیادی برای تماس با یکدیگر  پیدا می‌کنند.

آزادی برای برقراری ارتبــــــــاط: دانشجویان چه در شهر خود درس بخوانند، چه در شهری دیگر، مانند دوره دبیرستان در معرض نظارت و مراقبت شدید والدین و بزرگ‌ترهای خود نیستند. از این رو، راحت‌تر و بدون ‌واهمه می‌توانند اقدام به دوستی با جنس مخالف کنند.

استقلال‌طلبی: عده‌ای از جوانان که فکر می‌کنند قبل از دانشگاه استقلال و آزادی عمل نداشته‌اند، بیش از دیگران حریص‌اند که استقلال‌طلبی خود و رهـــــا شدن از محدودیت‌هـــای خانوادگـــی را با گرفتن دوســـت دختر یا پسر برآورده سازند.

شـــرایط روحــی: روان‌رنجوری ناشی از مشــــــکلات زندگی قبلی، یا اضطــــراب و احسـاس تنهایی در زندگی جدید، بعضی را وا می‌دارد که برای به دست آوردن آرامش خود به سوی رابطه با جنس مخالف کشیده شوند؛ رابطه‌ای که ثابت شده در مراحل اول دوستی، به راستی منبعی شادی‌آور و تسکین‌دهنده است.

فشار گروه همسال: نوجوان و جوان، از دوستان همسال خود بسیار تأثیر می‌پذیرد. از این رو اگر در دانشگاه و کلاس و یا در جمع دوستان خوابگاهی، چند نفری او را تشویق به برقراری رابطه با جنس مخالف کنند و به‌خصوص اگر با توجیهات روشنفکرنمایی و تجددمآبی، نداشتن این نوع دوستی‌ها را نشانه عقب‌ماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازه‌ماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازه‌وارد نمی‌تواند در برابر اصرارها و ریشخندهای آنان تاب بیاورد.

 آمادگی‌های پیشین: با آنکه گفتیم بیشتر سال اولی‌ها در گذشته نزدیک، دانش‌آموزان تلاشگری بوده‌اند که با مراقبت والدین خود، فقط درس می‌خوانده‌اند و جز شرکت در کلاس‌های گوناگون رسمی و غیررسمی، سرگرمی دیگری نداشته‌اند، اما متأسفانه برخی از دانشجویان بزرگ‌تر و درگیر رابطه با جنس مخالف، گزارش داده‌اند که حدود 40درصد آنها از دوران دبیرستان و حتی دوران راهنمایی دوستی با جنس مخالف را شروع کرده‌اند و به این کار آگاهی کامل دارند! اینان آزمندتر از دیگران، همچون مصرف‌کنندگان مواد مخدر، ناآرامی و نیاز برانگیخته شده خود را  با دوست گرفتن‌های متعدد، آ‌ن‌هم در یک زمان! رفع می‌کنند.

ادامه مطلب ...

رابطه جنسی و روح انسانی

عصر کنونی معمولاً میان نیازهای جنسی و عاطفی تمایز قائل می شود. این امر در حالی است که در زمان های گذشته و در فرهنگ های دیگر معمولاً آمیزش و معاشقه ارتباط تنگاتنگی با معنویات برقرار می کردند. امیدوارم انسان های زیادی با خواندن این مقاله بتوانند از نو، ارتباط معنویات با روابط جنسی را درک کنند.

به عقیده من، عشق، معنویت و یکی شدن، جزء مسائلی هستند که در هر رابطه جنسی وجود دارند. انسان ها در طول زندگی خود روابط جنسی متفاوتی را تجربه میکنند، اما تنها در صورتی که رابطه آنها متضمن اتحاد، مکالمه، و صداقت باشد، قادر می شوند، یک رابطه سالم برقرار کنند و نیازهای معنوی خود را مرتفع سازند.

بدون توجه به اینکه "سیاست های صحیح" جامعه چه چیزی را به شما دیکته میکنند، اگر بتوانید چنین ارزش هایی را تجربه کنید، به طور حتم در روابط جنسی خود به میزان مناسبی از رضایت دست پیدا خواهید کرد. نمی توان گفت که یک رابطه بهتر از رابطه دیگر است؛ تصمیم گیری به منظور برقراری رابطه جنسی، یک حق انتخاب است که زمانیکه به مرحله اجرا برسد، پاسخگویی و احساس مسئولیت نیز همزمان با آن معنا پیدا می کند. باید دیدگاههای خود را از نو طوری پایه ریزی کنید که هر کاری که انجام می دهید، از جمله سکس، شانسی برای رسیدن به رشد معنوی و اتصال و پیوندهای محکم تر باشد.

 

ادامه مطلب ...

تفسیر عشق


تا به حال فکر کردید چرا برخی زوجین نمی‌توانند بر سر مسائل مختلف و اختلافات خود به نتیجه برسند یا سازگار شوند؟ گاه شدت رودررویی به حدی است که به نظر می‌رسد رسیدن به هر گونه مصالحه‌ برای آنها دشوار باشد.



 

 پا بر زمین می‌کوبند و در دفاع از نقطه نظراتشون سماجت می‌کنند. هر کدام نظر خود را صحیح می‌دانند و توجهیات طرف مقابل را غیر منطقی و بی اساس می دانند و متوجه نیستند که ممکن است خواسته‌های طرف مقابل به جا و بر حق باشد.
اغلب اوقات زوج‌ها اگر بتوانند با چشم‌انداز همسرشان نگاه کنند و به دلیل منطقی همسرشان توجه کنند به این نتیجه می‌رسند که حق با اوست.

 

در هنگام اختلافات بهتر است از دلیل موضع‌گیری طرف مقابل مطلع شوید و راه حل‌های مفید پیدا کنید. هر حادثه را تعریف کنید نوع اختلاف را مشخص کنید در صدد یافتن راه حل برآیید و راه حل مناسب‌تر را انتخاب کنید.

 

ادامه مطلب ...

تغییر رفتار

تغییر رفتار، حوزه ای از روانشناسی است که به تحلیل و تغییر رفتار آدمی می پردازد و هدف آن تغییر افراط یا نارسایی در رفتار و بازگرداندن آن به حالت اعتدال و بهنجار است. افراط در رفتار ، رفتار نا مطلوبی است که فرد در صدد کاهش فراوانی ، تداوم و شدت آن است؛ مثل سیگار کشیدن ، سر پیچی، پرخاشگری و دروغ گفتن ؛ و نارسایی در رفتار ، رفتاری است که فرد در صدد افزایش فراوانی، تداوم و شدت آن است مانند تمرین و مطالعه ، بهبود رفتارهای اجتماعی و بهبود مهارت های شغلی .


 

سازمانها از مجموعه روابط و رفتارهای خاص انسانها تشکیل می شوند. رفتار کارکنان، تابع نقشها و انتظارات برآمده از شغل آنها است. آموزش های شغلی از رسمی ترین شیوه های ایجاد و تغییر رفتار در سازمان به شمار می روند. توجه کردن، میدان دادن، بی اعتنایی ، تشویق و تقدیر، پاداش، رشد و ارتقاء و همچنین تنبیه و برکناری، از روشهای مورد استفاده و موثر بر تغییر رفتار کارکنان می باشند. مدیران سازمانها در انتخاب و استفاده از هر یک از این روشها آزاد هستند؛ اما اتخاذ تصمیم صحیح منوط به داشتن آگاهی از چگونگی وکیفیت تأثیر و نحوه کاربرد هریک از آنها می باشد.

ادامه مطلب ...

یک بازی ضد اضطراب جدایی

کودک

با کودکان به زبانهای گوناگون می توان حرف زد: زبان قصه، زبان شعر، زبان متل و ..... اما بهترین و گویاترین زبانی که همه کودکان در سنین گوناگون و با بهره های هوشی متفاوت می توانند آن را درک کنند، زبان بازی است. بازی ، جوهر زندگی و پنجره ای به دنیای کودک است. در بازی، کودکان استقلال دارند، نظر می دهند و مشکلات خویش را حل می کنند. بازی، موثرترین و پرمعناترین راه یاد گیری کودکان است. هنگام بازی، کودک فکر می کند، برنامه ریزی می کند، راه های تازه ای می یابد، تجربه می کند، پرورش فکری، عاطفی، جسمی و اجتماعی می یابد و ...

ادامه مطلب ...