دو نفر از شاگردان شیوانا خود را برای مسابقه تیراندازی آماده میکردند. یکی از آنها ناشنوا بود و سطح مهارتی متوسط داشت. دومی چشم و گوش سالمی داشت و از لحاظ مهارت نیز بسیار عالیتر بود اما در تمرینات، در حضور بقیه شاگردان، نمیتوانست مهارت واقعی خود را نشان دهد و بسیار ضعیف عمل میکرد.
شیوانا او را به حضور خواست و دلیل ضعف آشکارش را پرسید. شاگرد گفت: "این دوست ما که ناشنواست خیلی خوشبخت است. چون حرفهای نیشدار بقیه شاگردان را نمیشنود و بیتفاوت نسبت به چیزهایی که پشت سرش میگویند تمام هوش و حواسش را روی کشیدن درست کمان و پرتاب به موقع تیر متمرکز میکند و طبیعی است که با این شرایط وضع او باید هم از من خیلی بهتر باشد."
شیوانا گفت:" اگر مشکل تو حساس بودن به حرفها و نگاهها و نیش و کنایههای دیگران است، اینکه راهحل خیلی سادهای دارد! تو هم مثل این دوست تیراندازت نسبت به صداهایی که میشنوی ناشنوا و نسبت به چیزهایی که مقابل چشمانت آزارت میدهند نابینا شو!"
شاگرد باتعجب پرسید: "یعنی میگویید خودم را به طور عمدی کر و کور کنم؟"
شیوانا با لبخند گفت: "چشم و گوش فقط ابزارهایی هستند که مغز و دل ما از طریق آنها با دنیای بیرون تماس میگیرد. چشم و گوش عامل ناراحتی ما نیستند این ذهن و روح ماست که پیامها و خبرهای انتقالی از درون چشم و گوش را تفسیر میکند و از آنها شاد یا آزرده میشود. تو باید ذهن خود را از پرداختن به پیام های آزاردهندهای که بدخواهان و کینهجویان از طریق چشم و گوش برایت میفرستند خلاص کنی و برای این کار باید چنان عمل کنی که در عین شنیدن حرفهای دیگران، حرفهایشان را به شکل معنادار نشنوی و تفسیر نکنی. یعنی با وجود داشتن گوش سالم، کر باشی و این یعنی باید خود را به طور ارادی به نشنیدن بزنی. مشکل تو نداشتن هنر "نشنیدن ارادی" و "ندیدن ارادی" است. دلیل نفوذ و قدرت افراد بدخواه تو نیز نبودن این هنر و مهارت در وجود توست. هنر نشنیدن و ندیدن ارادی را در وجود خودت تقویت کن، آن وقت بگذار بدخواهان و کینهورزان هر چه میخواهند داد بزنند و بالا و پایین بپرند. در این صورت هیچ مزاحمتی از سوی آنان متوجه تو نخواهد شد و میتوانی در آرامش به کاری که درست است بپردازی."