آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

کودکان در مراسم سوگواری باشند؟

روانشناسان تربیتی معتقدند که مرگ مقوله‌ای است که بچه‌ها هم باید مثل بزرگترها آن را بشناسند و با آن کنار بیایند.


اونی که رفته دیگه برنمی‌گرده...

اولین بار که مرگ را تجربه کردم پنج ساله بودم. روز سوم عید نوروز، ماهی قرمز گلی که پدرم برایم خریده بود، توی تنگ پایه بلند به پشت روی آب افتاد و مرد. اول که دیدمش فکر کردم بازیش گرفته اما وقتی ظهر شد و دیدم که هنوز بی‌حرکت روی آب مانده، احساس کردم مسئله چیزی غیر از بازی کردن است. آن روز اولین بار بود که مادرم سعی کرد مسئله مرگ را برایم توضیح دهد. او دستی سرم کشید و گفت: عزیزم ماهی کوچولو؛ خوابیده ... یک خواب طولانی که حالا حالاها از آن بیدار نمی‌شود. من فکر کنم بهتر است برش گردانیم خانه پیش پدر و مادرش، بیدار که شد دوباره می‌آوریمش خانه و می‌اندازیمش توی همین تنگ. نمی‌دانم چرا اما با همه‌ی بچگی‌ام فهمیدم که یک جای قصه‌ی مادرم می‌لنگد اما اعتراضی نکردم.
بار بعد که مرگ را تجربه کردم هفت ساله بودم. مادربزرگ نازنینم یک روز آمد خانه‌ما و بعد از آن دیگر ندیدمش. سراغش را که از مادرم گرفتم گفت: مادربزرگ رفته بهشت و من نفهمیدم برای چی من و مادرم را رها کرده و رفته جایی که ما را راه نمی‌دادند. بار بعد که مرگ را از نزدیک تجربه کردم، پدرم را از دست داده بودم. حالا آن قدر بزرگ شده بودم که بفهمم مرگ یعنی چه...؟ اما آن قدر دیر آن را درک کرده بودم که هنوز هم دلم می‌خواست مثل کودکی‌هایم فکر کنم آخر قصه جور خوبی تمام شده است.

کودکان و مقابله با مرگ
روانشناسان تربیتی معتقدند که مرگ مقوله‌ای است که بچه‌ها هم باید مثل بزرگترها آن را بشناسند و با آن کنار بیایند. به هر حال مرگ جزئی از زندگی است و جدا کردن آن از روند طبیعی زندگی ثمره‌ای جز سردرگمی کودکی و آشفتگی دوران بزرگسالی ندارد. اگر درباره‌ی مرگ مثل هر موضوع دیگری که در روال طبیعی زندگی پیش می‌آید مطابق با سطح درک و شعور کودک با او صحبت کنیم، کنار آمدن کودک با این مقوله چه در کودکی و چه در بزرگسالی روندی سالم‌تر و صحیح‌تر را طی می‌کند. فردی که از زمان کودکی مرگ را پذیرفته و آن را می‌شناسد در مواجهه با آن طبیعی‌تر رفتار کرده و با موضوع این جدایی اجباری آسان‌تر کنار می‌آید. البته بدیهی است که اولین تجربه کودک در مورد مرگ و نوع برخورد ما با این اتفاق به عوامل زیادی چون سن، رشد عقلی، نسبت فرد از دست رفته با کودک، ناگهانی بودن یا نبودن این اتفاق بستگی دارد اما به هر حال سن کودک هر چه که باشد و شرایط دیگر به هر شکلی که باشند استفاده از عباراتی که مرگ را غیر واقعی و تصنعی جلوه می‌دهند قطعا اشتباه بزرگی است.

اونی که رفته برمی‌گرده
در سال‌های قبل از دبستان، نظر و تصور کودک درباره مرگ هم تحت تاثیر تمایلات رمزگونه کودک نسبت به کل زندگی است. برای همین تصور می‌کنند فرد مرده قطعا روزی برمی‌گردد. برای کودک زیر 7 سال تصور غیر قابل برگشت بودن فرد فوت شده بسیار مشکل است. برای همین تحت هر شرایطی مدام در انتظار بازگشت فرد از دست رفته هستند. آن قدر که حتی گاهی به خیال‌بافی‌های عجیب متوسل می‌شوند. هم چنین کودکان زیر 7 سال احساس می‌کنند هر اتفاقی که در دنیا می‌افتد مسئولیتش بر عهده‌ی آن‌هاست. برای همین وقتی عزیزانشان را از دست می‌دهند مدام خود را بابت رفتاری که با او داشته‌اند ندامت می‌کنند و خود را گناه‌کار می‌دانند.

اضطراب در کودکان
برخی از کودکان بعد از فوت یکی از عزیزانشان دچار چنان اضطراب و دلشوره‌ای می‌شوند که به ناخن جویدن یا شصت مکیدن یا شب ادراری مبتلا می‌شوند. دلیل این اضطراب آن است که دیگر نسبت به حضور عزیزان دیگرشان اعتمادی نداشته و فکر می‌کنند هر آن ممکن است دیگران را هم از دست بدهند.
در این گونه موارد سرماخوردگی ساده‌ پدر یا دل درد ساده مادر ممکن است کودک را دچار چنان وحشتی کند که کودک را با عوارض استرس مواجه کند. آن چه در این زمان بسیار حائز اهمیت است فهماندن این مسئله به کودک است که مرگ هم بخشی از چرخه‌ زندگی است درست مثل قد کشیدن، بالغ شدن، ازدواج کردن، فرزنددار شدن یا پیر شدن.

کودکان در مراسم سوگواری باشند؟
بسیاری از مردم فکر می‌کنند که بچه‌ها نباید در مراسم سوگواری عزیزانشان شرکت کنند اما واقعیت این است که مراسم و آداب و رسوم مجلس ختم و سوگواری شرایطی را برای کودک فراهم می‌کند تا ببیند افراد بزرگسال چگونه یکدیگر را آرام می‌کنند، چگونه سوگواری کرده و چگونه به یکدیگر دلداری می‌دهند. چگونه خاطرات فرد از دست رفته را حفظ و یاد او را زنده نگه می‌دارند.
به همین دلیل است که اگرچه شرکت در مراسم سوگواری برای کودکان حقیقتا سخت است اما آن‌ها با شرکت در اینگونه مراسم آمادگی روحی بیشتری برای مرگ عزیزانشان پیدا کرده و می‌آموزند در آینده مرگ را به عنوان بخشی جدانشدنی و اجتناب ناپذیر از زندگی بپذیرند.
به هر حال روانشناسان معتقدند بهتر است بچه‌ها را آزاد بگذاریم تا خودشان انتخاب کنند که آیا علاقه‌ای به شرکت در این مراسم دارند یا خیر (بچه‌های بزرگتر از 7 سال) اما به هر حال حضور در مراسم خاکسپاری، نگه داشتن یادگاری‌های شخصی از فرد مرده، مشارکت در مراسم و ... راه‌های بسیار عینی و مشخصی هستند که بچه‌ها می‌توانند از طریق آن‌ها در فرایند خداحافظی از عزیز از دست رفته شرکت کنند؛ به خاطر داشته باشید که والدین، معلمان و دوستان بزرگترین و مهم‌ترین الگو جهت آموزش شیوه‌ی سوگواری به کودکان هستند. اینکه بزرگسالان چگونه سوگواری و چگونه یاد و خاطره‌ی فرد از دست رفته را زنده نگه می‌دارند برای کودک درک مفهوم مرگ را امکان پذیرتر می‌سازد. توقع داشته باشیم کودکان دقیقا شبیه به ما سوگواری کنند اما سوگواری آن‌ها به هر شکلی باشد به هر حال در پایان احساس بهتری پیدا خواهند کرد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد