آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

برخی از باورهایی که مانع ازدواج شما می شود

خیلی وقت است که به ازدواج فکر می‌کنی. ازدواج دیگر یک رویا یا یک امید نیست، برای تو حالا یک کابوس است. انگار بختکی است که افتاده است روی زندگی‌ات و دارد فرصت همه کار را از تو می‌گیرد.

می‌خواهی تنها زندگی کنی، اما خانواده‌ات نمی‌گذارند. نه محیط خصوصی داری و نه اموال شخصی. حتی برای حقوقی که می‌گیری نیز نمی‌توانی تصمیم بگیری. مادرت در این سن، یک زن بچه‌دار و البته آزاد بود، اما تو اکنون انگار در میان هزاران قید و بند گرفتاری. این آقا منظور دار حرفی را زد، آن آقا نگاهش پی من است، این خانم متلک گفت، آن خانم نگران است که شوهرش را بقاپم، با دوستان متاهلم رفت و آمد کنم چه فکر می‌کنند، در مهمانی حاضر شوم چه پشت سرم می‌گویند، در محل کار در مقابل سوال دیگران چه بگویم، با دلسوزی‌ها و فضولی‌ها چه کنم، با توقعات بیجا چه کنم و با هزار چیز دیگر...

این ‌پرسش‌ها هر روز در ذهنت مرور می‌شود و می‌خواهی از آن‌ها بگریزی، اما نمی‌توانی. چون تو مجردی، آن هم یک دختر مجرد. با خود فکر می‌کنی هیچ وقت این کابوس تمام نخواهد شد، اما دیگر خسته شده‌ای؟


بپذیرید ازدواج بخشی از زندگی است

بی تردید ازدواج مهم است، اما مسلما همه زندگی نیست. نگذارید نگرانی از این مسئله تمام زندگی شما را مختل کند. بین یک دختر خانم مجرد با مشکلات روحی و خُلقی و یک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما سلامت را انتخاب کنید و مراقب سلامت روح و جسمتان باشید. کم نیستند افرادی که در سنین بالا ازدواج می کنند و ازدواج موفقی هم دارند. اگر احساس ناخوشایند و یا افکار آزاردهندی دارید و ناامیدی یا حس افسردگی مانع انجام عملکردهای شماست و آرامش شما را مختل می کند حتما به مشاور مراجعه کنید.

خودتان را باور کنید

یکی از دلایلی که دختران از ازدواج باز می‌مانند کم‌بودن مهارت‌های ارتباطی است و به دلیل نداشتن خودباوری و مشکل در تفهیم و تفاهم متقابل نمی‌توانند شانس ازدواج پیدا کنند.سعی کنید انسانی متعال و در هر زمان در بهترین وضع خود باشید. به خودتان برسید و سعی کنید در مهارت‌های زندگی و اجتماعی ارتقا پیدا کنید.


نامزد خیالی نداشته باشید

دختران زیادی را می‌شناسیم که با وجود مجرد بودن برای دفع مزاحمان و دست به سر کردن آن‌ها یک حلقه نمادین به دست می‌کنند و خیلی از افراد با دیدن آن فکر می‌کنند که وی متاهل است. اما اگر شما واقعا قصد ازدواج دارید از خیر این حلقه بگذرید و مراقب باشید که خواستگارهای واقعی را هم فراری ندهید.

جلوی دوستان و آشنایان پز ندهید که شوهر نمی‌کنم و دلم نمی‌خواهد ازدواج کنم. با دوستان همدل، واقعا درد دلتان را بگویید و از معیار‌هایتان حرف بزنید. بگذارید پشت سرتان نگویند فلانی قصد ازدواج ندارد.

اگر هم موردی را رد کردید با حفظ آبروی آن شخص بگویید با هم همخوانی نداشتیم، نه این‌که کلا ازدواج را نفی کنید. بگذارید دوستانتان برایتان دست بالا کنند
مراقب فرصت‌های بله گفتن باشید

بعضی ها به خودشان اجازه نمی دهند کسی را دوست داشته باشند و این مساله برایشان مشکل ایجاد می کند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث بی منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده اید.

کمال گرایی ممنوع!

وقتی دختری از سن معمول ازدواج فاصله می‌گیرد ناچار باید در معیارهای ازدواج خود تجدید نظر کند. لازم است با توجه به سن و شرایطِ امروزتان، دوباره تمامی معیارها و ملاک ها و سلیقه های خود را بازبینی کنید و با حفظ مبانی ملاک ها و معیارها و حتی برخی سلیقه ها را تعدیل و به روز کنید. مثلا بر اساس معیارهای 20 سال پیش شما خواستگار امروزتان با تفاوت سنی 4-3 سال، باید 41-40 ساله باشد و حتما مجرد. اما اولا این معیار امروز برای یک دوشیزه 37 ساله، واقع بینانه نیست! ثانیا احتمال مشکلات شخصیتی برای پسر 40 ساله مجرد به مراتب بیشتر از یک مرد 40 ساله ایست که تجربه طلاق دارد. پس کمال‌گرایی را کنار بگذارد و با وارد کردن خواستگاران طلاق گرفته یا بیوه شانس ازدواج خود را افزایش دهد.
بگویید قصد ازدواج دارید

نسخه ی به روز شده معیارها و ملاک هایتان را در خلال صحبت هایتان راحت با دوستان و نزدیکان و اطرافیان در میان بگذارید،نقش آنها را به عنوان معرف نادیده نگیرید. بهتر است بصورت غیرمستقیم درصحبت هایتان عدم مخالفت تان را برای پیشنهادات پیشین ازدواج ابرازکنید.

مثلا در مورد خواستگاری که -مثل دشمن فرضی- به علت بی نماز بودن او را رد کردید صحبت کنید و با دیالوگی مانند این اجرایی کنید: «یکی دو جلسه صحبت کردم مرد محترمی بود و من مشکلی با شرایط سن و سالش نداشتم تقریبا از من 13 سال بزرگتر بود اما خب متاسفانه نمازخون نبود و اظهار بی اعتقادی کرد. من هم ردش کردم» یا «خواستگار محترمی بود با اینکه تجربه یک عقد و طلاق داشت اما با این موضوع مشکل چندانی نداشتم ولی اصل موضوع این بود که در مورد شُربِ خَمر اظهارات مناسبی نداشت و گفت نمی تونه قول بده که هیچ وقت مشروب نخوره! خب شرب خمر هم می دونی یه خطِ قرمزِ جدی است. من هم ردش کردم» دو سه تا از این اظهارات را می توانید بیان کنید و اگر مصداق ندارد به نحوی بیان کنید که اصلا دروغ و کذب نباشد این طوری: « من که با ازدواج مشکلی ندارم اما از شما می پرسم به نظرت اگر دختری توی شرایط من خواستگاری داشته باشه که خدای ناکرده مشروب خور باشه و حاضر هم نیست توبه کنه اون دختر باید قبول کنه؟ ــ اگر طرف صحبت شما با پُر روی گفت: بله قبول کنه و دلیل و توجیه اورد، شما هم محکم بگید: نه رسول خدا صریحا نهی کرده از چنین ازدواجی» و... ...
راحت باشید

هرکسی می‌تواند با توجه به موقعیت خود شرایط مناسب برای زندگی‌اش را فراهم کند، بنابراین اگر مجرد هستید بهترین شرایط مجردی را برای خود فراهم کنید تا در یک کابوس زنده زندگی نکنید. می‌توانید برای حفظ استقلال خود و آرامشتان با خانواده خیلی جدی صحبت کنید و استقلال نسبی خود را به دست آورید.

اگر طعنه‌ها و فشارهای خانواده آزارتان می‌دهد و به هیچ‌وجه با وضع شما کنار نمی‌آیند در صورتی که سن زیادی دارید و استقلال همه‌جانبه خود را به دست آورده‌اید از خانواده خارج شوید، اما از آن‌ها دور نشوید. حتی اگر شده در حد یک طبقه آن سو‌تر از آپارتمان خانواده.

اجازه دهید سلیقه‌تان در کدبانوگری در آپارتمانتان جلوه‌گر شود و زنانگی خود را حس کنید تا روح و روانتان در فضای اختصاصی خودتان آسایش گیرد. اگر شاغل نیستید و یک دختر خانه نشین شده‌اید مهارتی را بیاموزید و کاری را آغاز کنید، این‌گونه همکاران شما را می‌بینند و شانس ازدواج بیشتری پیدا می‌کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد