محیط خانه، عرصهی اولیه اجتماعی که در آن نوجوان به طور مداومتری تحت نفوذ و نظارت پدر و مادر خود میباشد. بعد به جستوجوی راههایی برای کسب استقلال میگردد.
دوره نوجوانی دورهی حساسی از رشد است. نوجوانان به طور مداوم در حال تغییر ذهنی، جسمی و روحی میباشند. این دوره به عنوان پرچالشترین و پرسانحهترین دوره زمانی در رابطه بین والدین-فرزند مشاهده میشود. آنها دربارهی دنیای واقعی بیشتر آموخته و سعی میکنند برای مستقل شدن از والدین و پذیرفته شدن در گروههای اجتماعی تلاش نمایند.
نوجوانان میخواهند به عنوان بزرگسالانی که قادر به مهارتهای تصمیمگیری هستند، درک شوند. همچنین میخواهند تا اعضای یک گروه بزرگ از همسالان باقی بمانند.
این موارد عامل رفتارهای ناسازگارانه فرزند در محیط زندگی خود میشود. نازسازگاری کم برای نوجوان تعریف شده است چرا که سن هویتیابی و کسب و شناخت استقلال است ولی رفتارهای مخرب ناسازگارانه باید مورد بررسی قرار گیرد.
ریشهیابی ناسازگاریهای نوجوان
محیط خانه، عرصهی اولیه اجتماعی که در آن نوجوان به طور مداومتری تحت نفوذ و نظارت پدر و مادر خود میباشد. بعد به جستوجوی راههایی برای کسب استقلال میگردد. وی شروع به ساختن مفاهیمی از خود، از طریق مشاهده واکنشهای افراد مهم در زندگیاش نسبت به خود، مینمایند. تجارب شخصی از ارتباط والدین- نوجوان اولین منبعی است که نگرش نوجوان را نسبت به خود و کیفیت روابطشان با همسالان را در بر میگیرد.
این نازسازگاریها در حالت شدید پریشانیهای روانی با خشم و استرس را به همراه دارد. یکی از عوامل شکلدهنده و اثرگذار بر رفتارهای ناسازگارانه نوجوانان سبک فرزندپروری والدین میباشد. سبکهای فرزندپروری به عنوان رفتاری با نگرشها و ارزشهای والدین وتعیین چگونگی برقراری ارتباط با فرزندانشان گفته میشود. فرزندپروری مهارت، علم و صبر زیادی میخواهد و یک رشد دائم است.
والدین در اینکه چگونه رفتار میکنند یا ابعاد والدینیِ خاص را کجا به کار میبرند، وابسته به رفتار متفاوت فرزندان هستند. شیوههای والدین، غالباً بر حسب تعامل دو بعد رفتاری آنها متصور میشود. بعد اول به بررسی رابطه عاطفی «گرم بودن» با کودکان میپردازد و حدود آن از رفتاری پاسخده، پذیرا و کودکمحور آغاز میشود و به رفتاری بیتوجه و طردکننده که مرکز آن بر نیازها و امیال والدین گذاشته شده است، ختم میشود. بعد دوم «کنترل» والدین بر کودک را بررسی میکند و از رفتاری محدودکننده تا روشی آسانگیر و بیادعا متغییر است و در آن برای رفتار کودک محدودیتهای مختصری منظور شده است.
بررسی شیوههای رفتاری والدین
-بعد گرم بودن والدین؛
گرم بودن مۆثرترین بعد والدین در پرورش فرزند است، آن نه تنها کنش روانشناختی سالم را در طول دوره رشد پرورش میدهد، بلکه شالوده اساسی تجربیات آینده در آن قرار میگیرد. والدین گرم، کسانی هستند که اغلب با فرزندانشان سخن میگویند و کوشش میکنند کنجکاوی آنها را برانگیزانند و به آنها کمک کنند تا راهحل مثبتی را برای ایجاد دلبستگی عاطفی امن بوجود آورند. والدین گرم، والدین پاسخگو و تحسینکننده هستند، آنها نسبت به نیازهای فرزندانشان حساس هستند، حامی صمیمی تلاشها و کوششهایشان هستند و به طور گستردهای به تفکرات، احساسات و اعمال فرزندانشان علاقهمندند. والدینی که گرم هستند از تشویق و پاداش استفاده میکنند و خیلی کم از فرزندانشان انتقاد میکنند، به ندرت آنها را تنبیه کرده و از آنها غفلت نمیکنند.
والدین پاسخگو و گرم افرادی هستند که اغلب به کودکانشان لبخند میزنند، جایزه میدهند، تشویق میکنند و صمیمیت زیادی با آنها دارند و در عین حال، وقتی کودک رفتاری بد انجام میدهد از او انتقاد میکنند. والدین گرم و مهربان، ارزیابیهای مثبتی از فرزندان خود دارند و حمایتهای عاطفیشان باعث میشود فرزندان احساس ارزش بکنند و این حس، پایهی ایجاد خودپنداره است. والدین گرم به نیازها و خواستههای فرزندشان پاسخ میدهند، مسئولیتپذیرند و عواطف مثبتی نسبت به کودکانشان ابراز میکنند. هنگامیکه فرزندان تکلیف سختی انجام میدهند به آنها پاداش داده و محیط خانه را دلپذیر و شاد میکنند، افرادی که در چنین شرایطی رشد مییابند، نسبت به نیازهای دیگران حساس و مسئول هستند. همانگونه که والدینشان در برابر نیازهای آنها مسئول هستند. در مقابل والدین سرد و بیتفاوت بر خلاف موارد ذکر شده بالا عمل میکنند.
-بعد کنترل والدین
دومین بعد مهم والدین، کنترل است. هیچیک از والدین نمیخواهند فرزندشان خارج از کنترل او باشد. این بعد از فرزندپروری نسبت به بعد «گرم بودن» پیچیدهتر است. برای هدایت کودکان به سوی رشد مثبت اجتماعی، عشق و علاقه والدین به تنهایی کافی نیست.برای اینکه کودکان بتوانند افراد باکفایتی در اجتماع باشند و صلاحیت فکری پیدا کنند، مقداری کنترل از جانب والدین ضروری است. در هر حال باید به خاطر سپرد هدف غایی پرورش اجتماعی، خودگردانی است نه تنظیم توسط عوامل خارجی. هرگونه افراط در آسانگیری یا محدودیت توسط والدین به رشد ناقص پرورشی در کودکان منجر میشود. اغلب تحقیقاتی که در زمینه نحوه برخورد والدین انجام شده، والدین را تشویق میکند کنترل ثابت و در عین حال انعطافپذیر داشته باشند، کودکان را نباید با کنترل سخت از خانه فراری دهند و یا آنها را در حصار بسته نگاه دارند.
کنترل والدین میتواند بسیار محدودکننده و سختگیرانه یا بسیار آزادگذارنده یا سهلگیرانه باشد که هر دو این ارتباط میتواند رفتارهای ناسازگارانه فرزند نوجوان را به همراه داشته باشد. سطح بالای کنترل والدین سبب درونی کردن مشکلات توسط نوجوان میشود و ناسازگاری، اضطراب و مقایسه اجتماعی و تعاملات ضعیف اجتماعی وی را به همراه دارد. در حالت عدم نظارت و کنترل والدین نوجوان رفتاری همراه با بیمسئولیتی، سلطهگر، غیرسازگار و دارای مشکل با همسالان میباشد.
روشهای کاهش ناسازگاری در نوجوان
جهت شناخت و در نتیجه کاهش رفتارهای ناسازگارانه در نوجوانان برنامه جامع مشاورهای برای نوجوان، والدین و مدرسه نیاز است.
-استفاده از مهارتهای موثر برقراری ارتباط
-شناسایی ارزشها، نگرشها و باورها
-آموزش فنون مدیریت استرس،خشم و تعارض
-آموزش مهارتهای مقابله برای مدیریت رویدادهای زندگی