آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش تسلت پیدا کردن بر اعصاب و عصبانیت

سلامت نیوز: عصبانیت، اغلب اوقات از رفتار حاکی از عدم اعتماد به نفس ناشی می شود. ما بیش از آنچه نیاز است به چیزی اهمیت می دهیم و به این ترتیب دیگران را به سوءاستفاده از خودمان دعوت می کنیم و بعد از شدت عصبانیت جوش می آوریم. اگر همکاری، بیش از حد معمول محل کارش را ترک کند و سهم غیرمنصفانه ای از کار را بر دوش شما بیندازد، شما می توانید خیلی جدی و محکم از «قبول مسئولیت» امتناع کنید. کنترل عصبانیت در تمام طول روز، به نوبه خود رابطه شما را با آن همکار خراب می کند و به شما نیز آسیب می رساند.

• «انرژی عصبانیت» را هدایت کنید:
عصبانیت مقدار زیادی انرژی تولید می کند. برخی از فعالیت های فیزیکی ممکن است به شما کمک کند تا بدون صدمه زدن به خودتان یا دیگران، آرام تر شوید. برای مثال تمیز کردن و نظافت کردن خانه به خانم خانه دار کمک می کند تا از عصبانیتش کاسته شود. به همین شکل، شما می توانید به فعالیت های سازنده ای فکر کنید که عصبانیت را کنترل می کنند.پاراکاش مدیر فروش وقتی از شدت عصبانیت احساس می کند دندان هایش به هم کلید می شوند به شیوه دیگری عمل می کند. «من یک نامه با لحن خیلی تند می نویسم که بیانگر احساسات درونی من باشد. بعد از اینکه اجازه دادم آنچه در ذهنم می گذرد، بیرون بریزد، نامه را تا روزی دیگر کنار می گذارم. روز بعد، من معمولاً آن قدر آرام شده ام که بتوانم منطقی فکر کنم. بعضی اوقات هم فکر می کنم، نوشتن در این باره و بنابراین نوشته های من، ارزشی ندارند و نامه را پاره می کنم یا آن را بسیار مودبانه تر می نویسم و دوباره کنار می گذارم. این کار بسیار مفید است. من از عصبانیت غافل نمی شوم، اما به طور همزمان من به جای عکس العمل نشان دادن، وارد عمل می شوم.»

•«عصبانیت نابجا» را شناسایی کنید:
در ۸۰ الی ۹۰ درصد موقعیت ها، عصبانیت نابجاست. وقتی عصبانیت در یک ارتباط یا یک موقعیت به طور مناسب کنترل نمی شود، به محدوده های دیگر انتقال می یابد و عواقب ناگواری را به بار می آورد. عصبانیت نابجای شما به طور مکرر بر سر کسانی خالی می شود که شما می توانید نسبت به آنان عصبانی شوید، مثل اعضای خانواده نه همکاران، بر سر زیردستان خود نه سر رئیس خودتان.در صورت عدم برخورد صادقانه با موضوع اصلی ممکن است شما هم خودتان را تنبیه کنید و هم به این ترتیب اجازه می دهید که حتی روابط سالم شما هم تضعیف شود. عصبانیت بی جا به روابط ارزشمند شما مدام آسیب بیشتری وارد می کند، درست مثل پرتاب یک سنگ در استخر که می تواند موج های زیادی را به وجود آورد.استرس در محل کار اغلب موجب عصبانیت در محیط خانه می شود. بحث کردن در مورد فشارهای کاری با اعضای خانواده گاهی بسیار کارساز است. سهیم شدن آنها با مشکلات شما باعث می شود نسبت به مشکلات شما حساس تر شوند و شما هم بهتر می توانید از حمایت آنها بهره مند شوید.

•«عامل آغازگر» را بررسی کنید:
وقتی عصبانیت شما به دقت مورد بازبینی قرار گیرد، ممکن است یکی دو موقعیت به خصوص یا افراد خاصی را که به راحتی موجب عصبانیت شما می شوند، شناسایی کنید. شناسایی آنها می تواند یک ابزار قوی برای مقابله با عصبانیت شما باشد. برای این منظور، به مدت دو هفته یا یک ماه بررسی و بازبینی «عصبانیت روزانه» ممکن است موثر باشد. حساس بودن نسبت به تغییر قیافه و حرکات به هنگام عصبانیت (سکوت، اخم کردن و عنق بودن، کوبیدن درها به هم یا دوری کردن و گوشه گیری از دیگران) لازم و ضروری است. در بازبینی «عصبانیت روزانه» به تمام وقایع یا موقعیت هایی که شما را «عصبانی» می کرد به دقت توجه کنید. تحلیل کردن موجب خواهد شد تا موقعیت های عصبانیت و عوامل آغازگر در رابطه با آنها مشخص شوند.

•رابطه عصبانیت با گرسنگی را درک کنید:
گرسنگی و عصبانیت با هم رابطه تنگاتنگی دارند و از هر چهار نامه یکی از موارد مربوط به این موضوع است. وقتی انرژی بدن کسی تقلیل می یابد، دیگر حالش سرجایش نیست، کار طاقت فرسا و خستگی می تواند موجب شود که فرد سریع تر عصبانی شود.

چیزهای بی اهمیت مایه دلسردی و نومیدی بزرگی به نظر می رسند و اختلاف نظرهای جزیی و بی اهمیت می توانند به تنفر از بحث و گفت وگو منجر شوند. بحث و گفت وگو، به ویژه در مواردی که پیش بینی می شود اختلاف نظر وجود دارد، بهتر است بعد از صرف غذا صورت گیرد.[«اگر می خواهی او آرام و خونسرد بماند اول او را سیر کن» ایده خوبی به نظر می رسد.]

پریا به کار شوهرش خیلی علاقه داشت، اما تمام سئوالات او فقط پاسخ های خیلی کوتاه داشت. دلیل آن بسیار ساده است. اشتباه گرفتن وقت. بعد از یک روز کاری، همسرش نیاز داشت تا نقش هایش را عوض کند، آرامش پیدا کند و سپس درباره وقایع کاری صحبت کند.

با مقداری غذا و زمان دادن، ممکن است خستگی اش در رود و رفتارش بسیار پسندیده تر باشد.

نظرات 1 + ارسال نظر
گلچین جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 22:15

بله کاملا دسته هم زن وهم مرد

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد