ویژگیهاى مادر نمونه:1ـ نیازهاى عاطفى کودک،2ـ نیازهاى جسمى،3ـ نیازهاى علمى،4ـ نیازهاى تربیتى،5ـ مدیریت خوب
از زمره صفات ثبوتى و فعل خداوند «خالقیّت» و «ربوبیت» است. یعنى هم آفریدگار است و هم پروردگار. جریان این دو صفت الهى در مورد انسان به توسط پدر و مادر انجام مىشود و این دو هستند که وسیله پیدایش او در حیات مادى و رشد و تربیت او به ویژه در ایام کودکى اند.
خداوند عشق والدین و به خصوص مادر به فرزند را به ویژه در دوران کودکى و نیاز او به آنان را به صورت غریزى در نهادشان قرار داده و مراقبت از او را به توصیه و دستور واگذار نفرموده است، زیرا تخلف از دستور و فرمان مولى به وفور ممکن است، ولى سرپیچى از حکم غریزه بسیار نادر و مشکل است و او با این تدبیر خود از تلف شدن و دور انداختن کودک به جهت رنج زیاد آن به وسیله والدین، جلوگیرى و پیشگیرى کرده است.
در صورتى که علاقه و توجه فرزند در دوران پس از کودکى به پدر و مادر به طور غریزى نیست و بیشتر به عواطف، تعهد و احساس مسؤولیت او بستگى دارد و بدین لحاظ در خصوص مراقبت والدین از کودک خردسال خود نیازى به دستور و تأکید نیست ولى در مورد احسان و رعایت احترام به پدر و مادر از سوى فرزند، فرمان و توصیه الهى است که مىتواند فرزند را تا آخر عمر خود به پاس داشت حقوق والدین وادار کند.
یکی از روانشناسان مى گوید: «اولین کسانى که خریدار مدهاى جدید و تغییر لباس و خودآراییهاى زننده هستند، همان تحقیرشدگان دوران کودکى مىباشند.»
و لذا خداوند متعال در آیات چندى از قرآن کریم، بر رعایت این حق و توجه دادن به مقام آنان تأکید ورزیده است؛ از جمله مىفرماید: «و قضى ربّک اَنّ لا تعبدوا الاّ ایّاه و بالوالدین احسانا ...»؛ خداوند حکم فرموده است جز او را نپرستید و به والدین خویش احسان روا دارید... .»(1)
در این آیه کریمه، نیکى به پدر و مادر پس از فرمان به بندگى الهى آمده و والدین هم به صورت مطلق ذکر شده و به ایمان و اسلام مقیّد نشده است که این دو امر، خود بیانگر طبیعى بودن این حق و اهمیت بسیار بالاى آن است.
در جاى دیگر پس از تأکید بر رعایت این حق به خصوص به رنجى که مادر در رابطه با فرزند خود متحمل مى شود تکیه کرده و آن را توجه داده و گوشزد مىفرماید:
«و وصیّنا الإنسان بوالدیه إحسانا حملته امّه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا ...»؛ ما انسان را نسبت به والدینش به نیکى سفارش کردیم، مادرش او را با محنت و رنج حمل کرد و با مشقت و سختى به دنیا آورد و مدت باردارى و از شیرگرفتن او سى ماه است.»(2)
در این آیه کریمه به سه مورد از مهمترین کارهایى که مادر در رابطه با فرزند بر دوش مىگیرد اشاره شده است:
1ـ مرحله حمل و باردارى؛
2ـ زایش و ولادت؛
3ـ حضانت و شیردهى.
این یادآورى خود نشانه عنایت ویژه خداوند متعال بر اهمیت بیشتر احسان به مادر است که بازتاب آن در روایات معصومان(علیهمالسلام) منعکس شده است.(3)
ویل دورانت مىنویسد: «در نمایش بزرگ توالد، که محور حیات است، عمل نر حقیر است، او فقط سیاهى لشکر است. در بحران وضع حمل، مرد با دستپاچگى و حیرت در کنار زن مىایستد و سرانجام به حقارت و غیر ضرورى بودن هستى خود، در پهنه رشد نوع پى مىبرد. در این لحظه است که مىفهمد، زن از او به نوع نزدیکتر و وابستهتر است و جریان عظیم حیات، در وجود زن است و خلقت از خون و جسم اوست و به تدریج در مىیابد، که چرا اقوام ابتدایى و ادیان بزرگ، مادرى را مىپرستیدند.»(4)
مقصود از ذکر این مختصر، توجه به این نکته است که اگر مقصود از پرسش در باره مادر نمونه این است که به وظیفه خود در این خصوص پى ببریم، باید بدانیم که از دیدگاه اسلامى نمونه بودن یا نبودن مادر در وظیفه احسان نسبت به او تأثیر چندانى ندارد. و این نیکى و رعایت حقوق او از جهت مادر بودن از امورى است که حتى ایمان هم در آن دخالتى ندارد، تا چه رسد به نمونه بودن و این حق طبیعى اوست. و اگر مقصود وظیفهاى است که هر زنى نسبت به فرزندان خود داشته و به عنوان کمالى براى خود او مطرح است، این سؤال بسیار بجا و درخور تحقیق و پاسخ بایسته است.
اکنون به اختصار به ویژگیهاى مادر نمونه مىپردازیم، البته روشن است که وقتى از مادر نمونه گفتگو به عمل مىآید بیشترین مقصود، بر محور وظایف و اوصافى است که در رابطه با فرزندان خود دارد و یا باید بدان متّصف باشد، که آن را در پنج بخش برمىشماریم.
1ـ نیازهاى عاطفى کودک
الف: نوازش و محبت
ابراز محبت و علاقه به کودک از دو جهت در شکل گیرى شخصیت کودک مؤثر است. اول آن که بروز و ظهور استعدادها و قوای او که خداوند متعال در وجودش قرار داده تا حد زیادى به آن بستگى دارد. پیش از این به نقش اظهار محبت در این خصوص توجه نمىشد و بیشتر خانواده ها تربیت فرزند را، در اعمال خشونت و تنبیه بدنى مىدانستند و پدر و یا مادر موفق را کسى مىپنداشتند که فرزندان او هر چه بیشتر از او ترس به دل داشته باشند، در صورتى که هم اکنون این قضیه کاملاً به عکس است و تحلیلگران مسایل تعلیم و تربیت متفقند که هیچ عاملى جاى محبت و نوازش را در بروز و رشد استعدادها و شخصیت کودک نمىگیرد. والدین موفق کسانى اند که توانسته باشند بین خود و فرزندانشان رابطهاى دوستانه و صمیمى بر پایه احترام متقابل ایجاد کنند.
اظهار علاقه به صورت در آغوش کشیدن، بوسیدن و کلمات محبتآمیز گفتن و بازى با کودک و امثال آن است که به کودک شخصیت، اعتدال و اعتماد به نفس مىبخشد و کسانى هستند که از چنین کارى عاجز و یا بدان بىتوجهاند و یا آن را منافى شأن و مرتبه خود مىدانند. مادر نمونه آن است که به این موضوع نه به صورت نیاز خود ـ که گاهى از او این عمل سر زند ـ بلکه به صورت پاسخگویى و توجه به نیاز دایمى کودک بدان مبادرت ورزد و آن را حاکم بر تمامى رفتار و مناسبات خود با فرزند خویش کند.
و دیگر آن که کودک در آغوش گرم و محبت آمیز مادر و پدر است که نوعدوستى و محبت به دیگران و علاقه مندى به سرنوشت آنان را مىآموزد. کودکى که خود از محبت کافى برخوردار بوده و در این زمینه اشباع شده است، دیگردوست و محبت ورز است، و به راحتى با کودکان دیگر مى تواند به ایجاد رابطه دوستانه اقدام کند. چنین کودکى دچار انتقام جویى و عقده گشایى و حسادت و خیانت و سرکشى نمى شود و حتى الامکان بى مهریها و تجاوزات دیگران را نیز با عفو و مهربانى پاسخ مىدهد. چنین انسانى کمتر در زندگى و روابط اجتماعى خود با شکست مواجه مى شود و جاذبه هاى نیرومند وجودى و عاطفى رشد یافته اش همه را به سوى او مى کشاند.
در خانواده اى که کودک فقط از پدر واهمه دارد، تا وقتى او در خانه است آرام است، ولى به محض خروج او از منزل، با ناسازگارى و بهانه جوییهاى خود مادر را بیچاره می کند.
خلاصه، کودکى که در دوران ویژه آن، از محبت مادرى و پدرى محروم بوده است، در بزرگى قطعا جبران آن ممکن نخواهد بود.
یکى از روانشناسان مىگوید: «اولین کسانى که خریدار مدهاى جدید و تغییر لباس و خودآراییهاى زننده هستند، همان تحقیرشدگان دوران کودکى مىباشند.»(5)
در روایت آمده است: روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله فرزندان خود حسن و حسین علیهماالسلام را بوسید. «اقرع بنحابس» که شاهد آن جریان بود گفت: من داراى بیست فرزند هستم و تاکنون من هیچ یک از آنان را نبوسیدم! حضرت جمله اى به این مضمون فرمودند: «به من چه اگر خدا خداوند عاطفه را از دستت برده باشد!»(6)
البته این نکته را نیز باید توجه داشت که خود ابراز محبت و عاطفه به صورت مثبت و معتدل که پیآمد زیاده روى در آن را نداشته باشد هنرى است که از هر کس ساخته نیست.
اظهار علاقه به صورت در آغوش کشیدن، بوسیدن و کلمات محبت آمیز گفتن و بازى با کودک و امثال آن است که به کودک شخصیت، اعتدال و اعتماد به نفس مى بخشد و کسانى هستند که از چنین کارى عاجز و یا بدان بى توجه اند و یا آن را منافى شأن و مرتبه خود مى دانند. مادر نمونه آن است که به این موضوع نه به صورت نیاز خود ـ که گاهى از او این عمل سر زند ـ بلکه به صورت پاسخگویى و توجه به نیاز دایمى کودک بدان مبادرت ورزد و آن را حاکم بر تمامى رفتار و مناسبات خود با فرزند خویش کند.
ب: رفتار عادلانه
برخى مادران و یا پدران، گاهى بى دلیل موجه بعضى از فرزندان خود را بر برخى دیگر ترجیح داده و رفتار محبت آمیزترى را با او دارند، و به ویژه این توجه بیشتر ـ که گاهى خیلى هم مایه عذاب و اذیت براى برخى خانوادهها مىشود ـ وقتى اتفاق مىافتد که پس از یک فرزند خردسال، نوزاد دیگرى متولد مى شود که معمولاً در این صورت کودک بزرگتر به دست فراموشى سپرده مى شود و همه توجه ها به سوى دومى گسیل مىگردد و در نزاعها و برخوردهاى کودکانه گرچه دومى مقصر باشد همیشه حق به او داده مىشود، و اولى را به بهانه این که تو بزرگ هستى، از حق خود محروم مىکنند، و بازتاب چنین رفتارى بسیار روشن است. در صورتى که با توجه به این که به خصوص در ماههاى اول تولد نوزاد، که هم شروع دوران تازه و فصل جدیدى از نوع رابطه والدین با کودک اولى است و طبعا از حساسیت بیشترى برخوردار است و از طرف دیگر اظهار محبت به نوزاد نیز تأثیر چندانى بر او ندارد، باید بیشتر توجهات و ابراز علاقه ها معطوف به کودک نخستین شود، تا او احساس نکند که با آمدن دیگرى، همه چیز از او گرفته شده و دیگر توجهى به او نمى شود. این رفتار هم از میزان ناهنجاریها و بهانه جوییهاى او مى کاهد و هم رابطه آینده او با کودک تازه وارد را به خوبى شکل مىدهد.
در روایت آمده است: «رسول گرامى صلی الله علیه و آله روزى مردى را که داراى دو فرزند پسر بود، دیدند که فقط یکى از آن دو را بوسید حضرت فرمودند: «فهلا ساویت بینهما»؛ چرا با هر دو به یک گونه عمل نکردى؟»(7)
و باز در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «اعدلوا بین اولادکم کما تحبّون أن یعدلوا بینکم فى البرّ و اللّطف.» بین فرزندان خود همچنان که دوست دارید آنها با شما به عدالت رفتار کنند، عادلانه عمل کنید.»(8)
ج: فراهم کردن محیطى آرام
فراهم کردن محیطى آرام براى فرزندان در سایه تفاهم با همسر و خویشان
نکتهاى قابل توجه این است که در مورد زن و یا مادر و یا همسر نمونه نمىتوان هر یک را جداى از دیگرى به حساب آورد. یک زن نمونه نمىتواند مادر و یا همسر نمونه نباشد همچنان که مادر نمونه الزاما همسر نمونه هم هست، چون تا زن در همسرى، شایسته نباشد قادر نیست به وظایف مادرى قیام کند. قربانى اصلى زندگیهاى پرجنجال و با روابط ناسالم، فرزنداناند. اگر خانمى بتواند حتى الامکان محیط خانواده را آغشته به محبت و تفاهم کند و از کم و کاستیهاى زندگى چشم پوشى کند و خلأهاى معیشتى را از جریان اطلاع فرزندان خود دور سازد و در چشم آنان زندگى مشترک خود با شوهر و فرزندان را موفق جلوه دهد و روح قناعت و سازش را در وجدان آنان تقویت کند و روابطى سالم با اقوام خود و شوهر برقرار سازد، چنین زنى بالاترین خدمتها را به بچه هاى خود کرده و خود نیز از آثار آن بهرهمند است.
د: حوصله و متانت در برخورد با ناهنجاریهاى کودک
انسان در هر دورهاى از حیات خود طبیعت و اقتضایى خاص به خود دارد، بسیارى اذیت و شیطنت کودکان را به حساب بدى او مىگذارند و به سرعت در برابر لجبازى، بهانه گیرى و شیطنتهاى کودکانه آنان برآشفته شده و آنها را به باد کتک مىگیرند. این کار گذشته از این که ستم به کودک بوده و شرعا و اخلاقا درست نیست، آثار بد تربیتى داشته و بر سرکشى و ناهنجاریهاى کودک مى افزاید. باید توجه داشت فرزند در سنین کودکى نارسایى عقلى دارد. او توجه به زشتى کار خود ندارد و به طبیعت خود عمل مىکند. نه با اراده و قصد اذیت.
در روایتى رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «لا تضربوا اطفالکم على بکائهم فانّ بکائهم اربعة اشهر شهادة ان لا اله الا اللّه و اربعة اشهر الصلاة على النّبى و آله و اربعة اشهر الدعاء لوالدیه»؛ کودکان خود را به جهت گریه آنها کتک نزنید زیرا گریه آنان تا چهار ماه شهادت به توحید و چهار ماه صلوات بر محمد و آل محمد و چهار ماه دیگر نیز دعاى خیر براى والدینشان است.»(9)
مرحوم صاحب وسائل هم طبق این حدیث فتوا داده است که این عمل شرعا جایز نیست.(10)
ه: تربیت مذهبى
داشتن روحیه مذهبى و اعتقادات و ایمان درست و سالم، گذشته از این که تأمین کننده سعادت انسان در زندگى اصلى و ابدى اوست، کمککار بسیار خوب و تکیه گاهى بسیار مطمئن، براى او در دستیابى به اهداف حیات کنونى اوست. خداشناس واقعى و عارف به وظیفه، قطعا بهترین پدر و یا مادر براى فرزندان و شایسته ترین همسر براى زن و یا شوهر و صالحترین و خدمتگزارترین فرزند براى والدین و مفیدترین انسان براى جامعه خود خواهد بود. و چه خدمتى از این بالاتر که مادرى بتواند از همان ابتداى دوران کودکى، شهد حلاوت نماز و ذکر و یاد خدا را در کام فرزند خود بچشاند و آفریدگار او را به او بشناساند و جان او را با مبدأ هستى پیوندى پایدار بخشد؟ و چنین مادر و پدرى جز بهشت برین، چیزى پاداش حقیقى او نتواند بود.
در باره مزد چنین کسى، حضرت امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل مىفرماید
که آن حضرت فرمودند: «هر کس فرزند خویش را ببوسد خداوند حسنه اى برایش مىنویسد و هر کس او را خوشحال کند خداوند او را در قیامت خوشحال خواهد کرد و هر کس آیات قرآنى به او تعلیم دهد در قیامت آن والدین را مى طلبند و دو جامه بهشتى به آنان مى پوشانند که از نور آن دو صورتهاى بهشتیان درخشیدن مىگیرد.»(11)
مادر نمونه ویژگیهاى دیگرى نیز در رابطه با فرزندان خود دارد که براى رعایت اختصار فهرست وار آن را بیان مىکنیم.
2ـ نیازهاى جسمى
مادر گذشته از رسیدگى به نیازهاى عاطفى کودکان خود نیازهاى جسمى آنان را نباید دست کم به حساب آورد. و آنها عبارتند از:
در روایتى رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کودکان خود را به جهت گریه آنها کتک نزنید زیرا گریه آنان تا چهار ماه شهادت به توحید و چهار ماه صلوات بر محمد و آل محمد و چهار ماه دیگر نیز دعاى خیر براى والدینشان است.»
الف: امکان بهره گیرى کامل کودک از شیر مادر
وظیفه اى که در این خصوص بر دوش مادر است ـ گذشته از این که نباید کودک خود را به علت برخى ملاحظات راحت طلبانه از خوردن شیر خود محروم کند ـ این است که با تقویت و تغذیه سالم خود تلاش در جهت افزایش شیر خود کند تا امکان هر چه بیشتر استفاده کودک از شیر مادر را فراهم سازد.
ب: بهداشت و نظافت به موقع کودکان
ج: تغذیه سالم و به موقع آنها
د: فراهم آوردن تفریحات سالم براى فرزندان.
از مهمترین ویژگى مادر نمونه آن است که به گونه اى با فرزندان خود رفتار کند که آنان را به نیکى به پدر و مادر تشویق کند و احترام خود را نزد آنها حفظ کند و بدین وسیله راه را نسبت به خدمت گذارى و کمک خالصانه آنان به والدین خود هموار سازد.
3ـ نیازهاى علمى
الف: پىگیرى وضعیت درسى و میزان پیشرفت علمى و کمک لازم به فرزندان در این زمینه.
ب: ارتباط مستمر و به موقع با مربیان و مدرسه.
4ـ نیازهاى تربیتى
الف: ایجاد روح شجاعت، سخاوت، محبت به دیگران، اعتماد به نفس در فرزند.
ب: کنترل رفت و آمد و نظارت همراه با ظرافت و دقت بر رفتار آنان در ارتباط با محیط بیرون از منزل و دوستان و راهنمایى دلسوزانه و همراه با محبت و تدبیر در این خصوص.
ج: ایجاد ارتباط صمیمى با فرزند به گونهاى که او بهترین محرم اسرار خود را مادر خود بداند.
5ـ مدیریت خوب
به ویژه در ایجاد جوّ تفاهم و دوستى بین فرزندان و عدم تبعیض و رفتار دوگانه با عروسها و دامادها مگر بر اساس ارزشها.
6ـ و در نهایت از مهمترین ویژگى مادر نمونه آن است که به گونه اى با فرزندان خود رفتار کند که آنان را به نیکى به پدر و مادر تشویق کند و احترام خود را نزد آنها حفظ کند و بدین وسیله راه را نسبت به خدمتگذارى و کمک خالصانه آنان به والدین خود هموار سازد.
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل مى کنند که آن حضرت فرمودند: «رحم اللّه والدین اعانا ولدهما على برّهما»؛ خداوند پدر و مادرى که فرزندان خود را ـ با رفتار و تربیت خود ـ نسبت به نیکى به خویش کمک مىکنند در رحمت خود وارد مىکند.(12)