آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

عین هم شدن خواست طبیعت نیست!

هیچ دو انسانی اثر انگشتشان شبیه هم نیست. خطوط روی زبان همه آدم‌ها، حتی دوقلوها با هم فرق می‌کند. نقشه عنبیه چشم هر انسانی با دیگری متفاوت است. ساختار ژن هر انسانی مختص اوست. شبیه‌ترین آدم‌ها به یکدیگر باز هم تفاوت‌های زیادی دارند. در واقع وقتی خوب دقت کنی می‌بینی طبیعت به روش‌های مختلف سعی می‌کند ثابت کند که حتی در بین اعضای یک خانواده از هر موجودی باز هم تفاوت هست و "عین هم شدن" اتفاقی است که هرگز قرار نیست در هستی رخ دهد.
اما با همه اینها ما آدم‌ها سعی می‌کنیم برخلاف ذات و مرام طبیعت، به خودمان بقبولانیم که بهترین وضعیت، زمانی به دست می‌آید که تفاوت‌ها صفر و شباهت‌ها کامل شود. ما آدم‌ها اصلا باورمان نمی‌شود که در عین داشتن تفاوت، می‌توان دور هم جمع شد و برای یک هدف مشترک تلاش کرد. ما آدم‌ها دایم تلاش می‌کنیم تا فقط از بین آنها که به ما شبیه‌ترین‌اند، یار جمع کنیم و گروه‌های کاری خود را از شبیه‌ترین آدم‌ها به خودمان، تشکیل می‌دهیم. وقتی هم شکست می‌خوریم آن را ناشی از یکسان بودن نمی‌دانیم بلکه دلیل شکست را در حضور افراد متفاوت با خودمان جست‌وجو می‌کنیم. انگار باورمان نمی‌شود که با وجود تفاوت‌ها هم می‌توان به صورت گروهی برای یک هدف مشترک تلاش کرد و برعکس اصرار داریم که برای موفقیت پیش‌شرط الزامی این است که همه را عین هم کنیم. ما فقط کپی برابر خویش را قبول داریم و در‌به‌در به دنبال تکثیر و یافتن موجودی عین خودمان می‌گردیم. ما از تفاوت می‌ترسیم و وجود اختلاف و بی‌شباهتی را زشت و ناپسند می‌دانیم و از عین هم شدن گروه‌ها و دسته‌ها لذت می‌بریم. فکر می‌کنید چرا خیلی‌ها وقتی می‌خواهند کار و کسبی راه بیندازند اولین افرادی که استخدام می‌کنند افراد فامیل خودشان است. خیلی مواقع آشنا بودن، مهم‌تر از داشتن تخصص است و این افراد حاضرند برای تربیت و آموزش خودی‌ها هزینه اضافه‌ای بپذیرند اما از نیروهای کاری غریبه با دیدگاه‌هایی متفاوت استفاده نکنند. علت تکیه کردن به دوست و آشنا، نه به خاطر شباهت فکری و فرهنگی و دیدگاهی، بلکه به خاطر خطری است که به واسطه یکسان نبودن و تفاوت احساس می‌شود.

ما از تفاوت وحشت داریم و احساس می‌کنیم میدان دادن و به بازی گرفتن چهره‌های متفاوت باعث از دست دادن داشتنی‌هایمان می‌شود. از خیر کامل شدن به خاطر ترس از تفاوت‌ها می‌گذریم و گمان می‌کنیم مثلا اگر برای ازدواج فرزندانمان به سراغ ازدواج فامیلی برویم خوشبختی فرزندانمان تضمین می‌شود. تفاوت برای ما یک زنگ خطر به شمار می‌آید و وقتی بچه‌هایمان سر و وضع ظاهریشان را شبیه گروهی خاص می‌کنند لذت می‌بریم و وقتی کمی ناهماهنگی بین خودمان و بقیه می‌بینیم فورا و با قاطعیت آنها را طرد کرده و مجازات را حقشان می‌دانیم. فرصت‌ها را بیشتر در اختیار شبیه‌ترین افراد به خودمان قرار می‌دهیم و کسانی را که عین ما نیستند از دسترسی به منابع ارزشمند محروم می‌سازیم. ولی واقعا به نظر شما نتیجه این شباهت‌جویی سخت‌گیرانه چه می‌شود؟
البته خیلی‌ها در حالت ایده‌آل عین هم شدن گروهی عظیم را بهترین اتفاق می‌دانند اما حقیقت این است که طبیعت به هیچ‌وجه"عین هم بودن" را نمی‌پذیرد و خوب که دقت کنیم در بین شبیه‌ترین موجودات به هم، درست وقتی همه چیز مشابه است ناگهان بزرگ‌ترین تفاوت‌ها و جهش‌ها خلق می‌شود. دلیل آن هم بسیار ساده است؛ به واسطه تفاوت‌ها و اختلاف سطح‌هاست که حرکت و همراه با آن پیشرفت و تکامل اتفاق می‌افتد و برای جریان یافتن انرژی حیات، اختلاف و تفاوت الزامی است.
به موفق‌ترین شرکت‌ها در سراسر دنیا نگاه کنید. طیفی وسیع و متنوع از انواع سلیقه‌ها و افراد در این شرکت‌ها حضور دارند و مدیران شعب مختلف، با خلاقیت و مهارت، آدم‌های به ظاهر متضاد و متفاوت را در راستای اهداف شرکت با هم متحد می‌سازند و از توانایی‌ها و استعدادهای مختلف آنها به صورت یکپارچه و موثر استفاده می‌کنند.
به کلاس‌هایی که در آنها بین دانش‌آموزان اختلاف‌نظر زیاد است توجه کنید؛ حضور در این کلاس‌ها بیشترین یادگیری را، هم برای معلم و هم برای شاگردان باعث می‌شود چرا که به واسطه اختلاف دیدگاه‌ها، مسایل از زوایای متفاوت مورد بررسی قرار می‌گیرند و راه‌حل‌های متنوع و جدیدی برای هر مساله ارایه می‌شود.
بنابراین اگر کسی متفاوت با شما حرفی می‌زند به جای مخالفت فوری با او، اجازه دهید حرفش را بزند. مطمئن باشید گوش دادن به حرف‌های کسی که از پنجره‌ای متفاوت با شما به صحنه می‌نگرد دانش فعلی شما را کامل‌تر می‌سازد و واکنش‌ها و پاسخ‌های بعدی شما را غنی‌تر می‌سازد. در واقع با پذیرش دیدگاه‌های متفاوت شما به موقع ضعف‌ها و نواقص دیدگاه خود را شناخته و برای آن چاره‌جویی می‌کنید.
بنابراین در سال تولید ملی، اگر می‌خواهید دست به کاری جدید بزنید و تنها هستید و آدم‌های شبیه خود را کمتر می‌یابید اصلا نگران نباشید. بدانید توسط همین آدم‌هایی که عین شما نیستند می‌توانید هزاران فرصت شغلی و درآمدی جدید را کشف کنید. کافی است:
ـ دست از یکسان‌سازی بردارید.
ـ وجود اختلاف در خود و دیگران را بپذیرید و عین هم نبودن را بد ندانید.
ـ در تفاوت‌ها و بی‌شباهتی‌ها به دنبال شکار فرصت‌های جدید بگردید و عالی‌ترین‌ها را در شبیه‌ترین‌ها جست‌وجو نکنید.
با گذشت زمان خواهید دید که تفاوت‌ها شما را قوی‌تر و متمایزتر می‌سازند و دیری نخواهد پایید که در حوزه کاری خود به یک وزنه جایگزین‌ناپذیر تبدیل می‌شوید. وزنه‌ای که نمی‌توانند برای شما رقیبی مشابه پیدا کنند، نه به این خاطر که غیرقابل کپی هستید! بلکه به این سبب که هیچ‌وقت ثابت نمی‌مانید و دایم توانایی‌های جدیدی پیدا می‌کنید. در دنیای امروز فقط آنهایی می‌مانند که متمایز باشند و خدمات و محصولی جدید را برای ارایه در اختیار داشته باشند و تمایز زمانی اتفاق می‌افتد که دست از یکسان‌بینی و یکسان‌سازی پدیده‌های هستی بردارید و تنوع و تفاوت را به عنوان یک اصل بپذیرید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد