آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

دلایل خسته شدن زن و شوهر از زندگی زناشویی


چرا زن و شوهر از زندگی زناشویی خسته می شوند؟ زوج‏ها باید بدانند که زندگی زناشویی خوب یا بد را خودشان می‏سازند و در ساخت آن، هر یک نقش ویژه‏ای دارند. زن و شوهر، هر یک به تنهایی بر حسب اینکه آگاه و مسوولیت‏پذیر باشند یا نه

کیفیت رابطه‏
زناشویی هر کسی، نتیجه‏ باورها، اندیشه‏ها، رفتار و کردار خویش بوده و به تصمیمات و عملکرد گذشته‏اش مربوط می‏شود. به عبارت دیگر، رابطه‏ زناشویی مطلوب یا نامطلوب هر کسی، چه از زندگی مشترک راضی باشد و چه ناراضی، بازتاب باورها، اندیشه‏ها و کنش و واکنش‏ رفتار از بدو ازدواج خویش است و همان چیزی ا‏ست که یا خواستار آن بوده یا زیر بار آن رفته است. برای ایجاد رابطه‏ بهتر و موثر با همسر و تقویت آن، چه باید کرد؟ مهارت‏های ضروری برای داشتن زندگی زناشویی موفق، یاد گرفتنی ا‏ست؛ به‏طوری که زوج‏ها با کسب آگاهی و مهارت‏های لازم می‏توانند زندگی مشترک مثبت و دلنشینی به وجود آورند.  
  
  برای داشتن زندگی مشترک خوب، متفاوت و متعهدانه لازم است از خود بپرسیم : چه کارهایی می‏توانیم انجام دهیم؟ باید بدانیم در زندگی مشترک چه نقشی داریم؛ هر کس باید خود را موظف کند که: «من متعهد هستم یک زندگی مشترک خوب و رضایت‏بخش بسازم. با دانایی و عمل است که بر ذهن خود مدیریت کرده و احساس خود گردانی را تقویت می‏کنیم. همه می‏دانیم که ایجاد هر گونه تغییر، دشوار و زمان‏بر است. هر فرد باید خود را برای داشتن زندگی
زناشویی خوب، متعهد کند و بداند که هر گونه تغییر، از خود او شروع می‏شود. می‏دانیم که تغییرهای بزرگ، از تغییرهای کوچک شروع می‏شوند. زوج‏های موفق، دست از خود محوری و بی‏تفاوتی برمی‏دارند، تغییرات را پیش‏بینی کرده و بر آنها مسلط می‏شوند و به منظور همراه شدن با رابطه‏های در حال تغییر، خودشان نیز تغییر می‏کنند. وقتی زن و شوهر، فاقد اطلاعات و مهارت‏ کافی برای زندگی مشترک باشند، در ایجاد هیجان، صمیمیت و روابط گرم بین خود، کم آورده، دچار مشکل می‏شوند، در طولانی مدت احساس‏های مثبت‏شان نسبت به هم، کاهش یافته و منفی‏اندیشی‏ جای مثبت‏‏اندیشی را گرفته و متقاعد می‏شوند که به آخر خط رسیده‏اند. در این شرایط، چگونه می‏توان بر افکار منفی غلبه کرد و احساس‏های خوب، مثبت، صمیمیت و مهر و محبت خود را نسبت به همسر ارائه داد؟ زوج‏های موفق، احساس مهر و محبت و حتی توقعات و انتظارات و نارضایتی‏ خود را به طور صریح بیان می‏کنند و به‏ طور مداوم با هم به گفت و شنود می‏پردازند تا به توافق و درک متقابل برسند، در حالی که زوج‏های ناموفق، شفاف عمل نمی‏کنند و با پنهان‏ کاری و نادیده گرفتن احساسات خود و همسرشان، از بیان نیازهای واقعی‏شان، طفره می‏روند. باید توجه داشت کسب مهارت‏های لازم و ایجاد عادت‏های مثبت جدید برای ساخت زندگی مشترک، بسیار مفیدند اما مواقعی پیش می‏آید که با وجودی که تلاش شما و همسرتان در جهت تغییر است، ولی ذهن ناخودآگاه‏تان طبق عادت‏های گذشته عمل می کند و ممکن است باز هم رفتار ناخوشایند گذشته را برخلاف میل‏تان تکرار نماید! وقتی مصمم به انجام کاری باشید، اگر با شجاعت به دنبال اهداف مشخص و روشن خود بروید حتماً موفق می‏شوید، بنابراین به اعمال ناخوشایند اهمیت ندهید، برای ایجاد عادت‏های جدید و رابطه‏ مطلوب، به تلاش خود ادامه دهید و بدانید که با پی‏گیری برای تغییر عادت‏های منفی به مثبت، موقعیت‏تان در ساخت زندگی مشترک، بهتر خواهد شد. با کسب مهارت و بالا بردن آگاهی‏هاست که متوجه می‏شویم در زندگی مشترک، بعضی از اختلاف‏ها، قابل حل هستند و برخی غیرقابل حل، تشخیص این دو از هم، به آگاهی و تجربه نیاز دارد. تفاوت‏های غیرقابل تغییر را بپذیرید نه اینکه آنها را تحمل کنید! زوج‏های موفق به جای توجه و تمرکز بر موارد غیر قابل تغییر، به نقاط مثبت همسرشان توجه می‏کنند به ویژه حرف‏ها و کردار همسر را بدون پیش‏داوری، سرزنش و انتقاد و به قصد فهمیدن مورد توجه قرار می‏‏دهند و در مورد اختلاف‏شان، با یکدیگر گفت و گو می‏کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به یکدیگر داشته باشند نیز ارتباط بین خود را حفظ می‏کنند تا با مذاکره و تبادل افکار، به تفاهم برسند. زوج‏ها باید بدانند که زندگی زناشویی خوب یا بد را خودشان می‏سازند و در ساخت آن، هر یک نقش ویژه‏ای دارند. زن و شوهر، هر یک به تنهایی بر حسب اینکه آگاه و مسوولیت‏پذیر باشند یا نه؛در ایجاد هیجان و حاکم ساختن مهر و محبت و یا در تداوم اختلاف‏ها و مشکلات زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارند. به عبارت دیگر، هر یک از زوج‏ها بر حسب اینکه برای افزایش آگاهی‏های خود و انجام وظایف خویش، به صورت مسئوولانه تلاش کنند یا نه، می‏توانند نقشی سازنده یا مخرب بر عهده داشته باشند چرا که وقتی یکی از دو طرف، آگاهانه و مسوولانه کنش یا واکنش‏ احساسی و رفتاری اثربخش و مثبت را بارها از خود بروز دهد، پاسخ‏های دیگری را هم تغییر داده و رابطه‏ بین خود و همسرش را در مسیر رضایت بخش و مطلوبی قرار می‏دهد. در واقع هر یک از زوجین آگاه در ساختن زندگی مشترک، حق انتخاب دارند و حتی می‏توانند به تنهایی، رابطه‏ بین خود و همسر را در جهت مثبت و سازنده سوق دهند. زنان و مردان با مدیریت بر ذهن خود می‏توانند بر باورها، اندیشه‏ها و نگرش خود، نظارت کرده و آنها را کنترل کنند. در نتیجه، در بروز احساس‏ها و رفتارهای‏شان، حق انتخاب پیدا می‏کنند. به عبارت دیگر، با دانایی و عمل است که توانا می‏شویم. وقتی این مفهوم را بپذیریم که هر یک از زنان و مردان به تنهایی حق انتخاب دارند ومی‏توانند زندگی مشترکشان را کنترل کنند و به زندگی ‏شان، معنی و مفهوم مثبت و سازنده‏ای ببخشند، در این شرایط است که احساس خود گردانی در زوج‏ها تقویت می‏شود و این تصور و باور به وجود می‏آید که زندگی مشترک مطلوب می‏تواند حتی با هر یک از دو طرف شروع شود و ادامه یابد. تأکید می‏ شود، یک زن و یک مرد زمانی می‏توانند به خود، همسر و فرزندان کمک کنند که مهارت و آگاهی‏های خود را در زمینه‏ی همسرداری به درستی بالا ببرند تا بتوانند با برقراری ارتباط موثر، وظایف و مسوولیت خود را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهند. اگر همسران از فقر یا کمبود دانش همسرداری و فرزند‏پروری، در رنج باشند و به جای رفع علت‏ها، دچار بازی با معلول‏ها شوند، دیر یا زود در انجام وظایف مربوطه، با مشکلات حادی رو به رو خواهند شد و دچار انواع بیماری‏ها، افسردگی، اضطراب، خستگی، ناتوانی و بی‏تفاوتی شده و هیجان و صمیمیت زندگی مشترکشان، به آرامی از دست خواهد رفت. اما بسیاری از زنان و مردان به علت ناآگاهی و باورهای غلط، تصور می‏کنند در زندگی مشترک، حق و قدرت انتخاب ندارند و نمی‏توانند بر اندیشه و نگرش خویش مدیریت کنند و به‏طور معمول می‏گویند: « من نمی‏توانم... من اراده ندارم... می‏خواهم ولی قدرت اجرا ندارم... من در رضایتمندی زندگی مشترک، نقشی ندارم... اگر همسرم یا دیگران تغییر کنند، زندگی‏ام بهتر می‏شود و...» اگر موفقیت‏های به دست آمده را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان‏ها و آرزوهای خود، فقط به آنچه که واقعاً و عمیقاً و با انگیزه‏ی قوی می‏خواستیم، رسیده‏ایم در نتیجه خود را در مدیریت ذهن و کنترل احساس و رفتارشان ناتوان و درمانده می‏بیند و در نهایت، اسیر اندیشه‏های منفی شده و در ساختن زندگی مشترک، نقشی غیرمسئوولانه، منفعلانه و منفی بر عهده می گیرند و مدام با برچسب زدن، به سرزنش و انتقاد آشکار یا پنهان از خود، همسر و دیگران می‏پردازند، کارهای اشتباه خود را توجیه می‏کنند و در هر زمینه‏ای به داوری و پیش‏داوری می‏پردازند، انرژی خود را بیشتر در مسیر منفی و تخریب به کار می‏گیرند و بیشتر روی کمبودها و نقاط منفی خود، همسر و فرزندان تمرکز می‏کنند. در نتیجه خود و زندگی مشترک را در مسیر تلخی و بدبختی بیشتر قرار می‏دهند. اگر هر زن و مردی عمیقاً بخواهد زندگی مشترک خود را در جهت مثبت‏ تغییر دهد، آن‏وقت مساله‏ی توافق پیش می‏آید و در واقع زوج با خواستن و انگیزه‏ی قوی، در مسیر توانستن قرار می‏گیرد.  

اگر به گذشته‏ خود توجه کنیم، همه‏ی ما در طول زندگی، موفقیت‏هایی داشته‏ایم. اگر موفقیت‏های به دست آمده را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان‏ها و آرزوهای خود، فقط به آنچه که واقعاً و عمیقاً و با انگیزه‏ی قوی می‏خواستیم، رسیده‏ایم، بنابراین با انگیزه‏ی قوی و کافی، باید دست به کار شد و پذیرفت که زندگی مشترک مطلوب، با خود من شروع می‏شود و می‏بایست از هر فرصتی، برای رشد در جهت مثبت و سازنده استفاده کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد