آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

دلیل دروغ گفتن در خواستگاری و دانستنی آن

 

از قدیم الایام یکی از مسئله های بزرگ جوانان این بود که چطور می تواند در همان جلسات محدود آشنایی قبل از ازدواج، به شناخت کافی رسید و به حرف های طرف مقابل اعتماد کرد. خب، ظاهرا این روزها علم به قدر کافی پیشرفت کرده است که به ما در کشف دروغ طرف مقابل کمک کند اگرچه همیشه فرض ما آن است که او راست می گوید؛ مگر اینکه خلافش ثابت شود.اینجاست که تکنیک های کشف پنهان کاری به کمک می آیند؛ البته اغلب اوقات کشف دروغ زیاد هم کار سختی نیست. در این نوشتار نشانه هایی را می خوانید که اگر مکررا دیده شوند، باید در باور آنچه می شنوید، بیشتر تامل کنید.

 

1- ناهماهنگی


ما انسان ها می توانیم زبانمان را وادار به دروغ گویی کنیم، اما بدنمان را نه؛ چون وقتی دروغ می گوییم، بدنمان با گفته هایمان هماهنگ نمی شود. درواقع بدن ما همیشه راست می گوید؛ مثلا وقتی کسی بخواهد به دروغ به چیزی پاسخ مثبت بدهد، ممکن است سرش هم زمان کمی به عقب برود که این حرکت به معنی «خیر» است.

درحقیقت مغز ما طوری طراحی شده است که تمام واکنش های طبیعی بدن را با هم هماهنگ می کند؛ مثلا اگر کسی به شما گفت که «از دیدنت خیلی خوشحالم»، اما لحظه ای اخم هایش درهم رفت یا بر روی بینی اش چین افتاد، بدانید راست نمی گوید و یا اگر کسی نگاه معنی داری به شما کرد، مجبور نیستید حرفش را باور کنید! یادتان باشد به چشمتان بیشتر از گوشتان اطمینان کنید؛ چون زبان بدن ناخودآگاه اما کلام، خودآگاه است.

همچنین، این ناهماهنگی را می توان میان گفته های خود فرد در زمان های مختلف یا صحبت های او با دیگران، مثلا خانواده اش، مشاهده کرد. حتما شنیده اید که می گویند دروغ گو  کم حافظه است؛ چون فردی که راستش را نمی گوید، مسلما داستانی را از خودش سر هم می کند که ممکن است بعضی قسمت هایش با هم جور نباشند؛ مثلا هیچ کس نمی تواند هر روز عصر به باشگاه ورزشی برود؛ در حالی که ساعت کاری اش 8 تا 21 است!

 

2- آسمان ریسمان بافتن


وقتی کسی در برابر پرسش های حساس شما از پاسخ های رک و صریح طفره می رود، اجازه دارید به حرفش شک کنید. طفره رفتن می تواند به شکل جواب دادن سوال با سوالی دیگر باشد؛ مثلا در جواب سوال «شما سیگار می کشید؟» می گوید: «این چه سوالی است؟!» یا مثلا در جواب «آیا شما اهل عبادت هستید؟»، می گوید: «چه سوال خوبی پرسیدی! بگذار برایت داستانی را تعریف کنم...». فلسفه بافی هم نوعی طفره رفتن است.

شما فقط یک سوال پرسیدید و او نیم ساعت از این در و آن در می گوید. دست خودش نیست، او می خواهد موضوع اصلی را بپوشاند و ناخواسته آن قدر پرحرفی می کند که موضوع بین حرف ها  گم شود. جواب های دروغ معمولا بسیار طولانی تر از حد طبیعی است و در نهایت هم نمی فهمید بالاخره پاسخ طرف مثبت بود یا منفی؛ مثلا وقتی از طرف مقابلتان درباره وابستگی او به والدینش سوال می کنید و او از مزایای عدم وابستگی می گوید، محترمانه حرفش را قطع کنید، دوباره سوالتان را مطرح کنید و از او جواب مستقیم بخواهید؛ برای مثال بگویید: «فکر کنم منظورم را درست بیان نکردم. منظورم این بود که...»

  

3- اضطراب و واکنش غیرعادی


اضطراب نشانه های زیادی دارد. اگرچه این مورد در جلسه آشنایی کاملا طبیعی است، اما وقتی علائم اضطراب فقط زمانی بروز می کند که شما موضوع حساسی را پیش می کشید، خوب چشم و گوشتان را باز کنید. یادتان باشد دروغ گویی با پنهان کاری برای هیچ کس آسان نیست و او هرقدر بخواهد این نشانه ها را پنهان کند، قادر نیست علائم ناخودآگاه نظیر عرق کردن، سرخ شدن یا پریدن رنگ چهره، خشک کردن عرق بالای ابرو قبل از شروع و حین صحبت و... را از نظرها دور کند.

برای فهمیدن این موضوع می توانید بحث و موضوع حساس را به درازا بکشانید و علائم اضطراب و واکنش های جانبی دیگر را بررسی کنید. ممکن است یک پرسش خاص فرد را دچار چنان اضطرابی کند که او دچار خشکی گلو شده و مجبور شود مرتبا آب دهانش را قورت دهد، زیادی لب هایش را زبان بزند و یا دستانش را به هم بمالد.

واکنش شدید هیجانی هم از جمله نشانه های عدم صداقت است؛ مثلا وقتی شما می پرسید «شما قبلا ازدواج نکرده اید؟» و او ناگهان از جا می پرد و با خشم و اعتراض می گوید: «واقعا در مورد من چه فکری کرده اید؟» و بعد شما را به بی ملاحظگی و بی احترامی متهم می کند، بدانید که حتما مسئله ای را پنهان می کند؛ چون می داند که موضوع اصلی تحقیقات محلی پیدا شده است؛ در حالی که شخص صادق از سوال شما فقط می رنجد؛ چرا که به هر حال مطرح کردن این پرسش به این شکل کار جالبی نیست!

 

4- پنهان شدن


پشت راست، سربالا، نگاه مستقیم و حالت بدن باز و راحت از نشانه های صداقت است؛ بنابراین اگر خواستگار شما طوری نشسته است که احساس می کنید می خواهد در زمین فرو برود، یعنی حالت بدنش کاملا بسته، دست ها به بدن چپسبیده، پاها قلاب شده، پشت خمیده و سر پایین است، احتمالا یا دارد از خجالت آب می شود یا دروغ می گوید،

البته خجالت تا حدی طبیعی است اما برای کشف بی صداقتی طرف مقابل نیاز به نشانه های بیشتری دارید: فرد دروغ گو شاید ناخودآگاه موانعی را بین خود و شما بگذارد؛ مثلا گوشی، خودکار، کتاب، ظرف میوه یا هر چیز دیگری که دم دستش باشد؛ چرا که این حفاظ نمادین به او احساس امنیت بیشتری می دهد.

اگر می خواهید صداقت یا بی صداقتی او را بفهمید، موانع را بردارید. با او رودررو شوید و واکنش هایش را زیرنظر بگیرید. کف دست مورد دیگری است که می تواند برای شما نشانه صداقت باشد؛ زیرا شما هرگز کف دست فردی را که در حال دروغ گفتن است، نمی بینید. اگر به محض پرسیدن سوالی، دست های شخص به پشت برگردد یا در جیب یا در پشتش پنهان شود،

بدانید این همان لحظه حساسی است که شاید سرنوشتتان را عوض کند. یکی از نشانه های فرد دروغ گو، پایین رفتن لحن صداست. او عادی حرف می زند، اما در یکی دو جمله خاص صدایش انگار از ته گلو در می آید؛ نگته را گرفتید؟ ما انسان ها به ندرت می توانیم با صدای بلند و اعتماد به نفس بالا دروغ ببافیم.


خواستگاری و گفتگوهای بعد از آن، یکی از تعیین کننده ترین و مهم ترین جلسات قبل از ازدواج و عروسی است. این جلسات در واقع یک فرصت است که می‌توانید از آن بهترین استفاده را بکنید. اما بسیاری از افراد دقیقا نمی‌دانند که چگونه از این جلسات گفتگو و آشنایی قبل از ازدواج، بهترین بهره برداری را بکنند.

هنوز هم دیده می‌شود که سوالات خواستگاری محدود می‌شود به مسایل کوچکی مثل: رنگ مورد علاقه، موسیقی مورد علاقه و… در اینجا سعی کرده‌ایم 5 سوال اساسی و مهم را که می‌تواند نقش تعیین کننده ای در شناخت دو طرف از یکدیگر داشته باشد مطرح کنیم. اگر شما هم یک جلسه خواستگاری و آشنایی قبل از ازدواج در پیش دارید، این مطلب می‌تواند کمک زیادی به شما بکند.

 

 

1 – قبل از هرچیز، شباهت‌ها و تفاوت‌های فرهنگی خانواده‌های دو طرف را در نظر بگیرید

فراموش نکنید که ازدواج یعنی پیوند دو خانواده و چه بسا دو خاندان. اولین شرط موفق بودن این پیوند این است که زبان، فرهنگ و آداب و رسوم دو خانواده به یکدیگر نزدیک باشد. تصور کنید خانواده شما با خانواده همسر آینده تان در یک مهمانی دور هم جمع باشند. آیا حرفی برای گفتن دارند؟ یا اینکه حتی زبان یکدیگر را هم نمی‌دانند؟ تشابه فرهنگی دو خانواده هرچقدر بیشتر باشد، می‌تواند تضمین بیشتری بر پایداری آن ازدواج باشد. برعکس این موضوع هم صادق است. هرچقدر تفاوت‌های فرهنگی دو طرف بیشتر باشد، می‌تواند باعث ایجاد اختلافات بیشتری شود.

 

2 – درباره جهان بینی طرف مقابل سوال کنید

تفسیر شما و همسر آینده شما از زندگی چیست؟ منظورم تعریف کلان شما از زندگی است. این موضوع بسیار مهمی است. نگاه شما و کسی که قصد ازدواج با او را دارید، به زندگی، باید حداکثر هماهنگی را داشته باشد. فرض کنید تعریف شما از زندگی این است: زندگی موهبتی است که نصیب انسان شده و می‌بایست حداکثر استفاده را از آن بکنید و تعریف طرف مقابل شما این است:

زندگی مسیری سراسر درد و رنج است که در انتهای آن عفریت مرگ به انتظار انسان نشسته است! به نظر شما ازدواج و تشکیل زندگی مشترک با چنین شخصی برای شما ممکن است؟ در باره نگاه مثبت یا منفی شخص مقابل به اطراف سوال کنید. سعی کنید سوالاتی را مطرح کنید که روحیات طرف مقابل را بهتر بشناسید. شما که نمی‌خواهید تا آخر عمر با یک فرد پوچ گرا و افسرده سر و کله بزنید!

 

3 – درباره باورها و اعتقادات مذهبی یکدیگر صحبت کنید

از نظر اعتقادی و مذهبی یکدیگر را ارزیابی کنید. نباید شما و همسر‌ آینده تان از نظر مذهبی تفاوت‌های آشکار و فاحش با هم داشته باشید. این موضوع باعث ایجاد اختلافات جدی در زندگی مشترک شما خواهد شد. خیلی از افرادی که از کنار این مسئله به سادگی عبور کرده اند، در آینده با مشکلات جدی مواجه شده اند. فراموش نکنید که اطلاعات قبلی و به اصطلاح شناخت دورادور کافی نیست، حتما باید در این باره با هم حرف بزنید و بحث کنید.

 

4 – درباره اهداف یکدیگر در زندگی بحث کنید

اهداف میان مدت و بلند مدت دو نفر که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند معیار بسیار مهمی در تصمیم گیری است. هدف شما و همسرآینده شما از ازدواج چیست؟ آیا ازدواج را راهی برای تکامل می‌دانید؟ یا ازدواج می‌کنید که به اهداف مالی خود برسید؟ این دو نگاه بسیار با هم متفاوت است. اهداف بلند مدت شما در زندگی و انتظاراتتان از زندگی چیست؟ تمام اینها اگر تفاوت فاحش با یکدیگر داشته باشند، بعد از ازدواج می‌توانند باعث ایجاد اختلافات جدی بین شما شوند. می‌توانید با طرح سوالاتی که از طرف مقابل می‌کنید، به طور غیر مستقیم اهداف بلند مدت او را بسنجید.
 
اجازه بدهید یک مثال بزنم: فرض کنید یکی از اهداف مهم طرف مقابل شما، مهاجرت به یک کشور دیگر و زندگی کردن در آنجا باشد.شاید اکنون برای آن برنامه جدی نداشته باشد. اما همواره به صورت یک هدف به آن فکر می‌کند. در حالی که شما قصد دارید در کشور زادگاه خود بمانید و زندگی کنید. اگر از قبل در باره این موضع اطلاع داشته باشید شاید تصمیم شما برای ازدواج با این فرد تغییر کند.

 

5 – درباره علایق و سرگرمی‌های یکدیگر بپرسید

زندگی شما پر از اوقات فراغت و زمان‌های خالی است که قرار است آن را با یک نفر دیگر شریک شوید. بنابراین بسیار مهم است نظر شما دونفر در باره نحوه گذراندن اوقات فراغت، سبک مسافرت، تفریح و… به هم نزدیک باشد. شاید در نگاه اول این موضوع چندان مهم نباشد، اما همین مسئله کوچک باعث ایجاد اختلافات زیادی در زندگی زناشویی می‌شود. می‌توانید با طرح چند سوال ساده و یا تعریف کردن

چند خاطره از علایق و سلایق طرف مقابل در باره تفریحات و سرگرمی هایش مطلع شوید.نکات بسیار زیاد دیگری هم هستند که به شما کمک می‌کنند که شناخت دقیق تری از یکدیگر به دست بیاورید. در اینجا تلاش کردیم که مهم ترین نکات را یادآوری کنیم. اکنون شما به خوبی می‌دانید که چه سوالاتی را در جلسه خواستگاری و آشنایی پیش از ازدواج مطرح کنید تا به شما و طرف مقابلتان در شناخت بهتر از یکدیگر کمک کند. 

 

منبع برای مکتب زندگی: سایت دلگرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد