آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

موسیقی بر مغز چه تاثیری دارد؟

 

وقتی همه چیز آنطور که می خواهید پیش نمی رود و به عبارت ساده تر آسمان دلت بارانی می شود. دوست داری در یک جای آرام با خود کمی خلوت کنی و با شنیدن یک موزیک غم انگیز احساساتت را بیرون بریزی. وقتی عزلت نشینی موقت به پایان می رسد احساس می کنی قدری سبک تر شده است. اما آیا واقعا شنیدن موسیقی غم انگیز می تواند باعث آرامش افراد در شرایط غم انگیز و دردناک شود؟

 

رنجی که واقعی نیست


وقتی بدون دلیل خاصی به موسیقی غم انگیز گوش می دهید درگیر غم و ناراحتی می شوید و واقعی نیست و می شود گفت که به وسیله یک عامل غیرواقعی و کاملا امن دچار غم شده اید. درنتیجه چندان بدتان نمی آید که کمی احساس غم را تجربه کنید. به همین خاطر گوش دادن به یک موسیقی غم انگیز می تواند در شما باعث ایجاد حس آرامش شود.

 

موسیقی که نقش مشاور را دارد


تا به حال به این فکر کرده اید که گاه بعد از گوش دادن به یک موسیقی غمگین ناگهان متوجه یک راه حل برای اصلاح و تغییر یک وضعیت غم انگیز شده اید؟ موسیقی غمگین علاوه بر آرام کردن شما، نقش یک مشاور غیرمستقیم را نیز دارد. وقتی تخلیه هیجانی تان را از طریق گوش دادن به موسیقی غمگین انجام داید ذهنتان با تمرکز بیشتری به حل مشکلاتتان خواهدپرداخت.


جنس درد موسیقی غمناک متفاوت است


غمی که از طریق گوش دادن به یک موسیقی غم انگیز در ما ایجاد می شود با غمی که به واسطه یک اتفاق بیرونی ما را غمگین و افسرده می کند بسیار متفاوت است. بازهم تحقیقات بر روی افراد مختلف نشان می دهد که جنس این نوع غم شیرین و دل نشین تر از تحمل غم در دنیای واقعی است. بعضی از انواع موسیقی های غمگین نوعی حس نوستالژی را بار دیگر در ما زنده کرده و ما را به یاد اتفاقات گذشته می اندازد. مرور خاطرات نیز نوعی تسکین دردها و مشکلات افراد به حساب می آید که گوش کردن به موسیقی غمگین این مزیت را داراست.

  

مشکلات اجتماعی و موسیقی غمناک


گاه مشکلات اجتماعی و فقدان هایی را در جامعه خود مشاهده می کنیم و جایی را برای ابراز آنها پیدا نمی کنیم. وقتی در یک موسیقی غمناک خواننده آن مشکلات را همراه موسیقی به زبان می آورد از اینکه احساسات ما توسط شخص دیگری به صورت آشکار به زبان موسیقی درآمده است بسیار خوشحال می شویم و این موضوع باعث کاهش فشار ناشی از تحمل مشکلات در ما خواهدشد.

 

تخلیه هیجانی با موسیقی غمناک


اغلب کسانی که در هنگام ناراحتی به گوش دادن موسیقی غم انگیز پرداخته اند تاکید کرده اند که شنیدن موسیقی غم انگیز باعث تخلیه احساسات درد و رنج حاصله از عامل بیرونی را فراموش کرده و در حالت آرام تری قرار گرفته اند. شنونده در خلال موسیقی غم انگیز خود را به جای خواننده گذاشته و در نتیجه احساس می کند که خود، خواننده مرثیه غمناک زندگی اش است. درنتیجه این حس تصویرسازی باعث تخفیف درد در او می شود.

 

سالیان درازی است که موسیقی در بین مردمان جهان جای خود را باز کرده است. امروزه این هنر جایگاه خاصی در بین مردم دارد و در روز ساعت ها به موسیقی گوش می دهیم. دانشمندان سال هاست روی مسئله ی موسیقی تحقیق کرده اند و به نتایج بسیار جالبی در رابطه با تغییرات مغز در هنگام شنیدن موسیقی دست یافته اند.البته نوع موسیقی در این مورد نقش بسیار مهمی دارد.موسیقی کلاسیک موجب برانگیختن و فعالیت همهٔ قسمتهای مغز می شود درحالی که موسیقی پاپ کمتر چنین تأثیری را داراست.به ویژه در مغز نوازندگان حرفه ای به دلیل شروع زودهنگام و طولانی مدت فعالیتهای موسیقایی ویژگیهای آناتومی خاصی دیده می شود.

 

معاینات و بررسیهای متعدد(۱) از مغز نوازندگان حرفه ای نشان می دهد که ماده خاکستری مخچه و ناحیه شنوایی مغز آنان نسبت به افراد غیر موزیسین بیشتر است.در مغز نوازندگان سازهای زهی و پیانو هم بخشهایی که مسئول کنترل حرکات دست هستند ۴۰ درصد رشد بیشتری دارند. همچنین جسم پینه ای(۲) مغز نوازندگانی که قبل از سن ۷ سالگی شروع به فراگیری ساز نموده اند بزرگ تر از سایرین است. از این رو بین دو نیم کره و بخشهای مختلف مغز آنان ارتباط و هماهنگی بیشتر و بهتری برقرار می شود.

 

هر یک از دو نیم کره مغز وظایف متفاوتی بر عهده دارد. نیم کره چپ مسئول تجزیه و تحلیل مسائل و مرکز تعلیم است و نیم کره راست احساسات، تخیلات و قدرت ابتکار را هدایت می کند. برای استفاده از کل پتانسیل مغز می بایست هر دو نیم کره با هم هماهنگ باشند.بر اساس تحقیقی(۳) که توسط آلتن مولر(۴) از انستیتو پزشکی و فیزیولوژی موسیقی در هانوفر و مارک بانگرت(۵) از دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد انجام گرفته است، بخش شنوایی و بخشهای حرکتی مغز نوازندگان پیانو کاملا ً با یکدیگر مرتبط اند به طوری که تحریک یکی از این دو بخش موجب برانگیختن دیگری می شود.

 

اسکنهای متعدد و الکترو انسفا لوگرافی (EEG) از مغز نوازندگان حرفه ای پیانو نشان می دهد که تنها حرکت دست نوازنده بر روی کلاویه ها موجب فعال شدن ناحیه شنوایی مغز می گردد و بالعکس شنیدن قطعات موسیقی باعث تحریک قسمتهای حرکتی می شود.حتی انگشتان دست برخی از نوازندگان با شنیدن ملودیهای خاصی بی اراده حرکت می کند. بین این دو ناحیه از مغز نوازندگان مبتدی هم در اولین جلسه و پس از ۱۰ دقیقه تمرین ارتباط موقتی ایجاد می شود که با افزایش تعداد جلسات تثبیت می گردد.

  

البته هنوز به طور قطعی مشخص نیست که آیا تمرینات موسیقی عامل ایجاد این ویژگیهاست و یا اینکه ساختار مغز نوازندگان از هنگام تولد با دیگران متفاوت است و این تفاوتها زمینه موفقیت آنان در موسیقی را فراهم می سازد.تمرینات موسیقی همچون نیروی بازدارنده ای مانع از بین رفتن سلولهای عصبی در سنین بالا می شود. حتی اگر فردی تازه در سن ۸۵ سالگی شروع به فراگیری ساز نماید سلولهای مغز او ترمیم و بازسازی می شود و قدرت حافظه و استنتاجش افزایش می یابد.در تحقیقی به منظور بررسی اثرات موسیقی بر مغز و رد این فرضیه که نه موسیقی بلکه خانواده و محیط رشد کودک موجب افزایش کارآیی مغز و ضریب هوشی می شود،

 

کودکانی از محلات فقیرنشین برلین و از خانواده هایی بدون پیشینه فرهنگی غنی مدت شش سال به طور منظم و مداوم در مدرسه تحت آموزش موسیقی قرار گرفتند. در لس آنجلس نیز در دانشگاه کالیفرنیا تحقیقی مشابه انجام گرفت.نتایج هر دو بررسی تأثیر مثبت موسیقی بر مؤلفه های ضریب هوشی و قدرت تخیل فضایی ـ زمانی انسان را تأیید نمود.در آزمایشی دیگر در دانشگاه هنگ کنگ (۶)، ۴۵ نوازنده ارکستر بین سنین ۶ تا ۱۵ سال از لحاظ قدرت حافظه و به یادسپاری کلمات مورد بررسی قرار گرفتند. محققین پی بردند که کودکان نوازنده نسبت به هم سالان غیر نوازنده خود به مراتب لغات بیشتری را به خاطر می سپارند

 

و هر قدر زمان عضویت آنان در ارکستر بیشتر است در این زمینه موفق ترند.پس از یک سال با انجام مجدد این آزمایش مشخص شد که توانمندی حافظه کودکانی که هنوز نوازنده ارکستر هستند نسبت به سال گذشته افزایش یافته است درحالی که حافظه کسانی که از ارکستر جدا شده اند در همان سطح باقی مانده است.آموزش موسیقی و نوازندگی همچنین موجب افزایش پشتکار و قدرت تمرکز شخص و پیگیری اهداف درازمدت می گردد. نوازندگی گروهی هم انعطاف پذیری، ثبات احساسی و افزایش قابلیتهای اجتماعی را به همراه دارد.

 

سال ۱۹۹۲ پرفسور هانس گونتر باستیان(۷) به همراه گروهی از دانشمندان ۱۸۰ دانش آموز بین سنین ۶ تا ۱۲ سال را در مدارس ابتدایی برلین به مدت شش سال تحت نظر قرار دادند. آنها پی بردند که کودکان نوازنده به خصوص کسانی که قبل از سن ۸ سالگی شروع به فراگیری ساز نموده اند باهو ش تر و واقع بین تر از دیگران اند و اعتماد به نفس و قدرت سازگاری بیشتری دارند. این دانش آموزان در دروس جغرافی، انگلیسی، آلمانی و ریاضی نمرات بهتری کسب نمودند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد