شاید شما هم از آن دسته افرادى باشید که صبح با عجله از تخت خود بیرون مى پرید و با فریاد دوباره دیرم شد در اسرع وقت آماده شده و از خانه بیرون میزنید. نه صبحانه اى خورده اید و نه ذره اى از تمرینات ورزشى را که براى سلامتى تان توصیه شده انجام داده اید. راستى تا به حال فکر کرده اید که چنان چه صبح کمى زودتر از خواب بیدار شوید چه تاثیرات مثبتى مى توانید در زندگى خود به وجود بیاورید؟ از فواید سحر خیزى چیزى شنیده اید؟ امروزه با وجود خستگى هاى روزمره اى که براى همه افراد جامعه در طول روز به وجود مى آید. صبح هنگام زمانى که چشمان خود را باز مى کنند آرزو مى کنند که فقط چند دقیقه دیگر بخوابند. در نهایت اخم و بیحالى از جا بر مى خیزند و تا شب شاید این حالت ادامه دار باشد. درصورتى که اگر صبح ها اندکى زودتر از خواب بیدار شوند تاثیرات شگرفى در زندگى خود آشکارا مى بینند. بنابراین با توصیه هاى زیر فقط چند قدم مانده تا سحرخیز شوید و سحرخیز هم باقى بمانید. یکى از مهمترین فواید سحرخیزى آرامشى است که در ساعت هاى اولیه صبح وجود دارد. یکى دیگر از فواید این کار خوردن صبحانه است که تاثیر بسیار شایانى بر سلامت جسمى شما خواهد داشت. از دیگر فواید آن میزان بهره ورى شما از آن روز است. چرا که شما هم سرحال تر خواهید بود هم زمان بیشترى دارید تا کارهاى خود را به انجام برسانید.
ادامه مطلب ...چرا بعضی ها خودشان برای خودشان عزیزند و بعضی ها محل خودشان هم نمی گذارند؟ چرا بعضی ها وقتی تنها توی خانه هستند هم برای خودشان لذیذترین و بهترین غذاها را درست می کنند اما بعضی ها غذای خوبشان را فقط برای مهمان می پزند؟ چرا بعضی ها سنگ هم که از آسمان ببارد تن به ذلت نمی دهند و بعضی ها فوری تسلیم اتفاق های مصیبت بار زندگی می شوند؟ این دلیل ها شاید قانعتان کند:
1-کودکی حقارت بار: ها انگار نافشان را با مصیبت بریده اند؛ نمونه اش آنهایی که زیر دست و پای پدر و مادرهای سخت گیر بزرگ شده اند؛ یا آنهایی که از همان اول لوس و نازنازی بار آمده اند. پدر و مادرهایی که می گذارند بچه شان از همان اولی که بلد شد چهار دست و پا راه برود «تجربه کند» و «خودش یاد بگیرد»، شاید ناخودآگاه دارند خشت های اول عزت نفس را در وجود بچه شان می گذارند اما آنها بیش از حد سخت گیرند، حتی اگر بچه بیچاره کارش را درست انجام دهد، برایش پشیزی ارزش قائل نیستند.
آنها هم که نمی گذارند بچه شان دست به سیاه و سفید بزند، مبادا به لطافت پوستش بربخورد، دیگر بدتر.آنها در واقع نمی گذارند بچه هیچ تجربه خود مختارانه ای داشته باشد. حتی شیوه تحسین بچه ها هم روی عزت نفسشان اثر دارد.یک روان شناس بزرگ به نام راجرز می گوید پدرو مادرها باید بچه هایشان را «نامشروط» بپذیرند؛ یعنی اینکه حتماً نباید موقعی که یک کار خوب انجام داد بگویند که بچه خوبی هستی.
بچه ها همیشه بچه های خوبی هستند که ممکن است کارهای بدی هم بکنند. به هر حال باید آنها را با تمام ضعف ها و توانایی هایشان بپذیریم و تحسین کردنشان را مشروط نکنیم به چیزهایی که ما از بچه های خوب توقع داریم.
2-نظردوستان و همسالان:شمایی که هر چی از دهانت بیرون می آید پرت می کنی به دوستت و بعدش می گوید شوخی بوده، شمایی که همکلاسی ات را به خاطر نمره خیلی پایین یا خیلی بالایش (!) مسخره می کنی، شمایی که هر صبح و هر ظهر و هر عصر همکارت را به خاطر چاق بودن یا لاغر بودن اذیت می کنی! شما داری باعث می شوید که عزت نفس رفیقت له و لورده شود.لطفاً برو یک راه دیگر برای سرگرم شدن پیدا کن؛یک راهی که هم خدا راضی باشد و هم بنده خدا عزت نفسش زیر سؤال نرود.
با وجود اینکه تردید و دودلی میتواند روش خوبی برای اجتناب از بدبینی باشد، میتواند آثار و نتایج منفی مهمی هم در زندگیتان داشته باشد. افراد خوشبین در انتهای تونل، نور را جستجو میکنند. اگر همواره نگرش بدبینانه داشته باشید شاید تغییر بینش برایتان مشکل باشد، اما امکان این هست که همیشه نیمه پر لیوان را ببینید نه قسمت خالی آن را.
بیایید از این فرضیه بگذریم که روزگار برخلاف میل شماست یا اینکه همراه با ابرهای تیره و تاری بربالای سرتان قدم به این دنیا گذاشتهاید.
این باورکه نظم و ترتیب جهان فقط برای بدبخت کردن شما پدید آمده است، خودخواهانه و غیرمنطقی است، متواضع باشید و از این ادعا که از کل دنیا سر دربیاورید، دست بردارید. بعضی اوقات تجارب بد به تجارب خوب منجر میشوند و شما نیز قادر به پیشبینی آینده نیستید پس نباید اینطور فکر کنید که آینده نیز بد خواهد بود.
ریشه بدبینی خودتان را جستجو کنید. نگرش منفی عمیق ریشه در تجارب دوران کودکی دارد، کودکان با رشد افکارشان اوضاع و احوال را مشاهده و درباره چگونگی عملکردهای دنیا فرضیهسازی میکنند. اگر دیدید همه چیزهای در حال پیشرفت، ناامیدی، خیانت، بیوفایی و شکست بودند جای تعجب نیست، اینک وقت همان چیزی است که از دنیا مثل یک بزرگسال انتظار دارید.
قبول کنید که آینده وگذشته با هم یکی نیستند. فقط این دلیل که شما درگذشته رنج و ناامیدی را تجربه کردهاید تضمینکننده آن نیست که در آینده نیز همه آنها را تجربه خواهید کرد. در گذشته خیلی اتفاقات بوده که نتوانستید آنها را تحت کنترل درآورید، هر کسی در هر برهه از زندگی ممکن است با چنین موقعیتهای بدشانسی مواجه شود. تنها شما نیستید؛ اما چیزهای قابل توجه زیادی هم هستند که تا حدودی قابل کنترلاند و امکان تغییر دادنشان هست. باور داشته باشید روز یا هفتهای که آغاز ناخوشایندی دارد، ضرورتاً پایان بدی نخواهد داشت. فکر نکنید که شروع ناخوشایند معطوف به پایان ناخوشایند باشد.
خودتان را علت هرچیزی در نظر بگیرید نه معلول آن، شما مجبور نیستید ماحصل و قربانی شرایط باشید. به جای فکر کردن به اینکه چه اتفاقاتی برایتان رخ میدهد، به فکر این باشید چگونه میتوانید شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید. اگر از این سبک وروش فعلی زندگیتان راضی و خوشحال نیستید، اهدافی را تنظیم و در جهت آنها گام بردارید . به جای اینکه منفی نگری از شما شخصی بسازد که به هر قیمتی از ریسک کردن میهراسد، با استفاده از تجارب گذشته عزم خود را جزم کرده و تصمیمات بهتری بگیرید. بعضی مواقع خطرپذیری برای به دست آوردن پاداش لازم است.
سوزنبان قطارزندگی شما کیست؟ فکرمیکنید خودتان هستید؟...
این قطار بخواهید و نخواهید در ایستگاههای مختلف توقف دارد اما آیا فرمان آن واقعا دردست خود شماست یا فقط شما در جایگاه فرماندهی نشستهاید، اما دیگران آن را هدایت میکنند...
متاسفانه گاهی ما به نادرست فکر میکنیم کنترل قابل توجهی بر روند زندگیمان داریم؛ در حالی که بهخصوص در لحظات سرنوشتساز، از زیر بار مسئولیت برای انتخاب و تصمیمگیری شانه خالی میکنیم.
اگرقدری با خودمان خلوت کنیم این مقاطع را به راحتی میتوانیم مشخص کنیم. چرا که دقیقا پاسخ شما به مشکلات و پیشامدهای سخت و دشوار است که مسیر اصلی زندگی شما را هموار یا ناهموار میکند. آیا دراین گونه موارد واقعا مثبت برخورد میکنید؟...یعنی، برمبنای دیدگاه، شناخت و احساس خودتان تصمیم میگیرید یا تحت تاثیرمنفیبافیهای دیگران.
واقعیت این است که گاهی اوقات آن قدر امواج منفی به سوی شما روان میشود که تا برای برخورد مناسب به خود بیایید، متاسفانه فرصت از دست رفته است. امواج منفی برخی تجربیات و خاطرات تلخ با یک دنیا فرمانها و حکم های خانوادگی و فامیلی و ...
مقدمه این توانایی به فرد کمک میکند تا به نحو مؤثرتری در مورد مسائل تصمیمگیری کند. به یقین اگر بتوانیم فعالانه در مورد کارهایمان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب را بررسی و پیآمد هر انتخاب را ارزیابی کنیم، در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهیم گرفت. در زندگی ما انسانها واقعیتهای زیادی وجود دارند که ناگزیر با آنها مواجه خواهیم شد. مسائل و مشکلات زندگی از جمله این واقعیتها هستند که اگر یاد نگیریم چگونه به شیوهای صحیح آنها را برطرف سازیم، مشکلات حتی جزئی میتواند به ایجاد مشکلات و استرسهای دیگر بینجامد. نتایج بررسیها گواه این است که مهم نیست افراد در زندگی با مشکل، دردسر، گرفتاری و... روبهرو شوند، بلکه مهم آن است که در رویارویی با اینگونه موقعیتها، بتوانند به شیوهای صحیح عمل کنند. مهارت حل مسئله ما را قادر میسازد تا به طور مؤثرتری مسائل زندگی را حل کنیم. مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند، استرس روانی ایجاد میکنند که به فشار جسمی میانجامد. |
مراحل مهارت حل مسئله 1. خودآگاهی هیجانیخودآگاهی هیجانی، به معنای آگاهی داشتن به احساسات و هیجانات در موقعیتهای گوناگون است. از آنجا که در مواجهه با مسائل و مشکلات، ناگزیر دچار هیجانها و احساسهای منفی میشویم، آگاهی داشتن از این حالات، نقش مهمی در حل مشکلات خواهد داشت. با استفاده از جملاتی که میگوییم، ذهن ما معطوف به مسئله یا مشکل شده و بدین ترتیب، آگاهی داشتن ما به موقعیت باعث میشود که تمرکز لازم برای رفع مشکل فراهم گردد: «مشکل برای هر کس پیش میآید و برای من هم پیش آمده است...».2. تعریف دقیق مسئله |
۱ـ در سر بپرورانید : فقط رویای بزرگ می تواند روح انسان را به حرکت در بیاورد.٢ـ حس هدفمندی را در خود پرورش دهید : کسی که هدفی روشن داشته باشد حتی در ناهموارترین راهها به جلو می رود شخص بدون هدف در هموارترین راهها هم پیشرفتی نخواهد داشت.٣- خود را دارای شغل ازاد بدانید : من بر روان وسرنوشت خود مسلط هستم.۴-کاری را که واقعا دوست دارید انجام دهید : وقتی کاری را انجام بدهید که واقعا ان را دوست دارید . دیگر هرگز خسته نخواهید شد.۵- در کار خود همیشه بهترین باشید : کیفیت زندگی شما صرف نظر از اینکه در چه حوزه ایی کار می کنید بستگی دارد به اینکه تا چه حد خود را متعهد می کنید.۶- سخت تر و بیشتر کار کنید : |
یک بررسی جدید نشان میدهد که فشار کاری واقعا ممکن است باعث مرگ شما شود
به نقل از رویترز این تحقیق جدید قویترین شواهد در این مورد را فراهم میکند که چگونه استرس ناشی از کار میتواند با مختل کردن دستگاههای درونی بدن فرد را در معرض بیماری قلبی قرار دهد.
تاراتی چاندولا، متخصص اپیدمیولوژی در یونیورسیتی کالج لندن در این باره گفت این یافتهها که از یک بررسی طولانیمدت بر روی بیش از 10000 کارمند کشوری انگلیس به دست آمده است، همچنین بیانگر آن است که تغییرات زیستشناختی ناشی از استرس ممکن است نقشی مستقیمتر از آنچه پیش از این تصور میشد، در این عارضه داشته باشد.
چاندولا که سرپرست این تحقیق بوده است، گفت: "این اولین بررسی جمعیتی در مقیاس بزرگ است که به اندازهگیری تاثیرات استرس اندازهگیریشده بر مبنای زندگی کاری روزمره بر بیماری قلبی پرداخته است.
بیماری قلبی مهمترین علت مرگ در جهان است. بیماری قلبی ناشی از رسوب چربی در دیواره رگها که باعث سختشدن و انسداد آنها میشود، فشار خون بالا که به رگهای خونی آسیب میرساند و سایر عوامل است.
پژوهشگران انگلیسی میزان استرس را در میان کارمندان کشوری با پرسیدن سوالاتی در مورد ضرورتهای شغلی آنها از جمله این که در کارشان چقدر کنترل دارند، چه مدتی در روز وقت استراحت دارند، و اینکه در طول روز چه مقدار از لحاظ زمانی نحت فشار قرار میگیرند.
رفتارها
این مقاله حاصل تأملات و تجارب یک روانشناس بالینی در مورد اصول و یا قواعد لازم برای رسیدن به اهداف و خواستهها است.
1- چیزی را که خواهان آن هستید، یا موفق به کسب آن میشوید و یا موفق نمیشوید. پس حداکثر سعی خود را بکنید تا جزء افرادی باشید که موفق میشوند.
- تشخیص افرادی که میدانند که چه کاری برای رسیدن به خواستهشان باید انجام دهند و برنامه مشخصی برای این کار دارند، کار مشکلی نیست.
برای موفق شدن در هر کاری ابتدا باید اطلاعات لازم برای رسیدن به خواستهتان را جمعآوری کنید. این اطلاعات و مهارتها برای موفقیت شما ضروری هستند. با کسب آمادگی لازم برای این کار، سعی کنید چگونگی بازی و قواعد آن را پیدا کنید.
- برنامهریزی و جمعآوری اطلاعاتی که در مورد خودتان یا افرادی است که با آنها سر و کار دارید و یا اطلاعاتی درباره شرایط و وضعیت موجود است.
براى دفاع از حق خویش، پیش از هر چیز، باید حقوق خود را بشناسید و آن گاه چگونگى اِعمالش را یاد بگیرید. در هر منازعه، انسان علاوه بر روش جنگ یا گریز، مىتواند از شیوه نیرومند گفتوگو استفاده کند. همه چیز به این بستگى دارد که بتواند قاطعانه صحبت کند؛ صرف آشنایى با حقوق ویژه کافى نیست و براى این منظور، آشنایى با پارهاى از مهارتهاى کلامى لازم است با برخى از این مهارتها، بیشتر آشنا مىشویم:
1. پافشارى در بیان خواسته
این روش معمولاً اولین روشى است که آموزش داده مىشود. افراد معمولاً پس از بیان درخواست خود و شنیدن «نه»، سکوت مىکنند و تسلیم مىشوند. باید توجه داشته باشید که طرف مقابل شما، مثل بقیه، بیش از چند «نه» در ذخیره ندارد و شما به کمى مقاومت احتیاج دارید. یکى از مهمترین جنبههاى قاطعیت در گفتوگو، استقامت و روى حرف خود ایستادن است. شما باید یاد بگیرید که بدون عصبانیت و بى آن که کنترل خود را از دست بدهید، روى حرف خود بمانید و استقامت به خرج دهید. بیشتر اوقات براى آن که در برخوردها و درگیرىها پیروز شوید، باید استقامت به خرج دهید و روى حرفتان بمانید.
شخص بىقاطعیت، در برابر کمترین مقاومت طرف مقابل و در برابر اولین چرا و با شنیدن نخستین استدلالى که شخص مقابل در حمایت از نظرش مىکند، تسلیم مىشود و میدان را خالى مىکند. شخص بىقاطعیت، براى تجهیز شدن به سلاح پایدارى، نباید در جواب «چراها»، به عذر و بهانه متوسل شود؛ مهم این است که چیزى را مىخواهد و باید سرزنشهاى دیگران را فراموش کند.
به طور خلاصه، براى پیدا کردن قاطعیت کلامى، یک راه این است که بىتوجه به گوشزدهاى دیگران، موضوعى را تکرار کنیم. در این روش، بى آن که تحت تأثیر گفته سایرین قرار بگیرید، خونسرد و محترمانه روى حرف خود بایستید و نظر خود را به طرف مقابل بقبولانید. هدف، تکرار یک جمله و عبارت نیست؛ منظور این است که در هر عبارتى که انتخاب مىکنید، درس مقاومت و پایدارى یاد بگیرید.
حتما شما هم شنیده اید که می گویند: "سکوت ارزشمند است". شاید در بعضی شرایط و موقعیت ها سکوت بهترین راه محسوب می شود اما همیشه اینطور نیست. یکی از مواقعی که سکوت به جای اثر مثبت تاثیر منفی دارد در برقراری روابط با دیگران است. مشکل این است که بسیاری ازافراد گمان می کنند اگر فقط ساکت باشند و افکار واحساسات خود را بروز ندهند ارتباط موفق تری با دیگران خواهند داشت اما عملا این گونه نیست.
وقتی ما احساساتمان را برای خودمان نگه می داریم شاید با این کار موقتا به حفظ روابطمان کمک کنیم اما در طولانی مدت این امر موجب دور شدن ، جدایی ، عدم اطمینان شده و عشق و محبت را از بین می برد.
بهترین راه برای بیان افکار و احساسات به طرف مقابل این است که حقیقت را بگویید .
سکوت کردن و کتمان علائق و احساسات راهکار مناسبی برای برقراری رابطه صمیمانه و مفید نیست. توافق بر بیان افکار و احساسات از سوی دو طرف و ابراز عقاید بدون حالت تدافعی به ایجاد اعتماد و صمیمیت بیشتر در روابط کمک می کند بنابراین سعی کنید با هر که در زندگی تان اهمیت خاصی دارد و داشتن رابطه صمیمانه با او برایتان ارزشمند است دراین مورد نیز به توافق برسید..