کسانی که در غم اندوه به هم خوردن رابطه یی هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقا برعکس آنچه که باید را انجام دهند. به همین خاطر گاهی صدمه ی جبران ناپذیری را به رابطه شان می زنند. در هر فاجعه یی، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است. رابطه ی عاطفی شما هم از این امر مستثنی نیست. زن ها دنبال مردهای قوی هستند که بتوانند از آنها محافظت کنند و مردها به هیچ وجه به زن هایی که به آن ها اجازه نمی دهند هر کاری که می خواهند بکنند، احترام نمی گذارند پس اگر می خواهید عشق سابقتان را دوباره به رابطه برگردانید چند اشتباه زیر را مرتکب نشوید. با ترک این ده اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزش یک عشق واقعی را دارید.
1. بیش از حد مهربان نباشید
نباید این قدر راحت هر چه طرف تان می گوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطه تان هم خیلی عالی باشد! اینطور در موردش فکر کنید؛ در همه ی داستان های خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد. در فیلم جنگ ستارگان، هم آدم های خوب بودند و هم آدم های بد! پس این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسایل می شود و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خسته کننده خواهد شد. خیلی مهربان و خوب بودن یعنی منفعل، بی اعتماد به خود مضطرب و قابل پیش بینی هستید. یادتان باشد که برای روشن کردن شعله ی آتش، اصطحکاک لازم است پس روی حرف خودتان بایستید.
2. او را مجبور نکنید
نمی توانید با یک بحث منطقی رابطه تان را از نو بسازید. شاید بتوانید برای خودتان دلیل و منطق بیاورید. اما برای طرف مقابل تان نمی توانید! شما نمی توانید یک نفر را قانع کنید دوست تان بدارد یا بخواهد که با شما باشد. احساسات به این طریق عمل نمی کنند. قلب انسان ها واکنشی است. نه منطقی، پس به جای این که با بحث منطقی طرف تان را برگردانید، کارهای دیگری انجام دهید تا قلب او واکنش دهد.
3. التماس نکنید
خیلی ها برای نگه داشتن طرف شان دست به عجز و لابه می زنند؛ "خواهش می کنم نرو، هر کاری که بخواهی برایت می کنم..." به هیچ وجه این کار را نکنید! این هیچ شباهتی به یک رابطه ی عاشقانه ندارد. شاید برای چند وقت طرف مقابل با شما بماند، اما همه احترامتان را پیش او از دست خواهید داد. این یعنی به محض اینکه یک نفر بهتر سر راه او قرار بگیرد، شما را ترک می کند.
4. مرتب هدیه نخرید
تا به حال شنیده اید: "عشق من را نمی توانی بخری!" شاید وقتش شده خوب به این حرف گوش کنید. گل و هدیه برای تشکر یا ابراز عشق هستند، اما برای شما جذابیت نمی خرند. در واقع، حتی می تواند تنفرآور هم باشد. این کار به طرف تان می گوید که شما فکر می کنید به اندازه ی کافی خوب نیستید و نمی توانید روی خوبی های خودتان تکیه کنید. به همین خاطر برای پوشاندن اشکالات خود برای او هدیه می خرید.
به سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را بخوانید و شخصیت خودتان را محک بزنید.
1. دریا را با کدام یک از ویژگی های زیر تشریح می کنید؟
آبی تیره،شفاف،سبز ، گل آلود
2. کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟
دایره، مربع یا مثلث
3. فرض کنید در راهرویی راه می روید. دو در می بینید، یکی در ۵ قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو و هر دو در نیز باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است، آیا آن را برمی دارید؟
بله، خیر
4. این رنگ ها را ترجیح می دهید چگونه اولویت بندی شوند؟
قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید
5. دوست دارید از نظر ارتفاع در کدام قسمت کوه باشید؟
6. در ذهنتان اسب چه رنگی است؟
قهوه ای، سیاه یا سفید
7. طوفانی در راه است، کدامیک را انتخاب می کنید؟
یک اسب یا یک خانه
ما میترسیممیترسیم که شغل خود را از دست بدهیم . میترسیم که مال خود را از دست بدهیم. میترسیم که عزیزان خود را از دست بدهیم. میترسیم که سلامت خود را از دست بدهیم. میترسیم که تصادف کنیم. میترسیم دیر برسیم. میترسیم که زود بمیریم.
میترسیم که هر لحظه در خیابان به هر علتی دستگیر شویم. میترسیم که هر لحظه ماموران به خانهی ما بریزند. میترسیم که در جمع با یکی دعوا کنیم یا وسط دعوایی گیر بیفتیم و چاقو و گلوله بخوریم. میترسیم که با یا بدون علت ناگهان از ماشینی عدهای پیاده شوند و ما را به ناکجا ببرند. میترسیم که در خیابان ماموران با باتوم به ما حملهور شوند.
جدا از فوبیاها یا ترسهای روانی بیمارگونهی شخصی مانند ترس از تاریکی، ارتفاع، آب، آتش، خون، حیوانات و دیگر ترسها، علتهای اجتماعی بسیاری نیز دارند. این جنبههای اجتماعی در محیطها و جوامع ناامن برای افراد بیشتر میشود و چه بسا حادتر و شدیدتر از فوبیاهای شخصی باشد.
بسیاری از اینها ترسهای اکتسابی است. یعنی مسالهای فطری و روانی نیست و با فوبیاهای روانی و فطری هم تفاوت دارد چون مربوط به محیط و جامعهی ماست و نه نهاد و روان ما. ترسها همیشه وجود دارند اما برخی نظیر اینها از ناامنی جامعه ناشی میشود. «ترسهای جمعی» که درد مشترک همهی ماست.
■ فوبیای خارج از خانهتقریباً بسیاری زنان و دختران ما در محیط خارج از خانه میترسند و امنیت ندارند و مدام در معرض تهدید و آسیب و استرس هستند. خیابانهای شهرها مملو از عوامل تهدیدکننده و ترسآفرین است. به ترس از غریبهها، مردان ناشناسی که متلک میگویند، ترس از سوار شدن تنها به ماشین افراد غریبه یا رفتن به محلهای ناشناس، ترس از خشونت و دعوا و آسیب جسمی و فرهنگ پایین برخی از مردان در برخورد با زنان، ترس از تذکرات پلیسها و گشتهای متعدد نیز اضافه شده است.
این منحصر به زنان نیست و مردان سالم نیز مانند همان زنان سالم به نحوی این ترسها را دارند اگر چه در بحث آزارهای اجتماعی با آن یکی نیست اما در هر دو جنس یک دیدگاه مشترک است: بیرون امن نیست.
چگونه به آرامش گوسفندی برسیم؟
لحظه های ساده زندگی را انتخاب کن.......signal out lefts small pleasures
در هم ریختگی ها را مرتب کن..........clean away clutter
روحت را پرورش بده..........cultivate your soul
به ذهنت آرامش بده........take yourmind off things
عشق بساز........love making
ایمان داشته باش.........have faith
راهت بسوی خوشبختی را لمس کن........feel your way to happiness
ورزش تای چی یاد بگیر..........learn tai chi
ادامه مطلب ...
از نظر گاندی هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند:
1-ثروت، بدون زحمت
2-لذت، بدون وجدان
3-دانش، بدون شخصیت
4-تجارت، بدون اخلاق
5-علم، بدون انسانیت
6-عبادت، بدون ایثار
7-سیاست، بدون شرافت
من طلاق میخواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمیرسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟
وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده میکرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب میدیدم.
یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او میگفتم که در ذهنم چه میگذرد.
از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه میکرد. میدانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگیاش آمده است. اما واقعاً نمیتوانستم جواب قانعکنندهای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش میسوخت.
با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود میتواند خانه، ماشین، و ۳۰% از سهم کارخانهام را بردارد. نگاهی به برگهها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که ۱۰ سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبهای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمیتوانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفتهها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکمتر و واضحتر شده بود.
برخی از اقوام کشورهای مختلف، روشهای درمانی عجیبی دارند که فرد پس از آگاهی از آنها به درمان شیمیایی توجه بیشتری نشان میدهد. به گزارش پایگاه خبری شین هوآ؛ عجیبترین درمانهای دنیا به قرار زیر است:
1. عقرب درمانی در شرق چین
"عقرب درمانی" طبی سنتی در شرق چین است که با قراردادن عقربهای مردهای روی قسمتهای بیمار بدن فرد، اقدام به درمان میکنند. فواید سنتی این طب حاکی از آن است که سم ضعیف شده عقرب مرده، میتواند بیماریهای عفونی، پوستی و میگرن را درمان کند.
2. گل درمانی در چین
شهر "آنشان" در شرق چین یکی از مراکز بزرگ گل درمانی است. ساکنان این منطقه بر این باورند که مواد معدنی موجود در انواع گل این منطقه، میتواند دردهای روماتیسمی، عصبی و سرطانی را درمان کند.
3. گوساله درمانی در کامبوج
اهالی دهکده "ترانگ پر" در شمال غرب "غنوم پن" کامبوج بر این باورند که گوساله مرده، خواص فراوان درمانی دارد. برخی عقاید آنها حاکی است که ریختن آب روی گوساله مرده و نوشیدن آن آب میتواند انواع بیماریهای روحی و روانی را درمان کند. آنها معتقدند؛ روح گوساله مرده در جسم یک تمساح قدرتمند رسوخ میکند و نوشیدن این آب، فرد بیمار را قدرت میبخشد.
4. درمان با ادرار گوساله در کامبوج
اهالی دهکده "کومپاک" در جنوب پایتخت کامبوج اعتقاد زیادی به نیروهای درمانی حیواناتی همچون گاو، مار و لاک پشت دارند. در این شهر کوچک اهالی از ادرار گاو برای درمان برخی بیماریها استفاده میکنند و تاثیر آن را برتر از داروهای جدید شیمیایی میدانند.
5. بادکش در شانگهای
بیماران در شهر شانگهای چین، پس از درمانهایی شبیه به طب سوزنی و انواع ماساژ، از درمان بادکش برای خارج کردن گرمای بدن استفاده میکنند.
6. درمان خاص ستون فقرات در چین
این شیوه درمانی ستون فقرات در یکی از بیمارستانهای شهر هیفی چین کاربرد دارد و برخی از بیماران رضایت خود را از آن نشان دادهاند.
زندگی شما میتواند به زیبایی رویاهایتان باشد تا شاید به سرنوشتی که به زندگیتان پیوند خورده هرگز تردید نکنید. فقط باید باور داشته باشید که میتوانید با انجام کارهایی ساده آرزوهایتان را محقق کنید. در زیر لیستی از کارهایی که میتوانید برای داشتن یک زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است که پیشنهاد می شود سعی کنید هر روز آنها را به کار بگیرید و از لحظه لحظه ی زندگی خود لذت ببرید ...
سلامتی:
1. آب فراوان بنوشید.2. مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.3. از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.4. با این 3 تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)، Enthusiasm (اشتیاق)، Empathy (همدلی).5. از ورزش کمک بگیرید.6. بیشتر بازی کنید.7. بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.8. روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.9. حداقل 7 ساعت بخوابید.10. هر روز 10 تا 30 دقیقه پیادهروی کنید و در حین پیادهروی، لبخند بزنید.
شخصیت:
11. زندگی خود را با هیچ شخصی مقایسه نکنید، شما نمیدانید که بین آنها چه میگذرد.12. افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.13. بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.14. خیلی خود را جدی نگیرید.15. انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.16. وقتی بیدار هستید بیشتر خیالپردازی کنید.17. حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.18. گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته ی شریک زندگی خود را به او یادآور نشوید چرا که با این کار موجب از دست رفتن آرامش زمان حال خود می شوید.19. زندگی کوتاهتر از این است که از دیگران متنفر باشید، پس هیچگاه نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.20. با گذشته ی خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.21. هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.22. بدانید که زندگی به مدرسهای میماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر میباشند.23. بیشتر بخندید و لبخند بزنید.24. مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. بهر حال زمانی هم مخالفت وجود دارد