آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

ترس هایمان قابل درمان هستند

 جانبلاغی ... مشاوره

روانشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی اصلی ترین مشکل اختلالات فوبیک را اختلال در عملکرد شغلی و روابط بین فردی دانست و تاکید کرد که این بیماری احتیاج به درمان های تخصصی داشته و درمان آن قطعی است.

 

دکتر فرید براتی سده گفت:«فوبیا که همان ترس های شدید است و به این نوع ترس ها هراس هم گفته می شود عبارت است از ترس غیرمنطقی از یک موقعیت یا محرکی که این ترس شدید بر روی کارکرد روانی و اجتماعی و شغلی فرد تاثیرگذار است.می توان به ازای هر محرکی یک فوبی داشته باشیم مثل فوبی خون، یا فوبی حیوانات و ....»

 

وی ادامه داد:«فوبی ها انواع مختلفی دارند که فوبی اجتماعی یکی از انواع این ترس های شدید است که فرد احساس ترس شدیدی دارد از اینکه مورد توجه و نظاره دیگران قرار گیرد و از اینکه عملکردش مورد ارزیابی دیگران قرار گیرد بسیار می ترسد مثل افرادی که از سخنرانی در جمع می ترسند.»

 

دکتر براتی افزود:«فوبی های مشخص و ویژه مثل ترس شدید از حیوانات از دیگر انواع فوبی است به عنوان مثال فرد ترس شدیدی از سوسک دارد و از رفتن به هر مکانی که احتمال می دهد در آنجا سوسک باشد اجتناب می کند.»

 

این روانشناس در ادامه گفت:« کلاسترو فوبیا نوعی دیگر از ترس های شدید است که فرد از محیط های تنگ و بسته بسیار می ترسد و هراس دارد مثل افرادی که از آسانسور ترس شدیدی دارند و قادر به استفاده از آسانسور نیستند.»

ادامه مطلب ...

18 درمان طبیعی اضطراب

 محمد جانبلاغی ... مشاور

اضطراب و نگرانی، مساله عجیب و غریبی است. وقتی نگران مسایل مالی، عشق، سلامت، کار یا خانواده هستید، قلب شما به شدت می تپد، نفس هایتان کوتاه و کم عمق می شوند و ذهنتان تصویرهای منفی می سازد و در آخر، دوست دارید هر چه سریع تر آرام شوید. فرقی نمی کند اینکه همیشه اضطراب زیاد داشته باشید یا به طور موقت دچار این درد باشید، احتمالا تمایلی به مصرف دارو ندارید. شاید واقعا هم نیاز نباشد.

 

درمان های غیردارویی زیادی برای برطرف کردن اضطراب و تشویش وجود دارد. از جمله می توان به تکنیک های کنترل ذهن برای آرام شدن اشاره کرد. البته برخی از این تکنیک ها در لحظه پاسخگو هستند در حالیکه برخی دیگر در طول زمان خاصیت درمان گر دارند.

ادامه مطلب ...

افکار منفی ممکن است واگیردار باشد

 مکتب زندگی ... محمد جانبلاغی

یک بررسی جدید نشان می‌دهد شیوه واکنش مثبت یا منفی اطرافیان ما به حوادث استرس‌زا در هنگامی که ما در میانه یک مرحله انتقالی عمده زندگی هستیم، ممکن است به ما هم سرایت کند.

 

مهمتر اینکه این بررسی نشان داد که به نظر می‌رسد که افزایش خطر افسردگی که با تفکر منفی همراهی دارد، در طول همین دوران بروز کند.

 

پژوهشگران در این بررسی "آسیب‌پذیری شناختی"- گرایش به این فکر که وقایع منفی بازتاب نقصان‌های خود شخص است یا این نقصان‌ها به وقایع منفی بیشتری منجر خواهد شد- در 103 زوج از دانشجویان سال اول کالج را که هم‌اتاقی بودند، ارزیابی کردند.

 

بررسی‌های پیشین نشان داده‌اند که افرادی که دارای آسیب‌پذیری شناختی بالایی هستند، در معرض خطر بیشتر افسردگی هستند.

 

ادامه مطلب ...

وسواس فکری

                                                                              

  اختلال وسواس فکری و عملی اغلب موضوع لطیفه ها، بذله گویی‌ها و شوخی‌ها بوده است. برخلاف الگوهای کلیشه‌ای ، اختلال وسواس فکری عملی واقعی موضوعی خنده‌دار نیست. وسواس یک اختلال اضطرابی دارای پایه زیست شناختی است که اغلب از کودکی شروع می‌شود و ممکن است الگوی خانوادگی داشته باشد. اختلال وسواس فکری – علمی با وسواس‌های فکری ، رفتارهای اجباری و یا هر دو آنها مشخص می‌گردد.

وسواس‌های فکری افکار یا تجسم‌های نا خوانده‌ای هستند که به صورت مکرر وارد آگاهی می‌گردند. در حالی که رفتارهای اجباری ، در ظاهر امر رفتارها و عادات مکرر غیر قابل توقف هستند که شخص با هدف کاهش ناراحتی و اضطراب خود آنها را انجام می‌دهد. هم افکار وسواسی و هم رفتارهای اجباری معمولا توسط خود مبتلایان به آنها غیر واقع گرایانه و غیر منطقی ارزیابی می‌شوند، اما مبتلایان ، خود را ناتوان از متوقف کردن آنها می‌دانند.


نشانه‌های وسواس

گرچه انواع افکار و رفتارها در اغلب موارد از شخصی به شخص دیگر فرق می‌کند، بعضی از الگوها مشترک هستند. به عنوان مثال ، مبتلایان به وسواس امکان دارد در وارسی‌های مکرر درگیر گردند. این عمل ممکن است به صورت وارسی درها و کلیدها جهت کسب اطمینان ، خاموش کردن همه وسایل ، قرار دادن کلیدها در مکان خاص و از قبیل آنها باشد. بعضی از مردم ممکن است بصورت افراطی از طریق دست شستن و تمیز کردن مکرر از میکروب‌ها اجتناب نمایند.

بعضی از مردم ممکن است تشریفات رفتاری ویژه‌ای در مورد فعالیت‌های روزمره داشته باشند، از قبیل: پوشیدن یا در آوردن لباس به شیوه و نظم خاص ، وارد شدن یا ترک کردن خانه یا اتاق به شیوه‌ای معین ، سعی در تکرار (یا اجتناب از تکرار) یک عمل یا فکر خاصی به تعداد مشخص جهت بدست آوردن خوشبختی و غیره. در بعضی موارد رفتارهای مرتبط با سایر اختلال‌ها ، از قبیل بی‌اشتهایی عصبی ، پراشتهایی و جنون موکندن (کندن موها ، کندن مژه‌ها) می‌توانند کیفیت وسواس به خود بگیرند.

خیلی مهم است که به این نکته توجه داشته باشید که بسیاری از مردم بعضی از الگوهای رفتاری و فکری فوق را در دوره‌ای از زندگی خود تجربه می‌کنند، بدون اینکه به اختلال وسواس فکری – عملی مبتلا باشند. به عنوان مثال ، وارسی درها جهت ایجاد امنیت بیشتر و یا شستن دست‌ها بعد از مواجه شدن با میکروب‌ها امری طبیعی است.

ادامه مطلب ...

روش درمان وسواس

مکتب زندگی ... جانبلاغی


این بیماری از آن جهت که هم به عنوان یک بیماری روان تنی شناخته شده است و هم زمینه ساز بسیاری از انحراف های


دینی در انسان است ، دارای روشهای درمانی متعدد است؛ مانند درمان دارویی، مشاوره و درمان روانی و توصیه های دینی.

مشاوره و درمان روانی: در درمان غیردارویى، از الگوهاى مختلف براى کاهش این اختلال بهره مى‏گیرند که به برخى از آنها به طور اجمال اشاره مى‏کنیم زیرا از این تکنیک‏ها متناسب با نوع و شدت و ضعف بیمارى استفاده مى‏شود:

1- شناخت درمانى، در این روش طى جلسات مکرر و متعدد، بینش بیمار درباره تعارضهاى درونى خود به کمک روان‏درمان‏گر تغییر مى‏یابد.

2- رفتار درمانى: روشهاى متعدد و متنوعى است از کارشناس مربوطه بیمار را به کارها و فعالیت‏هایى جهت کاهش سطح اضطراب و در نتیجه فکر یا عمل وسواس او وا مى‏دارد.

3- گاهى نیز روانشناس با ایجاد ارتباط با خانواده بیمار به کاهش ناهماهنگى‏هاى احتمالى در خانواده و تصحیح ارتباطات خانوادگى آنها مى‏پردازد.
روشهای کلی درمان:

برای علاج و درمان این بیماری ابتدا باید نوع آن را شناخت و روش درمانی مناسب با آن را انتخاب نمود . ما در این قسمت به برخی از روشهای کلی مبارزه با این حالت اشاره می نماییم.

ادامه مطلب ...

مبارزه با استرس، با خواب بعدازظهر

ژن‌های ما کارکرد ساعت بدنمان را تعیین می‌کنند. در‌واقع دو بار خوابیدن، یک‌بار ظهر و یک‌بار شب، بخشی از ریتم طبیعی بدن بزرگسالان است. در مجموع این تصور وجود دارد که دلیل گرایش به خوابیدن هنگام ظهر خوردن غذای سنگین است. «گوران هایاک» پژوهشگر خواب می‌گوید: «خوردن غذای مفصل تنها دلیل گرایش شدید به خواب بعدازظهر نیست. افرادی که حدود ساعت هفت صبح از خواب بیدار می‌شوند، معمولا حدود ساعت دو بعداز ظهر احساس خواب‌آلودگی می‌کنند. البته خوردن ناهار باعث می‌شود که این احساس زودتر به سراغمان‌آید.»

 

«چرت بعدازظهر» برای رفع خستگی کار روزانه و تجدید نیرو بسیار مفید است. نکته مهم در مورد برنامه‌ریزی برای خواب بعدازظهر این است که نباید طولانی‌تر از ۲۰ دقیقه باشد تا فرد وارد مرحله عمیق خواب نشود. زیرا در این صورت بیدار شدن و از سر گرفتن فعالیت و کار روزانه سخت‌تر خواهد شد. ما در موقعیت‌های مختلف سعی می‌کنیم کمبود خواب شبانه را در طول روز جبران کنیم. «هایاک» اعتقاد دارد که این کار امکان‌پذیر است، اما باید توجه کرد که خواب هنگام روز بیشتر از ۲۰ دقیقه طول نکشد، در غیر این صورت تنظیم مدت زمان مناسب برای خواب شبانه دشوار می‌شود. هایاک می‌گوید: «مبارزه با خستگی و خواب‌آلودگی یعنی استرس. در صورتی که استراحتی کوتاه در قالب چرت بعدازظهر این استرس را از بین خواهد برد. هدف از خواب بعدازظهر خوابیدن عمیق نیست، بلکه رسیدن به آرامش عمیق و تمدد اعصاب است.»

مبارزه با استرس, رفع خستگی

انتقاد سازنده

دیدگاه انسانها نسبت به دنیا و آنچه در اطرافشان می‌گذرد متفاوت است و ملاک‌های ارزشگذاری آنها نسبت به رویدادها و افراد به نوع دیدگاهشان بستگی دارد.  به همین دلیل بدیهی است که در روابط آنها با هم،  اختلاف نظر پیش آمده و نسبت به افکار،  ارزشها و رفتارهای یکدیگر انتقاد می‌کنند.  انتقاد می‌تواند مثبت و سازنده و یا منفی و مخرب باشد و عوامل متفاوتی بر آن موثر است.  باید توجه کرد که نحوه انتقاد کردن در عکس العمل طرف مقابل و میزان پذیرش او تاثیر بسزایی دارد.  توجه به نکات زیر به شما کمک می‌کند تا بتوانید انتقادات خود را به نحو سازنده‌ای ابراز کرده و از آن نتیجه بگیرید :



?         قبل از شروع انتقاد بهتر است فرد را مورد تحسین قرار داده و برخی نکات مثبت او را متذکر شوید.  البته تحسین را با چاپلوسی و تملق نباید اشتباه گرفت،  همیشه می‌توان موضوعی حقیقی را برای ستایش پیدا کرد و آن را با ظرافت بیان نمود.  بدیهی است تعریف نباید غیر واقعی باشد چون در این صورت فرد مقابل متوجه بی اساس بودن کلام ستایشگر خویش خواهد  شد و آن را جدی نخواهد گرفت.  

?         برای اینکه درک صحیحی از موقعیت داشته و انتقادتان به واقعیت نزدیکتر باشد بهتر است خود را منصفانه بجای دیگران بگذارید و از دریچه چشم آنها نگاه و احساس کرده و بعد به داوری بنشینید.  

?         بهتر است زمانی که کار از کار گذشته و دیگر نمی‌توان تغییری در شرایط ایجاد کرد از انتقاد خودداری کنید،  این کار مثل آب در‌هاون کوبیدن بوده و تنها اثر آن خدشه دار شدن روابط است.  

?         تکرار یک انتقاد ثمری نداشته و موجب حساس شدن و عصبانیت فرد مقابل می‌شود.  این کار نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه بر بار عاطفی مساله افزوده و هر بار واکنش در برابر آن را شدیدتر می‌کند.  

?         گاهی شخص در مواجهه با انتقاد احساس می‌کند که طرف مقابل می‌خواهد تلویحاً به او بقبولاند که "من از تو بهترم،  چون تو این عیب را داری" برای پیشگیری از بروز این سوء تفاهم بهتر است عیب خود را در آن مورد به زبان بیاورید و بعد انتقاد کنیم.  مثلاً اگر می‌خواهیم به دوستمان بگوییم" تو همیشه دیر میآیی" بهتر است بگوییم "یکی از عیب‌های من تأخیر و دیر آمدن است،  می‌بینم که شما هم مثل من هستید و اغلب دیر  می‌آیید".  

ادامه مطلب ...

دوپامین: مسئول اصلی عشق و احساسات در انسانها

دوپامین: مسئول اصلی عشق و احساسات در انسانها

دوپامین. دوپامین در هسته تمایلات جنسی و نیازهای حیاتی ماست و دوپامین است که انگیزه لازم را برای انجام هر کاری در ما ایجاد می‌کند. این مکانیزم در مرکز پاداش مغز بدوی، میلیون‌ها سال است که آنجا قرار گرفته و تغییر نکرده است. موش‌ها، انسان‌ها—درواقع همه پستانداران—در این مورد بسیار شبیه به هم هستند.

پشت بسیاری از تمایلات ما در خوردن و روابط‌ جنسی، دوپامین قرار دارد. به همین ترتیب، همه موادمخدر دوپامین را تحریک می‌کنند تا مرکز لذت/پاداش را تحریک کند. قمار، خرید، پرخوری و سایر فعالیت‌هایی که به ظاهر بی‌ارتباط به هم می‌رسند هم همینطور. خرید می‌روید: دوپامین. سیگار می‌کشید: دوپامین. بازی‌های کامپیوتری: دوپامین. هروئین: دوپامین. ارگاسم: دوپامین. اینها تقریباً متفاوت در مغر عمل می‌کنند اما همه آنها دوپامین شما را بالا می‌برند.

شما با خوردن غذاهای پرکالری و پرچربی به نسبت سبزیجات کم‌کالری، افزایش دوپامین بیشتری خواهید داشت. ممکن است فکر کنید که عاشق بستنی هستید اما درواقع عاشق دوپامینی هستید که خوردن بستنی آن را بالا می‌برد. از نظر ژنتیکی شما طوری برنامه‌ریزی شده‌اید که غذاهای پرکالری را به غذاهای دیگر ترجیح دهید. به همین ترتیب، دوپامین رابطه‌ جنسی را نسبت به خیلی از فعالیت‌های دیگر برایتان ارجح‌تر می‌کند. بیولوژی شما را طوری طراحی کرده است که برای ساختن بچه‌های بیشتر، عمل بارورکننده داشته باشید که نیروی محرک آن دوپامین است و به همین ترتیب انسانهای نخستین را وادار می‌کرد برای ایجاد تنوع ژنتیکی بیشتر در بچه‌هایشان سراغ شرکای جنسی جدید بروند.

مغز بدوی شما این اهداف را با تغییر و دستکاری شیمی مغزتان و درنتیجه تمایلات و افکارتان به انجام می‌رساند. بالا بودن میزان دوپامین، تمایلات جنسی را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود بی‌قید و بی‌بندوبارتر رفتار کنید. هیجان یک رابطه تازه و کشش به پورنوگرافی نمونه‌هایی از بالا بودن سطح دوپامین هستند. متاسفانه، بالا بودن مداوم دوپامین موجب رفتارهای متغیر و دمدمی‌مزاجانه شده که برای بقا مفید نیستند. ازاینرو، اکثر پستانداران در زمان جفت‌گیری، دوره‌های تحریک شوندگی مشخص دارند. در سایر زمان‌ها درمورد رابطه‌جنسی دارای رویکری خنثی می باشند.

 

 

اما انسان‌ها دوره "اوج" تمایل جنسی که بعد از آن دوره‌ای طولانی از بی‌تفاوتی جنسی ایجاد شود را ندارند. برخلاف سایر پستانداران، ما می‌توانیم به طور دائم در سطحی بالا، تمایلات جنسی که با دوپامین تحریک می‌شوند، داشته باشیم. اما در عین حال میتوانیم این احساسات را بطور خودکار تنظیم و کنترل کنیم. بعد از مدتی طولانی تمایلات شدید، دکمه‌ای برای خاموش شدن داریم.

این دو اتفاق همزمان روی می‌دهند. دوپامین کاهش یافته و پرولاکتین افزایش می‌یابد. این مکانیزم توجه شما را به جایی دیگر معطوف می‌کند: با شکار و مهمانی، مراقبت از بچه‌ها، ساختن سرپناه و از این قبیل. بدون این خاموش شدن طبیعی و محافظت‌کننده، رابطه‌جنسی را به قیمت از دست دادن سایر فعالیت‌ها دنبال می‌کردید. وقتی موش‌های آزمایشگاهی را طوری قرار دادند که بتوانند اهرمی را در قفسشان برای تحریک سلول‌های عصبی که دوپامین روی آنها عمل می‌کند، فشار دهند، مشخص شد که آنها تازمانیکه بیفتند به فشردن این اهرم ادامه می‌دادند—حتی برای خوردن یا کشف همسران جدید متوقف نمی‌شدند. دوپامین شدیداً اعتیادزا است؛ بالا رفتن پرولاکتین ترمز آن است.

رفتارها و احساسات مربوط به سطوح مختلف دوپامین

زیاد

کم

نرمال

اضطراب

بی‌لذتی

باانگیزه

جنون

ناتوانی برای عشق ورزیدن

حس سلامت و رضایت

خشونت

نداشتن پشیمانی از رفتارهای شخصی خود

لذت، پاداش در انجام اهداف و کارها

شیزوفرنی

افسردگی

تمایلات جنسی سالم

اعتیاد

اعتیاد (برای رهایی از افسردگی)

احساس خوب داشتن به دیگران

پارافیلی (طلسم جنسی)

رفتارهای ضداجتماعی

وابستگی سالم

اعتیاد جنسی

پایین بودن تمایلات جنسی

عشق پدری/مادری

ریسک‌پذیری ناسالم

اختلال نعوظ

ریسک‌پذیری سالم

قمار

نداشتن انگیزه و جسارت

انتخاب‌های عاقلانه

احساس‌طلبی انگیزشی و بدون فکر

اختلال اضطراب اجتماعی

انتظارات و توقعات واقعبینانه

فعالیت‌های اجباری

 


 


 

همانطور که در جدول بالا مشاهده می‌کنید، سطح متوازن از دوپامین برای داشتن سلامت روانی الزامی است. وقتی سطح دوپامین افت می‌کند، احساس خواهید کرد مشکل وحشتناکی وجود دارد. زیاد بودن دوپامین هم منجر به رفتارهای بی‌بندوبارانه و بیقیدانه می شود که این نیز می‌تواند مشکل‌ساز باشد. این احساسات ناراحت‌کننده به همسرتان هم منتقل خواهد شد. و ناگهان او دیگر برایتان آنقدرها جذاب نخواهد بود. این چرخه در رابطه صمیمانه‌تان بسیار ناراحت‌کننده خواهد بود. در طول بخشی از رابطه که سطح دوپامین پایین است، ممکن است احساس تنهایی‌کنید یا احساس کنید دیگران چیزی از شما می‌خواهند که قادر به تحمل آن نیستید. یا ناامیدانه به دنبال راه‌هایی خواهید بود که سطح دوپامین شما را دوباره بالا ببرد (مثل نوشیدنی‌های الکلی، شیرینی‌جات، شرکای جنسی جدید، پورنوگرافی و از این قبیل).

می‌توانید ببینید که چطور چرخه بالا و پایین‌ها یا جذابیت‌ها و تنفرها رابطه شما را بیشتر شبیه به یک ترن‌هوایی می‌کند تا یک داستان عاشقانه. مثل شروع و متوقف شدن در یک ترافیک سنگین می‌ماند. ابتدا جذابیت شدید و بعد رفتارهایی که موجب جدا شدن آنها از هم می‌شود (پرولاکتین هم می‌تواند جدایی را تقویت کند).

نکته اینجاست که رابطه‌جنسی سنتی می‌تواند در شیمی اعصاب شما ایجاد خطر کند. اکثرمواقع سطح دوپامین شما یا بسیار بالا یا بسیار پایین خواهد بود.

.


به همین دلیل است که خردمندان از قدیم نزدیکی بدون ارگاسم سنتی را توصیه می‌کردند. با اجتناب از افزایش بیش‌ازاندازه که سلول‌های عصبی را در مغز بدوی شدیداً تحریک می‌کند، از کاهش‌های شدید که با ریکاوری همراه است نیز اجتناب خواهید کرد. با این روش سطح دوپامین را در حدی ایدآل نگه می‌دارید که باعث حس سلامت و ایجاد تعادل در رابطه‌تان می‌شود.

 


دوپامین تنها مقصر رفتارها و تغییر روحیاتی که زوج‌ها را از هم جدا می‌کند نیست. پرولاکتین، ماده‌شیمیایی عصبی که بعد از ارگاسم در بدن بالا می‌رود نیز با بسیاری از علائمی که زوج‌ها در روابط خود از آن شکایت دارند همراه است.

تاثیرات پرولاکتین ممکن است طول بکشند. مثلاً، کوکائین یکباره سطح دوپامین را در مغز بالا می‌برد و  پرولاکتین در دوره ترک افزایش می‌یابد. درواقع، معتادانی که به سراغ ترک می‌روند نیاز دارند تا دو هفته سطح پرولاکتین مغز آنها به حد نرمال پایین بیاید. موش‌های آزمایشگاهی مونث بعد از زوج‌گیری تا دو هفته با افزایش پرولاکتین روبه‌رو بودند—حتی بااینکه باردار نشدند. آخر اینکه پرولاکتین با استرس و فشار احساس ناامیدی همراه است. وقتی زوج‌ها بخاطر پستی و بلندی‌های رابطه خود ناامید و پریشان می‌شوند، سطح بالای پرولاکتین در آنها می‌تواند پریشانیشان را بیشتر کند. فراموش می‌کنندکه متعادل بودن چه حسی دارد و کم‌کم حس سلامت طبیعیشان را از دست می‌دهند.

هم پایین بودن دوپامین و بالا بودن پرولاکتین باعث تیره و تار به نظر رسیدن دنیا می‌شود—و میل شما برای پیدا کردن رابطه‌جنسی بهتر و شرکای جنسی جدیدتر که سطح دوپامین را در شما افزایش دهند بیشتر خواهد شد (و شما را وارد چرخه دیگری از پستی و بلندی‌ها خواهد کرد). همه اینها در کنار هم می‌تواند مسبب دور شدن زوج‌ها بعد از یک سال از هم باشد.

 

علائم بالا بودن سطح پرولاکتین

زنان

مردان

فقدان میل جنسی

فقدان میل جنسی

افسردگی/تغییر روحیه

افسردگی/تغییر روحیه

خصومت/اضطراب

ضعف جنسی

سردرد

سردرد

علائم یائسگی، حتی زمانیکه استروژن به میزان کافی وجود داشته باشد

نازایی

افزایش وزن

کاهش سطح تستوسترون

دردناک بودن رابطه‌جنسی بخاطر خشکی واژن

افزایش وزن

ناباروری، قاعدگی نامنظم

مشکلات بینایی محیطی

مشکلات بینایی محیطی

رشد سینه

 


 


اصطکاکات عاطفی ناشی از این تغییرات شیمی مغز سه علت می‌تواند داشته باشد:

(1) خارج شدن زوج‌ها از تعادل. سطح دوپامین در یکی افزایش یافته درحالیکه در دیگری هنوز سطح پرولاکتین بالا است. ممکن است شما ناامیدانه به دنبال نزدیکی باشید درحالیکه همسرتان هیچ علاقه‌ای به آن نشان ندهد.

(2) زوج‌ها وضعیت فکریشان را به هم منعکس می‌کنند. وقتی احساس خستگی یا گرسنگی می‌کنید، طبیعی است که کسی که به شما نزدیکتر است را مقصر بدانید. به نظر می‌رسد اگر آن فرد دست از فعالیت‌های دیگر خود برمی‌داشت و کمی بیشتر به مسائل جنسیتان می‌پرداخت، احساس بهتری داشتید.

(3) مغز زوج‌ها با گذشت زمان از عشق دورتر شده و حالت تدافعی می‌گیرد. بخشی از مغز بدوی شما که برای واکنش دادن به مار و درندگان طراحی شده است، حالا توسط همسرتان فعال می‌شود. مطمئناً همسرتان شما را به نیش زدن تهدید نکرده است اما رابطه‌جنسی با او حس بدی در ناخودآگاهتان به شما می‌دهد. تصور می‌کنید که مقصر همسرتان است.

عملاً هیچکس این منبع پنهان و بیولوژیکی پریشانی را تشخیص نمی‌دهد. درعوض، بخشی از مغز شما که تحلیل می‌کند به دنبال بهانه‌های دیگری خواهد بود. مثلاً می‌دانید که حس خوبی ندارید. همسرتان عجیب رفتار می‌کند. ناراحت هستید و ماه‌عسلتان هم تمام شده است. ممکن است برای تغییر روحیه افکارتان را بنویسید یا به قرص‌های ضدافسردگی روی بیاورید. یا شاید هم فکر کنید که همسرتان در این احساس خستگی و دلزدگی شما مقصر است. بااینحال وقتی تلاش می‌کنید همدیگر را درست کنید، فقط سعی در برطرف کردن علائم دارید و مشکل اصلی و عمیق‌تر را نادیده می‌گیرید—این تغییرات مربوط به شیمی اعصاب.

برای درمان مشکل اصلی، فقط کافی است روش و سبک نزدیکی و رابطه جنسی خود را تغییر دهید.

استرس و افسردگی خطر سکته مغزی را افزایش می دهند

محققان دریافتند که سالمندان با بیماری افسردگی و استرس بیشتر در معرض خطر سکته مغزی قرار دارند.

به گزارش پایگاه خبری هلث دی نیوز آمریکا،‌ تحقیقات جدید نشان داد که افراد بالای 65 سال با بالاترین سطح پریشانی روانی از جمله افسردگی و نارضایتی از زندگی 3 برابر در مقایسه با افرادی که در سطوح پایینی از استرس قرار دارند در معرض خطر سکته مغزی قرار دارند.

سوزان اورسون- رز دانشیار علوم پزشکی دانشگاه "مینه سوتا" در "مینیاپولیس" گفت: احساسات تاثیر قابل توجهی در سلامت مردم زمانی که آنها استرس دارند،‌ می گذارد.

وی افزود: مهم این است که آنها اثر فیزیکی این عوامل روانی را تشخیص دهند و تکنیکهای تمدد اعصاب فعالانه را انجام دهند.

با توجه به مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها در ایالات متحده، سکته مغزی چهارمین علت عمده مرگ و میر در آمریکا و یکی از علل اصلی طولانی مدت از کار افتادگی است.محققان در پیدا کردن عوامل خطر ساز سکته مغزی علاقه‌مند هستند.

تحقیقات قبل نشان داد که افسردگی با افزایش خطر ابتلا به سکته مغزی به ویژه در زنان ارتباط دارد اما برخی از تحقیقات با تمرکز بر زنان نشان داد این خطر ممکن است فراتر از غم و اندوه به شرایطی که در آن مردم دچار چشم انداز منفی بر زندگی می شوند، افزایش یابد.

نویسندگان این تحقیقات در نظر دارند تا این مفهوم را در یک جمعیت گسترده تر با یک مجوعه وسیع تر از مسائل روانی آزمایش کنند.

وسواس

«هوای تازه» آرزو دارد تا با گام هایش، صدای پای آرامش را در کوچه های استرس و افسردگی، اندک اندک طنین انداز کند. صدایی که در شنیدنش، آرزوی میلیون ها نفر انسان پنهان شده است. میلیون ها بیمار روحی و مبتلا به ناراحتی های روانی که بر تخت بیمارستان های روانپزشکی یا در کنج عزلت منزل هایشان، آرام و ناآرام به آینده یی تاریک و مبهم می اندیشند و نیز میلیون ها انسان دیگری که به صورت بالقوه، آماده درگیر شدن با این سخت ترین و مهلک ترین نوع بیماری ها هستند یا در زندگی روزانه خود، آثار و نشانه هایی از آن را نشان می دهند.
قرار بر این بود که در آخرین سری از مجموعه بررسی بیماری اختلال وسواس اجباری، چند واقعیت مغفول و مهجور در مورد این بیماری را معرفی و بررسی کنیم و از هفته آینده، پرونده بیماری جدیدی را برای معرفی و بررسی بگشاییم.
واقعیت ها و اطلاعات این هفته ضمن اینکه برای خانواده های مبتلایان به OCD یا اختلال وسواس اجباری، کاربردی است و مورد استفاده قرار می گیرد، در افزایش شناخت خود مبتلایان نسبت به بیماری شان نیز موثر خواهد بود و آنان را برای درکی دقیق تر از مشکلی که با آن دست به گریبان هستند، یاری می کند.
۱) مبتلایان به اختلال وسواس اجباری، شدیداً به خوردن غذاها و خوردنی های حاوی شکر توصیه شده اند. «اینوسیتول» موجود در شکر می تواند تاثیر موثری روی سلول های دریافت کننده پیام های عصبی داشته باشد و با توجه به نشانه های تاثیر OCD بر ترشح هورمون ها در مغز، برای این بیماران مفید به فایده است.

ادامه مطلب ...