آنقدر زمین خورده ام که بدانم برای برخاستن نه دستی از برون که همتی از درون لازم است حالا اما نمی خواهم برخیزم می خواهم اندکی بیاسایم فردا برمی خیزم وقتی که فهمیده باشم چرا زمین خورده ام ====== بعضی زخمها را باید درمان کنی تا بتونی به راهت ادامه بدی اما بعضی زخمها باید باقی بمونه که راهت رو هیچ وقت گم نکنی ==== دلم خوش بود که یارم با وفا بود / کمی از زندگیش از آن ما بود ولی افسوس که فکر ما غلط بود / که زنگ تفریحش احساس ما بود . . . ===== مرا هیچ چیز عذاب نمی دهد، جز اینکه همیشه دانسته خطا کردم ندانسته آلوده شدم، نشناخته وابسته شدم، و نخواسته رانده شدم === خــــدایا همه از تو می خواهند ...بدهی !ا من از تو می خواهم....بگیری !!ا خـــــدایا این همه حس دلتنگی را از من بگیر !!!ا " ============ چه خوب بود از اینهمه آدم که دور و برم بودن، یکی پشتم بود..... چه خوب بود از این همه آدم که در باره ام حرف می زدن ، یکی هم صحبتم بود ... چه خوب بود از این همه آدم که دلم رو شکستن ، یکی همدلم بود ..... چه خوب بود از این همه آدم که روبه رویم بودن ، یکی کنارم بود ... چه خوب بود از اینهمه آدم که دنبال تنها بود ، یکی دنبال تن ها نبود... چه خوب بود ار اینهمه ..... یکی آدم بود !!!! " ======= ازدست دادن کسی که دوستش داریم خیلی دشوار است اما اکنون به این نتیجه رسیده ام که کسی، کسی را از دست نمیدهد زیرا مالک آن نیست و این یعنی آزادی داشتن بهترینهای دنیا بدون آنکه صاحبشان باشی (دکترشریعتی) ======== تا آمدیم در دنیا " کیف مان " را بکنیم، " کیف مان " را به دست مان دادند و گفتند: زنگ تفریح تمام شد... ========= آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چراکه جاودانند ========= زندگی را طی کن و آنگاه که بر بلندترین قله هایش ایستادی لبخند خودرا نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدن! دکتر شریعتی " ========= من که تسبیح نبودم تو چرا چرخاندی ؟ مشت بر مهره تنهایی من پیچاندی مهر دستان تو دنبال دعایی میگشت بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی از همین نغمه تاریک مرا ترساندی بر لبت نام خدا بود ، خدا شاهد ماست بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی قلب صدپاره من مهره صد دانه نبود تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی جمع کن، ریشه ایمان دلم پاره شده است من که تسبیح نبودم ، تو چرا چرخاندی ؟