طرد کردن انتخابی است که او انجام داده و شما هنوزهم شخصیت باارزش و منحصر به فردی هستید با هدف ها، استعداد ها و نظرات خاص خود…
بدترین ضربه در زندگی بعد از مرگ ، طلاق یا قطع یک رابطه عاطفی است. بحران بزرگی است که تأثیر عظیمی بر شخص می گذارد و احساسات را درگیر می کند. شاید هر کس یک بار چنین حالتی را تجربه کرده باشد. اگر شما در حال طلاق هستید غم ویأس را خواهید چشید.
جدایی از یک دیدگاه هفت مرحله دارد:
اول: ازبین رفتن علاقه
بعد از خوشحالی حاصل از علاقمند شدن، یک فکر به ذهن خطور می کند: کسی را که دوستش دارم بدی هایی هم دارد. مثلا خیلی خودمحور است. یا بچه ها را بیشتر از من دوست دارد و .. اگر این احساسات رفع نشوند، رابطه به مخاطره می افتد.
1 - روانشناسان عصبانی نمیشوند! در باور فوق، ما به کلمه هیچ وقت برمیخوریم که یک کلمه مطلق است و این خود اولین نکته منفی درباره این باور است. چون درباره خصایص روانی و هیجانی انسانها هیچ کلمه مطلقی نمیتوانیم استفاده کنیم، چون انسان موجودی بسیار پیچیده، متفکر و انتخابگراست. ضمن این که عصبانیت جزو مکانیزمهای متعادلساز روانآدمی است که توسط خداوند در ذهن انسانها به ودیعه نهاده شده است ،چرا که اگر همین عصبانیت وجود نداشت انسان به مثابه دیگ بخاری بودکه سوپاپ اطمینان نداشت و بنابراین پس از گذشت چندین ساعت از کار این دیگ بخار ،ما شاهد انفجار این دیگ میبودیم. و مهمتر از همه این که اگر خشم و عصبانیت به هر دلیلی ابراز نشوند خود میتواند زمینهساز کینه، نفرت، دشمنی و انواع و اقسام بیماریهای روانی و جسمانی در آینده شود که به مراتب بدتر از ابراز خشم بهوجود آمده در آن موقعیت مشخص است. بنابراین چگونه میتوان انتظار داشت که یک روانشناس که خود به خوبی از عملکرد این فعالیت در ذهن و بدن خویش آگاه است خشم خود را فروخورد تا به او مهر تأیید روانشناس زبده را بزنند. در حالی که او قادر است با مکانیزمهای دفاعی پخته و پیشرفته همچون شوخطبعی باور فوق را به این شکل اصلاح کند. روانشناسان هم همچون دیگر مردم عصبانی میشوند، اما از شیوههای سالم برای ابراز آن بهره میگیرند.
ادامه مطلب ...