1. معنای بدگمانی
بدگمانى در لغت به معناى سوءظن، بدخیالى، خیال و اندیشه بد کردن درباره دیگران آمده است. به عبارت دیگر، بدگمانى آن است که انسان، درباره رفتار و گفتار دیگران، افکار و خیال های ناروا داشته و به آن ترتیب اثر دهد و آن خیال را به صورت یک واقعیت ببیند. به عنوان مثال، مردی را در حال گفت و گو با زنی دیده و به ذهنش خطور کند که این دو با هم رابطه نا مشروع دارند، گفت و گوى آنها، عاشقانه است و در عمل، با آن شخص، معامله یک انسان بدکار، بدعمل و بدچشم بکند و از او سلب اطمینان نماید. به چنین حالتی بدگمانى و به آن که درباره دیگران این گونه اندیشه بد دارد، بدخواه، بدگمان و بداندیش گویند.
2. قلمرو بدگمانی
ادامه مطلب ...بچهها را باید تحلیلمحور نه اطلاعات محور بار آورد.
یکی از مشکلات رسانه ما عدم توجه به سلامت روان کودکان است و متأسفانه بچهها چندان جدی گرفته نمیشوند. بچهها فیلسوفان دوره ما هستند.
متأسفانه مشکلات اقتصادی و مسئله اسپانسر موجب میشود تا برخی برنامههای کودک اسپانسرهایی بگیرند که سطح برنامه را پائین میآورد در یکی از برنامهها که رئیس یکی از کارخانههای ماکارانی در آن حضور داشت و اتفاقاً اسپانسر برنامه بود مجری برنامه با اشاره به یکی از شرکتکنندگان، گفت که به این آقا نیز یک سال محصولات شرکت را بدهید، معلوم است که خیلی بدبخت است و چهرهاش نشان میدهد که بدبخت است و گناه دارد. متأسفم که در یک رسانه عمومی در حضور همسر و فرزند یک مرد با او چنین برخوردی میشود.
نباید کودکان را دست کم بگیریم در بسیاری از برنامهها کودکان دست کم گرفته میشوند هر چند که برخی برنامهها نیز عکس مطلب را نشان میدهد.
متأسفانه خانوادهها به جای تحلیل، اطلاعات به بچه یاد میدهند، بچهها را باید تحلیلمحور بار آورد نه اطلاعات محور.
ادامه مطلب ...