مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم … اون همیشه مایه خجالت من بود.اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره.خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو با من بکنه ؟
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم و فورا از اون جا دور شدم.
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره!فقط دلم می خواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم . کاش زمین دهن وا می کرد و منو ..کاش مادرم یه جوری گم و گور می شد…روز بعد بهش گفتم اگه واقعا می خوای منو شاد و خوشحال کنی ،چرا نمی میری ؟
اون هیچ جوابی نداد….
ادامه مطلب ...
اسب و الاغی با هم سفر می کردند.الاغ به اسب گفت : “اگر دلت می خواهد من زنده بمانم، کمی از بار من را بردار.” اما اسب به او اعتنایی نکرد. الاغ که نمی توانست سنگینی آن همه بار را تحمل کند، به زمین افتاد و جان داد. آن گاه صاحب اسب تمام بارها ، به اضافهی پوست الاغ را پشت اسب گذاشت. اسب همچنان که زیر بار کمر خم کرده بود، ناله می کرد و با خود می گفت : ” افسوس! چه حماقتی کردم.من حاضر نشدم اندکی از بار الاغ را به دوش بکشم. حالا نه تنها مجبورم باری را که بردوش او بود، بلکه پوست او را هم به دوش بکشم.”
«مهمترین مساله در یک رابطه، شنیدن چیزهایی است که گفته نمی شود. پیتر دراکر»
متن زیر منتخبی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم نوشته زنده یاد نادر ابراهیمی است.توصیه می کنم که فرازهای نامه سی و چهارم را حتما تا انتها بخوانید:
همسفر! در این راه طولانی – که ما بی خبریم و چون باد می گذرد – بگذار خرده اختلاف های مان با هم باقی بماند.خواهش میکنم!
مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی.
مخواه که هر چه تو دوست داری ، من همان را ، به همان شدت دوست داشته باشم.و هرچه من دوست دارم ،به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد. ادامه مطلب ...
1- شما ساخته شده اید که فقط یک انسان باشید، انسانی که خودتان تصمیم گرفته اید باشید.
2- کارهای خوب انجام دهید و احساس خوبی داشته باشید، کارهای بد انجام دهید و احساس بدی داشته باشید، این قانون ساده زندگی است
3- شما همانی هستید که امروز انجام می دهید نه آنی که تصمیم دارید فردا انجام دهید.
4- همه ما تصمیم می گیریم اما در نهایت تصمیم ها ما را می سازند.
5- آنچه می تواند تغییرات اساسی ایجاد کند کاری نیست که شما گاهی انجام می دهید، بلکه کارهایی که طبق برنامه انجام می دهید و قانون دارند می توانند تغییر ایجاد کنند.
6- با خودتان صادق باشید، هرگز خودتان را به خاطر کارهایی که انجام داده اید و احساس خوبی به آنها داشته اید سرزنش نکنید.
7- کاری را که اطمینان دارید درست است انجام دهید.
8- تا زمانی که از خودتان راضی نباشید هیچ مقدار پولی نمی تواند شما را خوشحال کند.
9- اگر در قلبتان احساس آرامش می کنید مطمئن باشید که کار درستی انجام داده اید.
10- نگران نباشید که دیگران فکر می کنند اهداف شما رویایی و غیرمنطقی به نظر می رسند. بیشتر اوقات ایده های رویایی همان هایی هستند که جهانی را به شگفتی وامی دارند. ادامه مطلب ...
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد !
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه سرش رو شیره مالید
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن، تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم.
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم، اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت، خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه ...
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدنو قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خداحافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم.
با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم؟
گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد ...
ر
29 . همیشه کسانی خواهند بود که از شماخوششان نمیآید. نمیتوانید
برای همه کس همه چیز باشید. هر کاری هم که بکنید، همیشه کسی خواهد بود که متفاوت
با شما فکر کند. پس روی کاری که قلباً میدانید درست است تمرکز کنید. چیزی که بقیه
درمورد شما فکر میکنند و به زبان میآورند، آنقدرها مهم نیست. آنچه که مهم است
احساس خودتان نسبت به خودتان است.
30. بدون کسی که فکر میکردید خیلی به او نیاز
دارید، بسیار بهتر عمل میکنید. واقعیت تلخ این است که، بعضی آدمها فقط
زمانی کنارتان میمانند که به شما نیاز داشته باشند. وقتی دیگر برای رسیدن به
اهدافشان مناسب نیستید، ترکتان میکنند. خوشبختانه اگر بتوانید با آن کنار بیایید،
میتوانید خیلی راحت این افراد را از زندگیتان بیرون کرده و دوستانی عالی را کنار
خود نگه دارید که بتوانید همیشه روی آنها حساب کنید.
۳۱. فقط با خودتان رقابت میکنید. هر
زمان متوجه شدید که خودتان را با یکی از همکارانتان، همسایه، دوستتان یا یک فرد
مشهور مقایسه میکنید، دست نگه دارید. باید درک کنید که شما متفاوت هستید و
تواناییهایی متفاوت دارید، تواناییهایی که این افراد ندارند. وقت بگذارید و لحظهای
به همه تواناییهای فوقالعادهای که دارید فکر کنید و برای آنها شکرگزار باشید.
۳۲. نمیتوانید همه اتفاقاتی که برایتان میافتد را کنترل کنید. اما میتوانید واکنش خودتان به آنها را کنترل کنید. زندگی همه آدمها نقاط مثبت و نقاط منفی دارد، اینکه شاد باشید یا نه بستگی به این دارد که روی کدام نقطه از زندگیتان متمرکز هستید. بعنوان مثال، آیا سرما خوردهاید؟ این یک ویروس موقتی است که هیچ خطری برای سلامتیتان ندارد. یک مسابقه بسکتبال را از دست دادید؟ میتوانید عصرتان را کنار دوستانتان خوش بگذرانید. پساندازتان در بازار بورس افت کرده است؟ دوباره بالا خواهد آمد و علاوه بر این، خیلی عالی است که آنقدر خوششانس هستید که توانستهاید پولی پسانداز کنید درحالیکه بقیه افراد به زور خرجشان را با دخلشان جور میکنند.
25. خنده بر هر درد بیدرمان دواست. گاهگاهی به خودتان بخندید. در هر موقعیتی که هستید،
نکتهای خندهدار درمورد آن پیدا کنید. خوشبینی آهنربای شادی است. اگر مثبت
بیندیشید، چیزها و آدمهای خوب به سمت شما کشیده خواهند شد.
۲۶. اشتباه کردن خیلی مهم است. همه ما
اشتباه میکنیم. اجازه میدهیم دیگران از ما سوءاستفاده کنند و خیلی چیزها را کمتر
از آنچه که واقعاً شایستهمان بوده پذیرفتهایم. اما اگر به آن فکر کنید، از
انتخابهای بدمان درس گرفتهایم و حتی بااینکه خیلی چیزها را دیگر نمیتوانیم درست
کنیم، اما الان دیگر برای آیندهمان خیلی بهتر میدانیم. حالا قدرت بیشتری برای
شکل دادن به آیندهمان داریم. یادتان باشد، شکست، بر زمین افتادن نیست. شکست روی
زمین نشستن است وقتی که فرصت بلند شدن داشته باشید.
۲۷. نگران بودن اتلاف انرژی است.
نگرانی مشکلات فردا را از بین نمیبرد فقط قدرت شما را نابود میکند.
۲۸. حتی وقتی جلو رفتن سخت است، قدمهای کوچک رو
به جلو بردارید. مخصوصاً در زمانهایی که چیز جدیدی امتحان میکنید،
خیلی مهم است که مدام خودتان را به جلو هل دهید. چون شتاب حرکت از همه چیز مهمتر
است. حتی اگر با سرعت لاکپشت حرکت کنید، بالاخره به خط پایان خواهید رسید. زیرا
هر قدم، شما را از جایی که دیروز بودهاید جلوتر میبرد.
۱۷. اجازه ندهید دیگران برایتان تصمیم
بگیرند. گاهی اوقات باید طوری
زندگی کنید که برایتان مهم نباشد دیگران درموردتان چه فکری میکنند و به خودتان
ثابت کنید که بهتر از آن چیزی هستید که آنها تصور میکنند.
1۸. خشم شما را از بین میبرد، نه آنها را. دیگران را ببخشید و بگذرید، حتی
اگر به دنبال طلب بخشش از شما نباشند. این کار را برای آنها انجام ندهید، برای
خودتان انجام دهید. کینهورزی از بین برنده خوشبختی است. این استرس اضافی را از
زندگیتان بیرون بیندازید.
۱۹. شما تنها نیستید. همه مشکلاتی دارند. از نگرانی برای یکی از دوستانتان
نتوانید بخوابید. مشکل برای جمع و جور کردن خودتان بعد از اینکه کسی ناراحتتان میکند.
احساس کمبود بخاطر اینکه کسی آنقدر دوستتان نداشته که با شما بماند. ترس امتحان
کردن چیزی جدید به خاطر ترس از شکست. هیچکدام از اینها به معنی دیوانه یا ناکارآمد
بودن شما نیست. فقط به این معنی است که شما یک انسان هستید و مثل بقیه انسانها
برای درست کردن خودتان به کمی زمان نیاز دارید. شما تنها نیستید. هرچقدر هم که
درمورد موقعیتی که در آن گرفتار شدهاید احساس ترس و ناراحتی کنید، خیلیهای دیگر
هم آن بیرون وضعیتی مشابه شما دارند.
۲۰. هنوز خیلی چیزها دارید که باید برای آنها قدردان باشید. بااینکه دنیا پر از درد و ناراحتی است اما پر از آدمهای شجاعی هم هست که بر آنها غلبه میکنند. گاهیاوقات باید اتفاقاتی که افتاده را فراموش کنید و قدردان آن چیزهایی باشید که هنوز وجود دارند و به آینده بنگرید که چه چیزهایی برایتان به ارمغان خواهد آورد. حتی اگر شرایط سخت شود، باید به آینده نگاه کنید. همین دیشب گرسنه نخوابیدهاید، جایی برای خوابیدن داشتهاید، لباس امروز صبحتان را خودتان انتخاب کردهاید، به آب آشامیدنی سالم، امکانات پزشکی و به اینترنت دسترسی دارید، میتوانید بخوانید و ...باید یادتان بیندازد که برای چیزهایی که دارید شکرگزار باشید.
۱۳. دلسرد شدن و پیش رفتن دو چیز
متفاوت هستند. زمانی
میرسد که از دنبال کردن آدمها یا تلاش برای حل مسائل خسته میشوید اما این دلسرد
شدن نیست، این انتهای کار نیست. این یک آغاز تازه است. این درک این مسئله است که
شما به افراد خاص و چیزهای خاص و مشکلاتی که برایتان به وجود میآورند نیاز
ندارید.
۱۴. خودتان را از افراد منفی دور نگه دارید. هر زمان که منفیهای زندگی را
از خودتان دور کنید، جا برای مثبتها باز خواهد شد. زندگی بسیار کوتاه است که
بخواهید وقتتان را با آدمهایی بگذرانید که خوشبختی و شادی را از شما میگیرند. از
افراد منفی دوری کنید زیرا آنها اعتمادبهنفس و عزتنفس شما را از بین خواهند برد.
خودتان را با افراد مثبتی مشغول کنید که بهترینها را در شما میبینند.
۱۵. هیچ رابطه کاملی وجود ندارد. چیزی به اسم یک رابطه کامل و ایدآل وجود
ندارد. مسئله طریقه برخورد دو طرف با نواقص و عیبهای دیگری در رابطه است که آن را
ایدآل میسازد.
۱۶. خودتان را هم باید دوست داشته باشید. یکی از دردناکترین مسائل زندگی
گم کردن خودتان در فرایند دوست داشتن یک نفر دیگر و فراموش کردن این است که خودتان
هم فردی خاص هستید. آخرین باری که کسی به شما گفت شما را برای همانی که هستید دوست
دارد چه زمان بوده است؟ آخرین باری که کسی به شما گفت که کاری را خوب انجام دادهاید
چه زمان بوده است؟ یا آخرین باری که کسی شما را جایی برده است که میداند آنجا
بودن خوشحالتان میکند؟ آخرین باری که آن «کس» خودتان بودهاید چه زمان بوده؟