آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آیا با پول می‌توان عشق را خرید؟


پول می‌تواند عشق ایجاد کند اما نمی تواند آن را بخرد.

آیا پول می‌تواند برای ما عشق بخرد؟ به نظر می‌رسد که این سوال پاسخ مشخصی ندارد. اگر عشق مثل مذهب باشد، آنوقت نه می‌توان آن را خرید و نه در مورد آن بحث کرد. اگر رابطه عاشقانه مثل یک معامله تجاری باشد، آنوقت می‌توان آن را خرید و درمورد آن مزاکره کرد. به نظر می‌رسد عشق به هر دو اینها شبیه باشد اما دقیقاً با هیچکدام یکسان نیست.
آویشی مارگالیت (Avishi Margalit) دو تصویر از سیاست را توصیف می‌کند: سیاست بعنوان اقتصاد و سیاست بعنوان مذهب. اگر به سیاست مثل اقتصاد نگاه کنیم، کاملاً قابل مصالحه، مذاکره و تبادل است. اما اگر به آن مثل مذهب نگاه کنیم، جنبه‌هایی از آن وجود دارد که باید مقدس در نظر گرفته شود و هیچوقت به آن نگاه مالی نداشت. مارگالیت عنوان می‌کند که زندگی اقتصادی براساس جایگزینی است: یک چیز با چیزی دیگر قابل تعویض است. بر همین اساس، جای زیادی برای چانه زدن مالی در زندگی اقتصادی وجود دارد.
حالا عشق شبیه کدام است، مذهب یا اقتصاد؟ به نظر می‌رسد که عشق از جنبه‌های مختلف شبیه به هر دو آنهاست.
عشق از خیلی جهات نوعی مذهب است. از این نظر شبیه به هم هستند که باورهای اساسی را دیکته کرده، مستلزم استانداردهای اخلاقی پایه است، و ارزش شخصی بالایی را به مفعول و مقصود خود معطوف می‌کنند. تصورات کلی در ایدئولوژی عاشقانه را در بسیاری مذاهب یکتاپرستی می‌توان دید. ایدئولوژی عاشقانه نیز مثل خیلی از مذاهب با طبیعت جامع و غیرقابل انعطاف خود شناخته می‌شود. مثل مذهب، عشق برای معنی دادن به زندگی است، برای غلبه بر همه موانع و پیشنهاد جاودانگی. شباهت بین عشق و مذهب در شباهت خدا و معشوق نیز قابل مشاهده است. معشوق همیشه بعنوان «زیباترین فرشته روی زمین و آسمان» و «هدیه‌ای الهی» خوانده می‌شود. معشوق فردی کامل دیده می‌شود که وجود او قابل درک نیست.
ادامه مطلب ...