امشب میخام به رسم هر شب بگم از دلم که فرو ریخته ...
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن غرور گدایی کنی آن وقت است که دیگر عشق نیست صدقه است .
تو آسمون دنیا هر کس ی ستاره داره چرا نوبت به ما رسید آسمون دیگه جایی نداره ؟
بر سر در قلبم نوستم عشق ممنوع اما عشق وارد شد و گفت من بی سوادم !
بس که دیوار کوتاه است هر که از کوچه تنهایی ما می گذرد به هوای هوسی هم که شده سرکی می کشد و می گذرد !
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد ذل تو خبر ندارد ...
خدایا دیگه کافیه ...!!!
تو این چند روزه که نبودم دلم تنگ شده بود میخاستم از این دلم که همیشه گرفتس ، دلم میخاست دوباره انگشتامو رو صفحه کلید بزنم و زل بزنم تو مانیتور ، خب اینم شد زندگونی ما خدا رو شکر ولی عین ی زندونه ، خسته شدم از روزای تکراری هر روزی کار هر روز کپی همدیگه .
الان دستام سرده هیشکی هم نیست به دادش برسه خب تنهایی همینه ،،، البته برا کسی که تنها نیست این حرفا بی معنیه ...
میخاستم پیشه تو باشم ولی تو نخاستی ... تو خودت میدونستی که تنهام ولی بازم رفتی و دلمو شکوندی ،،، تو دلت از سنگ بود و دل شیشه ای منو خوردی من به جز تو کسی رو نداشتم نمی تونم ببینم از تو دورم .
دارم از درد تنهایی می میرم به دادم برس تو که قلبمو گذاشتی زیر پاهات ترسم از این که بمیرم ولی ...
اگه تو باشی کنارم میخام دنیا نباشه ... پس بیا ...
خدا چی کار باید بکنم تا منو ببخشی ،بهت قول میدم که گناهانی رو که انجام دادم ترک کنم !!!
هر روز به امید درد و دل کردن حرفای دلمو می نویسم ...
خدا می دونم ت. تنها کسی هستی که دل نوشته هامو می خونی و حالمو می بینی کمکم کن ...