بنام پاک خدا
کودک آزاری و لزوم حمایت از کودکان
کـاش لـولـوی بــد فـقـط تـو قـصـه هـا بـود
ماجرای عطر سیب حرم امام حسین (ع) چیست ؟
استشمام بوی سیب از حرم امام حسین(ع)، ویژگی عجیبی است که چند کتاب معتبر به آن اشاره کرده اند.
«بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا». این نوحه مشهور و محبوب را در سالهای اخیر بارها شنیده ایم. اما بوی سیب چه ارتباطی با حرم امام حسین(ع) دارد؟ آیا درست است که می گویند از قتلگاه و ضریح مطهر امام حسین(ع) می شود عطر سیب استشمام کرد؟
نگاهی به منابع روایی و کتابهای معتبر شیعی، راز بوی سیب را این طور می گشاید:
در کتاب شریف «بحارالانوار» جلد ۴۳ ، صفحه ۲۸۹ ماجرای عطر سیب به نقل از «حسن بصری» و «ام سلمه» این طور آمده است :«حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیهی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد. پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد. روی ایشان از خوشحالی برافروخت و دویدند به نزد جد خود. حضرت از ایشان گرفت و بویید و فرمود: بروید نزد پدر و مادر خود. پس رفتند و هیچ یک از آن نخوردند تا این که پیغمبر به نزد ایشان رفت و همه با هم خوردند، و هر چند از آن میخوردند، به حال خود عود مینمود (بازمیگشت) و به همین حالت بود، تا زمانی که حضرت فاطمه علیهاالسلام وفات نمود. حسین علیهالسلام فرمود: که انار، مفقود شد، و چون امیرالمؤمنین علیهالسلام شهید گشت، به، مفقود شد، و سیب به حال خود بود، تا وقتی که آب را به روی ما بستند. پس چون تشنگی بر ما غالب میشد، آن را بو میکردم، اندکی تشنگی من ساکن میشد. عاقبت، چون تشنگی من به نهایت رسید، دندان بر آن فشردم و یقین به هلاک نمودم. حضرت سجاد علیهالسلام میفرماید که این سخن را از پدر بزرگوارم شنیدم یک ساعت قبل از شهادتش، و چون شهید گردید، بوی سیب از محل شهادتش استشمام میشد، ولی خودش را نیافتند، و این رایحه، در آن محل باقی است، و هر کس از زواربخواهد استشمام رایحهی آن را نماید، در وقت سحر، به زیارت رود که اگر از مخلصین باشد، آن را استشمام خواهد نمود.»
مشابه این داستان را هم «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» جلد ۳ ، صفحه ۳۹۱ .بیان کرده است. ماجرای عطر سیب در کتاب منتهی الآمال نیز آمده است./
گذاشتن تاثیری خوب در اولین قرار ملاقات برای ایحاد رابطه بـا دیـگران بسـیار مهم است. در مسائل کاری، تاثیر گذاری در اولـیـن قـــرار مـلاقـات بـرای ایـجـاد و بـرقـراری شـراکـت و رابطه ای سودمند و بادوام ضروری است.
شــاید طرف مقابل قصد کار کردن با شما را نداشته باشد، امـا شما باز باید همه ی سعیتان را در جلب نظر او بکنید و خـود را بـهـتـرین جـلـوه دهـید. به هر طریقی که باشد، چه رو در رو، چـه پـشت تلفن، چه در نامه یا ایمیل، باید تلاش کـنید که هر آنچه در چنته دارید را بیرون بریزید تا فرد مقابل مجذوب شود.
همه مـا مـمـکن است با افرادی روبه رو شویم که در همان بـرخـورد اول مـــجذوب شـده و دوست داشته باشیم آنها را بهتر بشناسیم یا با آنها وارد کار شویم. اکثر اوقات این افراد ا ز یکسری قانون های اصلی پیروی می کنند که باعث می شود بهترین تاثیر را در برخورد اول روی فرد مقابلشان بگذارند. در اینجا ۶ نکته ی اصلی و مهم در این زمینه را برایتان آورده ایم.
۱- خوب لباس بپوشید
البته درست است که این روزها لباس پوشیدن در محل کار بسیار راحت شده است، اما برای گذاشتن تاثیر، باید روی لباس پوشیدنتان دقت ویژه داشته باشید. لباستان را باید با تناسب محلی که می روید و افرادی که با آنها ملاقات دارید انتخاب کنید. لازم نیست حتماً از لباسهای گران و مارک دار استفاده کنید، اما حفظ تمیزی و مرتب بودن لباس مهم است.
۲- واضح صحبت کنید
هنگام صحبت کردن با فرد مقابل، سعی کنید تا می توانید کامل و مشخص حرف بزنید. ملاقات با فردی که حرف هایش را نفهمید، غیرقابل تحمل خواهد بود.
آهنگ صدایتان ملایم ولی قابل فهم باشد. از درست و کامل تلفظ کردن کلمات واهمه نداشته باشید. سعی کنید تا آنجا که می توانید با گرامری صحیح صحبت کرده و از صحبت کرده به زبان عامیانه جداً بپرهیزید. همیشه مودب و باوقار باشید.
ادامه مطلب ...نمی تـوانـید کـارفـرمـای خـود را تــحمل کـنیـد؟ به این دلیل
اشتیاقتان را به کار از دست داده اید؟ اگر چنین است شما
جزء یکی از میلیون ها کارمندی هستید که برای مدیرهای
سخت گیر، قدر نشناس و بی ادب کار می کنند.
حـتـی اگر شغل و همکارانتان را نیز دوست داشته باشید،
اگـر نـتوانید با رئیس خود کنار بیایید، آنوقت به طور حتم در
رابطه با کار خود دچار مشکل می شوید.
اگـر تــحت نظر یک کارفرمای نالایق، خودخواه و بی فکر کار
کنیم، آنگاه بــطور حتم در محل کار خود دچار تعارض هایی
خـــواهیم شد. در این قسمت شرایطی را که ممکن است
یـک رئیـس بـدخـــو برایتان به وجود آورد و اثرات آن را مورد
مطالعه قرار داده ایم…. تصمیم با شما است که تحمل کنید یا به همه چیز پایان بخشید.
ذهنیت کارفرما
آیا همیشه آرزو نمی کنید که ای کاش یکبار دیگر می توانستم با رئیس خود همانطور که در روز مصاحبه شغلی گفتگو کردم، صحبت کنم؟ به هر حال شما دو نفر میخواهید با یکدیگر کار کنید و همکاری جزئی از رابطه شما را تشکیل خواهد داد.
اگر رئیستان شما را به یاد یکی از شخصیت های کمدی بدخو می اندازد در آنصورت شما حتما با مشکل مواجه خواهید شد (به ویژه اگر مدل موهایش هم مثل همان شخصیت باشد!)
نشانه های مدیر بد
ادامه مطلب ...توانایی ترغیب دیگران به باور آنچه که خودتان باور دارید برای موفقیت در بسیاری از عرصه ها اهمیت دارد. معمولاً بین متقاعد کردن کسی درمورد اعتبار دیدگاهتان و اذیت کردن آنها مرز ظریفی وجود دارد. در این مقاله می خواهیم به معرفی تکنیک هایی برای متقاعد کردن دیگران بپردازیم.
مراحل
· تکالیفتان را انجام دهید. اطمینان یابید که خودتان خوب دیگاه خودتان را می فهمید. اگر بخواهید کسی را متقاعد کنید که برج ایفل از مجسمه آزادی بلندتر است، باید اول حقیقت ماجرا را بفهمید نه اینکه از روی حدس و گمان اقدام به متقاعد کردن دیگران کنید.
· با زمینه کار آشنا شوید. در برخی عرصه ها لازم است که بیشتر از حقایق مارا بدانید چون بعضی موضوعات کاملاً شخصی و فردی هستند. بعنوان مثال، اگر بخواهید کسی را متقاعد کنید که مجسمه آزادی زیباتر از برج ایفل است لازم است که کمی درمورد معماری و زیبایی شناسی مطالعه کنید تا بتوانید درمورد این موضوع بحث کنید. اگر می خواهید چیزی مثل ماشین بفروشید، باید همه آنچه که باید را در مورد آن ماشین بدانید. همچنین باید درمورد بقیه ماشین هایی که با ماشین شما در رقابت هستند هم باید اطلاعات داشته باشید تا بتوانید طرف مقابل را برای خرید آن متقاعد کنید.
ادامه مطلب ...تکنیکهای گوش دادن فعال
اگر بیشتر از آنچه که در یک گفتگو حرف میزنیم، گوش بدهیم و به حرفهای بقیه توجه کنیم، خیلی بیشتر درمورد دیگران، موقعیتها و چیزهای اطرافمان یاد میگیریم. اگر میخواهید تکنیکهای گوش دادن فعال را تمرین کنید تا پایان این مقاله ما را همراهی کنید.
گفتگو یک فرایند دوطرفه است. حرف زدن و گوش کردن هر دو بخش مهمی از ارتباط هستند. اکثر ما دوست داریم که در گفتگوها فقط خودمان حرف بزنیم و نظراتمان را بیان کنیم. تعداد کمی از ما هستند که دوست دارند به حرفهای بقیه گوش کنند. دلیل آن این است که نمیدانیم چقدر میتوانیم با گوش دادن فعال یاد بگیریم و روابطمان را بسازیم. چه زندگی خصوصیمان باشد و چه زندگی کاری، اگر دقیق به چیزهایی که بقیه میگویند گوش دهیم میتوانیم کیفیت گفتگوهایمان را بالا ببریم. و همه میدانند که گفتگوی خوب رمز داشتن رابطه خوب است. در زیر به نکات مفیدی برای تمرین تکنیکهای گوش دادن فعال برای داشتن یک گفتگوی موثر اشاره میکنیم.
توجه تان را تقسیم نکنید
چه به صورت جمعی یا فردی به حرفهای یک نفر گوش میدهیم، برای اینکه بتوانید خوب گوش کنید، باید تمام توجهتان را به آن فرد معطوف کنید. به رویا و خیال فرو نروید و به هیچ چیز دیگری هم فکر نکنید. در ذهنتان به آماده کردن جوابی که میخواهید به آن فرد بدهید هم نپردازید. سعی کنید خوب و با دقت به حرفهای طرف مقابل گوش دهید تا زیر و بم حرفهای او را و چیزهایی که میخواهد غیرمستقیم به شما بگوید را بفهمید. اینکه بتوانید به طورکامل حرفهای طرف مقابل را بفهمید به میزان توجهی که موقع گوش دادن به حرفهای او دارید بستگی دارد.
حرف طرف مقابل را قطع نکنید
تا به حال فکر کرده اید که چرا بعضی افراد در کارشان ترفیع می گیرند و بعضی نمی گیرند؟ یا تا به حال به این فکر کرده اید که بعنوان یک کارمند عالی چطور می توانید احتمال ترفیع گرفتن خود را بالا ببرید؟ البته، هیچ پاسخی ساده تر از پاسخ این سوال نیست. افراد به دلایل مختلف در کار خود ترفیع می گیرند که بعضی از این دلایل منصفانه و منطقی است و بعضی نیست—زندگی همین است! اما با وجود این حرف ها، اگر می خواهید فرصت و شانس ترفیع و ارتقاء درجه در شرکتتان و بالا رفتن از نردبان ترقی را برای خود بالا ببرید و مسئولیت های کاری خود را بیشتر کنید، یک استراتژی بسیار مهم برای شما وجود دارد. این استراتژی بااینکه در ظاهر ساده به نظر می رسد اما در عمل چندان هم ساده نیست.
شروع کنید به انجام دادن کارهای رئیستان
این روش اینطوری جوابگو است. کسی که برای ترفیع گرفتنتان می تواند برایتان خیلی مفید یا خیی مضر باشد، ناظر و بالادست شماست. او تنها کسی است که می تواند به شما کمک کند و درعین حال مانع پیشرفتتان شود. اما چه چیز تعیین می کند که کدام از این حالت ها خواهد بود؟ درست است که عمکرد شما اهمیت زیادی دارد اما همه چیز به تاثیر برمی گردد. شما می توانید با راحت تر کردن زندگی برای رئیستان تاثیری بسیار مثبت و نیرومند روی او به جا بگذارید. به همین سادگی. اگر بتوانید:
ادامه مطلب ...۲۵ نکته برای اینکه در محل کار کارآمدتر و شادتر باشیم
آیا
از محل کارتان خسته شده اید؟ دوست
دارید رضایت کاریتان بیشتر شود و احساس کنید واقعاً کاری انجام میدهید؟ دوست
دارید مثمر ثمرتر
باشید و آخر روز که به خانه میآیید از فعالیتهای آن روزتان احساس رضایت کنید؟
مطمئن باشید که میتوانید. فقط کافی است که بخواهید و برای تغییر و نو کردن
عاداتتان متعهد شوید. این نکات را رعایت کنید و خواهید دید که چقدر وضعیت کارتان
تغییر میکند. و این پیشرفت به سایر قسمتهای زندگیتان هم رسوخ خواهد کرد.
۱. برنامه ریزی کنید. عادت
کنید که برای روز و هفتهتان برنامه بریزید. اینکار باعث میشود بتوانید استفاده
بهتری از هفته هایتان بکنید. برای انجام این برنامه ریزی روزانه، روزتان را ۱۵ دقیقه زودتر شرع کنید. ۳-۱
کار اصلی که آن روز باید انجام دهید را یادداشت کنید. و مهمتر اینکه، هدف تعیین
کنید و برای رسیدن به آن قدم بردارید. از قدرت اراده تان
برای رسیدن به هدف هایتان استفاده کنید.
۲. سوال نیرو بخش. سوالی
مثل این را روی میزتان بگذارید تا بتوانید بهتر روی کارتان تمرکز کنید، "آیا
الان بیشترین استفاده را از وقتم میبرم؟" یا "آیا این بهترین استفادهای
است که میتوانم از این وقت بکنم؟"
3. بپذیرید که
لیست کارهایی که باید انجام دهید تمامی ندارد. برای افراد ایدآل گرا این واقعاً مشقت بار
است. فقط باید مطمئن شوید که مهمترین کارهایتان اول انجام میشود.
۴. کامپیوترتان را خاموش کنید. "چی؟ همه کارم با
کامپیوتر است!" آیا واقعاً اینطور است؟ این حرف چند درصد صحت دارد؟ سعی کنید
کامپیوترتان را فقط در زمانی که به آن برای کار نیاز دارید روشن نگه دارید.
استراحت دادن چشمهایتان باعث میشود انرژی بیشتری برای کار کردن پیدا کنید. حتی
اگر موقعی که برای جواب دادن به یک ایمیل فکر میکنید، چشمانتان را ببندید هم میتواند
کمکتان کند.
عادات اصلی برای رفتن به سمت موفقیت
برای
رسیدن به موفقیت، چه کارهایی را به طور مداوم انجام میدهید؟
اجازه
بدهید اول ببینیم عادت چیست. تحقیقات نشان میدهد که چهار مانع وجود دارد که جلوی
استفاده کامل از توانایی هایمان را میگیرد:
عادات،
رفتارها، اعتقادات و انتظارات.
عادات الگوهای رفتاری هستند که در اثر تکرار منظم و پایدار به وجود آمده اند،
معمولاً بهطور ناخودآگاه و بدون فکر کردن هوشیارانه به انجام آن اجرا میشوند.
رفتار عادتی افراد گاهی اوقات قابل تشخیص نیست زیرا تحلیل از خود در کارهای
روزمره غیرضروری به نظر میرسد. خوگیری روشی بسیار ساده از یادگیری است که در آن
موجود پس از دوره ای قرارگیری در معرض محرک، دست از واکنش دادن به آن محرک برمیدارد.
عادات گاهی اوقات اجباری هستند.
عادتها
لازمه زندگی هستند. آنها به ما کمک میکنند نظم و برنامه زندگیمان را حفظ کنیم. لزوماً
بد یا خوب نیستند، همان چیزی هستند که هستند. وقتی هدفی تعیین میکنید، آن زمان
است که تعیین میکنید عادتی شما را به سمت آن هدف میبرد یا از آن دورتان میکند.
رفتاری که انتخاب میکنید، زندگی و کاری که دارید را میسازد.
این
را در نظر بگیرید – ۵ فعالیت هستند که من به طور معمول انجام میدهم که مرا به سمت
موفقیت میکشاند.
یکی
اینکه ورزش میکنم.
انتخاب
های غذایی سالم دارم.
۸
ساعت در شبانه روز میخوابم.
با
افراد مثبت وقت میگذرانم.
به
طور مرتب با دیگران تلفنی حرف میزنم.
۵ فعالیتی که شما به طور مرتب انجام میدهیم و شما را به سمت موفقیت هدایت میکند
چیستند؟
کتاب هفت عادت مردمان موثر که اولین بار با نام انگلیسی The Seven Habits of Highly Effective People در سال ۱۹۸۹ توسط استفن آر کاوی نوشته شده، کتابی است بسیار مشهور در مورد مهارتهای زندگی. این کتاب تا به حال به ۳۸ زبان ترجمه شده و ۱۵ میلیون نسخه از آن در تمام دنیا به فروش رفته است. کاوی در این کتاب با معرفی هفت عادت و آموزش قدم به قدم آنها، چیزی که زندگی در شمال نام میبرد را معرفی کرده و اخلاق منجر به موفقیت را آموزش میدهد.
این کتاب توسط گیتی خوشدل به فارسی ترجمه شده است.
در ادامه خلاصه این کتاب را می خوانید.
عادت ۱ : عامل باشید
آنچه شما امروز هستید به دلیل انتخابهای دیروز شما بوده است . پس می توانید امروز دیگر گونه انتخاب کنید . مشکلاتی که با آنها روبرو می شویم در یکی از طبقه بندیهای زیر قرار دارد :
۱- کنترل مستقیم ( مشکلاتی که به رفتار خودمان مربوط می شود )
۲- کنترل غیر مستقیم ( مشکلاتی که به دیگران مربوط می شود)
۳- عدم کنترل ( مشکلاتی که نمی توانیم کاری درباره شان بکنیم مانند واقعیتهای مربوط به گذشته یا وضعیت خود )
مشکلات مربوط به کنترل مستقیم را می توان از طریق تغییر دادن عادتهای خود حل کرد که به عادتهای ۱ و ۲ و ۳ مربوط می شود
مشکلات مربوط به کنترل غیر مستقیم را می توان از طریق تغییر دادن شیوه ها نفوذ خود حل کرد که به پیروزیهای عمومی یا عادات ۴ و ۵ و ۶ مربوط می شود .
مشکلات مربوط به عدم کنترل را می توان با زیستن مسالمت آمیز با آنها حل کرد .
پس حلقه نفوذ خود را گسترش دهید .
تعهداتی کوچک را ایجاد و آنها را حفظ کنید . الگو باشید نه منتقد . بخشی از راه حل باشید نه بخشی از مشکل . در مورد هر کاری حلقه نفوذتان را برای حل مشکل مشخص کنید و آن گام بردارید .
قانون
جاذبه خیلی ساده میگوید که شما هر چیزی را که در زندگی به آن فکر کنید، به سمت
خود جذب میکنید. افکار غالب شما راهی برای نمودار کردن خود پیدا میکنند. اما
قانون جاذبه به بعضی از سوالاتی که به نظر میرسد پاسخ درستی ندارند، میدان میدهد.
اما این مشکلات بخاطر خودِ قانون جاذبه ایجاد نمیشوند، بلکه دلیل آن قانون جاذبهای
است که درمورد واقعیتهای عینی بکار میرود.
در
زیر به برخی از این سوالات مشکلساز اشاره میکنیم:
در
زیر چند عبارت فوقالعاده درمورد رشد و پیشرفت فردی برایتان آوردهایم. اگر از یکی
از این جملات خوشتان آمد آن را به ذهنتان بسپارید یا جایی بنویسید که همیشه جلوی
چشمتان باشد تا کمکی باشد برای هدایت شما به سمت موفقیت.
"اگر
ذهن شاد باشد، نه تنها بدن بلکه کل جهان شاد خواهد بود. بنابراین باید بفهمید که
چطور باید خود را شاد نگه دارید. اینکه بخواهید بدون پیدا کردن خودِ واقعیتان دنیا
را اصلاح کنید مثل این میماند که کل دنیا را با یک چرم بپوشانید تا از درد
راه رفتن روی سنگ و خار جلوگیری کنید.
این خیلی راحتتر از کفش پوشیدن است."
—
رومانا ماهارشی (Romana Maharshi)
"امید
آن حسی است که میگوید حسی که الان دارید دائمی نیست."
–
جین کِر (Jean Kerr)
"وقتی
برای محبوبیت و پیروی دیگران چیزهای زیادی را قربانی کنید، شخصیتتان گم خواهد شد."
–
ناشناس
“زندگی اولین هدیه است، عشق دومی و درک سومین."
– مارج پیرسی (Marge
Piercy)
"درد را بپذیرید، لذات را گرامی بدارید و پشیمانیها
را حلوفصل کنید؛ بعد این بهترین دعایی است که میتوانید بکنید: اگر دوباره متولد
میشدم، باز همینگونه زندگی میکردم."
– جوان مکینتاش (Joan
McIntosh)
می
دانم که این را میخوانی. میخواهم بدانی که من این را فقط برای تو نوشتم. بقیه
ممکن است فکر کنند برای آنها هم هست. اما نه، این مخصوص توست.
میخواهم
بدانی که زندگی آسان نیست. هر روز یک مشکل غیرقابل انتظار با خود دارد. بعضی روزها
همین صبحها بلند شدن از رختخواب هم سخت میشود. اما باید با واقعیت روبهرو شوی و
باز لبخند بزنی. میخواهم بدانی که این لبخند تو بوده که باعث شده من به راهم
ادامه بدهم. هیچوقت این را فراموش نکن، بااینکه ممکن است بدترین اتفاقات و سختترین
شرایط برایت پیش بیاید، اما تو شگفتانگیزی. واقعاً هستی.
پس
بیشتر لبخند بزن. دلایل زیادی برای اینکار داری.
هیچوقت
کامل نخواهی بود. من هم همینطور. چون هیچکس کامل نیست و هیچکس لیاقت کامل بودن را
ندارد. برای هیچکس همه چیز آسان نیست، همه برای خود مشکلاتی دارند. تو هیچوقت نمیفهمی
که بقیه چه میکشند. آنها هم نمیفهمند که تو چه مشکلاتی داری. همه ما جنگهای خاص
خودمان را داریم.
اما
این جنگها برای ما همزمان اتفاق افتاده است.
وقتی
کسی به شما بیاحترامی میکند و میگوید کاری را نمیتوانی انجام دهی، به خاطر
داشته باش که آنها از درون محدودیتهای داخل مرز خود صحبت میکنند. توجهی به آنها
نکن. دلسرد نشو. در این دنیای دیوانه که سعی دارد تو را شبیه بقیه آدمها بکند، جرات
داشته باش که خودت را نشان دهی. و وقتی برای اینکه با بقیه فرق داری به تو خندیند،
تو هم دقیقاً همانطور به آنها بخند.
توجه: استفاده از کلیه مقالات و مطالب سایت مردمان در مجلات، روزنامه ها، سایتها و برنامه های تلویزیونی با ذکر منبع آزاد است.
۱۲ نکته موثر برای سخنرانی کردن
چک لیست موثر برای سخنرانی کردن همراه با نکات و عناصر عملی برای نوشتن یک سخنرانی درمورد موضوعات مختلف
وقتی شروع به استفاده از این چک لیست کردید، از انجام آن لذت خواهید برد: نوشتن سخنرانی و ایراد کردن آن درمورد موضوعی که هم مورد علاقه خودتان باشد و هم شنوندههایتان.
□ شنونده ها
· شنوندههایتان چه کسانی هستند؟
· آیا درمورد نیازها و سابقه آنها تحقیق کردهاید؟
· شنوندههایتان دوست دارند چه بشنوند؟
· آنها از شما چه انتظاری دارند؟
· آیا با موضوع سخنرانی آشنایی دارند؟
□ مراسم
· چه مدت زمان وقت دارید، آیا محدودیتی وجود دارد؟
· سخنرانی چه زمانی قرار است انجام شود؟
· مراسم کجا برگزار میشود؟
· آیا ایده سخنرانی برای آن مراسم کافی است؟
□ موضوع سخنرانی
· آیا موضوع واضح و مشخص و متمرکز است و توجهها را جلب میکند؟
· ایده اصلی سخنرانیتان چیست؟
· رابطه شما با آن موضوع چگونه است؟
□ ایده کلی
ادامه مطلب ...توجه: استفاده از کلیه مقالات و مطالب سایت مردمان در مجلات، روزنامه ها، سایتها و برنامه های تلویزیونی با ذکر منبع آزاد است.
۱۵ روش فکر کردن افراد موفق
موفقترین
افراد دنیا یک خصوصیت مشترک دارند: طرز فکرشان با دیگران فرق دارد.
چون
ما هم باور داریم که تفکر هوشمندانه زندگی را تغییر میدهد، در اینجا به ۱۵ مورد
از بهترین طرزفکرهای افراد موفق اشاره میکنیم.
فکر کردن یک نظم است. اگر میخواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید.
میتوانید
برای برنامهریزی فکر کردنتان وقت بگذارید مثلاً هر دو هفته یکبار یک نصفه روز، هر
یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.
ببینید انرژیتان را باید کجا متمرکز کنید، و بعد از قانون ۲۰/۸۰ استفاده کنید.
۸۰
درصد از انرژیتان را به ۲۰ درصد از مهمترین فعالیتهایتان اختصاص دهید. یادتان
باشد که نمیتوانید در آنِ واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام
دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به ۴۰%
برساند.
افراد موفق خود را در معرض ایده ها و آدمهای مختلف قرار میدهند.
آنها
سعی میکنند بیشتر وقتشان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش میکشند.
ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر.
ایدهها
تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از اینکه تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را
عملی کنید.
افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند. اولین چیزی که به ذهنتان میرسد را
انجام ندهید.
دانستن قوانین
شناخت قانون هر چیزی شما را به آن علاقمند می کند. اگر خیلی ها از تماشای تنیس لذت نمی برند به خاطر آن است که از قانون شمارش امتیازها در آن آگاهی ندارند.
قانون ورزشها، قانون بازیها، قانون برقراری یک ارتباط مؤثر، مقررات اجتماعی و قانون کتاب را کشف کنید.
قبل از شروع مطالعه کشف کنید محوری که مطالب کتاب حول آن دور می زند چیست؟ این کتاب بر چه موضوعی تأکید می کند؟ چه سبک و ساختاری دارد؟ چگونه می خواهید به من یاد بدهید؟
یکی از موارد بسیار مهم که شما معمولاً نادیده می گیرید، قانون و روش مطالعه است. در خواندن هر کتاب و مطالعه نیز برای آن که تمرکز عالی پیدا کنید و روش و قانونی وجود دارد که آن را بعداً بررسی خواهیم کرد. اکنون فقط به این نکته توجه کنید که برای یک مطالعه متمرکز باید به روش صحیح مطالعه کرد. اگر شما ندانید قانون بازی والیبال چیست نمی توانید آن را بازی کنید. در مورد مطالعه هم همین طور است.
ادامه مطلب ...استرس ، خشم ، فشار روانی، و حتی خستگی در همه افراد به میزان متفاوت بروز می کند و گاه افراد با احساسی از نا توانی برای مقابله با آن کژدار مریض آن را تحمل میکنند و یا ناتوان در کنترل آن به واکنشهایی جدی و گاه مخرب می پردازند . بگذریم از این که پس از این واکنشها اغلب دچار نوعی پشیمانی و احساس گنا ه هم می گردند. باید در نظر داشته باشیم که در بسیاری از مواقع این واکنش های تکانشی و بدون فکر می توانند آثاری را به دنبال داشته باشند که هیچ گاه قابل جبران نباشد . لذا ما در این مقاله سعی داریم روشی را برای کسب آرامش به شما آموزش دهیم که در عین اینکه بسیار آرامش بخش و لذت بخش است می تواند میزان کارایی شما را در مواقع حاد و تنش زا افزایش دهد . حتی می توانید اهداف خود را پس از این تمرین تصور کرده و در تحقق آن قدمی بردارید. در این تمارین ممکن است شما در دفعات ابتدایی نتایجی کاملا رضایت بخش نداشته باشید (البته در افراد به صور مختلف بروز می کند) اما مطمئن باشید با تمرین های مکرر قادر خواهید بود آرامش عجیبی را به خود باز گردانید.
سعی کنید با تکرار کلمه آرامش تاثیر آرام نمودن و القاء راحتی را در خود حس کنی.
برای این امر پیش از هر اقدام نیاز به محلی ساکت که از رفت و آمد بدور باشد و اتاقی نیمه تاریک داریم. سعی کنید جای دنجی را انتخاب کنید ، اگر در اتاق خواب باشد بهتر است . از قبل هم به خانواده بگویید موقع تمرین مزاحم شما نشوند . پس از آن یک کاناپه راحت پیدا کنید که وقتی روی آن می نشینید راحت و زاویه بدن شما نود درجه نباشد . بهترین زاویه برای اینکار صد و شصت می باشد و البته بسیار بهتر است به صورت خوابیده این تمرین را انجام دهید. هرگونه لباس و زیور آلات را که از آسایش و راحتی شما می کاهد از خود جدا کنید.
بهتر است این جملات را ضبط کرده و از صدای آن استفاده نمایید. در باز گویی این جملات لحن خود را هر چه بیشتر آرام نگهدارید تا هنگام شنیدن جملات، آرامش کافی به شما منتقل شود.
ادامه مطلب ...یوگا واژه ای است سانسکریت به معنای وصل کردن .وصل کردن ذهن به جسم، احساسات به منطق و وصل کردن توجه به عمل. یوگا ورزشی جسمی و روانی(فکری) میباشد که در شبه قارهٔ هند و توسط هندوها بوجود آمدهاست. ریشه یابی دقیق این ورزش که توسط چه شخصی و دقیقآ چگونه بوجود آمده کمابیش ناممکن است چرا که تاریخ شکل گیری یوگا به سالهای بسیار دور برمی گردد.
یوگا به معنای واقعی خودش یک ورزش است. ورزش یعنی ورز آوردن، آماده کردن. یوگا ورزش کاملی است برای جسم و ذهن. تکنیک هایی در یوگا وجود دارد که هم بدن را ورزش می دهد و هم ذهن را به تکاپو و ورز آمدن وادار می کند.
واژه Yoga در اصل از واژهٔ «یوج»(Yuj) در زبان سانسکریت که به معنی یکپارچه سازی و یگانگی آمدهاست. واژهٔ «یوج» با واژگان «یک» و «یگانه» در فارسی خویشاوند است. برخی نیز باور دارند که Yoga از واژهٔ پارسی «یوغ» گرفته شدهاست.
یوگا از دو بعد جسمی و ذهنی تشکیل شده و هیچ وقت تمرین های بدنی از تمرین های ذهنی جدا نیست. برای انجام تمرین های بدنی ( آسانا ) از تمام کفایت های ذهنی مثل توجه، دقت و تمرکز استفاده می شود، همین طور برای انجام تمرین های ذهنی مثل مراقبه کردن، درست به همان اندازه که از ذهن استفاده می کنیم بدن را هم به کار می گیریم، چون وضعیت بدن و حالت نشستن در ایجاد تمرکز فکر و جایگاه “حضور” نقش مهمی دارد.
در هر تمرین یوگا این تاکید به وصل کردن وجود دارد.
شما
بیشتر ساعات بیداری، انرژی و زمان ارزشمندتان را برای پول درآوردن صرف میکنید.
وقت جمع کردن آن نرسیده است؟ وقتش نرسیده که از حاصل و نتیجه تلاشتان بهره ببرید؟
پس دست از تنبیه کردن خودتان بردارید و به خودتان پاداش بدهید!
پولی
که انباشته میکنید نماد:
شما،
زندگیتان،
کارتان،
ارزشتان،
ارزشی
که برای خود قائلید
میباشد.
"این
فقط پول است"
این
حرف کاملاً درست است. همینطور "پول همه چیز نیست". البته اشارات این جملات
به ذهن ناخودآگاه این است که کار شما هیچ نیست و این آغاز خودتخریبی است.
هیچکس
نمیگوید، "فقط ۳۰ سال از زندگیم را برایشان کار کردهام." یا،
"فقط ۶۰ ساعت پر از استرس و کار شدید."… "این فقط پول است".
"پول
همه چیز نیست."
"پول
ریشه همه بدیهاست."
اگر کمی گوش تیز کنید، می بینید که این روزها صحبت از اصلاح و بهسازی آموزش و پرورش همه جا شنیده می شود. میگویند باید پول بیشتری برای خرید کتاب در اختیار مدرسه ها قرار دهیم و لازم است که بیشتر روی برخی موضوعات خاص متمرکز شویم. اگر از من بپرسید، همه اینها تا حدی موثر است. الان که بزرگ شده ام می فهمم که بهترین آموزشی که همیشه می خواستم به آن دست پیدا کنم، زندگی بوده است. زندگی خیلی کوتاه است اما چیزهایی را می تواند به شما یاد بدهد که هیچ کس دیگر نمی تواند. هر کسی می تواند با این امید زندگی کند که شانس بیاورد و به مقام بالایی برسد، اما واقعاً تخصص می خواهد که بفهمد واقعاً چه می خواهد و به دنبال آن برود. خیلی از آدم ها نمی توانند این را درک کنند. به خاطر همین می خواهم همین امروز و همین جا به شما یاد بدهم که چه باید بکنید. پس خوب حواستان را جمع کنید تا از مدرسه زندگی برایتان حرف بزنم.
از مغزتان استفاده کنید
مثل خیلی چیزها، اینجا هم یا می برید یا می بازید. خیلی از کارمندانم را دیده ام که قبل از اینکه به راهی که می خواهند وارد آن شوند نگاهی بیندازند، کارشان را شروع می کنند و آخر سر هم شکست می خورند. برای اینکه بتوانید در این دنیا زنده بمانید باید باهوش باشید. هر وقت خواستید حرکتی بکنید، اول بایستید و فکر کنید. همین مدت کم شما را نجات می دهد. معلوم است که زمان هایی وجود دارد که مجبورید سریع عمل کنید اما اگر برای برنامه ریزی وقت نگذارید، مطمئن باشید که به هیچ جا نمی رسید. هیچ آدم عاقلی هیچوقت دست از یاد گرفتن برنمی دارد. اگر اینطور بود هیچ پیشرفتی تا حالا صورت نگرفته بود. اگر یکی از افراد گروه شما با ناتوانی و بی کفایتی خود راندمان کار شما را پایین می آورد، آنوقت همان کاری را که لازم است انجام بدهید.
ادامه مطلب ...موفقیت برای افراد کم رو و خجالتی
آیا دنیای موفقیت فقط به افراد برونگرا اختصاص دارد؟ مطمئناً خیر. درواقع، برونگراترین افراد معمولاً در خطر عدم آگاهی از آنچه که بر اطرافیانشان میگذرد هستند. افراد برونگرا و خودخواه، به حرفهای هیچکس گوش نمیدهند مگراینکه از آنها تعریف و تمجید کند یا ضمیرشان را ارضاء کنند. بههمینخاطر احتمال موفقیت آنها کم است چراکه توانایی کسب علم آنها بهویژه درمورد اطرافیانشان محدود است. واقعیت امر این است که غلبه بر کمرویی بسیار راحتتر از برونگرا بودن با ضمیری خودستا و گمراه است.
از طرف دیگر افراد خجالتی خیلی آرام با یک مشاهده ساده که خارج از درک فرد بروگرایی است که مسحور نفس خود میباشد، دستاورد شگرفی کسب میکند. البته در شرایط ایدآل فرد موفق باید بتواند برحسب شرایط و نیاز، هم درونگرا و هم برونگرا باشد. یک فرد برونگرای قدرتمند که میداند چه زمان باید گوش کند و چه زمان حرف بزند، و چطور از فرد ساکت کنارش چیز یاد بگیرد، در هر چه که بخواهد موفق خواهد شد. اگر کمی محجوبیت به شخصیتش اضافه کند فردی خواهد بود که نیاز به اثبات هیچچیز ندارد چون خودبهخود موفقیت را به سمت خودش خواهد کشاند.
افراد خجالتی هم میتوانند در زمینه موردنظرشان موفق شوند و در بسیاری زمینهها از افراد برونگرا پیش بیفتند.
اگر فردی درونگرا یا کمرو هستید، به سمت موفقیت پیش بروید
ادامه مطلب ...کودکان از همان لحظه ی تولد راه و رسم برقراری ارتباط را یاد می گیرند. آنها اولین ارتباط خود را از طریق گریه کردن با مادر خود آغاز می کنند. بعد از آن طی زندگی، پیشرفت فرد در این مسئله به برقراری ارتباط او با سایرین، و سایرین با وی بستگی دارد. مهارت های ارتباطی سرمایه ای مهم برای هر فرد در راه موفقیت به شمار میرود.
توانایی برقراری ارتباط برای همه ی مخلوقات زمین الزامی است، و انسانها نیز از این قانون مستثنی نیستند. البته، ارتباط انسانها بسیار پیچیده تر و دشوارتر از سایر مخلوقات است. راه های متعدد و مختلفی برای برقراری ارتباط میان انسانها وجود دارد. در این مقاله قصد داریم تا درمورد مهارت های ارتباطی میان فردی صحبت کنیم که برای رسیدن به موفقیت مسئله ای حیاتی است.
اتفاقی نیست که اکثر شرکتها و سازمانها در برنامه ی آموزشی خود برای پیشرفت شغلی کارکنان، مهارت های ارتباطی را نیز می گنجانند. تا حد زیادی میتوان گفت که اصلی ترین عامل موفقیت شرکتها، صلاحیت برقراری ارتباط کارکنان آن است. آنها که به نوع بخصوصی از مهارتهای ارتباطی مثل سخنرانی در جمع نیاز دارند، دوره های ویژه در شرکت یا خارج از آن برای آندسته از کارکنان تدارک دیده می شود.
معدود افرادی هستند که عقیده دارند هرچه مهارتهای ارتباطی فرد قوی تر باشد، به موفقیت بیشتری دست پیدا خواهد کرد و آینده ی شغلی درخشانتری خواهد داشت. همه می دانیم که فاکتورهای مهم دیگری نیز برای کسب موفقیت در کار وجود دارد، اما از اهمیت مهارتهای ارتباطی در این زمینه نباید غافل بود.
مزایای مهارتهای ارتباطی
منافع و مزایای مهارتهای ارتباطی بسیار زیاد و مختلف است. این مهارتها می تواند زندگی شما را در آینده به طرقی حفظ کند، قلب فرد مورد علاقه تان را برباید یا ازدواجتان را نجات دهد.
در کار و تجارت هم، فواید و مزایایی از قبیل موارد زیر خواهد داشت:
کنترل کارمندان
کنترل کارمندان نیازمند ارتباط پایدار و موثر است. اگر نتوانید با افراد زیردستتان رابطه برقرار کنید، توانایی شما در مدیریت محدود خواهد شد و روحیه ی کارکنان را از بین خواهد برد. نیاز به برقراری ارتباط به طور صحیح در زمانهای مامور کردن، تشویق کردن، درک کردن کارمندان و آموزش دادن به آنها الزامی است.
ارتباط خوب با کارمندان، به شما فرصت می دهد بتوانید آنها را ترغیب و تشویق کنید و انگیزه ی لازم برای کار را به آنها بدهید. داشتن مهارت برقراری ارتباط صحیح، از شما مدیری بهتر و کامل تر می سازد.
برخورد با افراد خارج از سازمان
همه ی انسان ها خواهان موفقیت اند.
بعضی افراد هر صبح که بیدار می شوند، در تلاش برای رسیدن به آن هستند، و در این راه حتی حاضرند به ضرر و زیان سایر افراد نیز کار کنند.
برای سایرین، کسب موفقیت به نظر غیر ممکن می رسد. آنها تصور می کنند که فقط افراد کمی قادرند به آن دست یابند و بقیه باید به همان چیزی که دارند شاد و راضی باشند.
این حرف ها خیلی هم دور از واقعیت نیست. اگر شما با قصد و هدف ناپاک و اشتباه به دنبال موفقیت باشید، هیچگاه به آن نخواهید رسید. مثل این است که بدون در دست داشتن نقشه، به شهری غریب سفر کنید.
زیگ زیگلار می گوید: “موفقیت مراحل متداوم دارد، یک اتفاق ناگهانی نیست.” “یک مسافرت است نه یک مقصد.”
جیم روهن موفقیت را اینگونه توصیف می کند: “…موفقیت باید به طرف شما بیاید، نه اینکه شما به دنبال آن باشید.”
آیا نقشه ی کار دستتان آمد؟
نباید برای به دست آوردن آن عجله کنید، و این را هم بدانید که با شانس نیز به دست نمی آید. موفقیت را از کسی به ارث نمی برید، و نمی توانید آن را به زور از کسی بگیرید.
برای دستیابی به موفقیت باید زمانی طولانی به شدت و سختی تلاش کنید. دستیابی به آن قیمتی دارد و گاهی اوقات قیمتش بسیار بالاست. و معمولاً اکثر افراد آمادگی یا توانایی پرداخت این قیمت را ندارند.
اگر می بینید که خیلی وقت است موفقیت از شما دوری می کند، بدانید که ممکن است هدفتان نادرست بوده باشد.
باید قبول کنید که:
(۱) برای دستیابی به موفقیت باید مراحلی متداوم را از سر بگذرانید، که صبر و زمان می طلبد. هیچ راه میانبری برای رسیدن به آن وجود ندارد.
موفقیتی که بادوام باشد و به جای غم و غصه، برایتان شادی به ارمغان بیاورد، نیازمند گذراندن مراحل آموزشی است. زمانی که طی آن عادات قدیم خود را کنار گذاشته و عاداتی جدید پیدا کنید. در این زمان باید یاد بگیرید که چه چیز به کار می آید و چه چیز بی فایده است.
باید بدهی های خود را بپردازید، کامل و سر موقع!
پس عجله نکنید.
ادامه مطلب ...اگر پاسخ این سؤال را بدهید، می توانم با احتمال ۹۵% بگویم که در زندگی به موفقیت می رسید و یا شکست می خورید: "آیا بیشتر برای سرگرمی مطالعه می کنید؟"
مطالعه، آن هم برای سرگرم شدن، یکی از بهترین راههای بدست آوردن آرامش و فرار از استرس های روزانه است. در عین حال باید در نظر داشته باشید در جامعه ای که درآمد شما بستگی به میزان دانش و مهارت های فردیتان دارد، مطالعه تنها برای سرگرمی نمی تواند چندان فایده ای در بر داشته باشد.
خواندن داستان های تخیلی می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار دهد؛ اما متاسفانه همیشه برای ترفیع رتبه و یا افزایش درآمد به اطلاعات شما در مورد افسانه ها و اسطوره ها بسنده نمی کنند.
اگر می خواهید به هدف خود دست پیدا کنید و هدفتان هم رسیدن به موفقیت است، باید یاد بگیرید که چگونه می توان اصول حقیقی را با انواع تخیلی آن درهم آمیخت.
به طور اخص می توان اشاره داشت که کتاب، مجلات، سایت های اینترنتی، و نهایتاً محصولات صوتی و تصویری با عنوان "چگونه می توان…." به راحتی قادرند تا افکار شما را باز کرده، بر روی رفتارتان تاثیر مثبت بگذارند، و نگرش کلی شما را برای رسیدن به موفقیت ارتقا بخشند.
تمام وجودتان باید در رسیدن به موفقیت غوطه ور شود!
نباید انتظار داشته باشید که بنشینید، دست روی دست بگذارید و توقع داشته باشید که موفقیت یک مرتبه از آسمان به زمین بیفتد. شما خودتان باید خالق آن باشید. باید ذهنتان را طوری تربیت کنید که به راحتی موقعیت هایی را که هزاران نفر در طول روز نسبت به آن بی توجهی می کنند، ببیند و آنها را موشکافی کند.
همین حالا که مشغول خواندن این مقاله هستید، موقعیت هایی وجود دارند که بیصبرانه به چشم های شما خیره شده اند؛ اما تا زمانیکه دورنمای کلی ذهن خود را تغییر ندهید و آنها را از زاویه ای که دیگران قادر به دیدن نیستند، نبینید، هرگز به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد.
ادامه مطلب ...آزمون و خطا معمولاً جزء اولین راه های برطرف کردن مشکلات زندگی است. اما با این وجود خیلی از افراد چون خیلی از تجربه خطا واهمه دارند، از انجام آزمون خودداری می کنند. آنها به اشتباه باور دارند همه خطاها، اشتباه و مضر هستند، درحالیکه خیلی از آنها هم لازمند و هم می توانند کمک رسان باشند. خطا بازدهی برایتان دارد که می تواند راه موفقیت را نشانتان دهد. فقط خطاست که افراد را وادار می کند آزمونی بهتر و جدید انجام دهند و به همین ترتیب آزمون و خطاهای بیشتری را تجربه کنند تاجاییکه سرانجام به راه حلی بادوام و خلاقانه دست پیدا کنند. رسیدن به خطا نشانه شکست نیست، بلکه یک قدم در جهت موفقیت نهایی است. اگر خطایی نباشد، موفقیتی هم در کار نخواهد بود.
درواقع، یکی از بزرگترین بدشانسی هایی که در یک پروژه می تواند برایتان پیش بیاید، موفقیت پیش از موعد—و در عین حال نیمه کامل و ناتمام است. وقتی چنین اتفاقی روی می دهد، وسوسه می شوید که روشی را که اینقدر زود نتیجه داده است را به کار ببندید و دنبال چیز دیگری نمی روید. بعدها، شاید رقیبی از راه می رسد و همان فرایند کشفی که شما ناتمام ول کردید را دنبال می کند و به راه حلی دست پیدا می کند که به سرعت راه حل شما را کنار می اندازد.
فرهنگ های کمال
خیلی از سازمان ها این روزها بر پایه فرهنگ کمال استوارند: یک دسته عقاید و اعتقادات سازمانی که در آن هر نوع شکست غیرقابل قبول است و فقط موفقیت خالص و بی عیب جای دارد. شما برای حفظ اعتبار خود بعنوان فردی موفق، باید به همه اهدافتان دست پیدا کنید و به هیچ وجه خطایی مرتکب نشوید که نتوانید آن را پنهان کنید یا به گردن کس دیگر بیندازید.
ادامه مطلب ...ممکن است تصور کنید که شما راهتان با آن دسته افراد موفقی که پیوسته کامیابی های تازه حاصل می کنند یکی نباشد. البته ممکن است آنها توانایی هایی داشته باشند که شما فاقد آن هستید، اما همیشه به یاد داشته باشید: موفقیت آموختنی است و تنها تفاوت شما با آنها این است که آنها همیشه یک سری عادات خاص را به کار می بندند و این باعث کامیابیشان می شود.
موفقیت همین است: جمع راه و روش های زندگی هوشمندانه. در اینجا به چند مورد از این شیوه ها اشاره می کنیم.
۱- با دقت لباش بپوشید
قبل از ترک منزل به سمت محل کار، زمانی را صرف چک کردن شیوه ی لباس پوشیدن خود کنید و اطمینان حاصل کنید که آیا لباس مناسب به تن کرده اید یا خیر. ممکن است بعضی ها بگویند که لباس برای آدم ارزش نمی آورد، اما به عقیده ی من کاملاً اشتباه است. دنیای کار و تجارت تا حد زیادی روی این مسئله می چرخد.
اگر مثل یک فرد موفق لباس بپوشید، دیگران هم مثل یک فرد موفق با شما برخورد میکنند. پس در شیوه ی لباس پوشیدنتان تجدید نظر کنید.
۲- مثل برنده ها بیندیشید
رفتار خود شخص نقش بزرگی در موفقیتش دارد. دیدگاهتان نباید هیچگاه مثل انسان های شکست خورده باشد. خوب است که پیشرفت ها و دستاوردهایی که در راه آنها تلاش می کنید را برای خود مجسم کنید. همیشه نیمه ی پر لیوان را ببینید. مردم هم همیشه از افراد موفق تبعیت میکنند نه منفی بافان.
مثـبت انـدیشی بـه هـمراه خـود صـلح، آرامــش، موفقیت، بـهبود در روابـط، و سلامت جسمی را به دنبال دارد. با اتکا به تفکرات مثبت کارهای روزمره را راحت تر میتوان به پایان رسـاند، زنـدگی روشـنی در انتـظارتان خواهد بود، و نهایتاً شادی و رضایت بیشتری پیش رویتان قرار خواهد گرفت.
مثبت اندیشی فـرآینـدی همه گیر است. افرادی که در کنار شما هستـند از تـفـکرات و حـالات درونـی شـما تـاثیر می پـذیرنـد. سعی کنید تا جایی که می توانید به خوشحالی، مـوفـقـیت، و سلامت فکر کنید. با چنین طرز تفکری دیگران تمایل پیدا می کنند تا شما را در کارهایتان یاری کنند. آنها از امواج مثبتی که شما از خود ساطع می کنید به شدت لذت می برند.
به منظور بهره گیری تمام و کمال از انرژی مثبت درونی، شما ملزم هستید تا تغییراتی را در درون خود ایجاد کنید. باید با دیدی مثبت به زندگی نگاه کنید، نتیجه موفقیت آمیز تمام تلاش های خود را از ابتدا در ذهنتان مجسم کنید؛ همچنین از هر گونه اقدام لازمی برای تثبیت موفقیتتان مضایقه نکنید.
مثبت گرایی موثر؛
چنین طرز فکری خیلی بیشتر از تکرار چند جمله مثبت و یا اینکه دائماً به خودتان تلقین کنید همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت، می باشد. باید طرز فکر و نگرش خود را به طور کلی تغییر دهید و در عمیق ترین لایه های مغزی خود، انرژی مثبت را جای دهید. مثبت اندیشی موقتی آن هم تنها برای چند لحظه کوتاه، چیزی عایدتان نخواهد کرد. باید ترس های خود را کنار بگذارید و سست ارادگی و بی عقیدگی را از خود دور کنید. همانطور که پیش تر نیز بدان اشاره شد، کمی تلاش و اقدام موثر درونی در این زمینه از ملزومات قضییه به شمار می رود. آیا به راستی قصد دارید که در درون خود یک تغییر بنیادین ایجاد کنید؟ آیا قصد دارید که روش اندیشیدن خود را تغییر دهید؟ آیا دوست دارید صاحب قدرتی ذهنی شوید و با استفاده از آن تاثیر مثبتی بر روی خود، اطرافیان و محیط پیرامونتان بگذارید؟
ادامه مطلب ...این روزها زندگی کردن و خرج کردن بیشتر از بودجه امری عادی شده است. همانطور که اسکناس جای خود را به سکه می دهد، بین چک کشیدن و پرداخت در آینده و پرداخت های نقدی اشتباه می شود. و یک زمان می بینید که سر یک تاریخ مقرر چندین چک دارید و حسابی خودتان را مقروض کرده اید.
پس انداز کردن عادتی است که باید از همین امروز شروع کنید. سعی کنید ذره ذره پولی را که به دستتان می رسد نگه دارید تا برای پرداخت موعد چک ها و هزینه هایتان دچار مشکل نشوید. اما زمانیکه می بینید برای هیچ کار دیگری پول ندارید، آنوقت است که باید یک فکر اساسی کنید.
چطور شروع کنید؟ سه مسئله مهم وجود دارد که باید به آن توجه کنید: هزینه ها، قرض ها و پس انداز برای اهداف خاص. هدف این است که خریدها و هزینه های غیر ضروری خود را کنترل کنید. بعد از آن، اهداف مالی مثل بازنشستگی، آینده فرزندانتان، خانه، ماشین و سایر نیازها باید مورد توجه قرار گیرند. علاوه بر این، گذاشتن بودجه ای برای پس انداز هم اهمیت زیادی دارد. در زیر به چند نکته برای شروع و حفظ یک بودجه موفق اشاره می کنیم.
فیش حقوق: نگاهی جدی به فیش حقوقتان بیندازید. اینکار به خوبی نشان می دهد که چه مقدار پول ماهانه به دستتان می رسد، چه قبوضی را باید چه موقع پرداخت کنید و وقتی اینها را بدانید آنوقت می فهمید چه وقتی می توانید ریخت و پاش داشته باشید.
لیست هزینه ها: همراه با خانواده بنشینید و لیستی از همه هزینه ها و سرمایه گذاری هایی که به صورت ماهانه انجام می دهید تهیه کنید. بعد ببینید که کدامیک اضافی است و باید حذف شود. یک کاربرگ یا حسابگر مخصوص بودجه داشته باشید، زمینه هایی که به شما مربوط می شود را نگه داشته و دیگری ها را پاک کنید. همچنین سعی کنید این لیست تا حد ممکن قابل درک باشد. و وظیفه نگهداری از آن را هم به عهده بگیرید.
ادامه مطلب ...حقایق طاقت فرسای زندگی روزمره، فضای کمی برای خوش بینی باقی می گذارد. خبرهای متفاوت به این دلیل بر سر زبان ها می افتند که نشانه هایی از اعمال خشونت، و خون و خونریزی در آنها وجود دارد. در مورد بحران غذایی در آفریقا میشنویم، همه روزه افرادی بدون هیچ دلیل خاصی در خیابان های کشورهای مختلف کشته میشوند، سوء استفاده های جنسی از کودکان هر روز افزایش پیدا می کند، و فاجعه های هواشناسی با گرم شدن جهانی کره زمین وخیم تر می شوند. هزینه های درمانی با سرعتی بیش از یک جت بالا می روند و در صحبت های روزمره کودکان شاهد بی حرمتی ها و دشنام دادن های بیشتری هستیم. با چنین وضعیت منفی که ایجاد شده، تعجبی ندارد که سازمان آمارگیری آمریکا اعلام می کند از هر ۱۰ نفر یک نفر به افسردگی مبتلاست.
خود شما هم ممکن است با خواندن پاراگراف اول دچار یاس و افسردگی شوید. اما صبر کنید! هنوز جای امیدواری باقی است؛ در این دنیا چیزی به نام "هوش خوش بینی" نیز وجود دارد. این نوع خوش بینی هیچ یک از حقایق تلخ دنیای امروزی را انکار نمی کند، بلکه به دنبال یافتن راهی برای مقابله با مشکلات است. "مارتین سلیگمن" که کار اصلی زندگی خود را بررسی و مطالعه بر روی خوش بینی و شادی قرار داده، معتقد است که می توان هنر خوش بینی را آموزش دید و یاد گرفت.
این مراحل پایه ای را در نظر بگیرید:
۱- بر روی چیزی تمرکز کنید که قدرت کنترل آنرا داشته باشید. خود را درگیر مسائلی که از عهده تان خارج است نکنید. شاید نتوانید گرم شدن کره زمین را کنترل کنید، اما میتوانید در مصرف انرژی صرفه جویی کنید. شاید نتوانید کل سیستم شرکت را کامپیوتری کنید، اما می توانید خودتان را با مهارت های عرضه و تقاضا مدرن مجهز کنید.
ادامه مطلب ...با گفتگوی مثبت با خود استرستان را کاهش داده و زندگیتان را بهبود بخشید
عادت کنید با خودتان گفتگوی مثبت داشته باشید
عادت گفتگوی مثبت یا منفی با خود از کودکی آغاز می شود. معمولاً عادت گفتگو با خود چیزی است که تفکر ما را در طول سالیان شکل می دهد و به طرق مختلف با اثر کردن بر میزان استرس در زندگی بر ما تاثیر می گذارد. اما هر زمانی برای تغییر آن مناسب است. در این مقاله راه هایی برای جلوگیری از گفتگوی منفی با خود و ارتقاء کارایی و اعتماد به نفستان و همچنین از بین بردن استرس برای شما ارائه می کنیم.
عادات خود را تشخیص دهید:
اولین قدم برای تغییر این است که نسبت به این مشکل آگاهی پیدا کنید. ممکن است متوجه نشوید که چه زمان هایی در ذهنتان گفتگوی منفی دارید یااینکه این عادت تا چه میزان بر تجربیاتتان اثر می گذارد. استراتژی های زیر می تواند کمکتان کند از گفتگوهای درونی خود آگاه تر شده و با محتوای آنها آشنا گردید.
· نوشتن خاطرات: همیشه دفتریادداشتی همراه خود داشته باشید و هر فکر منفی که به سراغتان می آید را در آن یادداشت کنید. آخر روز یک خلاصه کلی از تمام افکار آن روزتان بنویسید یا درمورد یک موضوع خاص احساستان را بنویسید و بعداً آنرا تحلیل کنید. نوشتن خاطرات روزانه ابزار بسیار خوبی برای آزمایش فرایندهای ذهنی و درونیتان است.
ادامه مطلب ...اگر تابه حال برای مسافرت، مراسم عروسی، میهمانی یا یک مراسم خاص برنامه ریزی کرده باشید، می دانید که چه کارهای زیادی باید انجام دهید. برنامه ریختن، چک کردن، تنظیم کردن، و دوباره برنامه ریختن، همه و همه را باید برای رسیدن به نتیجه ی دلخواه انجام دهید.
افراد زیادی از اهمیت برنامه ریزی برای رویدادها و اتفاقات مهم زندگی آگاه هستند، اما کمتر کسی پیدا می شود که از اهمیت برنامه ریزی برای کل زندگی خود آگاه باشد.
گفته می شود که مردم معمولاً برنامه ریزی نمی کنند که شکست بخورند، بلکه در برنامه ریزی کردن شکست می خورند. کاملاً واضح است که راه انداختن یک مراسم عروسی بدون برنامه ریزی فاجعه آمیز است. اما در مورد زندگیتان چه؟
شما سه راه را می توانید انتخاب کنید، یا خودتان باعث روی دادن اتفاقات زندگی شوید، یا کنار بایستید و پیش آمدن آن اتفاقات را نظاره کنید، یا از اتفاق افتادن آنها گیج و مبهوت بمانید.
اگر واقعاً بخواهید که هماهنگ با رویاها و امیال خود زندگی کنید، باید جزء آندسته از افراد باشید که خود باعث پیش آمدن اتفاقات می شوند. برای موفقیت و رسیدن به آنچه می خواهید، باید برنامه ریزی کنید!
در این مقاله قصد داریم ۱۰ دلیل عمده اهمیت برنامه ریزی برای زندگی را برایتان عنوان کنیم. با مطالعه ی این ۱۰ دلیل، متوجه خواهید شد که چرا برای رسیدن به موفقیت نیاز به برنامه ریزی دارید.
۱. یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما جهت می دهد. برنامه ریزی این فرصت را در اختیارتان قرار می دهد که بدانید به کجا می خواهید بروید و چطور باید به آنجا بروید. بدون برنامه، شما در زندگی جهت نخواهید داشت و وقت خود را برای کارهایی تلف خواهید کرد که ممکن است هیچ تاثیری در آینده ی شما نداشته باشند.
ادامه مطلب ...قدرت ضمیر ناخودآگاه خود را درک کنید؛ اگر واقعاً قصد دارید که در زندگی خود به موفقیت و کامیابی دست پیدا کنید، باید بدانید که ذهن ناخودآگاهتان به چه صورت کار می کند و از خود واکنش نشان می دهد. باید به این امر اعتقاد داشته باشد که هیچ گاه برای دست یابی به رویاها و آرزوها دیر نیست.
"هیچ گاه برای تبدیل شدن به آن فردی که می خواهید، دیر نیست." جرج الیوت
مغز انسان به دو قسمت تقسیم می گردد: خودآگاه و ناخودآگاه. شاید تا کنون بارها از زبان دانشمندان شنیده باشید که افراد تنها از ۱۰% ذهن خودآگاه خود استفاده مینمایند. باید توجه داشت که ضمیر ناخودآگاه بسیار بزرگ تر و نیرومند تر عمل می کند و در حدود ۹۰% دیگر از واکنش های ذهنی ما را نیز همین قسمت تحت کنترل خود دارد. آیا می دانید ممکن است در زندگی شما چه اتفاقاتی روی دهد اگر بتوانید به طور کامل از ضمیر ناخودآگاه ذهن خود استفاده کنید؟ بله می توانید از قدرت جادویی آن برای پیشبرد و ارتقای زندگی خود بهره بگیرید.
عملکرد ضمیر ناخودآگاه
ضمیر ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت کرده و ما را زنده نگه می دارد. هر چیزی را که در زندگی خود با حواس پنجگانه مان احساس می کنیم ، تمام چیزهایی را که می بینیم، می شنویم، حس می کینم، می چشیم و بو می کنیم برای تحلیل و بررسی های آتی به ذهن فرستاده می شوند و در قسمت ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره خواهد شد.
در این قسمت از ذهن، نوعی مرجع کامل پیرامون کلیه وقایع زندگی ما درست میشود. فرض کنید شما یک تجربه منفی را در زندگی خود بدست آورده باشید، در این شرایط خاطره آن واقعه ناگوار در ذهن شما ثبت و ضبط خواهد شد. اگر در هر زمان دیگری با یک چنین رویدادی به طور مجدد در زندگی خود مواجه شوید، ضمیر ناخودآگاه به طور اتوماتیک آن خاطره منفی را به یاد می آورد و فوراً احساسات، تصاویر و خاطرات مشابه را به ذهن می فرستد. کلیه خاطرات گذشته را به یاد شما می آورد و به شما آموزش می دهد که چگونه می توانید با در نظر گرفتن کلیه احساسات و افکارتان به آن پاسخ دهید.
یک نمونه مناسب که می توان در این زمینه مطرح کرد، مثال همان کتری پر از آب در حال جوشیدن است. اگر دست شما یک مرتبه با کتری بسوزد در ذهن شما حک میشود که کتری داغ بوده و می تواند دست شما را بسوزاند و به شما آسیب وارد سازد. اگر یک چنین قابلیتی را نداشتیم، آنوقت به تکرار اشتباهات خود ادامه میدادیم.
ادامه مطلب ...بیشتر افراد تمایل دارند که در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند. آنها برای خود اهدافی را معین می کنند و بعد برای رسیدن به آنها به شدت تلاش می نمایند؛ اما سوالی که می توان در این زمینه مطرح کرد، این است که اصلاً موفقیت چیست؟ در واقع باید اظهار داشت که موفقیت برای افراد مختلف، مفاهیم متفاوتی را در بر دارد.
به عنوان مثال موفقیت برای صاحب یک پمپ بنزین این است که روزانه بتواند به اتومبیل های بیشتری بنزین ارائه کند. از سوی دیگر کسی که به موسیقی علاقه دارد، موفقیت را در انتشار اولین آلبوم اختصاصی اش می بیند. علاوه بر این باید در نظر داشت که موفقیت همیشه با پول پیوند نمی خورد. موفقیت می تواند کسب یک نمره خوب از یک عنوان درسی مشکل باشد و یا در درست کردن یک کیک شکلاتی خوشمزه خلاصه شود.
به هر حال موفقیت در اشکال و اندازه های مختلف ظهور می کند، اما همیشه یک مطلب در آن صدق می کند: نیازمند تلاش و وقت گذاشتن می باشد.
ممکن است هدفی را در ذهن خود دنبال کنید، برای رسیدن به این هدف راههای بیشماری را در نظر دارید، شما ملزم هستید که مناسب ترین گزینه را از میان آنها انتخاب کنید. در این مقاله قصد داریم تا شما را با ۷ نمونه از تکنیک های رسیدن به موفقیت آشنا کنیم. کاربردی بودن کلیه این متدها از نظر علمی به اثبات رسیده و شما می توانید با خیال راحت از آنها برای رسیدن به اهدافتان سود برید.
۱- استعدادهای بالقوه خود را شناسایی کنید
به منظور رسیدن به موفقیت در هر زمینه ای، شما نیاز دارید که توانایی رسیدن به آن امر را در خود کشف کنید. به عنوان مثال اگر علاقه دارید که در رشته خواندن فعالیت داشته باشید، باید صدای خوبی هم داشته باشید. اگر احساس می کنید که صدای چندان مناسبی برای این کار ندارید، شاید نتوانید آنطور که باید و شاید در این زمینه به موفقیت دست پیدا کنید. مثال دیگر اینکه اگر به کارهای فنی خودرو علاقه دارید و به راحتی می توانید مشکلات موتور و یا اجزی داخلی آنرا عیب یابی نموده و آنها را تعمیر نمایید، شما این توانایی را دارید که مسائل مربوط به آن را آموزش ببینید و به موفقیتی که انتظارش را دارید، دست پیدا کنید.
ادامه مطلب ...زمانیکه پا به عرصه این دنیا می گذاریم، با اعتماد به نفس / عزت نفس کامل وارد جهان می شوید. یک نوزاد آنقدر اعتماد بنفس / عزت نفس دارد که کافیست با قدری گریه کردن به هر چیزی که می خواهد برسد: غذا، عوض کردن پوشک، ناز و نوازش، ارتباط برقرار کردن، آرامش، در آغوش کشیدن و غیره. اگر نیازهای کودک فوراً برآورده و احساسات کودک بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته شود، وی رشد کرده و پیشرفت می کند. اما اگر نیازهای اولیه آنها برای بقای فیزکی و احساسی به صورت ناپیوسته و ضعیف برآورده گردد، اعتماد بنفس / عزت نفس کودک به مرور زمان کاهش پیدا میکند. اگر شرایط فوق کماکان به قوت خود باقی بماند، کودک به مرور زمان احساس می کند به اندازه کافی خوب نیست که دیگران برای او اهمیت قائل نمی شوند. بزرگسالانی که شرایط فوق را در زمان کودکی تجربه کرده اند باید یک بازنگری کلی نسبت به خود داشته و مجدداً اصول اعتماد بنفس / عزت نفس را در خود پایه گذاری نمایند.
۱- از خودتان سوال کنید: "بدترین نتیجه چیست؟" بیش از اندازه مسائل را در ذهن خود پر اهمیت جلوه ندهید، پیش از اینکه اتفاقی بیفتد، نگران خوب یا بد شدن آن نباشید. میزان انرژی انسانها نامحدود است، بنابراین سعی کنید از آن در جهت بنا کردن روابط موفق، ارتقای شغلی، و رسیدن به اهدفتان کمک بگیرید نه در راه تلف کردن این انرژی آن هم برای نگرانی حول محور اتفاق هایی که هنوز به وقوع نپیوسته اند. زمانی دست بعمل بزنید که قدرت کنترل بر روی مسائل را داشته باشید. تا جایی که می توانید از انرژی خود در راه صحیح استفاده کنید.
ادامه مطلب ...راهکارهای خلاقانه
شکی نیست که همه افراد موفق پس از پشت سر گذاشتن دوره های سخت و طاقت فرسای زندگی توانایی عملی کردن اهداف خود را بدست آورده اند. هر گونه شکست، سختی، و مشکل می تواند به منزله سرآغاز ایجاد ابداعات و اختراعات شگرفی به شمار رود. باید توجه داشت که "نیاز" سرچشمه هر گونه نوآوری و اکتشاف است. اگر احساس می کنید در زندگی خود به بن بست رسیده اید باید بدانید که در مکان مناسبی برای افزایش خلاقیت خود قرار دارید، پس دست بکار شوید و از تنگاهای موجود به نفع خود بهره برداری کنید.
1- خشم خود را در آغوش بگیرید.
در مقالات و نشریه های مختلف به وفور می خوانیم که شاد بودن یکی از ارکان زندگی افراد موفق است. اما چگونه می توان خشم را مهار کرد و به واسطه آن به آرامس دست پیدا کرد؟ باید سعی کنید که حتی در بدترین شرایط هم خونسردی خود را حفظ کنید. از امروز تصمیم بگیرید که در برابر مشکلات از خود عکس العملی کاملاً متفاوت نشان دهید. این کار عملی نخواهد شد مگر با کمک گرفتن از نیروی بالقوه خلاقیت.
۲- اجازه دهید ذهنتان آزادانه پرسه بزند.
در حقیقت شما به هر چه که فکر کنید ناخودآگاه آنرا به زندگی خود دعوت کرده اید. قدرت تخیل خود را تقویت کنید، به افکار مثبت دامن بزنید، و خوبی ها را در کائنات منعکس سازید. با استفاده از خلاقیت بهترین امکانات و شرایط ممکن را برای خود به تصویر بکشید.
ادامه مطلب ...حقیقت این است که بیشتر ما به دلخواه خود، مسیر زندگیمان را انتخاب نکرده ایم. بطور مثال، بعضی اشخاص تابع جریان زندگی هستند، مثل این که سوار بر قایقی بدون پارو در حرکتند و به هر جا که قایق آنها را می برد راضی هستند حتی اگر مقصد به میل آنها نباشد، در مورد شغلشان نیز آن راهی که دردسر کمتری دارد را انتخاب می کنند و ترجیح می دهند خیلی درگیر کارهای سخت نشوند!
مطمئنا" این که به امروز فکر کنیم و هیچ تصویری از آینده نداشته باشیم، آسان ترین راه است و با این تفکر ضعیف است که خیلی از افراد به اولین کاری که به آنها پیشنهاد می شود، تنها به صرف اینکه مشغول باشند، راضی هستند ولی حقیقت این است که ذاتا" هیچ لذتی از شغلشان نخواهند برد. اگر دقیق تر بنگریم در می یابیم که هر کدام از ما می توانیم با داشتن پارویی که همان اراده ما است به قایق زندگیمان مسیری دلخواه ببخشیم.
اساسا" ما می توانیم بهترین انتخاب را در تمامی زمینه ها داشته باشیم. شاید در مرحله اول دستیابی به آن غیرقابل باور باشد ولی به مرور زمان با کسب علوم و مهارتهای مربوطه در هر شغلی که اراده کنیم، موفق خواهیم شد و از آن شغل لذت خواهیم برد. در این جا به هفت گام جهت نزدیکی به یک زندگی ایده آل اشاره می کنیم :
ادامه مطلب ...انسان در زندگی به مشکلات زیادی بر می خورد که نیاز به حل آنها دارد و اصولا هر سوالی که انسان با خود مطرح می کند و جوابش را نمی داند خود ، مشکلی به شمار می رود . معمولا انسان با موضع گیری های زیادی مواجه می شود که مشکل به حساب می آیند و این هنگامی است که او هدفی مشخص دارد و برای تحقق آن تلاش می کند اما راهی که منتهی به تحقق هدفش باشد ، نمی شناسد ، یا مانعی وجود دارند که او را از رسیدن به هدفش باز می دارد .
1 – احساس وجود مشکل
سیر تفکر با احساس وجود مشکلی که برای انسان اهمیت دارد ، آغاز می شود . انسان در این مرحله نوعی انگیزه قوی احساس می کند که او را به حل مشکل تشویق می نماید . اصولا احساس وجود مشکل ، نخستین مرحله سیر تفکر را تشکیل می دهد
2 – جمع آوری مدارک پیرامون موضوع ( مشکل )
وقتی انسان وجود یک مشکل را حس می کند معمولا به جستجوی آن از تمام جنبه ها می پردازد تا آن را به خوبی درک کند . و بعد به جمع آوری کلیه اطلاعات و مدارک متعلق به آن و بررسی آنها ، به منظور شناختن درجه تناسب یا عدم تناسبشان با موضوع می پردازد و اطلاعاتی را که مناسب حل مشکل هستند حفظ می کند و آنها را که نامناسب هستند کنار می گذارد ، جمع آوری اطلاعات و اسناد متناسب با موضوع به روشن شدن و فهمیدن و مشخص کردن دقیق آنها کمک می کند .
ادامه مطلب ...افراد خلاق دارای مشخصه های زیر هستند:
۱) به وضع موجود رضایت نمی دهند و طالب تغییر هستند.
۲) در دوران بچگی در محیطی با غنای فرهنگی، پرورش یافته اند.
۳)در کار اندیشیدن تاجایی که ممکن است، از قالب و چارچوب می گریزند.
۴) اضطراب و دلواپسی شان در کمترین حد است.
۵) استقلال نظر و پویایی بالایی دارند.
۶) استبداد رأی در آنها در کمترین حد ممکن است.
۷) موضع گیری آنها ناظر بر بازدهی بیشتر است.
۸) تکانه ها و امیال درونی شان با تأکید و تصدیق بیشتر مواجه می شوند.
۹) میزان درگیری ها و تعارضات درونی شان در سطح متعادلی قرار دارد.
ادامه مطلب ...انتقاد پذیری و انتقاد کردن مؤثر دارای اهمیت زیادی برای موفقیت سازمانی است. اموری چون ارزشیابی عملکرد، مشارکت در تیمهای کاری، خدمات رسانی به مشتریان، کنترل کیفیت و اداره تضاد، بستگی به بکارگیری مطلوب انتقادپذیری و انتقادکردن دارد و کار پیچیده ای است. انتقاد با ابراز احساسات درباره موضوعات پیچیده و مشکل، می تواند تخریب کننده و حتی بسیار خطرناک باشد. بکارگیری ضعیف انتقاد، منجر به شکست افراد و سازمان ها می شود؛ از سوی دیگر استفاده آگاهانه و خردمندانه از انتقاد به شکوفایی افراد و سازمان ها منجر خواهد شد.
در این نوشتار بیست روش مهم برای کمک به ارتقا مهارت انتقاد مثبت تشریح می شود. این روش ها به بیان جنبه ها و عوامل گوناگون مؤثر بر انتقاد می پردازد، ضمن این که بکارگیری منسجم و اقتضایی این روش ها با یکدیگر دارای اهمیت است. با استفاده از این روش ها در صحنه های واقعی کار و زندگی می توان به نتایج ذیل دست یافت:
*
ایجاد تحول اساسی از وضعیت انتقال منفی و غیر مؤثر به وضعیت انتقال مثبت و مؤثر
*
دست یافتن به روحیه خونسرد و هوشیار به هنگام انتقاد کردن ومورد انتقاد قرارگرفتن
*
به کارگیری انتقاد برای برانگیختن، اثر بخشی، یادگیری و ایجـادروابط مطلوب با دیگران
*
انتقاد از افراد قدرتمند و مافوق بدون ترس و خشم
انتقاد نقش عمده ای در روابط اجتماعی ایفا می کند، از انتقادها می توان برای ایجاد تحرک در اشخاص و نفوذ در آن ها، آموزش، بیان نیازها و خواسته ها و یا محرکی برای اصلاح و پیشرفت خود استفاده کرد. انتقاد پذیری مؤثر نتایجی چون؛ افزایش رضایت شغلی، ایجاد روابط کاری مناسب، تقویت سلامتی فکری و روحی، ایجاد عزت نفس، افزایش سطح بهره وری و افزایش رقابت، برای تضمین موفقیت را به دنبال دارد. اگر انتقاد کننده و انتقاد شونده می خواهند به هدف انتقاد سازنده که همانا تغییر رفتار خاصی است دست یابند، باید با یک دیگر همکاری کنند برای دست یابی به نتایج مذکور و با توجه به اصول اشاره شده ضروری است تا از روش های انتقاد مؤثر و سازنده که در ادامه تشریح شده است مطلع بوده و به بهترین نحو از آن ها بهره برداری به عمل آید.
ادامه مطلب ...در این مقاله قصد داریم شما را با یکی از موثرترین ابزارهای خود-بهسازی یا تزکیه نفس آشنا کنیم. این تکنیک به تقویت ذهن، ارتقاء شغلی و کفایت و توانایی کلی شما کمک می کند. شایان ذکر است که این متد ساده از هر کتاب خودسازی و جلسات انگیزشی موثرتر است.
این فرمول ساده برطرف کننده ی انتقاد از خود، ترس و استرس است. در هر موقعیتی قابل استفاده است و همیشه نیز کار می کند. حتی می توانید آن را بارها بدون هیچ محدودیتی استفاده کنید.
اِل رون هوبارد، مثلث د.م.ک را در سال ۱۹۶۰ کشف کرد.
"مثلث د.م.ک"
"د نمایانگر دانش، م نمایانگر مسئولیت و ک نمایانگر کنترل است."
"مسئولیت داشتن در قبال چیزی یا در دست گرفتن کنترل چیزی، بدون داشتن علم و دانش کافی، دشوار است."
"همچنین سعی در کنترل چیزی و یا دانستن چیزی بدون احساس مسئولیت احمقانه است."
"و همچنین دانستن کامل یک چیز و یا مسئولیت داشتن در برابر چیزی بدون داشتن کنترل بر روی آن غیرممکن است، چون اگر چنین نباشد اوضاع نابسامان خواهد شد."
"و کم کم فرد می تواند همه چیز را خوب پیش ببرد، با:
"افزایش علم و دانش…"
"افزایش احساس مسئولیت…"
"افزایش قدرت اراده و کنترل…"
"اگر افراد در برخورد با همه ی موقعیت ها، این تئوری را سرمشق خود قرار دهند، مطمئناً موفق خواهند شد."
ادامه مطلب ...مهم ترین و حساس ترین وظیفه بانوان پرورش و تربیت فرزند است. در این باره پدر و مادر هر دو مسئولیت دارند لیکن ثقل این کار معمولاً بر دوش مادران میباشد.
زیرا آنها هستند که میتوانند مرتبا از کودکان خویش مراقبت وحفاظت نمایند. اگر مادران به وظیفه سنگین و مقدس مادرى آشنا باشند و با برنامه صحیح نونهالان اجتماع را پرورش دهند میتوانند اوضاع عمومى یک اجتماع بلکه جهان را به طور کلى دگرگون سازند. بنابراین ترقى وتنزل، پیشرفت و عقب ماندگى اجتماع در دست بانوان و به اختیار آنهاست.
بدین جهت پیغمبر اسلام (ص) فرمود:بهشت در زیر پاى مادران است. (1)
اطفالى که هم اکنون در محیط کوچک خانه پرورش مى یابند مردان و زنان آینده اجتماع خواهند بود. هر درسى را که در محیط خانه و در دامن پدر و مادر فرا گیرند در اجتماع فردا به مرحله عمل خواهند رسانید. اگرخانواده ها اصلاح گردند اجتماع نیز حتما اصلاح خواهد شد. چون اجتماع به غیر از همین خانواده ها چیزى نیست. اگر کودکان امروز، تندخو، ستیزه گر، متجاوز، چاپلوس، دروغگو، بد اخلاق، کوتاه فکر، بى اراده، تو سرى خور، زور شنو، ترسو، خجول، نادان، خودخواه، پول پرست، لاابالى پرورش یابند جامعه بزرگ فردا نیز به همین صفات واخلاق زشت گرفتار خواهد شد. اگر امروز تو سرى خور شما بودند فرداتو سرى خور ستمگران خواهند شد. اگر امروز با تملق و چاپلوسى از شماچیزى گرفتند فردا هم در مقابل زورگویان چاپلوسى خواهند کرد.
و بالعکس اگر کودکان امروز درستکار، شجاع، بلند همت، خوش اخلاق، خیرخواه، بردبار، دلدار، با ایمان، زور نشنو، غیر متجاوز، عدالتخواه، بزرگ نفس، حقگو، امانتدار، دانا، روشنفکر، راستگو، صریح اللهجه تربیت شوند فردا هم همین صفات عالى را به صورت کاملترى ظاهر خواهند ساخت.
دخترى که وارد خانه شوهر مى شود مسؤولیت اداره یک منزل بر عهده اش مى افتد.و براى اداره یک منزل اطلاعات مختلفى لازم است.
باید غذا پختن،لباس شستن،روفت و روب،اتو کردن،دوخت و دوز،مرتب کردن اثاث منزل، آداب مهماندارى،آداب معاشرت و رفت و آمد،شوهردارى،و بالاخره بچه دارى،و دهها مانند اینها را بداند.مرد از همسرتازه واردش انتظار دارد همه اینها را بداند و یک زن تربیت یافته کامل عیار باشد.لیکن متاسفانه این همه انتظار جامه عمل نمى پوشد و تازه عروس یا اصلا آداب زندگى را بلد نیست یا اگر چیزى بلد باشد خیلى محدود است.
زن و شوهر گر چه یک زندگى مشترک خانوادگى را تشکیل میدهند و باید در اداره امور منزل تشریک مساعى نمایند لیکن بهر حال دربعض موارد اختلاف سلیقه هم دارند.مرد میل دارد تمام امور خانواده مطابق خواست خودش انجام بگیرد و زن مطیع او باشد،بر عکس زن هم همین خواست و تمایل را دارد.در اینجاست که صدور اوامر و نواهى ازطرفین آغاز میشود و مخالفت ها و کشمکش ها شروع مى گردد.بهترین راه حل اینست که زن و شوهر دست از امر و نهى بردارند و در موارداختلاف با مشورت و تبادل نظر به تفاهم برسند،و اگر دست از زورگوئى ولجبازى بردارند غالبا به تفاهم مى رسند و مشکلى بوجود نخواهد آمد. لیکن هیچیک از آنها حق ندارد عقیده اش را بر دیگرى تحمیل کند و او رامجبور نماید که مطابق دستورش عمل کند،و در صورت تخلف حق نداردتوبیخ یا تنبیهش کند.لیکن بعض مردها به بهانه اینکه قیم و سرپرست خانواده هستند چنین حقى را براى خودشان قائل هستند.به خودشان حق میدهند که مطابق دلخواهشان امر و نهى کنند.و همسرانشان را موظف میدانند که مطیع دستوراتشان باشند و هرگز تخلف نکنند.و در صورت تخلف او را مورد عتاب و خطاب و توبیخ و تهدید قرار میدهند.و چنین رفتارى را حق خویش مى پندارند. حتى گاهى به ضرب و شتم و اذیت اقدام مینمایند.در صورتیکه مرد حق اذیت و آزار و کتک زدن به همسرش راندارد.مردان زمان جاهلیت که از عاطفه و انسانیت کم بهره بودند همسران خودشان را مورد اذیت و آزار و ضرب و شتم قرار میدادند و پیامبر اسلام براى جلوگیرى از این عمل زشت به پا خاست و فرمود:هر مردى که بصورت همسرش سیلى بزند. خدا بفرشته مامور دوزخ (مالک) دستورمیدهد که در دوزخ هفتاد سیلى بر صورتش بزند.و هر مردى که دستش رابر موهاى زن مسلمانى بگذارد (براى اذیت موى سرش را بگیرد) در دوزخ دستش با میخهاى آتشین کوبیده میشود (1) .
ادامه مطلب ...چکیده:
لجبازی در کودک، پدیده ای است که به واسطهی آن کودک از توجه به گفتار بزرگتر، خودداری کرده و به آنها توجه نمیکند.
گاهی اوقات عدم توجه به صحبتهای بزرگتر به معنای لجبازی نیست، لذا مخالفتهای جزئی یک روند رشد در کودک است، که نگرانی در قبال آن معنایی ندارد.
تحقیقات به عمل آمده سن لجبازی را از سن یک سالگی دانسته و نقطهی شدت آن را سن دوسالگی معرفی میکنند، که این روند ممکن است تا سنین مختلفی که در متن اشاره خواهد شد، ادامه داشته باشد.
ما باید با شناخت علتهای لجبازی، به مبارزهی آن برویم لذا علتهای لجبازی را در چند چیز خلاصه میکنیم:(بی توجهیهای والدین- محرومیتها و رفتارهای سختگیرانه والدین- نیازهای عاطفی- بد آموزی ها- آزمایش والدین - شکستهای پی در پی و ناراحتیهای عصبی و گاهی بیماریهای مداوم- خودداری والدین از درخواستهای منطقی والدین- نشان دادن مقاومت- ولادت خواهر یا برادر- زیادهروی در انتقاد و سرزنش و دستورات پی در پی و پشت سرهم- خشونت والدین و دعواهای خانوادگی- معاشرتهای ناروا- سکوت والدین)
سپس به چند نکته پیرامون چگونگی برخورد با یک کودک لجباز اشاره نموده ایم، که به صورت خلاصه عبارت است از:(برای دستورات، از لغات محدود استفاده کردن-به کار بردن قانون ثانیه –اخطار دادن –استفاده از روش تکرار دستور –استفاده از روش- روش گیر کردن سوزن گرامافون-مطرح کردن دستورات با چند پیشنهاد –استفاده از روشهای تربیتی مناسب –دقت کردن به صحبتهای کودک و وا داشتن وی به بحث و ارائهی دلیل منطقی –استفاده از روش 1-2-3- ودر آخر استفاده از تنبیه) غیر از تنبیهات جسمی، که توضیح کامل این مسائل در متن خواهد آمد.
روی یکی از صندلیهای پارک بنشینید و به محوطه بازی کودکان دقت کنید. بچهها را که در حال دویدن، پریدن یا بالارفتن از اسباببازیها هستند، نگاه کنید. پیداکردن بچههایی که با جسارت بیشتری از وسایل بازی استفاده میکنند، اصلا سخت نیست. انگار قدمهایشان را محکمتر برمیدارند و از اینکه هر کدام از وسایل بازی جدید را حتی برای اولینبار امتحان کنند، ترسی ندارند، اما بچههایی را هم میتوانید ببینید که برای قدم برداشتن حتی در سطح صاف از پدر و مادرشان کمک میخواهند. این تفاوت بارز رفتار به عقیده روانشناسان به دلیل خصوصیتی به نام «اعتمادبهنفس» است.
تمام والدین برای افزایش و تقویت اعتمادبهنفس فرزندشان تلاش میکنند. کودکی را تصور کنید که برای اولینبار تصمیم دارد از یک پارچ آب برای خودش آب بریزد. اولین واکنش پدر و مادرها معمولا این است: «عزیزم! حواست رو جمع کن آب رو نریزی.» اما به نظرتان این جمله چطور است؟ «باریکلا که خودت برای خودت آب میریزی، عزیزم!» در این مطلب روشهایی برای تقویت اعتمادبهنفس کودک پیشنهاد شده است.
بعضى افراد سعى مى کنند به خیال خودشان با مهارت هرچه تمام تر طورى صحبت کنند که افکار و نیات قلبى و درونى شان مشخص نشود. مثلاً نزدیک به یک ساعت از دوستى، محبت و یکرنگى صحبت مى کنند اما کوچکترین آشنایى با آن ندارند!
اما با کمى دقت و منطق به راحتى مى توان تفاوت بین یک صحبت صادقانه و غیردوستانه را دریافت. اگر زبان در خدمت افکار نادرست قرار گیرد سایر اجزاى بدن نمى توانند چندان فریب دهنده باشند. براى تک تک ما، بارها و بارها پیش آمده است که بگوییم: «حرف قشنگى زد، اما نمى دانم چرا به دلم ننشست؟!»
فقط نباید اجازه داد احساس روى عقل سایه بیندازد. در غیر این صورت منطق و عقل به همراه تجربه به راحتى مُهر تأیید یا رد بر رفتارها و سخنان دیگران مى زند. یک نگاه دوستانه تأثیرى از خود بر جاى مى گذارد که با زبان بى زبانى مى تواند از بیان مثنوى 70 من کاغذى که بدون صمیمیت و صفا و صداقت نوشته و خوانده مى شود بهتر عمل کند.
در حقیقت «زبان بدن» پیام ها و حرف هاى زیادى براى گفتن دارد که بعضى از افراد سعى مى کنند با مهارت آن را هم مخفى کنند. براى همین در یک مکالمه تلفنى موفق تر از ملاقات رو در رو عمل مى کنند.
ادامه مطلب ...شخصیت یعنی مجموعهای از رفتار و شیوههای تفکر و هیجانی شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات(پایداری) و قابلیت پیش بینی مشخص میشود. از این تعریف این نکات قابل استنباط است:
بی همتایی و تفاوت:
شخصیت یک فرد بیهمتاست و با وجود بعضی مشابهتها، دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن و پایداری:
اگر چه افراد در شرایط و محیط های گوناگون، ظاهرا رفتارهای متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و همچنین شیوه تفکر آن ها دارای یک ثبات نسبتا دائمی است.
قابلیت پیش بینی:
با توجه و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری آنها را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با "ثبات در رفتار" رابطه متقابل دارد.
ادامه مطلب ...بنام پاک خدا
کودک آزاری و لزوم حمایت از کودکان
کـاش لـولـوی بــد فـقـط تـو قـصـه هـا بـود
بنام پاک خدا
بت های همیشگی قلبت رو بشکن
همین که اومدی تو این صفحه یعنی قابل رشد هستی
میدونی تعریف کلی بت چیه :
بت هر چیزی است که به جای خدا
اون رو در مـدیـریـت دنـیـا
مـوثـر بـدونی و لحظه ای یا بیشتر
فکر میکنی کاری ازدستش بر میاد
بـرای بـه یـاد آوردن :
دختر بی پناهی که سوار بنز مردی پولدار شد
از بی پناهی و در شرایط سخت لحظه ای خدا را از یاد برد و به مرد پولدار گفت :
فقط تویی که میتونی از مشکلات خلاصم کنی بهتر بود میگفت فقط خداست که مـیـتـونـه نـجـاتـم بده
چـون یگـانـه فـرمانـروای مـوثـر در عـالـم فـقـط خـداسـت
و مرد بنز سوار خـود مـحـتـاج خـداسـت دخترک از وحـشـت فـقـر تـمـام ابـزارش رو بکار گـرفـت
و نـدونـسـت که بـا اشتباه خود چه هـیـولایـی را خلق کـرد هـمـیـن شـد کـه مرد پـولـدار سـالـهـا
جوانی دخترک رو ازش گـرفت و اون رو با همه احساسات و آرزو هـاش مثل یک دستمال بی ارزش
دور انداخت دختر بیچاره آخرش نفهمید که چوب کدام اشتباهش رو خورد – سال ها بود که دختر بی ایمان
هر روز از دالان های افکارش گـذر مـیکـرد ، به بـتـخـانـه درون افکـار خـود مـیـرسـیـد
و بـت آن مـرد را می پـرسـتـیـد
او هـر روز در قـلـبـش به بت نـاتـوان می گفت : تـویـی که نـاجـی مـنـی
تــنـهـا خـدا شـایـسـتـه ایـن جـمـلـه بـود نـه مـرد بـنـز سـوار
این دنیا این طورآفریده شده که :
هر بتی رو که در افکارت خلق میکنی و اونو می پرستی
بزودی برات یک هیولای وحشتناک میشه و وحشیانه به جـونـت مـی افـتـه چـون خـودت آفـریـدیـش
این قانون خداست و حکمتی در اون هست حکمتش اینه که تو باید نشونه ای داشته باشی که چرا تنبیه شدی
و با استفاده از اون نشونه به اشکالت پی ببری و شاید اون رو اصلاح کنی بخاطر همین
با همون بتی که ساختی تنبیهت میکنه
بت هر چیزی است که به جای خدا اون رو در مدیریت دنیا موثر بدونی
و لـحـظـه ای یـا بـیـشـتـر فکـر مـی کـنی کاری از دسـتـش بـر میاد
چند نمونه کوتاه از بت سازی انسان ها
ادامه مطلب ...بنام پاک خدا
حقوق حیوانات حمایت از حیوانات
هر موجودی که سیستم عصبی داره و البته روح هم داره
یعنی مثل این تصاویر احساس داره
ادامه مطلب ...