با یکدیگر مهربان بودن
آیا نسبت به یکدیگر مهربان هستید و یا سعی می کنید یکدیگر را کنترل کنید و راه خودتان را بروید؟ آیا با مهربانی کردن نسبت به همسرتان احساس خوشحالی و رضایت می کنید؟ یکی از نشانه های ضروری یک رابطه ی سالم محبت کردن به یکدیگر است نه اینکه با تحکم طرف مقابلتان را کنترل کنید.
به یکدیگر عشق ورزیدن
آیا وجودتان سرشار از گرمای عشق است و آنرا بی اختیار نثار یکدیگر می کنید؟ آیا همواره زیبایی ها و خوبی های طرف مقابلتان را می بینید و یا تنها بر روی اشتباهات و نقاط ضعف او متمرکز هستید؟ آیا احساسات درونی او را درک می کنید؟ آیا از عشق ورزیدن به یکدیگر لذت می برید؟ گرما و عشق داشتن نسبت به یکدیگر یکی از نشانه های رابطه ی سالم با شریک زندگانی تان است.
با یکدیگر شوخی کردن
آیا دوست دارید با یکدیگر بازی و شوخی کنید؟ از شوخی و بامزگی های طرف مقابلتان لذت می برید؟ سعی می کنید در بحرانها و مشکلات او را شاد کنید و بخندانید؟ آیا مانند بچه ها با یکدیگر راحت و بی غل و غش برخورد می کنید و مدام در حال شوخی کردن با هم هستید؟ یکی از بزرگترین ارکان رابطه ی سالم همین خنده و شوخی است.
از کنار هم بودن لذت بردن
ادامه مطلب ...
عروس خانم و آقا داماد هر دو کوهنورد بودند و مهر عروس خانم صعود به 7 قله برتر جهان بود. ظاهرا هم زندگی خوبی دارند و آقا داماد عندالمطالبه مهریه عروس خانم را میدهد.
بنا بر این گزارش اگر سری به راهروهای دادگاههای خانواده بزنید پر از دختر خانمهای جوانی است که برای خاتمه دادن به زندگی مشترکشان، مسیرشان به سمت دادگاه کج شده است. در میان این خانمها کسانی که مهریههای عجیب غریب دارند هم دیده میشوند از سفر به ۱۲۰ کشور دنیا و ۱۰ هزار لیتر بنزین تا دست راست و پای چپ داماد،شمش طلا هم وزن عروس و یک کیلو بال مگس و حفظ کردن دیوان حافظ و صدها مهریه عجیب و غریب دیگر.
براساس این گزارش در تماسها و ارتباط هایی که اینبار با دفاتر ثبت ازدواج در نقاط مختلف تهران داشتیم، در اکثر موارد سر دفتردارها میگفتند که مهریههای سنگین و عجیب و غریب را خطبه نمیخوانند.....
ادامه مطلب ...بسیاری، عاشق
بسیاری، معشوق
عاشق و معشوق،
انگشت شماری.
" عباس کیارستمی"
دنیای ما اندازه هم نیست
من عاشق بارون و گیتارم
من روزها تا ظهر میخوابم
من هر شبُ تا صبح بیدارم
دنیای ما اندازه هم نیست
من خیلی وقتا ساکتم، سردم
وقتی که میرم تو خودم شاید
پاییز سال بعد برگردم
دنیای ما اندازه هم نیست
میبوسمت اما نمیمونم
تو دائم از آینده میپرسی
من حال فردامم نمیدونم
تو فکر یه آغوش محکم باش
آغوش این دیوونه محکم نیست
صد بار گفتم باز یادت رفت
دنیای ما اندازه هم نیست
کمی به فکر خودت باش!
این قدر در کنایهها و استعارهها آشیانه مکن
آسیب میبینی
همیشه گلوله از سرب نیست
گاه لبخندیست آلوده به تحقیر
بیآنکه بفهمی
در خون خود غرق میشوی
پرواز کن برو
بگریز از این مه
بگریز از دهان مردم
کوچک شدی
به پهنهی این تیرگی
مواظب باش گم نشوی!
زندگی در اعماق عادتها
هیچ فرقی با مرگ ندارد
تو مردهای
فقط معنای مرگ را نمیدانی
چرا دخترها نمی توانند یا نباید از پسرهای مورد توجه خود خواستگاری کنند؟این سؤال از سؤالات بسیار مهم و قابل توجه است و شاید برای بسیاری از دختر خانم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. برخی معتقدند چرا فقط آقایان همیشه به خواستگاری دختر ها می روند؟ چه اشکالی دارد زمینه ای فراهم شود که در صورت مساعد بودن شرایط بعضی دختر خانم ها هم از آقایان مورد توجه و علاقه خود خواستگاری کنند؟
البته باید اذعان کرد که بسیاری از دخترها نیز چنین نمی اندیشند و دوست دارند شاهد آمد و شد خواستگاران متعدد باشند و از میان آنان، کسی را برگزینند که موجّه تر بوده ، از قابلیت همسری و بالاترین توان آرامشگری برخوردار باشد.
شایسته است در ارتباط با این سؤال اساسی، توجه علاقه مندان را به نکات زیر جلب نماییم:
به رغم مشابهت میان هوش و توانمندی های ذهنی دختران و پسران، تفاوت های موجود در خصیصه های زیستی و ویژگی های عاطفی دخترها و پسرها نشانگر شاکله ی خاص شخصیتی هر کدام از دو جنس است. دختر خانم ها در کنار وظیفه خطیر همسری و آرامشگری، از ارزشمندترین قابلیت انسانی یعنی توانایی مادر بودن نیز بهره مند هستند. قابلیت و شایستگی مادری، خود آمیزه ای از ویژگی های خاص زیستی و صفات برجسته عاطفی و احساسی است. از این رو ایفای بهینه نقش همسری و توفیق عهده دار شدن وظیفه بزرگ و سرنوشت ساز مادری از نشانه های شخصیت برتر و کمال وجودی زنان میباشد.
چنین تفاوت های بارز شخصیتی میان زن و مرد ، ضرورت بهره مندی فوق العاده زنان از احساسات لطیف و عواطف عمیق ، خود بستر پدیدآیی نگرش ها، رفتارها و نیازهای ویژه ای را در وجود آن ها فراهم می آورد. به همین دلیل است که زن ها به حمایت عاطفی، روانی و اجتماعی بیشتری نیاز دارند، زیرا هرچه پدیده ای ارزشمند تر باشد ، باید مورد حمایت و پشتیبانی بیشتری قرار گیرد.
ادامه مطلب ...
دوپامین. دوپامین در هسته تمایلات جنسی و نیازهای حیاتی ماست و دوپامین است که انگیزه لازم را برای انجام هر کاری در ما ایجاد میکند. این مکانیزم در مرکز پاداش مغز بدوی، میلیونها سال است که آنجا قرار گرفته و تغییر نکرده است. موشها، انسانها—درواقع همه پستانداران—در این مورد بسیار شبیه به هم هستند.
پشت بسیاری از تمایلات ما در خوردن و روابط جنسی، دوپامین قرار دارد. به همین ترتیب، همه موادمخدر دوپامین را تحریک میکنند تا مرکز لذت/پاداش را تحریک کند. قمار، خرید، پرخوری و سایر فعالیتهایی که به ظاهر بیارتباط به هم میرسند هم همینطور. خرید میروید: دوپامین. سیگار میکشید: دوپامین. بازیهای کامپیوتری: دوپامین. هروئین: دوپامین. ارگاسم: دوپامین. اینها تقریباً متفاوت در مغر عمل میکنند اما همه آنها دوپامین شما را بالا میبرند.
شما با خوردن غذاهای پرکالری و پرچربی به نسبت سبزیجات کمکالری، افزایش دوپامین بیشتری خواهید داشت. ممکن است فکر کنید که عاشق بستنی هستید اما درواقع عاشق دوپامینی هستید که خوردن بستنی آن را بالا میبرد. از نظر ژنتیکی شما طوری برنامهریزی شدهاید که غذاهای پرکالری را به غذاهای دیگر ترجیح دهید. به همین ترتیب، دوپامین رابطه جنسی را نسبت به خیلی از فعالیتهای دیگر برایتان ارجحتر میکند. بیولوژی شما را طوری طراحی کرده است که برای ساختن بچههای بیشتر، عمل بارورکننده داشته باشید که نیروی محرک آن دوپامین است و به همین ترتیب انسانهای نخستین را وادار میکرد برای ایجاد تنوع ژنتیکی بیشتر در بچههایشان سراغ شرکای جنسی جدید بروند.
مغز بدوی شما این اهداف را با تغییر و دستکاری شیمی مغزتان و درنتیجه تمایلات و افکارتان به انجام میرساند. بالا بودن میزان دوپامین، تمایلات جنسی را افزایش میدهد و باعث میشود بیقید و بیبندوبارتر رفتار کنید. هیجان یک رابطه تازه و کشش به پورنوگرافی نمونههایی از بالا بودن سطح دوپامین هستند. متاسفانه، بالا بودن مداوم دوپامین موجب رفتارهای متغیر و دمدمیمزاجانه شده که برای بقا مفید نیستند. ازاینرو، اکثر پستانداران در زمان جفتگیری، دورههای تحریک شوندگی مشخص دارند. در سایر زمانها درمورد رابطهجنسی دارای رویکری خنثی می باشند.
اما انسانها دوره "اوج" تمایل جنسی که بعد از آن دورهای طولانی از بیتفاوتی جنسی ایجاد شود را ندارند. برخلاف سایر پستانداران، ما میتوانیم به طور دائم در سطحی بالا، تمایلات جنسی که با دوپامین تحریک میشوند، داشته باشیم. اما در عین حال میتوانیم این احساسات را بطور خودکار تنظیم و کنترل کنیم. بعد از مدتی طولانی تمایلات شدید، دکمهای برای خاموش شدن داریم.
این دو اتفاق همزمان روی میدهند. دوپامین کاهش یافته و پرولاکتین افزایش مییابد. این مکانیزم توجه شما را به جایی دیگر معطوف میکند: با شکار و مهمانی، مراقبت از بچهها، ساختن سرپناه و از این قبیل. بدون این خاموش شدن طبیعی و محافظتکننده، رابطهجنسی را به قیمت از دست دادن سایر فعالیتها دنبال میکردید. وقتی موشهای آزمایشگاهی را طوری قرار دادند که بتوانند اهرمی را در قفسشان برای تحریک سلولهای عصبی که دوپامین روی آنها عمل میکند، فشار دهند، مشخص شد که آنها تازمانیکه بیفتند به فشردن این اهرم ادامه میدادند—حتی برای خوردن یا کشف همسران جدید متوقف نمیشدند. دوپامین شدیداً اعتیادزا است؛ بالا رفتن پرولاکتین ترمز آن است.
رفتارها و احساسات مربوط به سطوح مختلف دوپامین | ||
زیاد | کم | نرمال |
اضطراب | بیلذتی | باانگیزه |
جنون | ناتوانی برای عشق ورزیدن | حس سلامت و رضایت |
خشونت | نداشتن پشیمانی از رفتارهای شخصی خود | لذت، پاداش در انجام اهداف و کارها |
شیزوفرنی | افسردگی | تمایلات جنسی سالم |
اعتیاد | اعتیاد (برای رهایی از افسردگی) | احساس خوب داشتن به دیگران |
پارافیلی (طلسم جنسی) | رفتارهای ضداجتماعی | وابستگی سالم |
اعتیاد جنسی | پایین بودن تمایلات جنسی | عشق پدری/مادری |
ریسکپذیری ناسالم | اختلال نعوظ | ریسکپذیری سالم |
قمار | نداشتن انگیزه و جسارت | انتخابهای عاقلانه |
احساسطلبی انگیزشی و بدون فکر | اختلال اضطراب اجتماعی | انتظارات و توقعات واقعبینانه |
فعالیتهای اجباری |
|
|
همانطور که در جدول بالا مشاهده میکنید، سطح متوازن از دوپامین برای داشتن سلامت روانی الزامی است. وقتی سطح دوپامین افت میکند، احساس خواهید کرد مشکل وحشتناکی وجود دارد. زیاد بودن دوپامین هم منجر به رفتارهای بیبندوبارانه و بیقیدانه می شود که این نیز میتواند مشکلساز باشد. این احساسات ناراحتکننده به همسرتان هم منتقل خواهد شد. و ناگهان او دیگر برایتان آنقدرها جذاب نخواهد بود. این چرخه در رابطه صمیمانهتان بسیار ناراحتکننده خواهد بود. در طول بخشی از رابطه که سطح دوپامین پایین است، ممکن است احساس تنهاییکنید یا احساس کنید دیگران چیزی از شما میخواهند که قادر به تحمل آن نیستید. یا ناامیدانه به دنبال راههایی خواهید بود که سطح دوپامین شما را دوباره بالا ببرد (مثل نوشیدنیهای الکلی، شیرینیجات، شرکای جنسی جدید، پورنوگرافی و از این قبیل).
میتوانید ببینید که چطور چرخه بالا و پایینها یا جذابیتها و تنفرها رابطه شما را بیشتر شبیه به یک ترنهوایی میکند تا یک داستان عاشقانه. مثل شروع و متوقف شدن در یک ترافیک سنگین میماند. ابتدا جذابیت شدید و بعد رفتارهایی که موجب جدا شدن آنها از هم میشود (پرولاکتین هم میتواند جدایی را تقویت کند).
نکته اینجاست که رابطهجنسی سنتی میتواند در شیمی اعصاب شما ایجاد خطر کند. اکثرمواقع سطح دوپامین شما یا بسیار بالا یا بسیار پایین خواهد بود.
.
به همین دلیل است که خردمندان از قدیم نزدیکی بدون ارگاسم سنتی را توصیه میکردند. با اجتناب از افزایش بیشازاندازه که سلولهای عصبی را در مغز بدوی شدیداً تحریک میکند، از کاهشهای شدید که با ریکاوری همراه است نیز اجتناب خواهید کرد. با این روش سطح دوپامین را در حدی ایدآل نگه میدارید که باعث حس سلامت و ایجاد تعادل در رابطهتان میشود.
دوپامین تنها مقصر رفتارها و تغییر روحیاتی که زوجها را از هم جدا میکند نیست. پرولاکتین، مادهشیمیایی عصبی که بعد از ارگاسم در بدن بالا میرود نیز با بسیاری از علائمی که زوجها در روابط خود از آن شکایت دارند همراه است.
تاثیرات پرولاکتین ممکن است طول بکشند. مثلاً، کوکائین یکباره سطح دوپامین را در مغز بالا میبرد و پرولاکتین در دوره ترک افزایش مییابد. درواقع، معتادانی که به سراغ ترک میروند نیاز دارند تا دو هفته سطح پرولاکتین مغز آنها به حد نرمال پایین بیاید. موشهای آزمایشگاهی مونث بعد از زوجگیری تا دو هفته با افزایش پرولاکتین روبهرو بودند—حتی بااینکه باردار نشدند. آخر اینکه پرولاکتین با استرس و فشار احساس ناامیدی همراه است. وقتی زوجها بخاطر پستی و بلندیهای رابطه خود ناامید و پریشان میشوند، سطح بالای پرولاکتین در آنها میتواند پریشانیشان را بیشتر کند. فراموش میکنندکه متعادل بودن چه حسی دارد و کمکم حس سلامت طبیعیشان را از دست میدهند.
هم پایین بودن دوپامین و بالا بودن پرولاکتین باعث تیره و تار به نظر رسیدن دنیا میشود—و میل شما برای پیدا کردن رابطهجنسی بهتر و شرکای جنسی جدیدتر که سطح دوپامین را در شما افزایش دهند بیشتر خواهد شد (و شما را وارد چرخه دیگری از پستی و بلندیها خواهد کرد). همه اینها در کنار هم میتواند مسبب دور شدن زوجها بعد از یک سال از هم باشد.
علائم بالا بودن سطح پرولاکتین | |
زنان | مردان |
فقدان میل جنسی | فقدان میل جنسی |
افسردگی/تغییر روحیه | افسردگی/تغییر روحیه |
خصومت/اضطراب | ضعف جنسی |
سردرد | سردرد |
علائم یائسگی، حتی زمانیکه استروژن به میزان کافی وجود داشته باشد | نازایی |
افزایش وزن | کاهش سطح تستوسترون |
دردناک بودن رابطهجنسی بخاطر خشکی واژن | افزایش وزن |
ناباروری، قاعدگی نامنظم | مشکلات بینایی محیطی |
مشکلات بینایی محیطی | رشد سینه |
|
|
اصطکاکات عاطفی ناشی از این تغییرات شیمی مغز سه علت میتواند داشته باشد:
(1) خارج شدن زوجها از تعادل. سطح دوپامین در یکی افزایش یافته درحالیکه در دیگری هنوز سطح پرولاکتین بالا است. ممکن است شما ناامیدانه به دنبال نزدیکی باشید درحالیکه همسرتان هیچ علاقهای به آن نشان ندهد.
(2) زوجها وضعیت فکریشان را به هم منعکس میکنند. وقتی احساس خستگی یا گرسنگی میکنید، طبیعی است که کسی که به شما نزدیکتر است را مقصر بدانید. به نظر میرسد اگر آن فرد دست از فعالیتهای دیگر خود برمیداشت و کمی بیشتر به مسائل جنسیتان میپرداخت، احساس بهتری داشتید.
(3) مغز زوجها با گذشت زمان از عشق دورتر شده و حالت تدافعی میگیرد. بخشی از مغز بدوی شما که برای واکنش دادن به مار و درندگان طراحی شده است، حالا توسط همسرتان فعال میشود. مطمئناً همسرتان شما را به نیش زدن تهدید نکرده است اما رابطهجنسی با او حس بدی در ناخودآگاهتان به شما میدهد. تصور میکنید که مقصر همسرتان است.
عملاً هیچکس این منبع پنهان و بیولوژیکی پریشانی را تشخیص نمیدهد. درعوض، بخشی از مغز شما که تحلیل میکند به دنبال بهانههای دیگری خواهد بود. مثلاً میدانید که حس خوبی ندارید. همسرتان عجیب رفتار میکند. ناراحت هستید و ماهعسلتان هم تمام شده است. ممکن است برای تغییر روحیه افکارتان را بنویسید یا به قرصهای ضدافسردگی روی بیاورید. یا شاید هم فکر کنید که همسرتان در این احساس خستگی و دلزدگی شما مقصر است. بااینحال وقتی تلاش میکنید همدیگر را درست کنید، فقط سعی در برطرف کردن علائم دارید و مشکل اصلی و عمیقتر را نادیده میگیرید—این تغییرات مربوط به شیمی اعصاب.
برای درمان مشکل اصلی، فقط کافی است روش و سبک نزدیکی و رابطه جنسی خود را تغییر دهید.
هر روز که میگذره بیشتر می فهمم که درد ما از فکر نکردنه
درد ما درد همون کبکیه که سرش رو زیر برف می کنه
ما فقط تقلید می کنیم و ادعا می کنیم.
اینجا مردم حیله گر و زرنگ زیاد هست اما هنوز کسی رو به پر ادعایی خودمون ندیدم.
راستی چرا این قدر مغروریم؟؟؟ این همه غرور این همه خودبینی واقعا برای چیه؟؟
پیمان شکنی زناشویی یکی از واقعیتهای تلخ هر زمان و به خصوص دوران معاصر و متأسفانه یک پدیده کم و بیش رایج است. بسیاری از مردم نتیجه ی پیمان شکنیِ همسر را بدتر از مرگ وی می دانند چرا وقتی که یکی از زوجین می میرد، دیگری علیرغم احساس ناراحتی و تنهایی با اشتیاق خاطراتِ با او بودن را مرور می کند و از این طریق به عشق خود ادامه می دهد، به عبارت دیگر روابط بعد از مرگ همسر همچنان باقی می مانند، ولی بعد از پیمان شکنی همیشه این طور نیست و در اغلب موارد، اولین راهِ حلی که بعد از آگاهی از خیانت همسر به ذهن زوج آسیب دیده خطور می کند، طلاق است.
ادامه مطلب ...