خبر ویژه
محمد جانبلاغی روزانه به افراد زیادی مشاوره میدهد که زندگی اشان بهتر شود
به نظر شما چرا افراد به روانشناس محمد جانبلاغی مراجعه میکنید در حالی که روانشناسان دیگری هم هستند که میتوانید به آنان مراجعه کنید؟
آیا شما هم میخواهید جزو این افراد باشید؟
به دلیل تماس ها زیاد لطفا هم اکنون جهت تعیین وقت مشاوره اقدام کنید و وقت خود را رزرو کنید.
هم اکنون وارد لینک زیر شوید
✴️ http://schoollife.ir/appointment-consultations/
☄ دیدگاه های کسانی که با محمد جانبلاغی مشاوره داشته اند را اینجا بخوانید:
✴️ http://schoollife.ir/appointment-consultations/
به فکر چاره باشیم...
آیا دوست دارید انسان شاد و موفقی باشید؟
آیا از زندگی راضی هستید؟
رابطه شما با همسرتان، فرزندتان یا شریک و همکارتان چگونه است؟
آیا میخواهید شیوه دیگری از تفکر،رفتار و زندگی را تجربه کنید؟
آیا میدانید بیشتر افرادی که با « محمد جانبلاغی » مشاوره داشته اند یا درکارگاه و سمینارهای ایشان شرکت کرده اند از زندگی اشان کاملا رضایت دارند و از همه مهم تر شادتر هستند و قدر خودشان را بیشتر می دانند؟
شما برای خوشبختی خودتان چه چاره ای اندیشیده اید؟
قبل از هر تصمیمی هم اکنون به صفحه مشورت با محمد جانبلاغی مراجعه کنیدو
زندگی را برای خود و کسانی که دوستشان دارید زیبا تر کنید...
مسئول شادی و خوشبختی شما فقط خودتان هستید...
هم اکنون برای خودتان کاری بکنید ...
✳️ مشورت با محمد جانبلاغی هم اکنون در لینک زیر:
✴️ http://schoollife.ir/appointment-consultations/
☎️ منتظر تماس شما هستیم...
با ادای احترام محمد جانبلاغی
گاهی اوقات ما سعی میکنیم به دنیا نشان بدهیم که بیعیب و نقص هستیم؛ به این امید که دیگران ما را بپذیرند و دوست داشته باشند. اما در توان ما نیست که همه را راضی نگه داریم؛ پس بهتر است از همان ابتدا به این منظور تلاش نکنیم.
زیبایی ما در آسیبپذیری ما، احساسات پیچیدۀ ما، عیبها و نقصهای ما نهفته است. هنگامی که بپذیریم در واقع چه کسی هستیم و از تلاش برای تبدیل شدن به کسی که دیگران انتظار دارند دست بکشیم، در حقیقت به استقبال رابطههای واقعی، شادی حقیقی و موفقیتهای بزرگ رفتهایم. هیچ نیازی به داشتن نقاب نیست. لزومی ندارد تظاهر کنید که کسی غیر از خودتان هستید. لازم نیست چیزی را به کسی اثبات کنید؛ زیرا…
۱- برای تحتتأثیر قرار دادن دیگران باید خودتان باشید.
در درازمدت بهتر است دیگران برای آنچه که هستید از شما نفرت داشته باشند، تا اینکه برای آنچه که نیستید دوستتان داشته باشند. درواقع، تنها روابطی در طولانی مدت دوام میآورند که شما را تبدیل به انسان بهتری کنند؛ بدون اینکه از شما فرد دیگری بسازند.
گفتگو با خدا
همه ما پنهانی و در نهان، دل گفته هایی با خدا داریم، کسی از آن خبر ندارد و خود می گوییم و خدا شنونده است. آنچه می خوانید بخشی هایی از گفتگوهای “من وشما”، با خداست:
همان خدا، همان خدای فراموش شده ای که به گاه بی کسی و درماندگی سراغش را می گیریم …
همان که هیچگاه ما را از یاد نمیبرد!
گفتم: خستهام
گفت: “لاتقنطوا من رحمة الله” از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/۵۳)
گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: “فاذکرونی اذکرکم” منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/۱۵۲)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
ادامه مطلب ...* وقتی شخصی حتی به چیزای الکی زیاد میخنده ،مطمئن باشید که عمیقا غمگینه .
* وقتی کسی زیاد میخوابه ، مطمئن باشید که تنهاست .
* وقتی شخصی کم حرف میزنه و اگر هم حرف بزنه حرفشو سریع میگه ، مطمئن باشید که رازی رو حفظ میکنه .
* وقتی کسی نمیتونه گریه کنه نشون دهنده شکنندگی و ضعف اونه .
* وقتی کسی غیر عادی غذا میخوره بدونید که اضطراب داره .
* وقتی کسی واسه چیزای کوچیک گریه میکنه ، یعنی دل بی گناه و نرمی داره .
* اگه کسی به خاطر چیزای احمقانه و کوچیک از دستت عصبانی شد ، یعنی که خیلی دوستت داره .
انسانهای قوی می دانند چگونه به زندگی شان نظم دهند . حتی زمانی که اشک در چشمانشان حلقه می زند همچنان با لبخندی روی لب می گویند "من خوب هستم"
تغییر درپیش است." کارما" اندوه تو را دید و گفت "دوران سختی به پایان رسید"
شکسپیر میگه ...؟!
میگه : من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند …
زندگی کوتاه است ..
پس به زندگی ات عشق بورز ..
خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..
قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن | قبل از اینکه بنویسی » فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش | قبل از اینکه دعا کنی » ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن | قبل از تنفر » عشق بورز
زندگی این است … احساسش کن ، زندگی کن و لذت ببر
بنام خداوند بخشنده مهربان آفریننده کوه و دریا زمین و زمان آفریننده انسان در جهان چه زرد و سیاه و سفید ؛ همه یکسان نزد آن خدایی که داده به ما جسم و جان تا کنیم خود را فدای دین و قرآن ایزدی که داده به انسان زبان که باشد شاکر نعمتش در جهان قرآن و کامپیوتر مقاله قرآن و کامپیوتر نوشته « دکتر رشاد خلیفه» دانشمند مسلمان مصری دارای درجه پی اچ دی در رشته مهندسی سیستمها و استاد دانشگاه آریزونای آمریکاست که مدتی معاون سازمان توسعه صنعتی ملل متحد بوده است . وی با کمک عده ای از مسلمین متخصص و صرف وقت بسیار تحقیقات گسترده ای را در نظم ریاضی کاربرد حروف و کلمات در قرآن شروع نموده و با الهام از آیات 11 تا 31 سوره مدثر که عدد 19 را کلید رمز اعجاز آمیز قرآن و آسمانی بودن آن معرفی میکنند...
ادامه مطلب ...مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتریهایى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است، و به خاطر انفاقهایى که از اموالشان (در مورد زنان) مىکنند. و زنان صالح، زنانى هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى که خدا براى آنان قرار داده، حفظ مىکنند. ( سوره نساء – آیه 34)
در مقاله قبل از قیمومیت مرد از خانواده اش صحبت شد ، در این مقاله چگونگی قیمویت مرد از خانواده اش مطرح می شود . این قیومیت باید ویژگی های زیر را داشته باشد .
ادامه مطلب ...همیشه رحمت خداوند بر غضب او سبقت دارد اما همه صفات خدا عین هم هستند و صفت انتقام او عین بخشش اوست و ما اگر صفتی از خدا را انکار کنیم به انکار خود خدا برمیگردد، صفت منتقم بودن خدا نیز کمال او است و بد نیست و خدایی که از ظالمین انتقام نکشد خدا نیست شما پدری را در نظر بگیرید که هیچ برخوردی با فرزندی که دائما فرزندان دیگر را آزار میدهد انجام نمیدهد قطعا نمیتواند پدر خوبی باشد .
ادامه مطلب ...یک پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی میشود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور میکند.
ادامه مطلب ...
درباره سال2012 (مقاله ای به قلم محمد جانبلاغی)
به نا پاک ایزد منان
چندی پیش در سایت ها و رسانه خبری در مورد قیامت و آخر زمان شنیدم.
و جالب است بدانید که دوستی جهت مشاوره به من ایمیل داده اند که استرس دارم. دلیلش هم همون آخرو زمانه.
من خیلی از این نوع تفکر برخی افراد تعجب می کنم. واقعا جای خجالت دارد. شما مسلمان باشید ولی حرف یکی از خدا بی خبر را باورکنید.
می گویند گه نسترداموس پیش گویی می کند و....
ولی شما انصافاً این را باور می کنید؟ خدای من به صراحت می گوید: فقط خداست که نهان و غیب آسمان ها و زمین را می داند. فقط خدا
در قرآن برای آخرو زمان نشانه های وجود دارد...
من محمد جانبلاغی همین جا به شما قول99 درصدی می دهم که در سال 2012 هیچ اتفاق خواصی نخواهد افتاد.
هیچ سیاره ای به ما برخورد نمی کند هرکی این حرف را زده عسل خورد .......
شب تاریک و سرمستان و من مست قدح از دست ما افتاد و نشکست
نکودارنده اش نیکو نگه داشت و گرنه صد قدح نوفتاده بشکست.
-------------------------------------------------
کسی را که یزدان دارد نگه زبادو باران و آتش نگردد تباه
.........................
خدای عزوجل به کرات در قرآن بیان می کند که : "از حدس و گمان پیروی نکنید " از آن چه که بدان علمی ندارید پیروی نکنید "
لطفاً انسان علمی باشید، بر اساس عقل و منطق تصمیم بگیرید....
این حرف ها را عده ای برای بازار گرمی رواج داده اند....
شاد، موفق و پر انرژی باشید.
با تشکر از شما خواننده گرامی
دوستدارتان محمد جانبلاغی
خاطر نشان میسازد که محیط خانواده، محیط پرورش است و پرورش فضایی سالم و پاک را میطلبد، البته توجهدارید که پرورش تنها به پرورش تواناییهای ذهنی و جسمی محدود نمیشود بلکه پرورش اجتماعی، اخلاقی و آداب ومعنویت نیز در محیط خانواده فراهم میگردد. روشن است که تکیه و عمل به معیارهای الزامی دینی و تکالیف شرعیکه محدود به اعمال خاصی هستند، تنها پرورش دینی و مذهبی را فراهم میسازد. اخلاق دینی و آداب خانوادگی واجتماعی غیر از تکالیف دینی است و معیار در اخلاق و ادب صرف حلال و حرام شرعی نیست. ازاینرو شاید از نظرشرعی با رعایت پوشش معین شده مرتکب عمل حرام نشویم، ولی نمیتوان گفت که از این راه میتوان به کمال نهایی رسید و از نظر اخلاقی نیز هرگز مرتکب عمل ناپسندی نشدهایم. چه بسیار کارهایی که از نظر فقهی شاید حرام نباشندولی از نظر اخلاق دینی و آداب خانوادگی و اجتماعی صددرصد مردود و ناپسند تلقی میگردند. بنابراین در خصوصپوشش صحیح تنها بکارگیری و رعایت معیارهای تکلیفی و فقهی (حلال و حرام) اولیه کافی نیست، لذا اگر عملی و یاپوششی موجب گمراهی و ترتب مفسدهای باشد از نظر شرعی و تکلیفی نیز حرام میباشد.
ادامه مطلب ...خداوند که میداند بیشتر مردم در برابر شهوت و غضب و غریزه جنسی آسیبپذیر هستند چرا این غرایز را در وجود انسان قرار داده تا گناه کنند؟ |
![]() البته چه بسا از نیروی شهوت و غضب سوءاستفادههای فراوانی شود و فتنهها و آشوبها بر پا گردد; اما میتوان گفتبرای شکلگیری خوبان و آشکار شدن چهره زیباییها لازم است هزینههای آن نیز پرداختشود; چنان که برای استحصال چند مثقال طلای زرین لازم است چندین تن سنگهای معدن در سوز و گداز کوره برافروخته شوند و برای دستیابی به یک رگه الماس باید میلیونها سال فسیلها تحت فشارهای مختلف قرار گیرند . جامعه انسانی نیز از این قاعده کلی در نظام دنیا مستثنا نیست . از این رو برای به فعلیت رسیدن خوبان و پیدایش اولیای خدا باید همگان در آن همه فراز و نشیب دنیا قرار گیرند; چنان که برای پیدایی تعدادی فرهیختگان دانش باید آن همه مدارس و مراکز آموزشی راهاندازی و هزینههای بسیار پرداختشود . البته در مسیر پیدایش طلا و الماس و شناخته شدن برترینهای علم و معرفت هر کدام به مقداری در مسیر قرار گرفتهاند، بهرهای از وجود و لذتی از زیباییها بردهاند و مقام و درجهای از علم و معرفت کسب کردهاند . بنابراین، این گونه نیست که همه چیز و همگان فدای تعداد محدودی شده باشد، بلکه هر کس در جایگاه خودش و به مقدار تلاش خودش نقشی ایفا میکند و در برابر آن از دستمزدهای مادی و لذتهای روحی ومعنوی در دنیا و آخرت بهرهمند میشود . این همان تجلی «حکمت» خداوند است که هندسه کلان نظام دنیا را بر آن بنیان نهاده است . البته بر اساس عدالتخود هر کس را به اندازه استعداد و امکاناتش مورد سؤال قرارمیدهد . |
درآمدی بر مفهوم مشاوره
انسان موجودی در آرزوی رسیدن به کمال انسانی خود است، از نقص ها و کاستی ها گریزان و دائما طالب رسیدن به خوشبختی و کمال است و پیامبران و مکاتب الهی که برای نیل انسان به این هدف والای خلقت مأموریت الهی دارند، بهتین راهنمایان بشر برای وصول به سعادت و کمال بشری هستند.
بر این اساس شناخت انسان از خویشتن و درک نیازهای حقیقی خود، اولین قدم برای حرکت در این مسیر معنوی و حیات بخش به حساب می آید و از آنجا که بشر همواره بدنبال دستیابی به الگوهای معنوی و کمال است، در جستجوی پایگاهی الهی و نجات بخش به سراغ الگوهای حقیقی جهان بشریت یعنی انبیاء و اولیای عظیم الشأن الهی رفته است و آنان که از چنین درک و شعوری برخوردار نیستند در طول تاریخ راه را گم کرده اند و به انحطاط و ابتذال و سقوط کشیده شده اند تا جایی که به تعبیر قرآن کریم حتی از حیوانات و چهارپایان نیز مرتبه ای پست تر پیدا کرده اند: اولئک کالانعام بل هم اضلّ و اولئک هم الغافلون (سوره اعراف آیه 179)
آنان همچون چهارپایانند، بلکه گمراه تر و آنها همان غافلانند.
روشن است که علم و دانش از مهمترین دستاوردهای انسان در طول تاریخ است و به میزانی که انسان نایل شده است و پی گیری، تحقیق و جستجو، دقت و مشورت و طلب راهنمایی کردن از دستمایه ای بشر در این راه بوده که موجب رشد و کمال عقلی او شده است ، چنانکه امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
مَن شاوَر الرِّجالِ شارَکَها فِی عُقُولِها، کسی که با بزرگان (صاحبان رأی و نظر صائب) مشورت نماید، در عقل های آنها شریک خواهد شد.(1)
بسیاری از مردم به خصوص جوانان چنین می پندارند که دینداری با زندگی شاد منافات دارد. کسانی که دیندارترند از شادی کمتر در زندگی برخوردارند و کسانی که به احکام و آموزه های دین کمتر پایبندند در بهره برداری از لذت ها و شادی های زندگی آزادی بیشتری دارند... آیا این پندار صحیح است؟ و اساساً این پندار از کجا شکل گرفته است و منشأ آن چیست؟ |
ریشه یابی ریشه این پندار را می توان در چند مورد خلاصه کرد: 1. نوع برخورد و مواجه ی برخی دینداران که – برخلاف دستورات و آموزه های اخلاقی اسلام – چهره ای عبوس و گرفته دارند و نیز با گلایه و نارضایتی به همه ی مسائل برخورد می کنند. گویی هیچ شادی و نشاطی در وجود آنان یافت نمی شود! 2. مراسم و برنامه هایی که در جامعه ی ما در ایام سوگواری برای پیشوایان و بزرگان دین برگزار می شود، نمود و گستره ی آن نسبت به مراسم شادی و سرور برای آن بزرگواران به مراتب بیشتر است. مثلاً برای عزاداری حضرت اباعبدلله الحسین(ع) معمولاً در ماه محرم و صفر مراسم و محافل برگزار می شود ولی به مناسبت میلاد مسعود آن حضرت تنها یک روز مراسم جشن و سرور برپا می شود، آن هم محدود و مختصر! |
در پایان قرن بیست و یکم عملا مرگ و میر وجود نخواهد داشت. ما انسان ها با استفاده از مزایای فن آوری انتقال مغز جاودان می شویم. تا آنون حیات و زندگی ما به طول عمر سخت افزارمان گره خورده بود. وقتی سخت افزار در هم می شکست آار ما تمام بود. اما وقتی آه از مرز بگذریم و خود را درون فنآوری رایانه جای دهیم، ذهن ما به تکامل خود ادامه خواهد داد. امروزه نرم افزار ما نمی تواند رشد آند. زیرا درون مغزی مرآب از تنها 100 تریلیون اتصال و سیناپس گیر افتاده است. عمر نرم افزار ما در آینده دیگر به بقای مدار
محاسباتی مغزمان وابسته نخواهد بود. در واقع روزی خواهد رسید آه هویت و بقای انسان از سخت افزار و بقای آن مستقل خواهد شد. جهانی را مجسم آنید آه تفاوت بین انسان و ماشین محو می شود. جهانی آه مرز میان بشریت و تکنولوژی رنگ می بازد. قرن بیست و یکم به روایت ری آوزویل وعده زمانی را می دهد آه پیوند هوش انسان با هوش مصنوعی ماشین بنیان زندگی بشر را گسیخته کرده و آن را دگرگون می سازد.
حیات اجتماعی, عرصه تلاش, رشد و انحطاط انسان ها است. افراد بشر به دلایل زیادی نمی توانند انفرادی زندگی کرده و عزلت و گوشه گیری اختیار کنند.1 مضافاً این که برای تأمین حوایج فردی و اجتماعی و به فعلیت رساندن استعدادها و رشد عقلی و علمی ناگزیرند اجتماعی زندگی کنند. بنابراین, وجود روابط میان انسان ها از لوازم لاینفک حیات جمعی است. اما آن چه در این روابط مورد سؤال است, چگونگی و حدود ارتباط بین زن و مرد و پسر و دختر است.
در گذشته های نه چندان دور به دلیل آموزه های دینی, سنت های ملی و اجتماعی, حریم و حرمتی بین دو جنس مخالف برقرار بود, حتی پادشاهان برای زنان خود حرم سراهایی داشتند از این رو روابط بین زن و مرد مشکل اجتماعی محسوب نمی شد چنان چه فقدان حریم و محدودیت و آزادی روابط زن و مرد در میان کشورهای غربی و هواداران آن ها نیز از مشکلات این جوامع محسوب نمی شود2 اما امروزه در میان کشورهای اسلامی و برخی از اقوام دینی, به ویژه کشور اسلامی ایران, بر اثر کثرت جمعیت و تکثر نیازمندی های اجتماعی, اقتصادی, سیاسی و فرهنگی که موجب شده حضور زنان همگام با مردان در صحنه های مختلف جامعه فزونی یابد, موضوع روابط بین زن و مرد به یکی از مشکلات مهم اجتماعی تبدیل شده است. با عنایت به این که اسلام جامع ترین و کامل ترین ادیان الهی است و برای همه چیز دستور و قانون دارد, به طور قطع حدود این روابط را نیز روشن و شفاف بیان کرده تا مسلمانان واقعی در این گونه مسایل, موازین شرعی را رعایت کنند و از حریم ها و حرمت ها تجاوز نکنند.
ادامه مطلب ...تعصب و غیرت دینى
تعصب و عصبیت، به معناى حمایت و دفاع کردن است. از دیدگاه امام خمینى (ره): «عصبیت یکى از اخلاق باطنه نفسانیه است که آثار آن مدافعه و حمایت کردن از خویشاوندان و مطلق متعلّقان است، چه تعلّق دینى و مذهبى و مسلکى باشد یا تعلق وطنى و آب و خاک یا غیره آن، مثل تعلق شغلى و».(1) از دیدگاه آموزههاى اسلامى تعصب به دو بخش تقسیم مىشود:
1. تعصب مذموم و ناپسند
اگر حمایت همه جانبه از خود یا متعلقات خود، به گونه اى باشد که او را از درک حقیقت و رسیدن به واقعیات دور کند و تنها معیار انسان در حمایت و دفاع از چیزى، حب و بغض نفسانى باشد نه معیارهاى منطقى و دینى چنین تعصبى، مذموم و ناپسند بوده و قرآن مجید از آن به عنوان تعصب جاهلانه نام برده است.(2)
شدت علاقه به افراد و آیین خاص و بغض و دشمنى با دسته اى و آیین دیگر، و نیز سودجویى و ریاست طلبى و نداشتن تقواى لازم، از ریشههاى چنین تعصبى به حساب مىآید.
2. تعصب ممدوح و پسندیده
در صورتى که حمایت انسان و تعصب او، فقط به جهت دفاع از حق بوده و هیچ گونه حب و بغض نفسانى نداشته باشد، چنین تعصبى ممدوح بوده و از بهترین صفات کمال انسانى و اخلاق پیامبران و اولیاى الهى به حساب مى آید.
امام خمینى در این رابطه مى فرماید: «دو علامت آن این است که حق با هر طرف هست، از آن طرف حمایت کند گرچه از متعلقان او نباشد، بلکه از دشمنان او باشد. چنین شخصى از حمایت کنندگان حقیقت و در زمره طرفداران فضیلت و حامیان مدینه فاضله به شمار آید و عضو صالح جامعه و مصلح مفاسد جمعیت است».
در روایتى از رسول خدا (ص) آمده است: «تعصب حرام آن است که خویشان و نزدیکان را کارهاى ناروا و ستم کمک نمایى»،(3) ولى «چنانچه کسى از قوم و عشیره خود بدون ارتکاب به خلاف دفاع کند بهترین انسان ها است».(4) امام على (ع) ضمن تقبیح تعصبات باطل مىفرماید: «فلیکن تعصبکم لمکارم الخصال و محامد الافعال و محاسن الامور»(5) «تعصب شما باید در صفات شایسته و کارهاى نیک و پسندیده باشد».
اسامی 124000 پیامبر در کدام کتابها و کجاها آمده است؟ آیا تمام آنها معجزه داشتند؟
در بحار الانوار روایاتی نقل شده است که تعداد پیامبران را 124 هزار نفر ذکر کرده است . شماری از این روایات عبارت است از:
1 . حضرت رسول میفرماید: «خداوند 124 هزار پیامبر آفریده و من گرامیترین آنان نزد خداوند هستم . . . و 124 هزار وصی آفریده که علی (علیه السلام) گرامیترین آنها نزد خداوند و بهترین ایشان است .» (27)
2 . امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: «هر کس دوست دارد 124 هزار پیامبر با او مصافحه کنند، امام حسین (علیه السلام) رادر نیمه شعبان زیارت کند; چرا که ارواح پیامبران از خداوند برای زیارت حضرتش اذن میگیرند و به آنان اجازه داده میشود و پنج نفر از ایشان اولوالعزم هستند» . (28)
3 . ابوذر (ره) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کرد: پیامبران چند نفرند؟ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «124 هزار پیامبر . . . .» (29)
4 . شیخ صدوق (ره) در کتاب اعتقادات میفرماید: «عقیده ما (شیعه امامیه) در تعداد انبیا این است که آنان 124 هزار نفرند و هر کدامشان وصیای دارند .» (30)
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر «المیزان» ، بعد از ذکر روایت ابوذر (ره) در تعداد انبیا، میفرماید: «قسمت اول این حدیث که مشتمل بر تعداد پیامبران است، از مشهورات است که شیعه و سنی در کتبشان نقل کردهاند . صدوق در «خصال» و «امالی» از حضرت رضا (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و از زید بن علی از اجدادش از امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ابن قولویه در «کامل الزیارة» و سید در «اقبال» از امام سجاد (علیه السلام) و در «بصایر الدرجات» از امامباقر (علیه السلام) روایت کردهاند . (31)
معنای عالم ذر و تعهد انسان به خداپرستی در این عالم چیست؟
در این باره توجه به چند نکته لازم است:
الف) هیچ موجودی در وجود یافتنش دارای اختیار نیست و وجود انسان نیز از این قبیل است و عالم ذر، ربطی به آن ندارد.
ب) در مورد عالم «ذر» در میان دانشمندان، مفسران، متکلمان و محدثان، گفت و گوهای زیادی واقع شده است و این، نشانگر پیچیدگی موضوع (عالم ذر) می باشد.
خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: « به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، «ذریه ی» آنها را برگرفت و آنان را گواه بر خودشان گرفت و از آنها پرسید: « آیا من پروردگار شما نیستم؟ آنان همگی گفتند: آری، ما گواهی دادیم. این کار را خداوند به خاطر آن انجام داد که در روز قیامت نگویید ما از این موضوع –توحید و معرفه الله – غافل بودیم». 1
حال، این ظهور و بروز ( در عالم ذر) که واقع شده، به چه صورت انجام گرفته است و منظوراز عالم ذر چیست؟
1. محدثان در پاسخ می گویند: در بعضی از احادیث آمده است : فرزندان آدم تا پایان دنیا به صورت ذرات کوچکی از پشت آدم خارج شدند و فضا را پر کردند؛ در حالی که دارای عقل و شعور بودند و قادر بر سخن و تکلم بودند. خداوند از آنان پرسید: آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگی در پاسخ گفتند. آری و به این ترتیب ، پیمان نخستین بر توحید گرفته شد.
2. گروهی از مفسران چنین می گویند: منظور از «ذر» ذرات نخستین وجود انسان (نطفه) است که از پشت پدران به رحم مادران انتقال یافت و به تدریح در عالم جنین، به صورت انسان کاملی درآمد و در همان حال، خداوند استعدادهایی به او داد تا بتواند حقیقت توحید را درک کند. از این رو، عالم ذر، عالم جنین است و سوؤال و پاسخ، به زبان حال صورت گرفته است.
3. منظور از عالم «ذر»، عالم ارواح است؛ یعنی، خداوند در آغاز، ارواح انسان ها را آفرید و مخاطب ساخت و از آنان اقرار بر توحید گرفت.
مفهوم طرب و موسیقی لهوی چیست؟ و چگونه می توان موسیقی های مجاز از غیر مجاز را تشخیص داد؟پاسخ:درباره موسیقی لهوی دیدگاههای متفاوتی در میان بزرگان و فقهای ما وجود دارد که در اینجا به برخی منظرها که شاخص هایی را مطرح می کنند بسنده می کنیم.
طرب در لغت یعنی شاد شدن، اهتزاز و جنبش از شادی و نشاط و مطرب یعنی شادی آور، چیزی که ایجاد هیجان و نشاط کند. منظور از موسیقی مطرب با توجه به معنای لغوی و آنچه بزرگان گفته اند، این است که؛ «حالت غیرعادی از نظر وجد و نشاط به وجود آورد.»
آیت الله فاضل لنکرانی(ره) می نویسد: «مقصود از طرب، تحول غیر اختیاری است (که) در مستمع پیدا می شود.»
آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ این پرسش که؛ برخی حالت طرب را تشبیه به حالت مستی کرده اند، چه دلیلی براین تشبیه وجود دارد؟ آیا چنین حالتی را تاکنون کسی دیده است؟ نوشته اند: از این که بسیاری از انوع غنا مانند مواد مخدر عمل می کند، جای شک نیست؛ منتها در این جا تخدیر از طریق گوش حاصل می شود.»
لهو در لغت؛ یعنی بازی، آنچه مایه سرگرمی باشد و انسان خود را با آن سرگرم کند. و در موسیقی لهوی، به آن نواها و آوازهایی گفته می شود که مناسب مجالس خوش گذرانی و عیاشی است.
آیت الله تبریزی(ره) نوشته اند: «نواختن آلات مخصوصه که مناسب با مجالس خوش گذرانی باشد و گوش دادن به آن، جایز نیست.»
یکی از مشکلات نسل جوان و از جمله شخص شما مسئله¬ی کم رویی است که مانند بیماری¬های روحی دیگر به طور قطع قابل درمان و معالجه است. راه¬های عملی درمان کم¬رویی عبارت¬اند:
1. تلقین: به نظر روان شناسان، تلقین در درمان بسیاری از بیماری¬های جسمی و روحی مؤثر است. این جمله ر همواره با خود تکرار کنید که من از عهده¬ی سخن گفتن در برابر دیگران برمی¬آیم. کم رویی نشانه¬ی ترس از شکست و دلیل بر وحشت از برخورد با اشخاص است. این ضعف روحی را با فرار از معاشرت نمی¬توان رفع کرد بلکه باید خود را به حشر و معاشرت با مردم مجبور سازید و در مقابل انکار نفس از خود بپرسید که چرا ازاین شخص یا از این جمعیت می¬گریزم؟ ترس یا اضطراب، اساس تمام حرکات عصبی است. اگر نمی¬توانید در جمع سخن بگویید و یا دچار مشکل می¬شوید دلیلش ترس درونی است. علی(علیه السّلام) می¬فرماید: (( بیان الرجل ینبی عن قوة جنانه؛ سخن آدمی حاکی از درجه¬ی قدرت روحی او است.))1
ترس از روبه رو شدن با مردم، ترس مذموم و موهوم است. علی(علیه السّلام) می¬فرماید: (( کسی که می¬ترسد به مقصد نمی¬رسد.))2
با تلقین به قدرت و تظاهر به نترسیدن بخشی از مشکل حل می¬شود. یکی از گویندگان مشهور انگلیسی در قرن نوزدهم اقرار می¬کند که در طول چند هفته قبل از نخستین خطابه-ای که قرار بود ایراد کند چنان ناراحت بود که آرزو می¬کرد پیش از فرا رسیدن روز معقود پایش بشکند تا از حضور درمجلس معاف گردد، او موقعی که به طرف کرسی خطابه می¬رفت آن چنان از وحشت و اضطراب خود را می¬باخت که قیافه¬ی رقت باری پیدا می¬کرد. عاقبت روزی تصمیم گرفت در وضع خود به درستی تأمل کند، با خود گفت: هنگام سخنرانی چه خطری ممکن است برای من پیش بیاید؟ هیچ چیز مهمی اتفاق نخواهد افتاد. اضطراب شدید او با این جمله مرتفع شد و متوجه شد که خیلی سخن می¬گوید و در نتیجه یکی از بزرگ¬ترین گویندگان عصر خود گردید.
آیا دین میتواند شادی مورد نیاز انسان را تامین کند؟ آیا تعالیم مذهبی و دستورهای دینی مانع شادی و شادمانی انسان نمیگردد؟ برای مثال، آیا سفارش به گریه و عزاداری موجب غم و اندوه و افسردگی انسان نمیگردد؟ ترانه ترابیان/گرافیک |
![]() خواندن دعایی با شور و حال و نمازی با حضور قلب، نجوایی شبانه و زمزمهای عاشقانه، کمک به انسانی افتاده، نوازش یتیمی غمگین، سیر کردن گرسنهای بینوا، زیارت بارگاه انسانی پاک، دیدار وابستگان و گفتوگو با دوستی صمیمی که همگی از سفارشهای دین و تعالیم پرمحتوای آن است، همان سرور و نشاطی را به دنبال دارد که دیدن بهار طربانگیز و صبح پرلطافت و قطرهای شبنم بر رخسار گل سرخ و زمزمه جویبار و وزش نسیم روح فزا . هر دو نوع شادی برگرفته از یک حقیقت و هر دو جلوهای از زیبایی وعظمت و کمال خداوند بزرگ و کریم است . نگاهی گذرا به تعالیم دینی نشان میدهد، شادی و سرزندگی از آثار ایمان مذهبی است; چرا که مذهب بر زمینههای پیدایش شادی سفارش کرده و نشانههایش را ستوده است . نداشتن نگرانی و اضطراب و غم و اندوه و رسیدن به اطمینان قلبی اساس هر نوع شادی است و این ممکن نیست مگر با ایمان به قدرت مطلقی که سرچشمه همه نیکیها است . (1) به همین دلیل، عمیقترین و عالیترین شادیها و سرورها از آن مردان پاک سیرت و آشنا با خداوند است . در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میخوانیم: «رکعتان فی جوف اللیل احب الی من الدنیا و مافیها; دو رکعت نماز در دل شب نزد من از دنیا و آنچه در آن است، ارزندهتر و دوست داشتنیتر است .» (2) |
پاسخ :
معنای تکلیف:
تکلیف آن است که کسی را آگاه سازند که باید کاری انجام دهد یا ترک کند تکلیف در اصطلاح فقه عبارت است از: الزام خداوند بندگان را به انجام دادن و یا ترک عملی، این بعث و الزام را تکلیف گویند و شخص را مکلّف و آنچه را که مورد امر و یا نهی قرار گرفته است مکلّف به خوانند.
تکالیف الهی بر پنج نوع است: وجوب، حرمت، استجاب، کراهت، اباحه و آنها را احکام تکلیفیه نامند.[1]
تکلیف مداری یا حق محوری
ممکن است گفته شود آیا به جای تکلیف مداری بهتر نیست از حق خواهی سخن گفته میشد و ادیان حق محور میبودند؟ چرا در دین به جای حق از تکلیف سخن گفته میشود؟ آیا بهتر نیست بگوئیم تکلیف مداری مناسب انساهای قرون گذشته است نه متناسب با انسان معاصر؟ در پاسخ به این محور از مساله تکلیف باید دانست: حق و تکلیف از یکدیگر قابل تفکیک نیستند بلکه از مقولة تضایفند؛ یعنی تحقق یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست کسی که از یک جهت نسبت به دیگران حق دارد، از جهت دیگر تکلیف و وظیفه دارد. اگر حکومت نسبت به مردم وظایفی دارد، حقوقی نیز بر آنان خواهد داشت. و اگر مردم بر حکومت حقوقی دارند، وظایفی نیز خواهند داشت.
امام علی ـ علیهالسلام ـ نیز دربارة تلازم حق و تکلیف میفرماید:
«حق به سود کسی جاری نمیشود، مگر اینکه علیه او نیز جاری خواهد شد، و علیه کسی جاری نمیشود، مگر این که له او هم جاری خواهد شد. این تنها خداوند است که حق در مورد او یک جانبه است؛ یعنی له او است و نه علیه او. با این حال خداوند نیز از باب تفضل در برابر حق عبادت خود بر بندگان، پاداش مضاعف اعمال نیک آنان را بر خود لازم نموده است.»[2] و سپس حقوق متقابل حکومت و مردم را بیان میکند.[3] از اینرو نمیتوان گفت حق محوری یا تکلیف مداری یعنی نمیتوان تکلیف را مخالف حق و ناسازگار با آن تلقی کرد و خواهان حذف آن بود زیرا همانگونه که گفتیم حق و تکلیف متضایف و متلازمند و وجود یکی مستلزم دیگری است یعنی هر جا حقی باشد تکلیفی آنجا وجود دارد و هر جا تکلیفی باشد در آنجا حقی وجود دارد.
مقصود از دنیای مذموم چیست؟ این که در حدیث میفرمایند: «حب الدنیا راس کل خطیئة» ; منظور چیست؟ اعظم شاکری |
![]() «دنیا» یعنی مجموعه عناوین اعتباری که انسان در نهان و نهاد خود بافته و میسازد; همین من و مایی که برخی به آن مبتلایند: نظر من این است، دلم میخواهد فلان کار را بکنم، دلم میخواهد این طور بپوشم و ... . البته میتوان از شر اینها نجات پیدا کرد، این کار شدنی و این راه رفتنی است و همه ما باید بکوشیم با «مراقبت مستمر» آن را طی کنیم . |
شکی نیست که محیط آرام و سرشار از محبت و انس و الفت، خواسته¬ی همه¬ی افراد جامعه است و وظیفه والدین است که این شرایط را در محیط خانواده حاکم کنند، ولی متأسفانه گاهی به دلیل عواملی که معمولاً ریشه در فرهنگ دارد، این خواسته¬ی فرزندان نادیده گرفته می¬شود و مشکلات روحی و روانی برای جوانان به وجود می¬آید. دراین وضعیت فرزندان چه باید بکنند؟
به طور کلی سه راه پیش روی فرزندان می¬باشد. 1- برخورد و مقابله با والدین؛ 2- فرار از خانه؛ 3- رفق و مدارا و سازگاری. بدیهی است که برخورد قهرآمیز با والدین جز پیچیده¬تر کردن اوضاع نتیجه¬ای ندارد، فرار از خانه نیز با وجود مشکلات اجتماعی به ویژه برای خواهران تصمیم عقلایی نیست، بنابراین تنها راه باقی مانده همان سازگاری با محیط خانواده است. هر چند انتخاب این روش برای فرزنان سخت است، اما مطمئن¬ترین راه است. در این میان خویشاوندان نقش بسزایی در تعادل و استحکام خانواده دارند که متأسفانه از آن محروم می¬باشید. با توجه به این که حضرت عالی خواهری تحصیل کرده و با شخصیت هستید و از نظر مالی تا حدودی مستغنی از دیگران می¬باشید می¬توانید با توکل به خدا و تدبیر و برنامه¬ریزی، زندگی خوبی برای خود و دیگر خواهرانتان ترسیم نمایید. در شرایط کنونی سعی کنید اوقات خود را در خارج از منزل در محیط مدرسه و یا کتاب خانه بگذرانید تا با والدین کم¬تر مواجه شوید. برخوردهای تند والدین حاکی از شرایط نا متعادل روحی آن ها و اعتیادی است که به آن مبتلا هستند. باید این واقعیت را بپذیرید و خود را با آن تطبیق دهید تا ان شاء الله زمینه¬ی ازدواج فراهم گردد.
آن چه مهم است، حفظ خون سردی و امیدواری است به جنبه¬های مثبت زندگی و به لطفی که خداوند در حق شما داشته تا با وجود شرایط سخت، تحصیل خود را به پایان رسانده و به شغل مقدس معلمی بپردازید. از این فرصت استفاده کنید و با استفاده از سخنان پیشوایان دین که همگان را به مدارا کردن با دیگران فرا خوانده¬اند، توان تحمل و مقاومت خود را بالا ببرید. امام باقر(علیه السّلام) می¬فرماید: ((صلاح و مصلحت کلی زندگی همانند ظرفی است که دو سوم آن هوش مندی و کیاست و یک سوم آن تغافل است.))1
تغافل به معنای نادیده گرفتن لغزشها و تحمل امور است. کسانی که تغافل نمی¬کنند همواره در رنج و عذاب به سر می¬برند. علی(علیه السّلام) می¬فرماید: (( کسی که تغافل نکند و از بسیاری از امور چشم¬ پوشی ننماید، زندگیش تیره و تار خواهد بود.))2
افسردگی (depression) حالتی احساسی است که مشخصهاش اندوه، بیاحساسی (apathy) ، بدبینی (pessimism) و احساس تنهایی است . این بیماری که امروزه از شیوع بالایی در میان مراجعه کنندگان به کلینیکهای روانپزشکی برخوردار است، دارای تظاهرات متنوع و زیادی بوده که از مهمترین آنها میتوان به اختلالات خواب اشاره نمود . تحقیقات نشان میدهد 75 درصد از بیماران افسرده مشکلی در خواب (چه به صورت بی خوابی و چه پرخوابی) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید میشود . نکته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالی (rem حرکتسریع چشم) در نیمه اول خواب و همچنین کل زمان rem افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره rem یعنی ( latency - rem) کم شده و مرحله 4 خواب نیز کاهش مییابد . (1)
پس به عبارت سادهتر میتوان گفت، افراد افسرده زمان بیشتری را در مرحله خواب rem به سر میبرند . یعنی به میزان بیشتری نسبتبه سایرین خواب میبینند .
حال ببینیم، این موضوع چه ارتباطی با نماز صبح دارد، یعنی نماز صبح چه اثر درمانی میتواند در این بیماران داشته باشد؟
به طور متوسط 20 - 15 دقیقه طول میکشد تا یک فرد معمولی به خواب رود . پس در عرض 45 دقیقه وارد مراحل 3و4 خواب شده که این مراحل عمیقترین مراحل خواباند . یعنی بیشترین تحریک برای بیدار کردن فرد در این مراحل لازم است . حدود 45 دقیقه پس از مرحله4 است که نخستین دوره حرکات سریع چشم (rem) فرا میرسید . هر چه از شب میگذرد، دورههای rem طولانیتر و مراحل 3و4 کوتاهتر میشود . بنابراین در اواخر شب، خواب شخص سبکتر شده و رؤیای بیشتری میبیند (یعنی خواب rem اش بیشتر میشود). پس قسمت اعظم خواب rem در ساعات نزدیک صبح بوقوع میپیوندد . و از طرفی دیدیم که یکی از مشکلات مهم بیماران افسرده، افزایش یافتن طول خواب rem و خواب دیدن زیاد است . از این جهتیک مبنای مهم در تولید داروهای ضد افسردگی ایجاد داروهایی است که کاهش دهنده مرحله rem خواب باشند (از جمله داروهای ضد افسردگی سه حلقهای) .
آیا احضار روح و ارتباط طرفین زنده و مرده امکان دارد؟ |
تلاش برای ارتباط با عالم ماورای ماده و احضار ارواح گذشتگان را حتی میتوان در مراسم مذهبی قبائل بدوی نیز مشاهده کرد. چنین باوری از سوی انسان دیروز و امروز، همواره دستآویز کسانی شده است که با باز کردن دکان عوامفریبی و استخدام ابزارآلات مخصوص با لطایفالحیل، مدعی ارتباط با عالم ارواح شده، مطامع خود را در این مسیر دنبال کردهاند. بیشک، ارتباط با عالم ارواح، امری ممکن است و سیره ائمه معصوم علیهمالسلام و تجربه تاریخی بشر، این امر را ممکن میسازد و این نوشتار در پی اثبات این نظریه، در راستای پاسخگویی به پرسش یک دانشجوی جستوجوگر است؛ اما این که ارتباط با عالم ارواح و احضار روح، چه گره ای از زندگی فردی و اجتماعی انسان میگشاید، حدیث دیگری است. در آموزههای دینی، احضارکننده روح، دارای جایگاه ویژهای نیست تا چه رسد به این که برای چنین ویژگی او، ثواب و پاداشی در نظر گرفته شود. اگر چنین ویژگی برای زندگی فردی و اجتماعی و حتی اُخروی افراد دستاوردی داشت، به یقین ائمه معصوم علیهمالسلام، شیعیان و یا حتی اصحاب خاص خود را به چنین رویکردی ترغیب میکردند و حال این که آن برگزیدگان الهی، شیعیان خود را به انجام تکالیف و پرهیز از گناه، ترغیب و آنان را از رفتار بیهودهای که فرصت عبادت خداوندی و تلاش در آبادانی دین و دنیا را از آنان میگیرد، بر حذر داشتهاند. |
آیا جنیان هم در بهشت و جهنم ما جزاى اعمالشان را مىبینند یا در جاى دیگر؟ |
در این باب جز استناد به ظواهر آیات و روایات راهى دیگر نداریم . اما در مساله دوزخ آیات قرآن قائل به اشتراک دوزخ براى جنیان و انسانهاى کافر است . همچون آیه 13 سوره سجده: «و لکن حق القول منى لاملئن جهنم من الجنة و الناس اجمعین; و لیکن وعده حق و حتمى من است که دوزخ را البته از (کافران) جن و انس پرسازم .» یا در سوره جن آیات 14 و15 چنین آمده است: «و انا منا المسلمون و منا القاسطون فمن اسلم فاولئک تحروا رشدا و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا .» در این آیه از زبان جنیان آمده است: «و برخى از ما مسلمانان و برخى قاسط (منحرف از راه دین و حق - کافر) هستند . پس آنان که مسلمانند رستگارى را پى جستند و اما منحرفین هیزم دوزخاند .» اما درباره بهشت از امام (ع) پرسیدند: آیا مؤمنین از جن به بهشت داخل مىشوند . امام (ع) فرمود: نه، ولى براى خداوند باغهایى بین بهشت و جهنم است که ایشان و فساق شیعه در آن جا خواهند بود . (1) |
در مقاله حاضر پیرامون تمسک به ریسمان محکم الهی، تشریح معنی ریسمان الهی، نکوهش عرض حاجت به دیگران و انواع تمسک به حبل الله سخن گفته شده که با هم آن را از نظر می گذرانیم.
گفتنی است این مطلب از ماهنامه معرفت، شماره 106 انتخاب شده است.
در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید: یا موسی، اذا انقطع حبلک منی لم یتصل بحبل غیری. فاعبدنی و قم بین یدی مقام العبد الحقیر الفقیر. ذم نفسک فهی اولی بالذم، و لا تتطاول بکتابی علی بنی اسراییل، فکفی بهذا واعظا لقلبک و منیرا و هو کلام رب العالمین- جل و تعالی. (1) ترجمه تحت اللفظی عبارت این است که خداوند خطاب به حضرت موسی(ع) می فرماید: هنگامی که ارتباط تو با من قطع شود با هیچ کس دیگری ارتباطی نخواهی داشت. هنگامی که ریسمان تو با من بریده شود هیچ ریسمانی نخواهی یافت. مرا پرستش کن و در مقابل من، مثل بنده ای حقیر و فقیر بایست و خودت را نکوهش کن که نفس از دیگران، اولی به نکوهش است. و به وسیله کتاب من، که تورات است، بر بنی اسراییل برتری نفروش. این کتاب برای موعظه و روشنگری کافی است؛ زیرا کلام خدای متعال است.
ادامه مطلب ...علت لذت نبردن از نماز چیست؟ |
![]() الف) قبل از عبادت، انسان خود را مستعد و مهیا سازد؛ یعنی، به خود تلقین کند که من در صدد نیایش و نماز هستم و سعی کند افکار متفرق را از ذهنش دور کند. ب) سعی کند در بهترین وقت عبادت کند؛ مثلاً، با کسالت - خستگی و خواب آلودگی - وارد نماز نشود؛ «لاتقربوا الصلوة و انتم کسالی». ج) در محیط پر سر و صدا به مناجات نایستد؛ بلکه محیط آرام و ساکتی را انتخاب کند. د) در حین نماز، مصمّم بر مراقبت باشد و اگر احیاناً افکار دیگری به او هجوم آورد، همین که متوجه شد، سعی کند خود را از دام آن افکار برهاند. یکی از عواملی که باعث صفای دل و زدودن حالت قساوت میشود، همین دعاها و نیایشها و نمازهای سازنده است، البته اگر با شرایط ادا شوند. 1. در حالت شادابی و نشاط عبادت انجام شود. 2. توجه کامل به خدا باشد. 3. در محیطی دور از سر و صدا و جنجال انجام شوند. 4. گریه از خوف خدا و اهوال قیامت عامل دیگری است که در صفای دل موءثر است. 5. نشست و برخاست با عالمان و شخصیتهای برجسته و وزینی که خود مظهر صفا و تقوا هستند. همچنین تلاوت قرآن با توجه به آیات الهی نیز موءثر است. |
ابتدا ضروری بودن اصل خلقت باید اثبات شود.وقتی که علت تامه ی چیزی محقق شد معلولش ضروری می شود.مثلاً وقتی که چوب،میخ، اره، نجار آماده به کار و ... بود وجود میز ضروری می شود و یا اگر شرایط دمای 100 درجه ی سانتی گراد و فشار یک اتمسفر فراهم شد آب به جوش می آید و مثال هایی از این قبیل.
یا به عبارت دیگر وقتی که در هر رشته و زمینه ای یک وجود کامل(استاد کامل) باشد عقلاً از او انتظار می رود که به نحو احسن به فعالیتش ادامه دهد، مثلاً از استاد فرشچیان انتظار می رود که تابلوهای نقاشی(اثر های هنری) بیافریند.اگر او کنج خانه ای بنشیند و هیچ کاری نکند این سوال پیش می آید که با وجود اینکه او مهارت بسیاری در نقاشی دارد چرا نقاشی نمی کشد و نه اینکه چرا نقاشی می کشد؟. این مثال را می توان در مراتب بالاتر به خدا نسبت داد(البته این مثال را برای تقرب ذهن به ضرورت اصل خلقت آورده ام.)آری وقتی که خدا علت وجود است باید حتماً مخلوقاتش باشند. هیچ وقت نبود و نیست و نخواهد بود زمانی که خدا در جایی باشد و مخلوقش نباشد.وقتی که خدا هست مخلوقش هم هست.(این جمله که یکی بود یکی نبود، غیر خدا هیچ کس نبود که در اغلب داستان های کودکانه می آید عقلاً یک جمله ی اشتباهی است!)
ادامه مطلب ...اموری هستند که غربیها بهتر از مسلمانان آنها را به انجام میرسانند. بدیهی است که بدون این اعتراف، مسلمانان بر دردهای خودشان غلبه نخواهند کرد و همان خطاهایی را که به دلایل مختلف آنان را پایینتر از غرب قرار داده، تکرار خواهند کرد. راستی چرا؟ وقتی یکی از باورهای بنیادین اسلام این است که خداوند، راه کامل زندگی را به ما هدیه کرده است که ثمرهاش سعادت است، چگونه ما میتوانیم از یک الگوی غیراسلامی یا غربی، بهره ببریم؟ پاسخ از میان بررسی تمایزهای راهی که خداوند آن را اسلام نامیده و آن چه مسلمانان را از این راه دور کرده است، به دست میآید. همچنین مشخص میشود که برخی اعمال غرب به اجرای اسلام، نزدیک تر است؛ تا مسلمانان؛ همان گونه که سید جمال الدین اسدآبادی، پس از بازگشت از اروپا، گفت: من اسلام را دیدم؛ گرچه در میان مسلمانان نبودم و وقتی بازگشتم، گرچه مسلمان میدیدم، اما اسلام نمیدیدم !
یک تصور نادرست این است که غرب، همه چیزهای خوب مسلمانان را از طریق تجاوز به دست آورده است و اگر روزی غرب محو شود، همه مسایل مسلمانان حل خواهد شد! این مسیله، تنها به خاطر غلبه این نگرش تاریخی شکل گرفته که جهان غرب، همواره در حکمرانی بر مسلمانان - که رهبری هیچ غیرمسلمانی را نمیپذیرند - شکست خورده است. ما به خوبی درک کردهایم که چگونه قدرت غرب صرف مقابله با اسلام و مسلمانان میشود؛ ولی در پس این مسایل، کمینهای دیگری نیز برای ضدیت با اسلام هست! ما دشمن را دیدهایم؛ دشمن خود ما هستیم!
ادامه مطلب ...بی تردید، یکی از زشت ترین جنبه های اجتماعی زندگی بشریت امروز، سوءاستفاده جنسی از کودکان می باشد که در چند دهه اخیر نیز گسترش دوچندان یافته است. آمار رسمی حکایت از آن دارد که همه ساله 4 میلیون زن و کودک برای استفاده هایی نظیر روسپی گری، بردگی، سوءاستفاده جنسی و یا ازدواج اجباری در سراسر دنیا خرید و فروش می گردند که درصد زیادی از این رقم را کودکان کم سن و سال و به ویژه دختران تشکیل می دهند. در آمریکا نیز که براساس آمار رسمی همه ساله 50000 زن و کودک به این کشور قاچاق می شوند، تنها برای 300 مورد از این افراد، پی گیری قضایی صورت می گیرد. نویسنده این مقاله با اشاره به دلایل شکل گیری و گسترش این تجارت شیطانی، خاطرنشان می کند که همدستی گروه های تبهکار با مأموران دولتی پلیس، گمرک و دستگاه قضایی کشورهای مقصد، باعث شده که ما شاهد مبارزه ای همه جانبه با این پدیده زشت در قرن بیست و یکم نباشیم.
ادامه مطلب ...آن چه پیش رو دارید گزیده ای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 16/02/88 ایراد شده است که رجانیوز آن را در ادامه سلسله مباحث اخلاقی هفتگی استاد منتشر می نماید:
در ادامه بحثمان از روایت نوف بکالی که بیان ویژگی های شیعیان از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) بود، به این جمله رسیدیم: بَخَعُوا لِلَّهِ تَعَالَی بِطَاعَتِهِ وَ خَضَعُوا لَهُ بِعِبَادَتِهِ فَمَضَوْا غَاضِّینَ أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَاقِفِینَ أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ بِدِینِهِمْ در نهج البلاغه هم عبارتی آمده که از لحاظ مضمون شبیه به این است،1 ولی ما به همان روایت نوف تکیه می کنیم؛ چون کامل تر و پرمحتواتر است.
● تسلیم محض
حضرت می فرمایند: آنان (شیعیان) کسانی هستند که در مقام اطاعت خدا تسلیم کامل هستند. در این فراز از واژه بخع استفاده کرده است. این کلمه هم به صورت لازم و هم متعدی استعمال می شود. متعدی آن به معنای خراب کردن و کشتن است: در قرآن می فرماید: فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَی آثَارِهِمْ 2 ، گویا می خواهی خودت را از غصه این که چرا کفار ایمان نمی آورند، بکشی. بَاخِعٌ نَّفْسَکَ متعدی و به معنای کشتن و هلاک کردن است. ولی همین کلمه وقتی به صورت لازم استعمال می شود، به معنای تسلیم مطلق است. در عربی برای کسی که در مقابل دیگری هیچ نوع مقاومتی نشان ندهد، به طوری که اگر به او امر کند، دقیقاً خواسته هایش را عمل کند و به طور کامل تسلیم فرمان او باشد از کلمه بخع استفاده می شود.
ادامه مطلب ...در یک نظر شک سه قسم است:
1) شک قانونی؛ عبارت است از تردّد و نوسان ذهن در باب ارتباط میان موضوع و محمول قضیه، برای تحقیق در مسیر واقع یابی. این شک، طبیعی بوده و موجب برطرف شدن احتمالات اضطراب آمیز است. بر این اساس گفته می شود: یقین های اصیل و مفید آن سوی پل، شک و تردید قانونی است. چنین شکی - که انسان را به یقین می رساند - به مراتب بهتر از ایمان ظاهری بی اساس است.
زلت او به زطاعت نزد حق پیش کفرش جمله ایمان ها خلق
مثنوی، دفتر اول، بیت 1579.
2) شک بیماری؛ این شک، ناشی از ناتوانی ذهن از رویارویی با مدعاها، دلایل، تجزیه، تحلیل و ... در باب واقعیات است. در واقع ملاک این بیماری، وحشت ذهن از بررسی واقعیات و تفکیک آنها از خیالات و حقیقت نماها است. یکی از اساسی ترین مختصات شک، بیماری جست و جوی آسایش فکری در فرار از فعالیت های مغزی است. این شک در واقع ضد معرفت می باشد.
3) شک حرفه ای؛ این برای نشان دادن اوج فکری افراد ضعیف النفس است که مدعی اند ما به مقامی از مراحل درک و شناخت رسیده ایم که جز شک و تردید راهی دیگر نمی بینیم. یا به دلیل عشق ورزیدن به شکاکان است تا عشق به یافتن حقیقت و واقعیت!
ادامه مطلب ...با توجه به این که امروزه عوامل فساد قوی ترند، آیا در جامعه کنونی می توان به طور کامل گناه را ترک کرد؟
بگذارید پاسخ خود را با دو مقدمه زیر آغاز کنم:
▪ انسان خصوصیاتی دارد که اختصاص به جامعه امروز یا دیروز ندارد و بر اساس همین ویژگی هاست که در دوران های مختلف، می تواند خود را در مسیر تکامل نگاه دارد؛ هر چند نمی توان انکار کرد که هر زمانی برای خود ویژگی هایی دارد که آدمی را وادار می کند تا برای خودسازی، راه حل های تازه ای بیندیشند. در حدیثی آمده است که زمانی خواهد رسید که نگاهداری دین، همانند نگاه داشتن ذغال افروخته در دست می باشد.1
مهم ترین راه حلی که به نظر می رسد، این است که همان راه های همیشگی دوری از گناه را که در ادامه می آید، با توجه و همت بیشتری انجام دهید؛ زیرا غرایز انسان که در اعمال او تأثیر می گذارند، همیشه ثابتند و بسیاری از تغییراتی که در زمان های مختلف به وجود می آیند، تفاوت باطنی با سایر زمان ها ندارند و راه مقابله با آن ها یکی است.
▪ برای به وجود آمدن هر چیزی، مقدماتی لازم است که باید حتماً فراهم گردد. برای اشتیاق به اعمال خیر و تنفر از گناهان هم شرایطی لازم است که بدون فراهم ساختن آنها، ترک گناهان بسیار دشوار و انجام واجبات هم بسیار سخت خواهد شد.
● راه های دوری و انزجار از گناه
ادامه مطلب ...سوال: چرا گاهی دعا می کنیم، ولی اجابت نمی شود ؟
پاسخ: گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده: از من بخواهید تا اجابت کنم. (غافر 60) پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت سریع دعاهای خود نیستیم؟
در پاسخ به این سوال متذکر می شویم
ـ اولا هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست، زیرا نوعی عبادت و پرستش است و درهر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود ؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست. بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد.
رسول گرامی اسلام فرمود: هنگامی که خداوند بخواهد نیازهای بنده اش را برآورد به او اذن و توفیق دعا کردن می دهد. (میزان الحکمه / حدیث 5583)
آن یکی اللّه می گفتی شبی
تا که شیرین می شد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیار گو
این همه اللّه را لبیک کو ؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت
چند اللّه می زنی با روی سخت
ادامه مطلب ...بنام پاک خدا
بت های همیشگی قلبت رو بشکن
همین که اومدی تو این صفحه یعنی قابل رشد هستی
میدونی تعریف کلی بت چیه :
بت هر چیزی است که به جای خدا
اون رو در مـدیـریـت دنـیـا
مـوثـر بـدونی و لحظه ای یا بیشتر
فکر میکنی کاری ازدستش بر میاد
بـرای بـه یـاد آوردن :
دختر بی پناهی که سوار بنز مردی پولدار شد
از بی پناهی و در شرایط سخت لحظه ای خدا را از یاد برد و به مرد پولدار گفت :
فقط تویی که میتونی از مشکلات خلاصم کنی بهتر بود میگفت فقط خداست که مـیـتـونـه نـجـاتـم بده
چـون یگـانـه فـرمانـروای مـوثـر در عـالـم فـقـط خـداسـت
و مرد بنز سوار خـود مـحـتـاج خـداسـت دخترک از وحـشـت فـقـر تـمـام ابـزارش رو بکار گـرفـت
و نـدونـسـت که بـا اشتباه خود چه هـیـولایـی را خلق کـرد هـمـیـن شـد کـه مرد پـولـدار سـالـهـا
جوانی دخترک رو ازش گـرفت و اون رو با همه احساسات و آرزو هـاش مثل یک دستمال بی ارزش
دور انداخت دختر بیچاره آخرش نفهمید که چوب کدام اشتباهش رو خورد – سال ها بود که دختر بی ایمان
هر روز از دالان های افکارش گـذر مـیکـرد ، به بـتـخـانـه درون افکـار خـود مـیـرسـیـد
و بـت آن مـرد را می پـرسـتـیـد
او هـر روز در قـلـبـش به بت نـاتـوان می گفت : تـویـی که نـاجـی مـنـی
تــنـهـا خـدا شـایـسـتـه ایـن جـمـلـه بـود نـه مـرد بـنـز سـوار
این دنیا این طورآفریده شده که :
هر بتی رو که در افکارت خلق میکنی و اونو می پرستی
بزودی برات یک هیولای وحشتناک میشه و وحشیانه به جـونـت مـی افـتـه چـون خـودت آفـریـدیـش
این قانون خداست و حکمتی در اون هست حکمتش اینه که تو باید نشونه ای داشته باشی که چرا تنبیه شدی
و با استفاده از اون نشونه به اشکالت پی ببری و شاید اون رو اصلاح کنی بخاطر همین
با همون بتی که ساختی تنبیهت میکنه
بت هر چیزی است که به جای خدا اون رو در مدیریت دنیا موثر بدونی
و لـحـظـه ای یـا بـیـشـتـر فکـر مـی کـنی کاری از دسـتـش بـر میاد
چند نمونه کوتاه از بت سازی انسان ها
ادامه مطلب ...سبو چون شود خالی پی پیمانه می گردد
به وقت تنگ دستی آشنا بیگانه می گردد
روزی پیامبر اکرم(ص) به نخلستانی می روند...
در باغ پیرمردی را ملاقات کرده و اوضاعش را جویا می گردد.
از پیرمرد می پرسد: حقوقت در اینجا روزی چقدر است؟ آیا مزدت کفاف زندگیت را میدهد؟
پیرمرد در جواب پیامبر گفت: ای پیامبر حقوق من روزی یک سکه می باشد شکر خدا محتاج دست کسی نیستم اما چیزی برای پس انداز برایم باقی نمی ماند...
پیامبر فرمود: بسیار خوب با صاحب نخلستان حرف خواهم زد تا حقوقت را افزایش دهد.
از فردای آن روز حقوق پیرمرد به دو سکه افزایش یافت.
چند روزی گذشت...
پیامبر باری دیگر به نخلستان رفت وبا پیرمرد ملاقات نمود....
از وی در مورد حقوقش باری دیگر سوال پرسید...
پیرمرد گفت یا رسول خدا مقداری بدهکارم وحقوقم کفاف نمیدهد تا دینم را ادا کنم.
پیامبر گفت بسیار خوب باری دیگر با صاحب اینجا سخن خواهم گفت تا باری دیگر بر حقوقت به افزاید.
این بار حقوق پیرمرد به پنج سکه رسید...
باری دیگر پیامبر برای جویا شدن حال پیرمرد راهی نخلستان گردید....
پیرمرد ملول را یافت٬ حالش را جویا شد...
پیرمرد گفت ای پیامبر لطف کنید باری دیگر با صاحب باغ سخن نمایید تا حقوقم را به همان یک سکه کاهش دهد...
پیامبر باحالتی متعجب دلیلش را جویا شد...
پیرمرد گفت: ای پیامبر یک سکه روزیی بس حلال بود چون نتیجه زحماتم بود واین گشت که رزقم افزونی می یافت اما پنج سکه برایم حلال نیست چون نتیجه عرق پیشانیم نیست وحرام است..
وچون من از این روزی حرام برسر سفره می برم بیشتر مورد خشم خدا واقع گشته ودر مرداب وام وبدهکاری بیشتر فرو میروم....
تست.... به زودی آقای فرهاد حسین زاده در این وب سایت با مطالب دینی بروز رسانی می شود.