زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد.
برای همه اتفاق افتاده است.
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد. یک نفر دیگر با فردی بسیار عالی و موقعیتی فوقالعاده ازدواج میکند. یک نفر دیگر کاری عالی که همیشه دوست داشت را پیدا میکند. و شما هنوز در کاری هستید که از آن متنفرید، بدهیهایتان روز به روز بیشتر میشود و هنوز هم نتوانستهاید شریکزندگی مناسب خود را پیدا کنید. حسادت، دشمنی و خشم نسبت به آنها و همچنین خودتان، در شما ریشه دوانده و کمکم همه وجودتان را میگیرد اما وقتی با آن افراد روبهرو میشوید و میخواهید به آنها تبریک بگویید، این احساسات منفی را را با نقاب لبخند میپوشانید.
با خودتان فکر میکنید، «چرا من نه؟»
زندگی عادلانه نیست!
اما این همه حسادت برای چه؟
آیا نمیشود نه تنها از ته دل برای موفقیت دیگران خوشحال شویم بلکه از خودمان هم راضی و خوشنود باشیم؟
آیا امکانپذیر است؟
آیا خواستن هر دوی اینها بیش از اندازه است؟
اینجا به دو راه برای فکر کردن به آن اشاره میکنیم و بعد از آن یک روش خیلی بزرگتر مطرح میکنیم که دید شما نسبت به همه چیز را تغییر میدهد. اول، هر کاری را قبل از اینکه خیلی «بزرگ» شوند، تحسین کنید. هیچ موفقیتی یک شبه به دست نیامده است.migna.ir مردم یک بوکسور را میبینند که ۲ دقیقه وارد رینگ میشود، و آخر روز ۵۰۰،۰۰۰ دلار دستمزد میگیرد. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار! هیچ کس نیست که این را نخواهد. اما این واقعاً ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار نبوده است. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای سالها و سالها تمرین کردن، عرق ریختن، خون ریختن، کتک خوردن، کبود شدن، درد کشیدن، سردرگم بودن درمورد اینکه آیا این کار واقعاً به دردتان میخورد ، آیا ارزشش را دارد، سالها اشک ریختن، افسردگی، شک، ترس، زود بیدار شدن، دویدن، نخوردن چیزهایی که دوست دارید، تحمل فشارهای زیاد، شنیدن کُریهای حریفان، جراحی زخمها و آسیبها، هزینه کردن برای مربی، احساس تهوع در اتاق رختکن، انتظار شروع مسابقه، انتظارات طرفداران و فشاری که روی شما وارد میکند، ترس از حریف که قصد صدمه زدن به شما را دارد و خیلی خیلی چیزهای دیگر. بله، در ظاهر به نظر میرسد که موفقیت هر فردی فوری به دست آمده است، اما بهندرت اینطور است. کمی به آن فکر کنید.
تا حالا وارد اتاقی به هم ریخته و در هم پاشیده شده اید؟ بعضی ها عادت دارند به محض ورود به چنین جایی غرغر کنند و ناتوان از تصمیم گیری و بخصوص عملی و اجرایی کردن تصمیمی، زمان را با این فکر سپری کنند که حالا باید چه کنند و از کجا شروع کنند. می روند و می آیند و باز با صحنه در هم ریخته اتاق مواجه می شوند و دنبال مقصر به هم ریختگی می گردند و هر بار همین روند تکرار می شود. بعضی ها هم خم می شوند و از همان جایی که هستند شروع می کنند به جمع کردن و مرتب و منظم کردن وسایل، حتی اگر نزدیک ترین چیزی که به دستشان بیاید دستمالی چرک و کثیف یا تکه کاغذی مچاله شده باشد.
دسته اول همواره چیزی را درون زندگیشان خالی و کم می بینند و کسی غیر از خود را مقصر. به همین دلیل مدام شکست خورده، عصبی، درآمده از چاله و افتاده به چاه، درگیر و در یک کلام عاجزند. دسته دوم اگر با شکستی هم در زندگی روبه رو شوند، درصدد رفع آنند، از چاه به چاله و از چاله به سطح زمین برمی گردند، درگیری های کمتری دارند و در یک جمله، احساس خوشبختی بیشتری می کنند.
حتی دو کودک همزاد یا دوقلو هم مثل هم نیستند؛ بنابراین وقتی قرار است زن و مردی سال های سال زیر یک سقف زندگی کنند، طبیعی است در برخی یا حتی بسیاری از امور نظرات، دیدگاه ها، روش های متفاوتی داشته باشند. شیوه صحیح مدیریت و درک این تفاوت هاست که باعث می شود رنجش و دلخوری احتمالی به شکوه و گله گذاری نرسد و با عبور از آن، روابط خوب و صمیمی به گونه ای نشود که هر یک، طرف دیگر را همچون کوهی از نفرت بداند.
اگر می خواهید جزو دسته دوم، حداقل برای جلوگیری از افتادن و گیر کردن در دام زندگی بدون عاطفه باشید، خم شوید و اتاق افکارتان را با این اصول مرتب کنید:
با افراد متخصص و کارشناس مشاوره کنید، نه هر کسی که صرفا بزرگ تر است یا فقط مدرکی دارد یا همکار و دوستی حتی صمیمی اما بی تخصص است.
نگاه علمی را در خود تقویت کنید نه نگاه ها و برداشت های احساسی را.
اگر هنوز ازدواج نکرده اید، شیوه ها و معیارهای صحیح انتخاب همسر را یاد بگیرید و اجرا کنید، نه صرفا عشق و علاقه موقت دو جانبه را.
تفکر منتقدانه یکی از آن مهارتهای بسیار مهم است. اگر همیشه از آن استفاده نمیکنید، اصلاً خوب نیست چون ذهن شما به اندازه کافی فعال نمیشود که کمی خستهاش کنید.
تفکر منتقدانه یکی از آن مهارتهای بسیار مهم است. اگر همیشه از آن استفاده نمیکنید، اصلاً خوب نیست چون ذهن شما به اندازه کافی فعال نمیشود که کمی خستهاش کنید. مثل این میماند که عضلهای از بدنتان را به مدتی طولانی به کار نگرفته باشید، در این حال حتی برای فعالیتهای آسان روزمره هم توانایی نخواهد داشت.
تسلط بر اضطراب به صورت نمایشی یا آگاهانه از سوی منابع اثرگذار که والدین و مربیان است، تکنیکی نمایشی است به منظور افزایش مهارت های کودک در مواجهه با استرس یا ترس.
قدرت معنوی واژه ها:
نقش تقلید را نباید فراموش کرد. واژه تقلید واضح و بدون ابهام است. تأثیر رفتارهای شجاعانه با مهارت های لازم برای حل مسئله از سوی والدین یا مربیان می تواند الگوی بسیار مؤثر و راهگشا در زمینه شرایط مشابهی باشد که کودک در آینده با آن مواجه می شود.
یکی از مشکلات عدیده افراد در برخورد با استرس ها بروز اضطراب است. تسلط بر اضطراب به صورت نمایشی یا آگاهانه از سوی منابع اثرگذار که والدین و مربیان است، تکنیکی نمایشی است به منظور افزایش مهارت های کودک در مواجهه با استرس یا ترس. مورد بعد بنابه رویکرد روان شناسی معنوی بهره گیری از عبارات و جملات عاطفی، مذهبی که برگرفته از کتب مقدس باشد، بنا به تحقیقات روان شناسان انگلیسی تکنیکی است برای کاهش ترس که می تواند از سوی والدین ارائه شده و کودک قبل از خواب یا قبل از ورود به محیط های ناآشنا به کاربرد.
واژه هایی مثل خدا بزرگ و قوی و همیشه با من است از جمله این عبارات است.هری اولیور و نورمن رایت در تحقیق خود به این نکته مهم پی برده اند. احساس ترس بطور طبیعی بخشی از زندگی روزمره را تشکیل می دهد.
این احساس به کودکان (و حتی بزرگسالان) کمک می کند تا خطر را تشخیص داده و سریعاً نسبت به آن عکس العمل نشان دهند، اما گاهی اوقات این احساس در کودک آنقدر رشد می کند که به شکل مانعی بر سر راه دستیابی او به خواسته هایش ظاهر می شود.
والدین و مربیان می توانند با به کارگیری برخی شیوه ها به کودکان کمک کنند تا بر ترس خود غلبه کنند.
بچهها هم مثل بزرگترها بیشتر به کارها و رفتارهای ما توجه نشان میدهند تا آنچه بر زبانمان جاری میشود. هر چند بیان جمله «دوستت دارم» همیشه خوب و دلگرمکننده و البته قابل تاکید است اما راههای دیگر و عملیتری هم برای اثبات این «عشق» به بچهها وجود دارد؛ راههایی که دل آنها را از محبت شما پر میکند، گرمشان میکند و حتی جای خالی شما را که احیانا مدت زیادی دور از آنها هستید، پر میکند...
راههایی را که در ادامه میآید، بخوانید:
روزانه ساعتهای کوتاهی را برای بازی به بچههایتان و کاملا به شیوه خودشان اختصاص دهید.
فرزندتان را در آغوش بگیرید و به تماشای برنامهای که او دوست دارد بنشینید.
او را به شیوه اسکیموها ببوسید: بینیتان را به بینی فرزندتان بزنید.
در ظاهر فرزندتان چیزی برای تعریف کردن پیدا کنید.
از شعرهایی که کودکتان میخواند تعریف کنید.
یکی از کارهای کوچکی که فرزندتان باید انجام دهد برای او انجام دهید.
موهایش را نوازش کنید.
یک نوشته دلگرمکننده کنار غذای فرزندتان بگذارید، مخصوصا اگر موقع غذا خوردن در کنارش نیستید.
غذایی را که دوست دارد با هم درست کنید.
در راه رساندن فرزندتان به مدرسه به جای گوش کردن به رادیوی ماشین و اخبار و... با هم صحبت کنید.
با هم قدم بزنید اما با آهنگ قدمهای فرزندتان و دست او را نکشید!
با هم مطلب خندهدار بخوانید. و با احساساتش همراه شوید و مثل او بخندید.
زمانی که والدین شما با ازدواج با فرد مورد نظرتان مخالف هستند، روابط شما و آنها تحت تاثیر قرار گرفته و تخریب می شود.
بایدها و نبایدهایی در این موقعیت وجود دارد که در زیر به آنها پرداخته ایم.
با والدین خود صادق باشید و دلایل خود را برای انتخاب آن فرد بیان کنید. و فرصتی را برای آشنایی آنها با وی فراهم نمایید. زمان صرف شام از خاطرات، رویاها و اهداف خود در کودکی تان صحبت کنید.
اهمیت گذشته خانواده در ازدواج
اگر چه از حرفهایی که پدر و مادر شما راجع به فرد انتخابی شما می زنند، ناراحت می شوید، باز به صحبت های آنها گوش بدهید. شنیدن حرفهای آنها به این معنی نیست که با آنها هم عقیده هستید.
رهنمودهای شنیدنی
اگر شما هنوز نابالغ هستید، باید احساس نارضایتی پدر و مادر خود را درک کنید. سعی نمایید خواسته های آنها را مورد توجه قرار بدهید و با آنها مشورت کنید. اگر شما و آن فرد واقعا یکدیگر را دوست می دارید، مدتی منتظر بمانید تا بزرگتر شوید و موانع از سر راه شما کنار بروند.
مقالات ازدواج
در کلاس های ازدواج قبل از ازدواج شرکت کنید. که این موضوع در رفع ترس والدین شما از ازدواج زود هنگام، یا دلایل اشتباه موثر می باشد.
اگر مبتلا به دیابت هستید جالب است بدانید آنچه در دهان میگذارید، میتواند سبب بالارفتن یا پایین آمدن قندخونتان شود.
در اینجا 20 نوع ماده غذایی را به شما معرفی میکنیم که میتواند جلوی بالارفتن قندخونتان را بگیرد.
سیب
اکثر متخصصان تغذیه توصیه میکنند حتما در رژیم غذایی خود سیب را بگنجانید زیرا سیب کالری بسیار پایینی دارد و فیبر آن بسیار بالاست و جلوی گرسنگی را میگیرد. سیب همچنین دشمن کلسترول بد است و میزان قندخون را کاهش میدهد.
آووکادو
پاین میوه غنی از اسیدهای چرب مونوی غیراشباع است که سبب کند شدن هضم و پیشگیری از افزایش قندخون بعد از صرف غذا میشود.
جو
میتوانید جو را جایگزین برنج سفید کنید تا میزان قندخونتان بعد از صرف غذا حدود 70 درصد کاهش یابد و تا ساعتها ثابت بماند. فیبرهای حلال جو هضم را کند کرده و سبب جذب تدریجی قند میشود.
در شرایط امروزی جامعه ما تصمیم به ازدواج با زنی که به تنهایی سرپرستی کودک یا کودکانی را بر عهده دارد چیز عجیبی نیست. هر چند این قضیه هنوز هم برای تعدادی از مردان(حتی انهای که خودشان تجربه یک شکست در زندگی زناشویی را داشته و حتی صاحب فرزند هم هستند) دشوار است و در مورد پذیرش ان با مشکلات و چالشهای جدی مواجهند اما حقیقت امر این است که متاسفانه با سیر صعودی تعداد طلاقها در جامعه، مسلما تعداد زنان یا مردانی که به تنهایی مشغول بزرگ کردن فرزندشان هستند رو به افزایش است.
تقریبا 75 درصد والدینی که طلاق می گیرند دوباره ازدواج می کنند و این یعنی برخی از کودکان جامعه ما بحشی از زندگی شان را با پدر خوانده و یا مادر خوانده سپری می کنند که البته در این یاداشت بیشتر سعی داریم در مورد ناپدری ها صحبت کنیم.
لازم است مطمئن شوید که در زندگی با این زن، هنگامی که او مجبور است علی رغم قولی که به شما داده، به فرزندش رسیدگی کند و یا یک موقعیت غیرمترقبه به وجود میآید او را ملامت و سرزنش نمیکنید.
غالب کودکان بعد از طلاق والدین با یک مرحله سازگاری جدید یعنی زندگی تک والدی باید سازش پیدا کنند و این در حالی است که ازدواج مادر نیز دوباره یک سازش جدید را در زندگی فرزند ایجاد می نماید.
با وجود داستانهایی که در مورد ظالم بودن ناپدری ها خوانده یا شنیده ایم ولی تحقیقات نشان داده که این چنین نیست. برای پسرها غالبا وجود ناپدری مفید است. پسر بچه هایی که بین شش تا یازده سال با ناپدری زندگی کرده اند در مقایسه با انهایی که تنها با مادرشان زندگی کرده اند رفتار بالغانه تری داشته و سازگار تر هستند و از لحاظ اجتماعی کفایت بیشتری دارند.
علاوه براین ناپدری ها می توانند با کفایت باشند و در ضمن زنانی که مجددا ازدواج می کنند خیلی شادتر از زنانی هستند که تنها و بدون همسر مانده اند و احساس ایمنی بیشتر کرده و از لحاظ مالی هم مشکلات کمتری دارند. لذا با این اوصاف برنامه ریزی برای ازدواجی مجدد (بعد از طلاق) که همراه با بررسی و شناخت کافی باشد می تواند سطح کیفی زندگی مردان و زنانی که زندگی اول شان را از دست داده اند و حتی در سلامت روان فرزندان طلاق، موثر واقع شود.
شما نمی توانید ازدواج کنید بدون این که چهره همسرتان را بپسندید. مطمئن باشید که اگرچه ظواهر بعد از گذشت مدتی برای شما عادی می شود اما در وهله اول بسیار مهم است که بتوانید با چهره، ظاهر، حرکات همسرتان خو بگیرید نه این که آن را تحمل کنید. بنابراین وقتی از زیبایی همسر صحبت می کنیم، منظورمان چهره و ظاهری بی عیب و نقص نیست که همه را انگشت به دهان بگذارد. زیبایی اینجا تعبیری است که ما از پذیرش ظاهر همسر داریم و در واقع حکایت همان علفی است که باید به دهان بز شیرین بیاید!
زیبایی همسر و پسندیدن ظاهر، در حفظ و تقویّت عفّت و ایمان همسرش تأثیر دارد. اگر کسی از زیبایی همسرش راضی باشد، چشم و فکر و عملش، متوجه دیگران نخواهد شد و حسرت «زیبایان بیگانه» را نخواهد خورد. پسندیدن ظاهر باعث می شود شما به همسرتان گرایشی همیشگی داشته باشید و از دام خیانت دور بمانید.
گرچه زیبایی ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمی توان نادیده گرفت، اما نباید به عنوان بزرگ ترین هدف و معیار و ملاک ازدواج محسوب شود، به طوری که دیگر معیارها را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه هنگام انتخاب همسر باید هر دو بعد زیبایی، (زیبایی صوری و ظاهری یا تناسب اندام) و (زیبایی باطنی یا معنوی و فرهنگی ) ترکیب شود
زیبایی از دیدگاه زن و مرد یکسان نیست، بلکه مقابل هم است. زیرا زیبایی همسر از نظر مرد، تناسب اندام، ظرافت مو و ابرو، نازکی لب ها و صدا، ایمان، حیا، عفّت و پاکدامنی زن است و از نظر زن، زیبایی همسر، قدرت، نیرومندی، هیکلی چهارشانه، صدای کلفت، موهای خشن، شهرت اجتماعی، توان دفاع و غیرت و پاکی چشم و فکر و عمل است.
بر اساس نتایج پژوهشهای انجام شده در وزارت ورزش و جوانان که روی 800 نفر از جوانان تهرانی در رده سنی 18 تا 40 سال انجام شد نشان داد که بیش از 35 درصد از جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند ازدواج و تشکیل زندگی را امری ضروری میدانند، اما در شرایط کنونیامکانات تشکیل زندگی را ندارند.
رییس مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی وزارت ورزش و جوانان گفت: بر اساس نتایج پژوهش انجام شده در وزارت ورزش و جوانان، دلیل 37/4 درصد دختران مجرد برای ازدواج نکردن ادامه تحصیل است و در شرایط فعلی ادامه تحصیل را به ازدواج ترجیح میدهند.
محمدتقی حسن زاده گفت: بر اساس نتایج پژوهشهای انجام شده در وزارت ورزش و جوانان که روی 800 نفر از جوانان تهرانی در رده سنی 18 تا 40 سال انجام شد نشان داد که بیش از 35 درصد از جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند ازدواج و تشکیل زندگی را امری ضروری میدانند، اما در شرایط کنونیامکانات تشکیل زندگی را ندارند.
وی ادامه داد: از جامعه آماری پژوهش انجام شده 29 درصد دختران و 31/2 درصد پسران موافق ضروری بودن ازدواج و تشکیل زندگی بودند، اما همین جوانان موافق نظر دادهاند که در حال حاضر شرایط برای ازدواج و تشکیل خانواده آنها فراهم نیست و همین مساله موجب بالا رفتن سن ازدواج در میان جوانان میشود.
*اکنون جوانان عصر دیجیتال داراى هویتى جدید شده اند. ما وارد دورانى شده ایم که دو جهان پیش روى ماست. یک جهان واقعى که همیشه وجود داشته است ودوم جهان مجازى است که جوانان به شدت با آن عجین شده اند. من علاقه مندم بدانم نحوه تعامل جوانان دراین مثلثى که خود آن بالا قرارگرفته ودو جهان در دو سمت شان قرار دارد، به چه صورتى است؟
تخلیه روانى جوانان در فضاى مجازى
*اکنون جوانان عصر دیجیتال داراى هویتى جدید شده اند. ما وارد دورانى شده ایم که دو جهان پیش روى ماست. یک جهان واقعى که همیشه وجود داشته است ودوم جهان مجازى است که جوانان به شدت با آن عجین شده اند. من علاقه مندم بدانم نحوه تعامل جوانان دراین مثلثى که خود آن بالا قرارگرفته ودو جهان در دو سمت شان قرار دارد، به چه صورتى است؟
- درارتباط با فرهنگ، علم و تکنولوژى ما مى توانیم جوامع کنونى را به سه دسته تقسیم نماییم و بگوییم هر یک ازاین گروه ها مسیر خود را به نوعى پیموده اند و نتایج متفاوتى هم به دست آورده اند ، مثلاً گروه اول شامل کشورهاى پیشرفته غربى هستند، که الگوى توسعه آنها دورتر است. دراین کشورها نظام ارزشى، اجتماعى، فرهنگى با نیروهاى تکنولوژى ورسانه اى که از دل خود جامعه تقویت مى شود، همگام شده واین همگامى راه را براى توسعه تکنولوژیک هموار مى کند. از این رو جامعه علمى، تکنولوژیک دانشمندان، مهندسان وسایر متخصصان تکنوکرات را در بر مى گیرد . آنها به پایگاه اجتماعى اى دست پیدا کرده اند، که حاصل قرنها تلاش وکوشش خود شان است ودرمحیط فرهنگى که نوعى نوآورى را به مرحله ظهور رسانده، شکل وفرم پیدا کرده اند. گروه دوم وسوم شامل کشورهایى هستند که درآنها انقلاب صنعتى شکل نگرفته . این کشورها به دو دسته تقسیم مى شوند کشورهاى توسعه یافته غیر غربى وکشورهاى درحال توسعه .
تمامی زوجهای جوان انتظار دارند پس از ازدواج همچنان روابطشان گرم و صمیمی مانند سابق بماند. این اتفاق برای تعدادی از زوجها خواهد افتاد و هیچگونه رمز و رازی وجود ندارد، بلکه آنها بسادگی یاد گرفتهاند که زمان را برای همسر خود اختصاص داده و در آن زمان به او کاملا توجه داشته باشند.
به یاد داشته باشید این کار را باید هر روز انجام دهید و اگر تنها بعضی اوقات اینگونه رفتار کنید، مطمئنا جواب نخواهید گرفت. حقیقت این است که ازدواج و ادامه زندگی مانند یک باغ بزرگ است. اگر شما به این باغ عشق، محبت و علاقه نشان دهید مانند این است که آن باغ نور خورشید و باران کافی داشته و سرشار از شکوفههای زیبا و رنگارنگ میشود که شما از دیدن آن لذت میبرید و احساس خوشحالی میکنید. خبر خوب این که در هر ارتباطی بویژه در ارتباط میان زن و شوهر قدمهای ساده، کوچک و شاید از نظر بعضیها بیاهمیت میتواند نتایج بزرگی در برداشته باشد. چند روش ساده میتواند به شما کمک کند تا عشق را همیشه در زندگی زنده و سبز نگه دارید.
بر اساس یک تحقیق به عمل آمده 53 درصد از معتادان به اینترنت در روابط ازدواج، دوستیابی و روابط بین کودکان و والدین دارای اختلال بودهاند؛ این افراد دنیای مجازی را جایگزین دنیای واقعی خود کرده و تمام وقت خود را صرف این دنیای تهی می کنند.
خانوادهها باید به محض احساس وجود اعتیاد اینترنتی در بین اعضای خود، مراتب را با روانشناسان و متخصصان مربوطه درمیان گذاشته و از عواقب آن به شدت جلوگیری کنند.
در سالهای اخیر استفاده از اینترنت در ایران روندی رو به رشد داشته است و این امر تا بدان جایی پیش رفته که این دنیای مجازی منابع اطلاعات و حتی سرگرمیهای کاربران ایرانی را هم دگرگون کرده است.
اطلاع از آخرین خبرهای روز دنیا ، ارسال ایمیل و چت با دوستان، به دست آوردن اطلاعات جزئی و کلی از مسائل مختلف، همه و همه نشان از فواید آشکار "اینترنت" در دنیای امروز است، اما آیا به راستی همگان از این ابزار به درستی استفاده میکنند؟
لفظ "اعتیاد" در وهله نخست تداعی کننده اعتیادهای سنتی همچون اعتیاد به مواد مخدر، قمار و پرخوری است اما در چند سال اخیر نوعی دیگر از اعتیاد رواج یافته است که شاید به جرأت بتوان گفت تعداد معتادان آن از دیگر موارد هم فزونی یافته است و "اعتیاد به اینترنت" یا همان اعتیاد آنلاین نام دارد؛ حضور در رسانههای مجازی، وبلاگها، خریدهای اینترنتی، حضور در اتاقهای گپ زنی همچون دیگر اعتیادها با جداسازی فرد از خانواده، او را به انزوا کشانده و سلامت جسم و روح او را به مخاطره میاندازد.
روانشناسان اعتیاد اینترنتی را نوعی اختلال روان شناختی- اجتماعی میدانند که شامل نوعی وابستگی رفتاری است و استفاده بیمارگونه و وسواسی از اینترنت را شامل میشود؛ به بیانی دیگر فرد معتاد به اینترنت نوعی احساس به روز بودن در محیط تکنولوژیک میکند که در تحقیقات انجام شده پیامدهای زیستی و روانی بسیاری هم از مشاهده شده است.
باور کردن خود یکی از اولین قدم ها به سمت موفقیت است. اگر به خودتان اعتماد نداشته باشید، موفق شدن در کارها خیلی سخت می شود.
1. یک شعار برای خود انتخاب کنید و هر روز آنرا برای خودتان تکرار کنید.
بهگفته کارشناسان افزایش آمار سرطان در ایران که بعضا از آن بهعنوان سونامی سرطان نام برده میشود بهخاطر تأثیرات نگرانکننده مواد شیمیایی در کشور است. یکی از مسئولان وزارت جهادکشاورزی اخیرا، میزان مصرف کود در کشور را نگرانکننده توصیف کرد و این مواد را بهدلیل دارا بودن کادمیوم و نیترات باعث افزایش نرخ سرطان در جامعه معرفی کرد. بهگفته وی مصرف سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی در مناطق کشاورزی ایران، باعث رشد فزاینده سرطان در این مناطق شده است.
براساس نظر کارشناسان و آمار رسمی کشور وضعیت محصولات کشاورزی ما بهدلیل استفاده از سموم شیمیایی زیاد، خطرناک است و سالانه ۷۰ هزار بیمار سرطانی به آمار سرطانیهای کشور اضافه میشود که یکسوم آنها بر اثر استفاده از محصولات کشاورزی مسموم دچار این بیماری میشوند. بهنظرمیرسد اقدامات انجام گرفته از سوی وزارت جهاد کشاورزی در این زمینه کافی نیست و رفع بخشی از این مشکلات درخصوص محصولات کشاورزی بر عهده وزارت بهداشت است.
در همین حال دکتر علیرضا یعقوبی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز سرطان را دومین عامل مرگومیر کشور بعد از بیمارهای قلبی و عروقی اعلام کرد. از سوی دیگر دکتر اسماعیل اکبری رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، سرطانهای شایع در زنان ایرانی را سرطان سینه، پوست، رودهبزرگ، معده و مری و سرطانهای شایع در مردان ایرانی را پوست، معده، مثانه، پروستات، رودهبزرگ و خون عنوان کرد و گفت: در ایران سالانه سرطانها حدود 500هزار سال عمر مردم ما را کم میکند. سرطانها در منطقه خاورمیانه از تمام مناطق جهان بیشتر رشد داشته است.
در ایران نیز سالانه میزان ابتلا به سرطان هشت در صدهزار نفر جمعیت رشد داشته است. دکتر عبدالحسن طلاییزاده، رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه جندیشاپور اهواز در گفتوگو با خبرنگار روزنامه همشهری در پاسخ به این سؤال که دلیل رشد ابتلا به سرطان در کشور چیست؟
اظهار داشت: این وضعیت رشد ابتلا به سرطان یک پدیده جهانی است معهذا افزایش طول عمر بیماران سرطانی بهعلت امکانات تشخیص زودرس و درمانهای بهینه کنونی میتواند ژنهای مستعد را در نسلهای بعدی بیشتر گسترش دهد به علاوه عوامل محیطی مثل افزایش روزافزون امواج یونیزان در محیط اطراف ما، آلودگی هوا و تغییر رژیم غذایی و روش زندگی ماشینی میتوانند در این امر مؤثر باشند.
ازدواج بیرون آمدن از پوسته تنهایی است، وقتی مجردی در لاک تنهایی فرو رفته ای؛ ازدواج شریک کردن یک نفر دیگر در همه زندگی خودت است، وقتی مجردی شریکی نداری؛ ازدواج تولد یک خانواده جدید است، وقتی مجردی خانواده ات همانی است که بود؛ ازدواج هویتی جدید برای مرد و زن است، وقتی مجردی چیزی جز دختر و پسر خانواده نیستی؛ ازدواج یک دنیا وظیفه و تعهد است، وقتی مجردی، وظیفه و تعهد زیادی نداری و دوران پس از ازدواج با زمانی که مجردی از زمین تا آسمان فرق دارد.
باید پای حرف تمام افراد متاهل و مجرد نشست و صحبت هایشان را مو به مو گوش داد و آن وقت نتیجه گرفت که دنیای تاهل جذاب تر است یا دنیای تجرد، البته اگر همه آنهایی که سفره دلشان را پهن کرده اند راست گفته باشند و از احساسات واقعی شان پرده برداشته باشند. بیشتر آدم ها هیچ وقت از شرایطی که دارند راضی نیستند، آنها هر وقت به چیزی می رسند باز هم افسوس گذشته را می خورند یا نگاهشان به داشته های دیگران است، پس وقتی از ازدواج و تجرد هم حرف می زنند دچار همین حس می شوند برای همین است که حرف آدم ها در مورد این دو دوره از زندگی را نمی توان ملاک قضاوت صد درصدی قرار داد؛ ولی فارغ از این بحث ها آنچه که نمی شود در آن شک کرد مزایایی است که به واسطه ازدواج سهم آدم ها می شود و محدودیت هایی که پس از ازدواج دست و پای آدم ها را می بندد.
وقتی ازدواج می کنی از زندگی قبلی ات کنده می شوی از تمام چیزهایی که پدر و مادرت برایت خواسته اند و همه شان دلخواهت نبودند، آن وقت خودت خانم یا آقای یک خانه می شوی درست مثل پدر و مادرت با همان خوبی ها و البته بدی ها و نقص هایی که نمی خواهی میراث دارشان باشی. وقتی ازدواج می کنی اگر عاشق همسر و زندگی جدیدت باشی، طعم خوش زندگی ۲ نفره را حس می کنی و حاضر نمی شوی دیگر به دوران تنهایی ات برگردی؛ دورانی که مجرد بودی و هیچ وقت هویت جداگانه ای از خانواده ات نداشته ای. وقتی ازدواج می کنی دیگر خودت هستی و همسرت با یک دنیا مسوولیت و تعهد که هیچ کس جز خودت و او نباید زیر بارشان برود. در خانه متاهلی همه وظایف روی دوش زن و مرد خانه است و بهتر می شود اگر آنها خودشان دست به دست هم، کارها را پیش ببرند چون انتظار کمک از دیگران فقط به زیبایی و استقلال زندگی متاهلی ضربه می زند. اگر حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی هم باشد دیگر شرایط پیچیده تر می شود، ولی با وجود همه این پیچیدگی ها زندگی متاهلی معجزه ای دارد که دوران تجرد با همه آزادی ها و خوشی هایش به پای آن نمی رسد، البته اگر تو بازیگر ازدواجی موفق باشی و در کنار همسرت دومین بال یک پرنده برای پرواز رو به سوی اوج باشی.
این روزها با وجود ازدواج های غیرسنتی، هنوز هم کسانی هستند که با فشار اطرافیان مجبور به انتخاب و ازدواج می شوند اما مدتی بعد، احساس می کنند هنوز نتوانسته اند با فرد جدید ارتباط عاطفی خوبی برقرار کنند.
معمولا افراد در اوایل دوران نامزدی به دلیل اینکه تازه با یکدیگر همراه شده اند حرف برای گفتن و شنیدن بسیار دارند. به همین دلیل هفت هشت ماه اول نامزدی برای دختر خانم ها و آقا پسرها ماههای شلوغ و پرترافیکی محسوب می گردد. اما هرچه افراد بیشتر به پایان این دوران نزدیک می شوند یا حرفهایشان کمتر می شود و یا اینکه صحبتهایشان پرتنش و پرمخاطره می گردد. براستی علت این امر چیست؟
1.همیشه در ابتدای کار چون افراد تازه با یکدیگر آشنا شده اند سعی و اهتمام اصلی خود را در دادن و گرفتن اطلاعات می کنند. در واقع آنها در غالب صحبتهای مختلف و متنوع خود یکسری اطلاعات از خود به فرد مقابل انتقال می دهند و در پاسخ و صحبتهای وی اطلاعاتی از او می گیرند. همین امر باعث آشنایی طرفین از یکدیگر و رسیدن به شناخت کامل و جامع آنها از هم می شود. اما هر چه به سمت پایان دوران نامزدی پیش می رویم شناخت افراد از یکدیگر بیشتر و اطلاع دهی و آگاهی گیری شان از هم کمتر می شود.
ادامه مطلب ...مسئله مهمی که اغلب افراد در مورد آن ناراحتند مسئله خودارضایی در آقایان متاهل است. این مسئله برای خانم ها بسیار ناراحت کننده و در واقع باعث کسر شان آنهاست.
به همین دلیل بسیاری از آقایان درصورت اقدام به خودارضایی سعی میکنند این موضوع کاملا از دید همسرشان پنهان بماند. خود ارضایی در آقایان متاهل سبب آسیب کانون خانواده شده و محبت زوجین را کم می کند .
وقتی مرد در دوران مجردی به عمل ناپسند خودارضایی عادت و در واقع اعتیاد پیدا می کند از نظر روحی و روانی در دوران ازدواج نیز لذت خروج منی با خودارضایی برایش از رابطه سالم جنسی با همسر بیشتر است و همین مسئله سبب می شود زن این برداشت را داشته باشد که مرد او توجه و علاقه ای به او ندارد . اگر چه عدم علاقه و وجود مشکلات حانوادگی می تواند خود سبب این مسئله شود .
براى ترک یک عادت بد، حتماً باید به سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشین عادت بد نمود. در مورد عادات بد جنسى باید درست در همان ساعاتى که انگیزه آن در مبتلایان تولید مىشود به سراغ برنامه خاصى مانند ورزش، تفریح، رفتن پیش دوستان و بطور کلى بیرون آمدن از خلوت و تنهایی بود .
اکنون که شما به لطف خدا به زشتی این عمل پی بردید عزم خود را جزم نمایید و دامن همت به کمر زده از نیرو و اراده جوانی استفاده کنید و به صورت جدی این عمل را ترک کنید. به این منظور:
1- سعی کنید همیشه پیش از خواب مثانه خود را تخلیه کنید و شبها هنگام خواب با همسر خود شوخی کنید حالا با گفتن کلمات محبت امیز و فکاهی و نوازش همراه با ابراز محبت جوری که طرف مقابل را تحریک کند . توجه داشته باشید که اگر هر دو نفر زوجین یا یکی از انها به خود ارضایی عادت کرده باشند زمان می برد از این راه به هم راغب بشوند ولی کاملا جواب گو می باشد به شرط اینکه همراه با نگاه مثبت زوجین ، اراده برای درمان ، تلقین و رغبت به همدیگر باشد .
آیا تاکنون دچار تغییرات خلقی در تغییر فصلهای سال شدهاید؟ و یا اینکه احساس کنید با آمدن هر فصل تازه، خسته تر و خواب آلوده تر شدهاید؟
برخی افراد در ماههای آبان و آذر دچار افت خلق و کاهش انرژی میشوند اما در عوض در ماههای فروردین و اردیبهشت دوباره به حالت عادی برمیگردند. اما عده ای دیگر درست عکس این قضیهاند. یعنی در شروع فصل بهار دچار نوعی افسردگی میشوند.
معمولا به این نوع اختلالها، افسردگی فصلی یا اختلال تاثیرپذیری فصلی (SAD) میگویند؛ حالتی که هر ساله در یک زمان مشخص رخ میدهد. نوع نادر این اختلال هم وجود دارد که افسردگی تابستانی نام دارد و معمولاً از اواخر بهار شروع میشود و تا اوایل تابستان یا اواخر پاییز ادامه دارد.
بیدار شدن از خواب در تاریکی برای رفتن به محل کار و بازگشت دوباره به خانه در هوای تاریک میتواند نشاط و شادابی را از انسان سلب کند، اما در برخی افراد این تغییر روحیه شدیدتر است. کسانی که از این اختلال رنج میبرند بسیاری از علائم شایع افسردگی مانند غمگینی، اضطراب، بی قراری، انزواگرایی، بیعلاقگی به فعالیتهای روزانه و ناتوانی در تمرکز را دارا هستند.
این افراد اغلب نشانههایی همچون خستگی مفرط و کمبود انرژی، نیاز شدید به خواب، به مواد قندی و نشاسته ای، افزایش اشتها و پرخوری و در نهایت اضافه وزن را تجربه میکنند.
روانشناسان میگویند شیوع افسردگیهای فصلی در سنین بالای 45 بیشتر است. واکنش بیوشیمیایی بدن در برابر تغییرات آب و هوایی در این سنین به ایجاد تغییرات خلقی دامن میزند. اگر چه این نوع از افسردگی در زنان نسبت به مردان شیوع بیشتری دارد. البته بعضی از افراد بهطور ژنتیک مستعد ابتلا به این اختلال هستند که در زنان بهمراتب بیشتر از مردان است.
بی توجهی به عوارض دیابت در درازمدت، زندگی زناشویی را با خطرهای جدی مواجه می کند
دیابت از شایع ترین بیماری های مزمنی است که مبتلایان به آن به علت افزایش قند خون خود به علایم گوناگونی مانند تشنگی، پرنوشی و پرادراری دچار می شوند و البته در بسیاری از موارد نیز بیمار به صورت اتفاقی و طی یک آزمایش خون ساده از ابتلایش به دیابت آگاه می شود...
اگرچه امروزه انواع و اقسام عوارض این بیماری شناخته شده است و به طور جامع و مدون برای آن برنامه های پیشگیری، تشخیصی و درمانی موجود است اما هنوز به برخی عوارض مرتبط با این بیماری توجه جدی صورت نمی گیرد و گاه پزشکان و بیماران از آن غفلت می کنند. اختلالات جنسی از جمله عوارض شایع دیابت نوع دو محسوب می شوند که سال های طولانی از آن غفلت می شد و اکنون نیز گاه و بی گاه در روند درمان این بیماری به آن بی توجهی می شود.
دیابت، بیماری پرعارضه ای است که در صورت تشخیص دیرهنگام و درمان نامناسب، فرد را به انواع اختلالات عصبی و عروقی از قبیل سکته قلبی، نابینایی، نارسایی مزمن کلیه ها و قطع عضو اندام تحتانی دچار می کند.
این پدیده مستلزم فرار ناگهانی یا از پیش برنامهریزی شده کودک از خانه خود به خانه یکی از بستگان یا دوستان یا محلی که کودک قبلاً یکبار ملاقات کرده و یا حتی محلّی کاملاً ناآشنا برای کودک است. کودک به محض رسیدن به آن محلّ و یا حتی در میانه راه در مییابد که نمیتواند برای مدتی طولانی بدون پشتیبانی مالی و عاطفی پدر و مادردوام آورد. در این لحظه، کودک تصمیم میگیرد که به خانه باز گردد و یا محل مخفیگاهش را به طریقی به اطلاع پدر و مادرش برساند. غیبت از خانه معمولاً بیش از یک هفته به طول نمیانجامد.
یکی از بزرگترین و مهمترین پژوهش ها درباره خشونت علیه زنان در ایران، یک طرح ملی است که چند سال پیش اجرا شد. پژوهشی که تعدادی از جامعه شناسان ایرانی از جمله محمود قاضی طباطبایی، علیرضا محسنی تبریزی و سید هادی مرجایی ، مجری آن بودند و برخی از استادان دانشگاه های ایران همچون شکوه نوابی نژاد، نسرین مصفا، شهلا معظمی، شهرام رفیعی فر، مقصود فراستخواه، احمد رجب زاده و ... با آن همکاری داشتند. همچنین صدها پژوهشگر و پرسشگر در قالب این طرح در 28 استان کشور به بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان پرداختند.
پژوهشی که انجام فاز مطالعاتی آن، تهیه پرسشنامه ها، اجرای مرحله میدانی، جمع آوری اطلاعات و تنظیم گزارش نهایی اش بیش از سه سال زمان گرفت. گزارش نهایی این طرح که شامل یافته های تکان دهنده ای درباره خشونت خانگی علیه زنان در شهرهای مختلف ایران بود، بالاخره در اواسط سال 1383 آماده شد.
گزارش های این تحقیقات هنوز برای عموم مردم منتشر نشده است، اما در کتابخانه مرکز پژوهش وزارت کشور برای روزنامه نگاران، پژوهشگران و دانشجویان قابل دسترس است. کارفرمای این طرح ، دفتر امور اجتماعی وزارت کشور و شریک پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی نیز با آن همکاری داشتند. این طرح ملی یک شورای سیاستگزاری هم داشت که عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشورسابق و تعدادی از معاونانش جزو آن بودند. محمود قاضی طباطبایی مجری این طرح ملی، برای توصیف ابعاد خشونت خانگی علیه زنان در ایران، انواع مختلف آن را در هشت گروه تقسیم بندی کرده است:خشونت های زبانی، روانی، فیزیکی، حقوقی، جنسی، اقتصادی، فکری و آموزشی و مخاطرات.
آمارهای طرح ملی نشان می دهد که 66 درصد زنان ایرانی، از اول زندگی مشترکشان تاکنون، حداقل یک بار مورد خشونت قرار گرفته اند. با این حال میزان و انواع خشونت خانگی در استان های مختلف ایران از تنوع و تفاوت های زیاد و معناداری برخوردار است.
ادامه مطلب ...
طلاق در نزد تمامی ادیان الهی امری نکوهیده است، حتی در میان بعضی ادیان ممنوع است و در دین مبین اسلام هر چند مجاز به شمار می رود اما طبق فرمایش پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص): نکوهیده ترین امر مجاز نزد خداوند طلاق به حساب می آید.
طلاق و کودکان
سعی کنید کودکی خود را به یاد آورید، در دوره ای از زندگی تان از این ترس داشتید که پدر و مادرتان شما را ترک کنند و سعی می کردید همیشه کنار آنها باشید، در مورد کودک قربانی طلاق این کابوس به واقعیت تبدیل شده است او ناراحت، نگران، ناامید، مضطرب،... است.
طلاق این پدیده شوم اجتماعی، آثار مخربی بر کودکان دارد، این معضل یکی از عوامل مهم ابتلا کودکان به اعتیاد و بزهکاری است، که این دو خود می توانند علت بسیاری از انحرافات، ناسازگاریها، سرپیچی از قوانین و ابتلا به بیماریهای جسمی و روانی و ... باشد.
درگیری والدین و طلاق، آثار زیان باری دارد و کودک را به عصیان در برابر مقررات اجتماعی می کشاند.
طلاق هر چند ممکن است برای والدین تنها راه چاره و موفقیت آمیز پایان یک زندگی بی تفاهم و پر اختلاف باشد ولی برای طفل همیشه مبین یک فاصله عمیق و فاجعه عظیم محسوب می گردد، حادثه ای که محرومیت ابدی از عواطف حیاتی والدین را بدنبال خواهد داشت. وقتی کودک با یکی از والدین خود زندگی می کند، از خانواده های تک والدی صحبت می شود.
ادکارت تاله معتقد است که ما مشکلات را خلق و از آنها حفاظت می کنیم زیرا به ما هویت می بخشند. این جمله روشن میکند که چرا ما اغلب به رنج هایمان خیلی بیشتر از قدرت تاثیرگذاریشان اهمیت می دهیم.
ما اشتباهات گذشته را بارها و بارها در ذهن مان مرور می کنیم و به حس خجالت و پشیمانی اجازه می دهیم که بر اعمال ما در زمان حال تاثیر بگذارند. به نگرانی و ناامیدی در مورد آینده می چسبیم گویی که این کار به ما قدرت می دهد. ما استرس را در ذهن و جسم مان نگه می داریم که این کار باعث ایجاد مشکلات جدی برای سلامتی مان می شود و این تنش ها را به عنوان یک چیز عادی می پذیریم.
اگرچه که ممکن است این نصیحت آجان شاه ساده به نظر برسد اما در آن نکات زیادی نهفته است:
"اگر کمی از نگرانی های خود کم کنید به کمی آرامش دست پیدا می کنید و اگر عمده نگرانی های خود را رها کنید به آرامی عمیق می رسید."
وقتی زندگی ساده است فرصت وجود دارد. همیشه وقت برای قبول آن وجود دارد. هر لحظه فرصتی است برای رها شدن و حس آرامش. در ادامه 40 راهکار برای شروع ارائه شده است:
از ناامیدی در مورد خود و زندگی تان رها شوید.
اگر یکی از آن انسانهای شجاع هستید با کار کردن بر روی نقاط ضعف خود درونتان را تغییر دهید.
1_ یک فهرست از اسامی کسانی که بسیار دوستشان دارید تهیه کنید و نام خودتان را بالای آن قرار دهید.
2_ علاقه مندانه از دیگران تقاضای کمک کنید.
3_ با خوردن یک عدد شیرینی مورد علاقه تان به خود انرژی بدهید.به گردش بروید و برای خودتان یک عدد موز بخرید.
4 - بگذارید چشمانتان از تماشای تصویر ماه بر سطح آرام و زیبای آب لذت ببرد.
5_ساعت خود را روی لحظات سحرگاه تنظیم کنید و برای تماشای تصویر خورشید از خواب برخیزید.
6_در فصل پاییز بر یک دریاچه با یک قایق تفریحی پارو بزنید و از تماشای منظره رنگ به رنگ شدن برگها لذت ببرید.
7_ دنیای خود را با کاشتن گلها , درختان , سبزیجات و کندن علفهای هرز شادتر کنید.
8_ یک مهمانی ترتیب بدهید که یاد آن سالها در ذهن شما باقی بماند.
تحصیل در دانشگاه یکی از تجارب منحصر به فرد در دنیاست که فقط تعدادی از افراد میتوانند به آن دست یابند. شاید در طول زندگی هیچ زمانی مثل دوران دانشجویی نباشد که شما انتخابهای زیادی پیشرو داشتهباشید، بتوانید به فعالیتهای متنوع بپردازید و وقت آزادی داشتهباشید که تنها تصمیم گیرنده برای چگونگی گذراندن آن خودتان باشید. هر چند نباید فراموش کرد این دوره مسئولیتهای زیادی نیز با خود به همراه میآورد و در واقع آینده و جهت زندگی شما را شکل میدهد. توجه به موارد زیر میتواند به شما کمک کند تا این برهه از زندگی را با شادابی و موفقیتی سرشار سپری نمایید.
یکی از نکات مهم حضور در کلاسهای درس است. هر چند برخی کلاسها خستهکنندهاند یا درس ارائه شده در آنها سخت است و یا زمان تشکیلشان برخلاف میل شماست، با این همه باید توجه کرد که در هر دو حال شما برای موفقیت در پایان ترم به این کلاسها نیاز دارید و شرکت در این کلاسها بخشی لاینفک (جدا نشدنی) از برنامه دانشجویی است، شما با حضور خود در کلاس تعهد خود را به اهداف تحصیلی نشان میدهید و مطمئناً در ارزیابی پایان ترم نتیجه بهتری خواهید گرفت.
شاید به نظرتان بیاید صرف حضور در کلاس و گوش کردن کافی است. در حالی که وقتی یادگیری صورت میگیرد که حضورتان فعال بوده و از مطالب مطرح شده یادداشتبرداری کنید. به این منظور باید توجه خود را به استاد متمرکز کرده و ضمن یادداشت با استفاده از کلمات مخفف و یا نشانههای خاص، سرعت نوشتن خود را افزایش دهید. بهتر است در فاصله 24 ساعت پس از کلاس مطالب را مرور کرده و جاهای خالی را پر و یادداشتهایتان را تصحیح و تکمیل نمایید.
یک قانون اولیه برای هر دانشجو این است که به ازای هر ساعت حضور در کلاس، 2 ساعت مطالعه در طول هفته لازم است. سعی کنید دامنه روابط خود را گسترش دهید و در زمینههای مختلف افراد مورد نظر خود را بیابید، دوستانی برای موارد مختلف مثل تمرین ورزشی، درس خواندن،
ارتباط عاطفی و در میان گذاشتن مسائل شخصی، بحث در مورد مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی و ...
خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد، ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد .
درباره ی درخت در خصوص ثمره اش قضاوت می کنید نه بر اساس برگهایش.
انسان هیچ زمانی بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند که فکر می کند مردم را فریب داده است.
وقتی کسی خیال کرد که دیگر هیچ گونه نیازی به پیشرفت ندارد،باید گور خودش را آماده کند.
کسانی که در انتظار زمان نشسته اند به طور حتم آن را از دست خواهند داد.
کسی که در آفتاب سوزان زحمت کشد ،اکنون حق دارد در سایه ی خنکای درختی بنشیند.
شکست خوردن درسی است که راه و روش شکست دادن را به انسان می آموزد.
اگر خود را برای آینده آماده سازید به زودی متوجه می شوید که متعلق به گذشته هستید.
هر که با بدان نشیند،اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد.
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید.
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
کار بزرگ و جود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم، انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند.
هرکس آنچه را که دلش می خواست بگوید، آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود...
صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، و آن هم در تمام عمر پیش از یک مرتبه نیست...
این ها را گفتیم تا گوش زدی باشد برای موفقیتتان
برای اینکه بتوانیم در برابر مشکلات مقاوم باشیم، زندگی آرامی را تجربه کنیم و به هر چه که آرزو داریم برسیم ، کافی است ابتدا روی خودمان کار کنیم و به توانمندی ها و مهارت هایی در خود دست پیدا کنیم .
بنابراین می بایست ابتدا نقاط ضعف خود را بشناسیم و بدانیم همه ی واکنش هایی که در اطراف می بینیم به نوعی امواجی هستند که ما خود چه در ذهن و چه در رفتار خود آن ها را به سمت خود فرا خوانده ایم. البته قبول دارم افراد بیماری ممکن است در اطراف ما وجود داشته باشند ولی اگر روی خود تسلط داشته باشیم می توانیم از ایجاد ناراحتی ها از سوی ایشان به راحتی جلوگیری کنیم. یا حتی آنها را وادار کنیم که رفتار غلط شان را با ما تغییر دهند یا نهایتا این قدرت را خواهیم داشت که با چیزی که قابل تغییر نیست کنار بیائیم و یا خود را از آن محیط دور کنیم.
وقتی به خود دقت کنید و ببینید که چرا زود عصبانی می شوید یا چه چیزی در رفتار فرد متقابل ، شما را عصبانی می کند خیلی زود حتی در حین مکالمه و احیانا جر و بحث به خود آمده و نسبت به کنترل اوضاع به ویژه به نفع خود اقدام می کنید، آرامش خود را هم حفظ کرده و از آسیب های احتمالی آن برخورد ناشایست نیز خواهید کاست.
اگر می خواهیم انسانی موفق باشیم هرگز ترس و اضطراب را در وجودمان راه ندهیم. زیرا این ترس تمام وجود ما را خواهد گرفت و نمی توانیم کاری انجام دهیم و یک مانع بزرگ برای پیشرفت خود ایجاد کرده ایم. حتما مشاهده کرده ایم انسان های ساده و بدون جرات ریسک کردن حقوقی می گیرند و بدون هیچ هدفی زندگی می کنند و اهل ریسک نیستند. حتی از گرفتن یک وام هم ترس دارند که مثلا شاید پرداخت نشود از این رو زندگی بسیار ساده و با زحمت و مشقت را تحمل می کنند، زیرا انسانی که هیچ گاه شنا نکرده است از آب وحشت دارد، اما این انسان اگر چند باربه اجبارداخل آب برده شود کم کم شناگر ماهری می شود، زیرا نعمت های خدادادی مربوط به عده خاصی نیست، بلکه برای همه انسان هاست منتهی آنهایی که از این نعمات برخوردار نیستند، جرات نکرده اند از آن استفاده کنند، زیرا ترس از هر کارعادی خودش یک گناه محسوب می شود.
حضرت علی (ع) می فرماید: "بزرگ ترین گناه ترس است". زیرا وقتی ما قدرت انجام کاری را نداشته باشیم قدرت تصمیم گیری در مورد آن را نیز نداریم و اصلا فکرش را هم نمی کنیم. در حقیقت اعتماد به نفس را از خود سلب کرده ایم و تسلیم فکرهای کاذب و خود ساخته شده ایم. برخی افراد همچنین فکرمی کنند آن قدر از ریسک کردن می ترسند که اصلا عمل را انکار می کنند. مثلا برای دخترشان خواستگار می آید، جرات بله گفتن ندارند.
یادمان باشد هر وقت فکر می کنیم احتیاجی نداریم، نجاری هستیم که تابوت خود را می سازیم. پس تصمیم بگیریم و هیچ موقع ترس به خود راه ندهیم. اینگونه قدرت ریسک کردن خود را آرام آرام بالا ببریم. مثلا از یک کار کوچک شروع کنیم. امروز اگر انسان هایی جز مردان بزرگ روزگار محسوب می شوند قطعا هیچ گاه ترس نداشته اند.
امام خمینی (ره ) روحانی ای بود که با قدرت خدایی، حکومتی را از ریشه بر چید. این فکرو اندیشه ریسک بزرگ است. حالا شاید یک بار شکست بخوریم، چه اشکالی دارد ولی در نهایت اگر هدفی داشته باشیم پیروز هستیم از اشتباه کردن نترسیم."بزرگترین اشتباهی که می توانیم مرتکب شویم، ترس از اشتباه کردن است".مهمترین مسئله این است که اگر ما از امکانات خدادادی استفاده نکنیم راه را برای استفاده دیگران هموار کرده ایم. پس باور کنیم که می شود و باید با اتکال به خدای بزرگ، با ایمان کافی، با عشق، با قدرت و با تمام وجود حرکت کنیم، نترسیم و ترس را دفن کنیم.
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد.
برای همه اتفاق افتاده است.
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد. یک نفر دیگر با فردی بسیار عالی و موقعیتی فوقالعاده ازدواج میکند. یک نفر دیگر کاری عالی که همیشه دوست داشت را پیدا میکند. و شما هنوز در کاری هستید که از آن متنفرید، بدهیهایتان روز به روز بیشتر میشود و هنوز هم نتوانستهاید شریکزندگی مناسب خود را پیدا کنید. حسادت، دشمنی و خشم نسبت به آنها و همچنین خودتان، در شما ریشه دوانده و کمکم همه وجودتان را میگیرد اما وقتی با آن افراد روبهرو میشوید و میخواهید به آنها تبریک بگویید، این احساسات منفی را را با نقاب لبخند میپوشانید.
با خودتان فکر میکنید، «چرا من نه؟»
زندگی عادلانه نیست!
اما این همه حسادت برای چه؟
آیا نمیشود نه تنها از ته دل برای موفقیت دیگران خوشحال شویم بلکه از خودمان هم راضی و خوشنود باشیم؟
آیا امکانپذیر است؟
آیا خواستن هر دوی اینها بیش از اندازه است؟
اینجا به دو راه برای فکر کردن به آن اشاره میکنیم و بعد از آن یک روش خیلی بزرگتر مطرح میکنیم که دید شما نسبت به همه چیز را تغییر میدهد. اول، هر کاری را قبل از اینکه خیلی «بزرگ» شوند، تحسین کنید. هیچ موفقیتی یک شبه به دست نیامده است.migna.ir مردم یک بوکسور را میبینند که ۲ دقیقه وارد رینگ میشود، و آخر روز ۵۰۰،۰۰۰ دلار دستمزد میگیرد. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار! هیچ کس نیست که این را نخواهد. اما این واقعاً ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار نبوده است. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای سالها و سالها تمرین کردن، عرق ریختن، خون ریختن، کتک خوردن، کبود شدن، درد کشیدن، سردرگم بودن درمورد اینکه آیا این کار واقعاً به دردتان میخورد ، آیا ارزشش را دارد، سالها اشک ریختن، افسردگی، شک، ترس، زود بیدار شدن، دویدن، نخوردن چیزهایی که دوست دارید، تحمل فشارهای زیاد، شنیدن کُریهای حریفان، جراحی زخمها و آسیبها، هزینه کردن برای مربی، احساس تهوع در اتاق رختکن، انتظار شروع مسابقه، انتظارات طرفداران و فشاری که روی شما وارد میکند، ترس از حریف که قصد صدمه زدن به شما را دارد و خیلی خیلی چیزهای دیگر. بله، در ظاهر به نظر میرسد که موفقیت هر فردی فوری به دست آمده است، اما بهندرت اینطور است. کمی به آن فکر کنید.
مسیری که آنها را به آنجا رسانده است را تحسین کنید. خود همین به تنهایی کمی از نیش حسادتتان را کمتر میکند. این اولین راهکار بود، تحسین روند و مسیر کار فرد موفق.
دومین چیزی که طبیعتاً به دنبال آن میآید؟
بگذارید این روند کار به شما انگیزه دهد. تا جاییکه میتوانید سعی کنید از آن درس بگیرید. بگذارید آن مسیر موفقیت به شما انگیزه دهد نظم بیشتری به کارهایتان بدهید.
حالا آن روش بزرگ! شاید خیلی از شما صفحه را پایین آوردهاید که فقط آن روش بزرگ را بخوانید، اما اگر اینکار را کردهاید و الان مشغول خواندن این جملات هستید، دوباره به بالای صفحه برگردید و مطلب را به ترتیب خوانده و دنبال کنید. ما هیچ جملهای درمورد آن روش بزرگ را مشخص ننوشتهایم، یعنی نه زیرش خط کشیدهایم نه رنگ آن را تغییر دادهایم که چشم شما را نگیرد. فقط اگر خط به خط مطلب را دنبال کنید به آن میرسید. خوب.
حالا برسیم به آن راهکار بزرگ. یک چیزی که واقعاً باید بفهمید این است که موفقیت آنها چیزی از سهم شما از آن کیک کم نمیکند. درواقع کیکی وجود ندارد. ما از کیک بعنوان استعاره استفاده کردیم تا بفهمید که طرزفکر اشتباهتان کجا بوده است. ما همیشه فکر میکنیم مردم به فلان چیز و بهمان چیز میرسند اما ما هیچوقت نمیرسیم. وقتی کسی به چیزی میرسد، از چیزهایی که ما میتوانیم به آن برسیم کم نمیکند. کمی به آن فکر کنید. ما به این دلیل زود حسادت میکنیم که احساس میکنیم وقتی کسی به چیزی میرسد دیگر ما نمیتوانیم به آن برسیم. انگار آن چیز را از ما میگیرند و دور میکنند. این طرزفکر آگاهانه نیست. یک مثال کلاسیک میزنیم. آرش علاقه زیادی به سارا دارد. آنها کمی با هم معاشرت کردند اما هیچ چیز جدی بینشان اتفاق نیفتاد. آرش نمیخواست وارد اقدام جدی شود. در این میان، سارا یک نفر را پیدا میکند و با او ازدواج میکند. واکنش کلاسیک آرش؟ حسادت، دشمنی، خشم به شوهر سارا، و به دنبال آن افسوس خوردن برای اینکه باید زودتر وارد عمل میشد و تکانی به خود میداد و اینکه دیگر هیچوقت با کسی مثل سارا برخورد نخواهد کرد.
اجازه بدهید سوال بپرسیم. تصور کنید به اندازه یک وان حمام پاپکُرن در سینما به شما میدهند. بله، میدانم کمی غیرواقعی است اما کمی تحمل کنید. واقعاً دوست دارید آن پاپکرن را مزه کنید به همین دلیل یکی از آنها را از وان با دستتان برمیدارید، به سمت دهانتان میآورید و بعد تصادفاً از دستتان میافتد روی زمین. آیا خودتان را به زمین میاندازید و شروع میکنید به گریه کردن؟ یا دستتان را دراز میکنید تا یک پاپکرن دیگر از وان بردارید؟
مشخص است که منظورمان این نیست که سارا یک تکه پاپکرن است. مطمئنیم که متوجه منظورمان شدهاید. محدود بود فکرمان باعث میشود وقتی چیزی را از دست میدهیم، آسیبپذیرتر شویم.
باید ذهنمان را تا جایی گسترده کنیم که بفهمیم دستاوردها و موفقیتهای دیگران مساوی با شکست ما نیست.میگنا دات آی آر.«پاپکرن»های زیاد دیگری بیرون برای ما وجود دارد و وقتی این را بدانیم ناراحت نخواهیم شد.
دیگر آنقدر به آن موفقیتها فکر نمیکنیم، دوباره و دوباره آن را در ذهنمان باز نمیکنیم و اینطور فکر نمیکنیم که انگار چیزی را از دست دادهایم.
از آن میگذریم چون میدانیم فرصتهای زیادی برای ما وجود دارد. فقط باید مسیری که آنها را به آنجا رسانده تحسین کنیم، اجازه بدهیم آن مسیر به ما انگیزه دهد و بدانیم که فرصتهایی بیشتر از حد کافی برای ما وجود دارد. وقتی اینها را بدانیم، وقتی خبر موفقیت کسی را بشنوید، واقعاً خوشحال خواهید شد.
این حس شادی از ته دل برای دیگران بسیار لذتبخش است. در کنار آن برای خودتان هم خوشحال میشوید زیرا آنها فرصتهای «ممکنی» که در اختیار شما هم هست را نشانتان دادهاند.
کاملاً روشن است که کارمندان باید به خوبی بدانند که شغلشان نیازمند چه توانایی است، نقش آنها چیست، چه وظایفی دارند، و از چه میزان قدرتی برخوردار هستند. زمانیکه فردی نداند چه کاری باید انجام دهد، نمی توان از او توقع داشت وظایفی که به او محول می شود را به درستی انجام داده و از عهده ی آنها برآید. با این وجود یکی دیگر از بخش های مهمی که معمولاً نسبت به آن بی توجهی می شود این است که وظیفه دیگران چیست. چرا این مسئله دارای اهمیت زیادی است؟
من اخیراً دوره ای را مربوط به خدمات پس از فروش و نحوه برخورد با مشتری های عصبانی در یک سازمان خیلی بزرگ گذراندم. مسئله ای که اکثر کارمندان ادعا می کردند که برایشان پیش می آمده، برخورد با مشتری های عصبانی بوده. به عنوان مثال مشتری با کمپانی تماس می گیرد تا در مورد مشکلی که برایش بوجود آمده اطلاعاتی کسب کند. شخصی که تلفن را جواب می دهد اطلاعات کافی ندارد، به همین دلیل مجبور می شود تماس را به بخش دیگری انتقال دهد، در این قسمت هم ممکن است یا نتوانند مشکل مشتری را برطرف کنند یا کسی پاسخگو نبوده و مشتری مجبور می شود پیغام بگذارد. معمولاً تحت چنین شرایطی مشتری عصبی می شود و مجدداً با نفر اول تماس گرفته و شروع می کند به داد و فریاد زدن.
این اتفاق چگونه شکل می گیرد؟ آیا کارمندان متوجه مشکل نمی شوند؟ و یا نمی خواهند خودشان را به زحمت بیندازند؟ هیچ کدام. فقط می توان گفت که آنها اطلاعات کافی در اختیار ندارند تا بتوانند سرویس خوبی به مشتری ارائه دهند؛ و نتیجه چه می شود؟ اول مشتری عصبانی می شود؛ و دوم هم باقی ماندن ناامیدی و افسردگی برای کارکنانی که وارد این بحث شده اند؛ و سوم ناکارآمد جلوه کردن کل سازمان که روی تمام موارد جانبی دیگر تاثیر می گذارد.
مشکل اصلی اینجاست که ما عادت نکردیم کارمندان خود را با "تصویر بزرگتر" آشنا کنیم. در مورد مثال فوق تصویر بزرگتر مربوط می شود به کارهایی که دیگران می توانند انجام دهند، توانایی های آنها، و ارتباط مشاغل دیگر با کاری که خودشان انجام میدهند. پیش از آنکه بخواهیم توضیحات بیشتری ارائه کنیم، توجه شما را به مطلب ذیل جلب می نماییم:
به ندرت اتفاق می افتد که کارهای یک کارمند، مستقل از کارهایی باشد که دیگران در همان محیط انجام می دهند. این روزها انجام دادن کارهای مختلف قدری پیچیده تر شده است. زمانی که کاری با موفقیت به پایان می رسد حتماً افراد متعددی در به ثمر رساندن آن نقش داشته اند. این روزها کار تیمی از اهمیت بالایی برخوردار شده است. حال حتی اگر بخواهیم مبحث خدمات پس از فروش را هم کنار بگذاریم، باز هم به این نتیجه می رسیم که محیط های کاری که در آنها کارمندان ابتدا متوجه کاری که خودشان انجام می دهند هستند، و در وهله ی بعدی ارزش کاری که دیگران انجام میدهند را می دانند، موفق تر و پویا تر عمل می کنند. درست مانند تکه های یک پازل که باید قابلیت گنجانده شدن در کنار یکدیگر را داشته باشند.
کمک به افراد به منظور درک بهتر پازل بزرگتر
به کارمندان جدید باید آموزش هایی در مورد کاری که قرار است انجام دهند داده شود، اما این آموزش های ابتدایی به همین نقطه ختم نمی شوند. باید اطلاعاتی در مورد کارهایی که سایر افراد در تشکیلات انجام می دهند نیز به آنها داده شود. باید به خوبی آموزش ببینند که وقتی به مشکلی برخورد می کنند باید آن را با چه کسی در میان بگذارند و چگونه کمک بگیرند. باید بدانند که چه کسی توانایی و قدرت تصمیم گیری در مورد مسائل مختلف را دارد. و چه کسی مهارت هایی که آنها نیازمند دانستن آن هستند را در اختیار دارد. این مسئله خیلی مهم تر از آن است که در همان جلسه اول دستشویی را به او نشان دهید.
کشش طبیعی: مهمترین انگیزه توجه به جنس مخالف، کششی است سالم و غریزی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است. در مقالههایی که در شمارههای قبل سپیده دانایی نوشتهایم، یادآور شدهایم که سیمای دوستی با جنس مخالف در سه دورة تحولی: تولد تا 6 سالگی، 7 تا 12سالگی و نوجوانی و بعد از آن، با هم تفاوت دارند. از سن 13 سالگی، همزمان با افزایش ترشحات غدد درونریز، رشد ابعاد جسمی و پدیدار شدن ویژگیهای اولیه و ثانوی جنسی، توجه به محرکهای جنسی و جنس مخالف در نوجوان بیدار میشود و به مرور شدت میگیرد.
فراهم بودن زمینه دوستی: چون دختران و پسران زیادی یا با هم در یک رشته درس میخوانند و یا در یک دانشگاه کنار هم هستند، فرصت زیادی برای تماس با یکدیگر پیدا میکنند.
آزادی برای برقراری ارتبــــــــاط: دانشجویان چه در شهر خود درس بخوانند، چه در شهری دیگر، مانند دوره دبیرستان در معرض نظارت و مراقبت شدید والدین و بزرگترهای خود نیستند. از این رو، راحتتر و بدون واهمه میتوانند اقدام به دوستی با جنس مخالف کنند.
استقلالطلبی: عدهای از جوانان که فکر میکنند قبل از دانشگاه استقلال و آزادی عمل نداشتهاند، بیش از دیگران حریصاند که استقلالطلبی خود و رهـــــا شدن از محدودیتهـــای خانوادگـــی را با گرفتن دوســـت دختر یا پسر برآورده سازند.
شـــرایط روحــی: روانرنجوری ناشی از مشــــــکلات زندگی قبلی، یا اضطــــراب و احسـاس تنهایی در زندگی جدید، بعضی را وا میدارد که برای به دست آوردن آرامش خود به سوی رابطه با جنس مخالف کشیده شوند؛ رابطهای که ثابت شده در مراحل اول دوستی، به راستی منبعی شادیآور و تسکیندهنده است.
فشار گروه همسال: نوجوان و جوان، از دوستان همسال خود بسیار تأثیر میپذیرد. از این رو اگر در دانشگاه و کلاس و یا در جمع دوستان خوابگاهی، چند نفری او را تشویق به برقراری رابطه با جنس مخالف کنند و بهخصوص اگر با توجیهات روشنفکرنمایی و تجددمآبی، نداشتن این نوع دوستیها را نشانه عقبماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازهماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازهوارد نمیتواند در برابر اصرارها و ریشخندهای آنان تاب بیاورد.
آمادگیهای پیشین: با آنکه گفتیم بیشتر سال اولیها در گذشته نزدیک، دانشآموزان تلاشگری بودهاند که با مراقبت والدین خود، فقط درس میخواندهاند و جز شرکت در کلاسهای گوناگون رسمی و غیررسمی، سرگرمی دیگری نداشتهاند، اما متأسفانه برخی از دانشجویان بزرگتر و درگیر رابطه با جنس مخالف، گزارش دادهاند که حدود 40درصد آنها از دوران دبیرستان و حتی دوران راهنمایی دوستی با جنس مخالف را شروع کردهاند و به این کار آگاهی کامل دارند! اینان آزمندتر از دیگران، همچون مصرفکنندگان مواد مخدر، ناآرامی و نیاز برانگیخته شده خود را با دوست گرفتنهای متعدد، آنهم در یک زمان! رفع میکنند.
عصر کنونی معمولاً میان نیازهای جنسی و عاطفی تمایز قائل می شود. این امر در حالی است که در زمان های گذشته و در فرهنگ های دیگر معمولاً آمیزش و معاشقه ارتباط تنگاتنگی با معنویات برقرار می کردند. امیدوارم انسان های زیادی با خواندن این مقاله بتوانند از نو، ارتباط معنویات با روابط جنسی را درک کنند.
به عقیده من، عشق، معنویت و یکی شدن، جزء مسائلی هستند که در هر رابطه جنسی وجود دارند. انسان ها در طول زندگی خود روابط جنسی متفاوتی را تجربه میکنند، اما تنها در صورتی که رابطه آنها متضمن اتحاد، مکالمه، و صداقت باشد، قادر می شوند، یک رابطه سالم برقرار کنند و نیازهای معنوی خود را مرتفع سازند.
بدون توجه به اینکه "سیاست های صحیح" جامعه چه چیزی را به شما دیکته میکنند، اگر بتوانید چنین ارزش هایی را تجربه کنید، به طور حتم در روابط جنسی خود به میزان مناسبی از رضایت دست پیدا خواهید کرد. نمی توان گفت که یک رابطه بهتر از رابطه دیگر است؛ تصمیم گیری به منظور برقراری رابطه جنسی، یک حق انتخاب است که زمانیکه به مرحله اجرا برسد، پاسخگویی و احساس مسئولیت نیز همزمان با آن معنا پیدا می کند. باید دیدگاههای خود را از نو طوری پایه ریزی کنید که هر کاری که انجام می دهید، از جمله سکس، شانسی برای رسیدن به رشد معنوی و اتصال و پیوندهای محکم تر باشد.
تا به حال فکر کردید چرا برخی زوجین نمیتوانند بر سر مسائل مختلف و اختلافات خود به نتیجه برسند یا سازگار شوند؟ گاه شدت رودررویی به حدی است که به نظر میرسد رسیدن به هر گونه مصالحه برای آنها دشوار باشد.
پا بر زمین میکوبند و در دفاع از نقطه نظراتشون سماجت میکنند. هر کدام نظر خود را صحیح میدانند و توجهیات طرف مقابل را غیر منطقی و بی اساس می دانند و متوجه نیستند که ممکن است خواستههای طرف مقابل به جا و بر حق باشد.
اغلب اوقات زوجها اگر بتوانند با چشمانداز همسرشان نگاه کنند و به دلیل منطقی همسرشان توجه کنند به این نتیجه میرسند که حق با اوست.
در هنگام اختلافات بهتر است از دلیل موضعگیری طرف مقابل مطلع شوید و راه حلهای مفید پیدا کنید. هر حادثه را تعریف کنید نوع اختلاف را مشخص کنید در صدد یافتن راه حل برآیید و راه حل مناسبتر را انتخاب کنید.
تغییر رفتار، حوزه ای از روانشناسی است که به تحلیل و تغییر رفتار آدمی می پردازد و هدف آن تغییر افراط یا نارسایی در رفتار و بازگرداندن آن به حالت اعتدال و بهنجار است. افراط در رفتار ، رفتار نا مطلوبی است که فرد در صدد کاهش فراوانی ، تداوم و شدت آن است؛ مثل سیگار کشیدن ، سر پیچی، پرخاشگری و دروغ گفتن ؛ و نارسایی در رفتار ، رفتاری است که فرد در صدد افزایش فراوانی، تداوم و شدت آن است مانند تمرین و مطالعه ، بهبود رفتارهای اجتماعی و بهبود مهارت های شغلی .
سازمانها از مجموعه روابط و رفتارهای خاص انسانها تشکیل می شوند. رفتار کارکنان، تابع نقشها و انتظارات برآمده از شغل آنها است. آموزش های شغلی از رسمی ترین شیوه های ایجاد و تغییر رفتار در سازمان به شمار می روند. توجه کردن، میدان دادن، بی اعتنایی ، تشویق و تقدیر، پاداش، رشد و ارتقاء و همچنین تنبیه و برکناری، از روشهای مورد استفاده و موثر بر تغییر رفتار کارکنان می باشند. مدیران سازمانها در انتخاب و استفاده از هر یک از این روشها آزاد هستند؛ اما اتخاذ تصمیم صحیح منوط به داشتن آگاهی از چگونگی وکیفیت تأثیر و نحوه کاربرد هریک از آنها می باشد.
ادامه مطلب ...با کودکان به زبانهای گوناگون می توان حرف زد: زبان قصه، زبان شعر، زبان متل و ..... اما بهترین و گویاترین زبانی که همه کودکان در سنین گوناگون و با بهره های هوشی متفاوت می توانند آن را درک کنند، زبان بازی است. بازی ، جوهر زندگی و پنجره ای به دنیای کودک است. در بازی، کودکان استقلال دارند، نظر می دهند و مشکلات خویش را حل می کنند. بازی، موثرترین و پرمعناترین راه یاد گیری کودکان است. هنگام بازی، کودک فکر می کند، برنامه ریزی می کند، راه های تازه ای می یابد، تجربه می کند، پرورش فکری، عاطفی، جسمی و اجتماعی می یابد و ...
ادامه مطلب ...در بحث تجویز تماشای فیلمهای جنسی برای زوجینی که یکی از همسران یا هر دو به سردمزاجی و بیمیلی جنسی مبتلا هستند...
دیدگاههای متفاوتی وجود دارد اما از نظر اینجانب، تماشای فیلمهایی که با تصاویر جنسی همراهند، ممکن است در برخی موارد خاص در کوتاهمدت موجب تحریک جنسی شود اما در درازمدت به عللی که به آن اشاره میکنم به از هم گسیختگی روابط زناشویی میانجامد:
• کاهش اعتماد به نفس: تماشای فیلمهای جنسی با توجه به رفتارهای اغراقآمیز بازیگران کمکم باعث میشود زوجین درباره طبیعیبودن عملکرد جنسی خود دچار تردید شوند و خود را بسیار ضعیفتر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشویی بیش از گذشته فاصله بگیرند.
• مقایسه منفی: جذابیتهای اغراقآمیز و تصنعی چنین فیلمهایی گاهی باعث میشود جذابیتهای همسر، کمرنگ شده و با تشدید بیمیلی جنسی همسر، میزان فعالیت جنسی زوجین از مقدار فعلی نیز کمتر شود.
• تقلید: برخی رفتارهای بازیگران این فیلمها با وجود جذابیتهای بصری، گاه بسیار دردناک و آسیبزننده است و زوجین ناآگاه که سعی در تقلید از آن دارند، موجب بیرغبتی همسر به روابط زناشویی میشود.
پیش از اینکه دلخوری خود را با همسرتان در میان بگذارید، ابتدا عین آن را روی کاغذ بنویسید. به این ترتیب سهم خود را در پیشامد بهتر خواهید دید.
معمولا کسانی از یکدیگر میرنجند که از هم توقع داشته باشند و کسانی از هم توقع دارند که یکدیگر را دوست داشته باشند بنابراین زن و شوهری که ازدواج آنها بر اساس مهر و محبت بنا شده است، حق دارند بیش از دیگران از هم برنجند. بدیهی است که رنجش، طبیعی است اما باید مراقب باشیم رنجش خود را از همسرمان پنهان نکنیم زیرا رنجهای کوچک و جزئی به تدریج در روح و روان انباشته میشود، بهطوری که جرقهای میتواند، این خشم بیپایان را شعلهور کند.
در حال حاضر اعتیاد جنسی و پورنوگرافی بیمار گونه، رو به افزایش است و
نیاز به توجه اساسی دارد بدین جهت که در تمام
دنیا پنهانی ترین پدیده اجبار گونه اعتیاد جنسی است و مراجعه برای درمان
این مشکل بسیار کم است زیرا بسیاری از افراد به شدت احساس شرم کرده و برای
حضور در برنامه های درمانی حاضر نمیشوند.
تحقیقات انجام شده در بین مراجعان نشان میدهد که مردان ۴ برابر زنان با این
مشکل مواجه هستند و به نظر می رسد مسائل اجتمائی باعث عدم مراجعه خانم ها
برای درمان میشود.
دانشمندان معتقدند بسیاری از انسان ها موفق و پیروز متولد شده اند و عوامل محیطی تاثیر چندانی بر شیوه زندگی آنها نداشته اند. این نظریه جدید با مطالعات پیشین که معتقد بودند اعتماد به نفس خصیصه ای است که تحت تاثیر محیط می باشد، کاملا در تضاد است.
متخصصان روانپزشکی اکنون بر این باورند که موفقیت در مراحل سخت زندگی شاید خصوصیتی است که انسان ها با آن زاده می شوند. به عقیده محققان، کودکانی که به توانایی های خود اعتقاد و اعتماد بسیار بالایی دارند، معمولا در مدرسه عملکرد بهتری از خود نشان می دهند، حتی درصورتی که از بهره هوشی پایین تری برخوردار باشند.
متخصصان موسسه روانپزشکی کالج لندن اظهار داشتند که اغلب افراد معتقدند که اعتماد به نفس پدیده ای تحت تاثیر محیط است، اما مطالعات جدید نشان می دهند این خصوصیت تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر ژنتیک قرار داشته و در مدرسه یا دیگر مراکز عمومی بروز پیدا می کند.
تحقیقات انجام شده در این موسسه نشان داد اعتقاد و اعتماد کودکان به توانایی های خود اساس ژنتیکی دارد. طی این تحقیقات از 3700 دو قلو برای اندازه گیری توانایی های آنها در برخی از فعالیت های مربوط به مدرسه سوالاتی پرسیده شد. با استفاده از دوقلوهای همسان و نا همسان 7 تا 10 ساله و بررسی پاسخ های آنها، دانشمندان می توانستند میزان تاثیرات ژنتیکی و محیط را از یکدیگر تشخیص دهند.
ادامه مطلب ...
بسیاری از افراد در سرتاسر جهان هستند که همین الان مشغول انجام کارهای مفیدند. اگر بخواهید شما هم می توانید یکی از آنها باشید. اولین قدم این است که این دروغ ها را به خودتان نگویید.
ادامه مطلب ...
ازدواج یک مفهوم فرهنگی است که دلایل آن می تواند رها شدن از تنهایی، نیاز جنسی، فرار از خانواده، رفع نیازهای مادی و رسیدن به آرزوهایی که از بچگی در ذهن فرد قرار دارد باشد، اما اگر دلیل ازدواج چیزی غیر از رسیدن به آرامش باشد، ازدواج پایدار نخواهد بود؛ چراکه به زودی دلیلی که ازدواج بر مبنای آن شکل گرفته است، مرتفع خواهد شد.
اگر از ناکامی شما در عشق مدت هاست که می گذرد، به احتمال زیاد همچنان دچار احساسات و هیجانات منفی هستید، البته نه به شدت روزهای اول. گاهی ساعت ها به معشوق خود فکر می کنید و هر از چندگاهی وجودتان پر از اندوه می شود، خاطرات گذشته تازه می شوند و ناامیدی دوباره به جانتان می افتد، در این شرایط کارهای زیر در سازگاری به شما می تواند تا حدودی کمک کننده باشد.
یکی از مهمترین ملاک های الزامی برای همسر گزینی، نرمخویی و برخورداری از روحیه ی انعطافپذیری است. داشتن چنین روحیهای تضمین کننده ی تداوم و بقای زندگی زناشویی به شمار آمده و چنانچه دختر و پسر دارای چنین صفت ارزشمندی نباشند، در ماههای آغاز زندگی مشترک با مشکلات بسیاری روبهرو شده و توان ادامه ی زندگی را از دست خواهند داد.
منعطف در برابر همسرم
اساس خانواده برای رسیدن به آرامش است، بنابراین زن و مرد باید یکدیگر را یاری کنند تا در خانواده معنا و آرامش حکمفرما شود و بتوانند در سایهی این آرامش به کمال خود برسند.
در زندگی مشترک اگر یکی از طرفین تندخو و پرخاشگر باشد، دیگری میتواند با صبر و حوصله او را تغییر داده و با درایت ارتباط صمیمی و لطیف میان خود و همسرش برقرار نماید. ولی گاهی هیچکدام از طرفین از خود نرمخویی و انعطافپذیری نشان نمیدهند و بر نظر عمل و خود اصرار دارند که این شرایط، آرامش زندگی را به هم میزند و هر یک از طرفین انتظار دارد که دیگری کوتاه بیاید. نرمخویی به معنای بیتفاوتی نیست و انعطافپذیری با اصرار و لجاجت غیرمنطقی فرق دارد. فردی که بتواند در شرایط سخت زندگی خویشتنداری و انعطاف از خود نشان دهد، محیطی آرام همراه با صلح و دوستی را در خانواده به وجود میآورد که رفتارش بازتاب منفی نداشته باشد و دیگران را به طرف خود جذب میکند. همسران انعطافپذیر دارای عزتنفس بالا هستند و در روابط خود در زندگی مشترک و حتی زندگی جمعی خود موفقترند، چون یاد گرفتهاند در برابر مسائل متضاد و خلاف انتظارشان چگونه برخورد کنند. همین منعطف بودنشان در تعاملات باعث نرمی و آرامش در رفتارشان میگردد و افرادی آرام وخونسرد دیده میشوند و دیگران از معاشرت با آنها لذت میبرند.
برای مثال، مردی ساکت وکم حرف را تصور کنید ، که همیشه تنها بوده است. وقتی در میان گروهی بوده، همیشه مصمم و آرام به سخنان دیگران گوش می داده؛ اما جرئت و اعتماد به نفس نداشته است که عقیده خود را ابراز دارد.حال او با فردی ازدواج می کند که طبیعت آسانگیر این مرد را دوست دارد وبه او می گوید هروقت با اوست احساس آرامش خاطر وراحتی بیشتر دارد ومی تواند در کنار او هیجان وعصبی بودن خود را کنترل کند اینجاست که این مرد خواهد گفت برای نخستین بار در عمرم درباره شخصیتم احساس خوبی دارم.
اکثر مردانی که با آنان روبرو می شویم ، چه مجرد و چه متأهل، قبول دارند که زنان استثنایی و فوق العاده که آنان را قادر ساخته اند تا احساس قدرت بیشتر، توانایی بیشتر، هوش بیشتر، قدرت عاطفی بیشتر یا آگاهی و دانش بیشترداشته باشند ، بیش از دیگران مجذوبشان کرده اند ؛ احساسی که پیش از ورود آن زن به زندگی شان نداشته اند.
بسیاری از افراد در دوران آشنایی و حتی نامزدی به خصوص اوقاتی که با فرد مقابل دچار مشکل و عدم تفاهم می شوند به سراغ سوالهای بی جوابی چون آیا تصمیم من برای ازدواج با این فرد درست بوده است؟ آیا او می تواند مرا خوشبخت کند؟ من چقدر با او خوشبخت خواهم بود؟ آیا ما در زندگی آینده مان موفق خواهیم بود؟ و... می روند و خود را در سرابی بزرگ تک و تنها می بینند.
درحالیکه راههای بسیاری برای ارزیابی رابطه شان با فرد مقابل و آینده زندگی مشترکشان وجود دارد و آنها از این راهکارها غلفلند. یکی از این راهها فرمول بسیار جالبی است که ویلیام گلسر و کارلین گلسر برای پیش بینی میزان موفقیت افراد در ازدواجشان طراحی نمودند. اصل و اساس فرمول آنها بر پایه این فرض مهم استوار است که « ازدواج هایی بیشترین دوام را دارند که در آن زن و مرد بیشترین شباهت را به هم داشته باشند».
گلسرها در این فرمول ابتدا به پنج دسته از نیازهای اصلی انسانها که شامل بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح می باشند اشاره می کنند و متقدند هر کدام از این موارد را می توان در هر فرد براساس نمره دادن به وی از شماره 1 تا 5 سنجید. نیمرخ حاصل از این ارزیابیها از هر فرد و مقایسه این ارزیابی ها با فرد مقابل، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها می باشد.