آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

مهم ترین باورهای مخرب درباره ازدواج

مهم ترین باورهای مخرب درباره ازدواج

باورهایی درباره ازدواج وجود دارد که در طولانی مدت رابطه را به ورطه نابودی می کشاند. نکات زیر کمک می کند تا در زندگی مشترک تان از این اشتباهات پرهیز کنید.

 

حریم خصوصی تان را حفظ کنید
زن و مرد هنگامی که با یکدیگر پیمان زناشویی می بندد، به هم قول می دهند در تمام لحظات زندگی در کنار یکدیگر باشند ، ولی این به معنای ساختن قفس برای یکدیگر نیست پس بهتر است اجازه دهیم اندکی فردیت برای همسرمان باقی بماند. بارها دیده شده است که زوجها بر سر این موضوع،  ارتباط شان تخریب شده است، به این دلیل که می خواهند همه کارها را با حضور یکدیگر انجام دهند و ذره ای فضای خصوصی برای یکدیگر قائل نیستند. 

ادامه مطلب ...

آسیب های روانی اینترنت

جهان از ریزترین ذراتش که تا به حال بشر توان دیدن آن را یافته تا دورترین کهکشان ها، نمونه بارزی از حرکت و پویایی است. پویایی نیاز به خلاقیت دارد. روزگاری پدران ما این خلاقیت را در رادیوهای ترانزیستوری شاهد بودند و امروز ما در دنیای دیجیتال. شاید هم فردا فرزندان ما در دنیای پرتوهای عجیب و غریب.

آنچه موجب تمایز میان عصر حاضر با سایر برگ های تاریخ زندگی بشر گردیده، فن آوری و تبادل اطلاعات می باشد و دنیای دیجیتال توان تبادل اطلاعات را بسیار افزایش داده است.

ادامه مطلب ...

خـــدا

 زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟

داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.

سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟

زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .


هنوز سخن زن تمام نشده بود که ...

ادامه مطلب ...

نشانه های احساس حقارت

وقتی علائم افرادی که احساس حقارت دارند را می خوانید ، دستتان می آید کسی که به اصطلاح خودش را می گیرد، دقیقاً می خواهد احساس خود کم بینی اش را بپوشاند. خواندن این نشانه ها در شناخت احساس حقارت خودتان و دیگران بیشتر به شما کمک می کنند.

1-  بی احترامی به دیگران

آدم هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند ، به دیگران هم احترام نمی گذارند ، آنها فکر می کنند چون خودشان، خودشان را قبول ندارند ، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت. آنها کوچک ترین مشکل دیگران را چنان به رخ شان می کشند که آنها تحقیر شوند.

2- دهن بینی

 همان قدر که آدم های دارای عزت نفس بالا خودمختار هستند ، برعکس، آدم های خودکم بین با کوچک ترین توصیه دیگران، یک دفعه مسیر زندگی شان را عوض می کنند. کافی است که به این آدم ها بگویی لباس شان زشت است، دیگر عمراً فراد آن لباس را تنشان ببینید. اگر دقت کنید ، می بینید که احساس حقارت، یا خودش را با انتقاد ناپذیری شدید نشان می دهد یا انتقاد پذیری شدید!

3- انزوا

کسانی که احساس حقارت دارند ، فکر می کنند دیگران هم مثل خودشان، آنها را غیرجذاب، خنگ و خسته کننده می دانند. به همین خاطر سعی می کنند تا جایی که می شود ، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی شان مشخص نشود.

رقابت گریزی آدم های خود کم بین با اینکه دلشان می خواهد همیشه برنده شوند ، سعی می کنند تا جایی که می توانند وارد هیچ رقابتی نشوند. آنها خودشان فکر می کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است!

4- انتقادناپذیری

 یکی از علت هایی که آدم ها انتقاد پذیر نیستند ، همین است که آنها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده ای را دشمنی تلقی می کنند. خودکم بین ها دوست ندارند کسی ناتوانی های آنها را گوشزد کند.

5- توهم توطئه

 کسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند ، فکر ی کنند که همیشه دشمن های فرضی ای نشسته اند در فکر دسیسه تا آنها را از هر جایی که هستند پایین بکشند. در واقع این آدم ها این جوری خودشان به عوامل بیرونی نسبت دهند تا حقارت خودشان. البته توهم توطئه در شکل شدیدش یک بیماری روانی است و باید درمان شود.

عشق وزندگی

زن نمی دانست که چه بکند؛ خلق و خوی شوهرش از این رو به
آن رو شده بود قبل از این می گفت و می خندید، داخل خانه با بچه ها
خوش و بش می کرد اما چه اتفاقی افتاده بود که چند ماهی با کوچکترین
مسئله عصبانی می شود و سر دیگران داد و فریاد می کند؟ آن مرد
مهربان و بذله گو الآن به آدمی ترسناک و عصبی مزاج تبدیل شده است.
زن نمی دانست که چه بکند؛ خلق و خوی شوهرش از این رو به
آن رو شده بود قبل از این می گفت و می خندید، داخل خانه با بچه ها
خوش و بش می کرد اما چه اتفاقی افتاده بود که چند ماهی با کوچکترین
مسئله عصبانی می شود و سر دیگران داد و فریاد می کند؟ آن مرد
مهربان و بذله گو الآن به آدمی ترسناک و عصبی مزاج تبدیل شده است.
زن هر چه که به ذهنش می رسید و هر راهی را که می دانست رفت اما
دریغ از اینکه چیزی عوض شود. روزی به ذهنش رسید به نزد راهبی که در
کوهستان زندگی می کند برود تا معجونی بگیرد و به خورد شوهرش دهد،
شاید چاره ای شود ! از اینرو بود که زن راه سخت و دشوار کوهستان را
پیش گرفت و بعد از ساعتها عبور از مسیرهای سخت، خود را به کلبه ی
راهب رساند، قصه ی خودش را به او گفت و در انتظار نشست که ببیند چه
معجونی را برایش می سازد
راهب نگاهی به زن کرد و گفت : چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل
ببر کوهستان است !!! … ببر کوهستان ؟! … آن حیوان وحشی؟ !! راهب در
پاسخ گفت بله هر وقت تار مویی از سبیل ببر کوهستان را آوردی چیزی
برایت می سازم که شوهرت را درمان کند. و زن در حالتی از امید و یاس
به خانه برگشت. نیمه شب از خواب برخاست. غذایی را که آماده کرده
بود، برداشت و روانه ی کوهستان شد آن شب خود را به نزدیکی غاری
رساند که ببر در آن زندگی می کرد از شدت ترس بدنش می لرزید اما
مقاومت کرد. آن شب ببر بیرون نیامد. چندین شب دیگر این عمل را
تکرار کرد هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد تا آنکه یک شب ببر
وحشی کوهستان غرش کنان از غار بیرون آمد اما فقط ایستاد و به اطراف
نگاهی کرد.

باز هم زن شبهای متوالی رفت و رفت … هر شبی که می گذشت آن ببر و زن
چند گام به هم نزدیکتر می شدند. این مسئله چهار ماه طول کشید تا
اینکه در یکی از آن شبها، ببر که دیگر خیلی نزدیک شده بود و بوی
غذا به مشامش می خورد، آرام آرام نزدیکتر شد و شروع به غذا خوردن
کرد … زن خیلی خوشحال شد. چندین ماه دیگر اینگونه گذشت. طوری شده
بود که ببر بر سر راه می ایستاد و منتظر آن زن می ماند زن نیز هر
گاه به ببر می رسید در حالی که سر او را نوازش می کرد به ملایمت به
او غذا می داد، هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی، ترس
و وحشتی در میان نبود و هر شب آن زن با طی راه سخت و دشوار کوهستان
برای ببر غذا می برد و در حالی که سر او را در دامن خود می گذاشت،
دست نوازش بر مویش می کشید چند ماه دیگر نیز اینگونه گذشت تا آنکه
شبی زن به ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند و روانه ی خانه اش شد


صبح که شد، شادمان به کوهستان نزد آن راهب رفت تار موی سبیل ببر را
مقابل او گذاشت و در انتظار نشست. فکر می کنید آن راهب چه کرد ؟
نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در
کنارش شعله ور بود !! زن، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش
داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید !! راهب با خونسردی رو
به زن کرد و گفت : ” مرد تو از آن ببر کوهستان، بدتر نیست، توئی که
توانستی با صبر و حوصله، عشق و محبت خودت را نثار حیوان کوهستان
کنی و آن ببر را رام خودت سازی، در وجود تو نیرویی است که گواهی می
دهد توان مهار خشم شوهرت را نیز داری، پس محبت و عشق را به او ببخش
و با حوصله و مدارا خشم و عصبانیت را از او دور ساز.

ادامه مطلب ...

نمره صفر این دانش آموز پس از اعتراض بیست شد


پاسخ های جالب این دانش آموز باعث شد تا نمره صفر نگیرد. سوال ها و جوابها را بخوانید.

  • درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

در آخرین جنگش

  • اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضا شد؟

در پایین صفحه

  • چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون آن که ترک بردارد؟

زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد

  • علت اصلی طلاق چیست؟
ادامه مطلب ...

چقدر خنده داره

چقدر خنده داره

که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست.

 

ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!

چقدر خنده داره

که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه

 

اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!  

ادامه مطلب ...

دنیا

دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.


انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.

ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

اگر شاد بودی، آهسته بخند تا غم ناراحت نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

اگر روزی خیانت دیدی، بدان که قیمتت بالاست.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

از دشمن خود یکبار بترس و از دوست خود هزاربار.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلم هایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست. هیچ چیز به اندازه خودپسندی زن ها بنیان خانواده را نابود نکرده است.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

مردمان روی زمین استوار، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان می دهد، شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.

ادامه مطلب ...

سخنان زیبا از مادر ترزا

یکی از بزرگترین بیماری ها این است که برای هیچ کس ، کسی نباشی. 

 صلح از یک لبخند شروع می شود.  

هر کجا که می روی عشق را پخش کن. اجازه نده کسی به پیشت بیاد بدون اینکه خوشحال تر ترکت کند.  

از بین بردن فقر عشق بسیار سخت تر از از بین بردن فقر نان است.

 بزرگترین از بین برنده صلح، سقط جنین است. چون اگر مادری بتواند فرزند خودش را بکشد ، چه چیزی مانع من می شود که تو را نکشم یا تو مرا نکشی؟ هیچ چیز!همیشه این خطر وجود دارد که ما کار را فقط به خاطر کار انجام دهیم. اینجاست که احترام و عشق و از خود گذشتگی به میان می آید که ما این کار را برای خدا انجام دهیم، برای مسیح، و این دلیلی است که سعی می کنیم هرچه زیباتر انجامش دهیم. حتما دلیلی وجود دارد که برخی از مردم می توانند خوب زندگی کنند. حتما برای بدست آوردنش سخت کار کرده اند. من فقط زمانی احساس ناراحتی می کنم که اصراف را می بینم. وقتی می بینم که آدم ها چیزهایی را دور می ریزند که ما می توانستیم از آنها استفاده کنیم. ما باید خدا را بیابیم، و او در سر و صدا و بی قراری یافت نمی شود. خداوند دوست سکوت است. ببین چگونه طبیعت درختان، گل ها، چمن در سکوت رشد می کنند؛ ستاره ها را ببینید، ماه و خورشید، که چگونه در سکوت حرکت می کنند... ما برای لمس جان آدم ها به سکوت احتیاج داریم. ما خودمان هم فکر می کنیم که کاری که انجام می دهیم، تنها قطره ای در اقیانوس است. اما اقیانوس کمتر می شود اگر این قطره گم شود. ما هرگز نمی توانیم این که یک لبخند ساده چه کارهایی می تواند انجام دهد را درک کنیم.

ادامه مطلب ...

نامه ابراهیم لینکلن

آبراهام لینکلن پسر یک کفاش بود، پدر لینکلن کفش های افراد مهم سیاسی را تعمیر و یا تمیز می کرد.

آبراهام پس از سالها تلاش و شکست،در سال 1861 به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد.

اولین سخنرانی او در مجلس سنای بدین صورت گذشت:

نمایندگان مجلس از اینکه لینکلن رئیس جمهور شده بود ناراضی بودند.چرا که او از یک خانواده فقیر و فاقد سطح اجتماعی بالا بود.

زمانی که لینکلن برای سخنرانی پشت تریبون قرار گرفت قبل از آنکه لب باز کند و سخنی بگوید یکی از نمایندگان مخالف با عصبانیت و بی ادبی تمام از سوی جایگاه خود فریاد زد:

آبراهام!حالا که بطور شانسی رئیس جمهور شده ای فراموش نکن که می دانیم تو یک بچه کفاش بیشتر نیستی!!!

مسلما هر فردی در جایگاه لینکلن قرار داشت با این نماینده گستاخ که او را اینگونه مورد خطاب قرار داده برخورد می کرد!

اما آبراهام لینکلن این چنین نکرد.

او لبخندی زد و سخنرانی خود را اینطور شروع کرد : من از آقای نماینده بسیار بسیار ممنونم که در چنین روزی مرا به یاد پدرم انداخت.

چه روز خوبی و چه یاد آوری خوبی!

من زندگی و جایگاهم را مدیون زحمات پدرم هستم.

آقایان نماینده بنده در اینجا اعلام می کنم که بنده مانند پدرم ماهر نیستم.با این حال از دستان هنرمند او چیزهایی آموخته ام.

پس اگر کسی از شما تمایل به تعمیر کفش خود داشت با کمال میل حاضر به تعمیر کفشش خواهم بود...!
یکی از اقدامات مهم و تاثیر گذار لینکلن خاتمه بخشیدن به تاریخ برده داری در ایالات متحده امریکا بود.

سخن روز :

معیار واقعی ثروت ما این است که اگر پولمان را گم کنیم، چقدر می ارزیم. 

آبراهام لینکلن

ادامه مطلب ...