پسرک وارد آشپزخانه شد و نامه ای را به مادرش داد که مضمون نامه چنین بود: برای اصلاح چمن 5 دلار مرتب کردن اتاقم 1 دلار نگهداری از برادر کوچکم 2 دلار رفتن به فروشگاه جهت خرید 1 دلار مادر به پسرش نگاهی انداحت و پس از لحظه ای ، قلم برداشت ودر زیر نامه چنین نوشت: برای نه ماه حمل تو در وجودم ، مجانی برای شبهایی که کنارت بیدار ماندم و از تو پرستاری کردم ، مجانی دعاکردن برای تو ، مجانی هزینه عشق و علاقه من به تو ، مجانی برای روزهای سخت ، واشک هایی که مسبب آنها تو بودی ، مجانی نگرانی برای روزهای سختی که گذارندی ، مجانی و وقتی همه اینها را روی هم جمع کنی، هزینه کل عشق واقعی ، مجانی پسرک بعد از خواندن آنچه که مادرش برایش نوشته بود ، دانه های درشت اشک از گونه هایش پایین چکید. به مادرش نگریست و گفت :" باور کن که دوستت دارم ." سپس با خطی درشت نوشت :" کل مبلغ دریافت شد