بخشی از اراضی پاییندست دهکده شیوانا نشست کرد و در نتیجه آن گودالهای عمیقی در مزارع ایجاد شد و این مساله همه ساکنان کشاورز آن منطقه را ترساند. آنها برای چارهجویی نزد شیوانا آمدند. شیوانا گفت که باید با خبرههای این کار مشورت کنند. برای این منظور از سرزمینهای دور و نزدیک دو نفر از خبرهترین افراد آشنا به زمین و معماری را دعوت کردند تا به دهکده بیایند و در این مورد نظر دهند.
نفر اول یک هفته زودتر آمد. به صورت شبانهروزی در محل خرابی مستقر شد و تمام جزییات را از زبان اهالی حاضر در منطقه پرسید. نزد ریشسفیدهای دهکدههای مجاور رفت و نظر آنها را در مورد سابقه این اتفاقات در گذشته پرسید. در اطراف محل نشست زمین چاههایی حفر کرد و لایههای خاک آنجا را بررسی کرد. به طور خلاصه سعی کرد تمام اطلاعات لازم در این رابطه را جمع کند و تا حد امکان در مورد زمینی که نشست کرده بود آگاه شود.
نفر دوم یک روز دیرتر خود را به مکان خرابی رساند. او یک بازدید دو ساعته و سریع انجام داد و برای اظهارنظر نهایی اعلام آمادگی کرد.
سرانجام روزی فرا رسید که هر دو خبره باید نظر خود را اعلام کنند. نفر دوم با غرور گفت: "من سالهاست تجربه دارم و از این اتفاقات زیاد دیدهام. چیزی درون قلبم به من الهام میکند که این اتفاق تازه شروع مصیبت است و ساکنان منطقه باید فورا آنجا را تخلیه کنند و این ناحیه را برای سالیان سال منطقه ممنوعه اعلام کنند. مردم این منطقه میتوانند به روستاهای دیگر کوچ کنند. این را ندای درونی من میگوید."
بعد از او نفر اول از جا بلند شد. او ابتدا گزارش کاملی در مورد آنچه از لایههای خاک منطقه به دست آورده بود برای جمع گفت. در خاتمه گفت که با همه اینها هنوز احساس می کند اطلاعاتش کامل نیست، اما با همین اطلاعات و براساس تجربه و الهام درونیاش میگوید که مردم دهکده میتوانند زمینهای کشاورزی خود را هنوز استفاده کنند و برای سکونت خانواده بهتر است چند کیلومتر بالاتر خانه بسازند تا احتمال خطر برای آنها کمتر شود.
مردم دهکده با نگرانی نظر دو نفر خبره را گوش کردند و سپس از شیوانا خواستند تا نظر نهایی را اعلام کند.
شیوانا گفت: "برای تصمیم گرفتن باید آگاهی داشت. کسی که هیچ دانش و اطلاعاتی از چیزی ندارد و فقط براساس سابقه و گذشتهای که قابل کشف و ردیابی نیست و یا براساس شهرت و اعتباری که دارد تصمیم بگیرد، این تصمیمات و نظرها و رایها قابل اعتماد نیستند.
از سوی دیگر خبره اول خودش اعتراف میکند که با همه تلاشی که به خرج داده هنوز اطلاعاتش کافی نیست، اما براساس همین خبرها و دانشی که در این مدت جمع کرده معتقد است نباید از نشست زمین زیاد ترسید و باید فقط احتیاط را بیشتر کرد. او تصمیمش را از روی آگاهی گرفت. ممکن است تصمیمش خطرناک باشد و یا کاملا درست نباشد، اما در هر حال برای رسیدن به نقطه تصمیمگیری تلاش زیادی به خرج داد و برای اعتبار رای و نظر خود آن قدر حرمت قائل بود که یک هفته تمام زحمت کشید و اطلاعات جمع کرد. به همین خاطر من ترجیح میدهم نظر خبره اول را بپذیرم و با وجود این پرخطر بودن منطقه نشست کرده و رعایت کامل احتیاط را نیز انکار نمیکنم."
خبره دوم با اعتراض گفت: "اما با تصمیمی که من پیشنهاد کردم جان اهالی کمتر به خطر میافتد؟"
شیوانا گفت: "تو نظر کلی دادی! چون نمیتوانستی مشکل را به صورت جزیی حل کنی، کل صورت مساله را پاک کردی. معمولا کسانی تصمیمهای کلی میگیرند که اطلاعات و آگاهیشان در مورد موضوع کم است. تصمیمهای کلی این فایده را دارند که خطر کمتری متوجه تصمیمگیرنده میکنند و به اطلاعات و دانش کمتری هم نیاز دارند. اما از سوی دیگر تصمیمهای کلی به درد نمیخورند و گرهی از کار باز نمیکنند. این که اهالی کلا تمام خانه و کاشانه خود را رها کنند و به جایی دیگر بروند راهحل نیست. شانه خالی کردن از تصمیم دقیق است. بنابراین با وجودی که حرف تو ممکن است درست باشد اما چون هر کسی دیگر که خبره نباشد هم همیشه میتواند این حرف را بزند فاقد ارزش کاربردی و در نتیجه بیفایده است. به همین خاطر من شخصا نظر خبره اول را ترجیح میدهم."