براى دفاع از حق خویش، پیش از هر چیز، باید حقوق خود را بشناسید و آن گاه چگونگى اِعمالش را یاد بگیرید. در هر منازعه، انسان علاوه بر روش جنگ یا گریز، مىتواند از شیوه نیرومند گفتوگو استفاده کند. همه چیز به این بستگى دارد که بتواند قاطعانه صحبت کند؛ صرف آشنایى با حقوق ویژه کافى نیست و براى این منظور، آشنایى با پارهاى از مهارتهاى کلامى لازم است با برخى از این مهارتها، بیشتر آشنا مىشویم:
1. پافشارى در بیان خواسته
این روش معمولاً اولین روشى است که آموزش داده مىشود. افراد معمولاً پس از بیان درخواست خود و شنیدن «نه»، سکوت مىکنند و تسلیم مىشوند. باید توجه داشته باشید که طرف مقابل شما، مثل بقیه، بیش از چند «نه» در ذخیره ندارد و شما به کمى مقاومت احتیاج دارید. یکى از مهمترین جنبههاى قاطعیت در گفتوگو، استقامت و روى حرف خود ایستادن است. شما باید یاد بگیرید که بدون عصبانیت و بى آن که کنترل خود را از دست بدهید، روى حرف خود بمانید و استقامت به خرج دهید. بیشتر اوقات براى آن که در برخوردها و درگیرىها پیروز شوید، باید استقامت به خرج دهید و روى حرفتان بمانید.
شخص بىقاطعیت، در برابر کمترین مقاومت طرف مقابل و در برابر اولین چرا و با شنیدن نخستین استدلالى که شخص مقابل در حمایت از نظرش مىکند، تسلیم مىشود و میدان را خالى مىکند. شخص بىقاطعیت، براى تجهیز شدن به سلاح پایدارى، نباید در جواب «چراها»، به عذر و بهانه متوسل شود؛ مهم این است که چیزى را مىخواهد و باید سرزنشهاى دیگران را فراموش کند.
به طور خلاصه، براى پیدا کردن قاطعیت کلامى، یک راه این است که بىتوجه به گوشزدهاى دیگران، موضوعى را تکرار کنیم. در این روش، بى آن که تحت تأثیر گفته سایرین قرار بگیرید، خونسرد و محترمانه روى حرف خود بایستید و نظر خود را به طرف مقابل بقبولانید. هدف، تکرار یک جمله و عبارت نیست؛ منظور این است که در هر عبارتى که انتخاب مىکنید، درس مقاومت و پایدارى یاد بگیرید.
2. پافشارى در «نه» گفتن
پافشارى در «نه» گفتن، شکلى از پافشارى در بیان خواسته است. در این روش، فرد در برابر سماجت دیگران، براى قبولاندن یک نظر - براى مثال به فروش رساندن یک کالا یا دستیابى به یک وسیله - روى گفتن «نه»، پافشارى مىکند.
البته مىتوان از کلمات دیگرى استفاده کرد یا شکل رد و انکار را به گونههاى مختلف بیان داشت؛ ولى جوهر پیام، باید عدم قبول را در برداشته باشد. براى این کار، از عباراتى نظیر علاقهاى به این کار ندارم، نه نمىتوانم و...، استفاده کنید.
فرد بدون توجه به سؤال و گفتههاى دیگران، حرف خودش را مىزند. ما عادت کردهایم که به پرسش دیگران پاسخ دهیم؛ زیرا خیال مىکنیم که وقتى کسى با ما صحبت مىکند، باید حتماً جوابى داشته باشیم و باید نسبت به هر آن چه مىگوید، واکنشى نشان دهیم. براى رهایى از شر سلطهجویى، به تمرین در «نه» گفتن نیاز است.
3. توافق
خیلىها مىپرسند که اگر طرف مقابل در برابر قاطعیتها تسلیم نشد، آن گاه چه کنیم؟ جواب این است که عزت نفس، نسبت به هر چیز دیگر مقدم است. در نتیجه، اگر عزت نفس خود را در جریان اِعمال حق خود محترم شمردید و رعایتش کردید، حتى اگر بىدرنگ به خواسته خود نرسید، احساس خوبى خواهید داشت. در این گونه مواقع، شما مىتوانید به مصالحه عملى و مؤثرى برسید؛ براى مثال، مىتوانید با رعایت نظر طرف مقابل، فرصتى براى تعمیر یا تعویض کالایتان تعیین کنید؛ البته اگر این مصالحه به قیمت زیر پاگذاشتن عزت نفس باشد، توصیه نمىشود. در واقع، باید ببینیم در کجا باید دست به مصالحه بزنیم و از قاطعیت کلامى بپرهیزیم.
مواردى پیش مىآید که به خرج دادن قاطعیت، عاقلانه نیست؛ یکى از آنها هنگامى است که بروز حوادث، دور از کنترل شماست. در این مواقع، قاطعیت به خرج دادن، احمقانه و چه بسا خطرناک است. در درگیرىهاى حقوقى و یا در مواردى که احتمال آسیبهاى جسمى وجود دارد، باید حتىالمقدور از موضع خود عدول یا سکوت کنید و حرفى نزنید؛ بلکه باید به گونهاى عمل کنید که با حفظ مصالحه، به عزت نفس شما آسیب وارد نشود.
4. توسعه روابط اجتماعى
براى ایجاد روابط اجتماعى، توجه و گوش فرا دادن به افکار و احساسات دیگران، اهمیت اساسى دارد. مردم معمولاً به طور غیرمستقیم اطلاعات خویش را ارائه مىدهند که مىتوان از آنها به عنوان سرنخ براى ایجاد ارتباط مناسب استفاده کرد. مهارت لازم دیگر، ارتباط مؤثر و شناساندن خود است. وقتى از تمایلات و خواستههاى خود صحبت مىکنید و دیدگاهها و واکنشهاى خود را عیان مىسازید، ارتباط بهترى ایجاد مىشود. اگر تنها به گفتههاى طرف مقابل توجه کنید و از خود مایهاى نگذارید، چه بسا همصحبت شما نیز به تدریج سکوت کند. باید نظرتان را با صراحت مطرح کنید و از احساساتتان با دیگران صحبت کنید. این بیان، هم شامل احساسات مثبت و هم منفى مىشود. اگر مایل نیستید وسیلهاى را در اختیار دوست خود بگذارید، صراحتاً آن را بیان کنید و از احساس خود نیز بگویید؛ مثلاً بگویید: «از در اختیار گذاردن اتومبیل معذورم؛ زیرا احساس نگرانى شدیدى پیدا مىکنم». اگر دوست در مقام نصیحت و پاسخگویى، بىمورد بودن طرز فکر و احساستان را پیش کشید، مىتوانید خیلى ساده بگویید: «بله، شاید حق با شما باشد؛ اما به هر صورت، چیزى است که وجود دارد و احساسى است که فعلاً دارم». وقتى با دوست خود صحبت مىکنید، تا مىتوانید در چشمان او نگاه کنید؛ زیرا نگاه نکردن، به چشم مخاطب از مهمترین نشانههاى تشویش و اضطراب است.
5. خود را به خنگى زدن
این روش به خصوص در برخورد با انتقاد، خیلى مؤثر است. در روبهرو شدن قاطع با انتقاد سلطهجویانه، لازم نیست منکر انتقاد شوید یا موضع تدافعى بگیرید و انتقاد را با انتقاد جواب دهید. در این صورت، لازم است کارهاى زیر را انجام دهید:
الف) حقیقت انتقاد دیگران را بپذیرید؛ براى مثال، دخترى که مادر سختگیرش یک لحظه از دخالت در کار او دست بر نمىدارد، مىتواند خودش را به خنگى بزند و خیلى راحت با آن برخورد کند:
مادر: «باز که تا دیروقت بیرون بودى»؟
دختر: «درست است؛ دیشب باز هم تا دیروقت بیرون بودم».
ب) درستى احتمالى گفتههاى انتقادآمیز دیگران را بپذیریم (پذیرش اشتباه). در مورد مثال بالا، اگر مادر، دختر را صریحاً به اشتباهکارى متهم کند، دختر باز هم مىتواند از روش فوق استفاده کند و از معرکه نجات یابد. به مثال زیر دقت کنید:
مادر: «اگر بخواهى شبها دیر به منزل بیایى، ممکن است دوباره مریض شوى».
دختر: «مادر! شاید حق با شما باشد» یا «احتمالاً درست مىگویید» یا «قبول دارم؛ اگر تا دیروقت بیرون نمىماندم، احتمالاً بیشتر مىخوابیدم».
ج) مىتوانیم واقعیات موجود در گفتههاى منطقى را که مردم از آن براى سلطهجویى بر ما استفاده مىکنند، قبول کنیم (توافق با اصول).
به طور کلى، در این روش، فرد در برابر انتقاد سلطهجویانه، با پذیرفتن واقعیت، پذیرفتن اصول یا پذیرفتن اشتباه روبهرو مىشود. براى این منظور، مىتوان از فردى خواست تا درصدد انتقاد از پوشش، نحوه غذا خوردن، خصوصیات اخلاقى و... ما برآید و ما با همین روش با او برخورد کنیم. در واقع، در این گونه تمرینات، شما یاد مىگیرید که دقیقاً روى حرف انتقاد کننده فکر کنید و یاد مىگیرید که شنونده خوبى باشید و به جاى پیشداورى نسبت به کلمات انتقاد کننده، به آنها آن طور که هست توجه کنید.
6. تأیید منفى
براى نشان دادن قاطعیت بیشتر در زندگى با دیگران، باید بتوانیم با انتقاد دیگران روبهرو شویم. گاهى ممکن است اشتباهاتى از ما سر بزند. براى برخورد درست با اشتباهاتى که مىکنید، باید به روشى تجهیز شوید و بدانید که اشتباه، تقصیر نیست. اگر در مواجهه با اشتباه، به شیوه قاطعیت مجهز نباشید، تحت تأثیر احساس تقصیر و اضطراب از ناحیه دیگران، زیر سلطه مىروید و یا حالت تدافعى مىگیرد و منکر اشتباه خود مىشوید و به اصطلاح، براى عقب نماندن، شما هم از انتقاد کننده، انتقاد مىکنید و در هر حال، حال و روزتان از آن چه هست، بدتر مىشود.
واکنش درست در برابر اشتباه چیست؟ خیلى ساده است؛ اشتباه، جز اشتباه، چیز دیگرى نیست و باید آن را به همین شکل بپذیرید. نام این روش، «تأیید منفى» است و براى مواجهه حساب شده با اشتباه، مىتوان از آن استفاده کرد. اگر اشتباهى مرتکب شده، با عکسالعمل خصمانهاى روبهرو شدید، خیلى ساده آن را قبول کرده، انتقاد کننده را تأیید کنید؛ مثلاً اگر کسى گفت: «خوب پیشرفت نمىکنى»، در پاسخ بگویید: «بله، حق با شماست؛ جدیت لازم را به خرج ندادم» (تأیید منفى).
در انتقاد به شایستگىها، عادتها و یا وضع ظاهرمان هم مىتوانیم با این روش مواجهه شویم. به مثال زیر دقت کنید:
انتقاد کننده: «على! درست نیست آدمى با شخصیت تو، این طورى راه برود».
على: «بله، خودم هم متوجه شدهام که بدجورى راه مىروم» (تأیید منفى).
انتقاد کننده: «چرا موهاى سرت را زیاد کوتاه کردى؟ اصلاً بهت نمىآید».
شما: «بله، کار مضحکى کردم؛ خودم هم خوشم نمىآید». (تأیید منفى).
نکته مهمى که باید متذکر شد، این است که در مسائل حقوقى و جسمانى، از این روش استفاده نکنید. اگر کسى به شما بگوید: «چرخ اتومبیل شما از روى پایم گذشت»، واکنش مناسب این نیست که بگویید: «بله، موافقم چه کار مضحکى کردم»؛ بلکه بهتر است بگویید: «بفرمایید براى معالجه پایتان چه کار مىتوانم انجام دهم».
7. پرسوجوى منفى
در مواجهه با کسانى که با آنها صمیمى نیستید و روابط رسمى دارید، روش «خود را به خنگى زدن»، مفید و مناسب است؛ اما اگر شخص انتقادکننده، کسى است که با او در تماس دائم هستید، باید کارى کنید که او هم درس قاطعیت را بیاموزد و میل سلطهجویىاش کاهش یابد. براى این هدف، روش «پرسوجوى منفى» را توصیه مىکنیم. در این روش نیز انتقاد، انکار نمىشود و شما نباید موضع تدافعى بگیرید و مقابله به مثل کنید و به جاى همه این کارها، باید اطلاعات بیشترى از او بگیرید و کارى کنید که او توضیح بیشترى بدهد و انتقادش را بشکافد.
براى درک مفهوم «پرسوجوى منفى»، به تفاوت میان دو جمله شبیه به هم که در جواب یک انتقاد واحد داده شده، توجه کنید؛ فرض کنید همسرتان از رفتن شما به یک میهمانى، دلگیر است و دلگیرى خود را بیان مىکند. شما به دو شکل مىتوانید واکنش نشان دهید:
1. نمىفهمم میهمانى رفتن من، چه اشکالى دارد؟
2. حالا چطور شده که از میهمانى رفتن من دلگیر شدهاى؟
جمله اول، واکنشى صریح و غیرتدافعى است که شما با روش «پرسوجوى منفى»، با همسرتان برخورد کردهاید و با لحنى ملایم، خواستار توضیح بیشترى هستید تا نظرش را با شما در میان بگذارد؛ اما جمله دوم، کاملاً تدافعى است و لبه تیغ حمله را متوجه همسرتان مىکند. در شکل دوم، همسرتان، پاسخ شما را به دل مىگیرد و آن را علیه خود تفسیر مىکند.
در روش پرسوجوى منفى، شما مىتوانید هر پاسخ از طرف مقابل را با روش پرسوجوى منفى، بیشتر بکاوید تا به جایى برسید که علت اصلى ناراحتى و ناخرسندى فرد را بیابید. مسائلى چون سر وقت حاضر شدن، وقت اختصاص دادن، طرز لباس پوشیدن، آراستگى، نظافت، پول دادن، پول گرفتن، تقسیم کارها، قبول مسئولیت در قبال بچهها و چیزهایى از این قبیل، از مسائل معمولى مورد اختلاف زوجین مىباشند. با روش پرسوجوى منفى در هر یک از زمینههاى فوق، مىتوان به درک ناراحتىهاى فرد مقابل رسید و از طریق صحبت و مذاکره، توافقى میان خواستههاى طرفین به وجود آورد.
نکته آخرى که تذکر آن لازم است، این است که در روابط متقابل و پیچیده زندگى روزمره، به منظور اعمال قاطعیت و شهامت روزافزون، آشنایى بیشتر با حقوق پایه و نیز به کار بستن مستمر روشهاى مقابلهاى شجاعانه، لازم است. در یک رابطه زنده، این روشها مىباید با هم و با توجه به شرایط، استفاده شوند.