| |
جوانان قبل از ازدواج چه بطور هوشیارانه و یا خودآگاهانه به دو موضوع فکر کنند یکی آنست که اعتقاد راسخ پیدا کنند که شب زفاف در واقع سنگ محک مردانگی آنهاست و دیگر آنکه با گذشت زمان از توانایی جنسی آنها کاسته خواهد شد و حال اینکه این هر دو عقیده غلط است و جنبه خرافی دارد وخاله خانباجی ها آنرا میان جوانان رسوخ می دهند اما این خرافه ها در جوانان بدون تاثیر نیست مثلا طبق آمار دقیق نیمی از دامان در شب زفاف موقتا هم که شده باشد توانایی جنسی خود را از دست می دهند متخصصانی که در سواحل دریا ویا نقاط خوش آب وهوا به طبابت مشغولند گزارش داده اند که غالبا شاهد تازه دامادان به ماه عسل رفته بوده اند که روز بعد از شی زفاف سرافکنده به مطب یا دفتر کار آنها مراجعه کرده اند وبا اضطراب ودلهره از ناتوانی جنسی خود خبر داده اند عده ای از این تازه دامادان که شخصیت شان چندان قوی نیست تا این زخمه وتجربه تلخ را حل فصل کنند ناتوانی موقتی مزبور در انها ادامه می بابد و باید برای حل مشکل خود به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنند در همین دسته از همین تازه دامادان است که آن خلجان سابق الذکر متعاقب این تجربه ناگوار شدیدتر شده اسباب زحمت آنها خواهد گردید وحدت وخلجان مزبور ممکن است به حدی برسد که شخص تصور کند که بکلی توانایی خود را از دست داده است تأثیر محرکات در اندامها نسبتا پیچیده جنس مرد گاهی بسیار عمیق است و بعید نیست موجد اختلالاتی در آن بشود مثلابسیاری از جوانان وحتی پیران به سبب آنکه در عمر خود مرتکب استمناء شده اند احساس گناه شدیدی می کنند و احساس گناه که در حکم یک محرک است موجب ناتوانی می شود زیرا کمتر کسی که در جوانی اسمناءنکرده باشد و این امر نیز ثابت شده است که از این رهگذر آسیبی به شخص نمیرسد . ولیکن پدران و مادران ومربیان از مسل های پیش عقاید خرافی درباره آن به فرزندان خود گفته اند ومی گویند مثلا فروید در کتاب تعبیر خواب خود از کسی از کسی حرف میزند که چون پدر ومادر در بچگی به او گفته بودند کسی استمناءکند کور خواهد شد این بود که این شخص غالبا در خوابهای خود از کسی حرف می زند که چون پدر ومادر در بچگی به او گفته بودند که کسی استمناءکندکور خواهد شد این بود که این شخص غالبا در خوابهای خود اشخاص کور یا هیاکل عجیب وغریب می دید از جمله عواقبی که پدران ومادران برای استمناء به بچه ها میگویند یکی هم ناتوانی جنسی است به وقت ازدواج .افکار خرافی پیوسته در فکر جوانان موج می زند بطوری که از بس در این باره خیالبافی می کنند سرانجام بدان دچار می شوند وناتوان می گردند گرفتاری شغلی نیز گاه موجب ناتوانی جنسی می شود این نکته یقین است که حلاوت عروسی دیر یا زود برطرف میشود وزنگی چهره واقعی خود را به عروس وداماد نشان خواهد دا د مثلاتشوهری که در اداره ترفیع نگرفته است ویا کشتی اش در دریا غرق شده ودچار سرگشتگی وناراحتی روانی شدیدی است اگر در چنین شرایطی بخواهد به آمیزش جنسی با همسرش بپردازد بعید نیست دچار ناتوانی بشود |
بسیاری از عوامل ممکن است دست به دست هم بدهند ویک مرد را دچار ناتوانی جنسی سازند یکی از این عوامل آنست که زنان کندتر از مردان به پختگی ورسیدگی جنسی می رسند مثلا زنان در بیست سالگی پختگی جنسی کاملی ندارند ودر نتیجه وقتی که داماد جوان سرمستی متوجه میشود که همسرش در برابر شور وشوق وهیجان مشابهی از خود نشان نمی دهد چون نمی داند که علت این کمی احساس عدم رشد جنسی زن است اینست که به خیالبافی می پردازد ودست آخر چنین نتیجه می گیرد که نکند در مردانگی خود او شکی هست وهمین احساس دور نیست رفته رفته مرد را از مردانگی بیندازد .بعضی از مردان وقتی که ازدواج می کنند تقریبا یقین دارند که ناتوان خواهند بود زیرا این دسته از مردان زنان را در ذهن آگاه وناآگاه خود به دو طبقه تقسیم می کنند زنان خوب وزنان بد زنان خوب در واقع شامل مادر ،خواهر ،دوستان ،معلمان ،همدرسان واز این قبیل می شود وزنان بد در نظر آنان شامل هنرپیشگان زنان بدکاره وکارگردانان مجالس رقص واز این قبیل اند.
جای تردید نیست شوهری که چنین ناخودآگاهانه زنان را کودکانه به دو دسته بد و خوب تقسیم می کند و البته این تقسیم بندی نتیجه تلقینات دوران کودکیست وقتی که می خواهد با همسرش روابط جنسی برقرار سازد دچار کشمکش روانی شدیدی می شود زیرا اگر تصور کند که همسرش به دسته اول متعلق است آنوقت با توجه به اینکه در آداب و رسوم و اخلاقیات جوامع مترقی زنان با محارم ممنوع است نخواهند توانست به همسرش نزدیک شود چون از طرفی همسرش است وباید به او نزدیک شود اینست که دستخوش کشمکش و تلاطم روانی و چکنم و چه نکنم روانی میشود و. لیکن اگر تصور کند که زنش به دسته دوم تعلق دارد و می رود بدو نزدیک شد این دفعه دچار این ناراحتی میشود که اگر چنین کاری بکند شرف انسانی و آبرو و حیثیت خود را ببازی گرفته است اینست که این بار نیز دچار کشمکش روانی دردناکی می گردد وهمین غالبا موجب ناتوانی موقتی میشود یکی دیگر از علل ناتوانی که بزودی هم قابل معالجه است همین خستگی است معلوم همه ماست البته خیال نکنید کسانی که کار زیادی می کنند در معرض چنین ناتوانایی هایی هستند بلکه مردانی که وسواس دارند وکار از لحاظ انها ما فوق هر چیزی هست وبه همین دلیل وقت آنرا ندارند که بکار زناشویی برسند و از مواهب ان برخوردار گردند معمولا دچار ناتوانی ناشی از خستگی می شود نکته جالب این است که بعضی از مردان ممکن است فقط به وقت نزدیکی با همسرشان دچار ناتوانی شود زیرا کشش جنسی یک چیز ثابتی نیست بلکه یک چیز متغیری است وشامل جمیع احساساتی که عارض شخص ممکن است بشود وبا گذشت زمان نیز چون زن وشوهر تازگی خود را نسبت به هم تا اندازه ای از دست میدهند اینست کگه مرد ممکن است چون تحریکی از جانب همسرش به او دست نمی دهد دچار ناتوانی بشود زنان در حوالی چهل سالگی دچار تغیراتی در جسم و روح خود می شوند وچون از حرارت جنسی آنها کاسته می شود اینست که دیده شده است موجب ناتوانی شوهرشان شده اند .
زیاد شدن و زن زنان و از قواره افتادن ساقها وپستانها وموها از جمله عواملی است که موجب ناتوان شدن شوهران می شود گاه نیز پیش می آید که زنان بدون آنکه گناهی داشته باشند موجب ناتوانی شوهرشان می شوند مثلا شوهری که روانکاوی شده بود بالاخره دریافت که ناخودآگاهانه به زنش کینه و دشمنی می ورزد و علت کینه نیز آن بوده است که زنش پسر نزاییده و چون و زنش زیاد بوده دیگر قادر نخواهد بود در آینده پسری بزاید روانکاو سرانجام با زنش ملاقات کرد و او را متقاعد کرد که مختصری از وزن خود را بکاهد و زن نیز در حدود پنج کیلو از وزنش کاست وناتوانی شوهرش نیز متعاقب آن برطرف شد پاره ای از مردان نیز بدین جهت ناتوان می شوند که همسرشان بیش از اندازه محجوب است وحاضر نیست جز در تاریکی با آنها نزدیکی کند وچون در تاریکی محرکات جنسی کمتر از روشنایی است اینست که مرد دچار ناتوانی می شود امروز دیگر این نکته به اثبات رسیده که سن وسال در ناتوانی جنسی شوهرشان موثر نیست . درست است که جوانان بیشتر از پیران قادر به اعمال جنس اند ولیکن سن وسال بخودی خود موجب ناتوان شدن نمی شود شوهرانی که مدتی از همسرشان دورمی شوند چنانکه مثلاً در مورد سربازان پیش می آید دچار ناتوانی می شوند و در این نوع ناتوانی نیز (ناتوانی مخصوص سربازان ) معروف است علتش آنست که چون این مردان زنان خود را مدتی طولانی نمی بینند درباره شان به خیالبافی می پردازند بطوری که پس از مراجعت و دیدن زنان خود چون آنها را مطابق خیالات خود زیبا نمی یابند اینست که نومید شده دچارناتوان می گردند امروزه هیچ دارویی در بازاز نیست که مستقیما در ناتوانی موثر شود تنها داروی ناتوانی تلقین است عده ای از پزشکان ماهر دارو را با روانشناسی توأم کردند مثلا یکی از اطباء یک شیشه قرص به شوهر ناتوانی داده وبه او خاطر نشان ساخت تا این قرص ها تمام نشده از نزدیکی با همسرش خودداری کند وضمناً به او گفت که روزی بیش از یک قرص نخورد قرص ها هنوز تمام نشده بود که شوهر عنان اختیار از دست داد وبدون آنکه احساس ناتوانی بکند به وظیفه شوهری خود عمل کرد یعنی معالجه شد علت رفع ناتوانیش نیز این بود که دیگر دربرابر همسرش احساس خجالت ومسیولیت نمی کرد زیرا طبیب به گفته بود که از آمیزش جنسی خودداری کند لذا مسیول عدم آمیزش او طبیب بود نه خود او و همین عدم احساس گناه وخجالت سرانجام ناتوانی او را برطرف ساخت و او را به زنش که قبلا مایه خجالت و شرمساریش بود و اکنون به صورت یک زن خواستنی ویک هدف جنسی درآمده بود راغب ساخت . امروزه دیگر ناتوانی جنس را بخوبی می شود با تمهیدات روانی معالجه کرد بشرط آنکه زن وشوهر بتوانند با هم کناربیایند واز عصبانیت وبیقراری نسبت به همدیگر خودداری کنند .