هر زمان مقابل آینه میایستم یا یکی از عکسهای خود را نگاه میکنم، نفسم بند میآید و از دیدن خودم متنفر میشوم. من شخصی را میبینم که با تصوراتم فرق دارد و کاملا برایم بیگانه است. بیشتر اوقات فکر میکنم زیر چشمانم گود افتاده یا برعکس دو کیسه سیاه و کبود در زیر آن قرار گرفته است.
به گزارش اول نیوز به نقل از برترین ها ؛ من از شکل بینی خودم هم متنفرم، زیرا بسیار بزرگ و گوشتی است و بخش زیادی از صورتم را گرفته. متاسفانه نیمه راست صورت من هم تفاوت زیادی با نیمه سمت چپ دارد؛ به همین دلیل هنگامی که در کنار دوستانم راه میروم، مدام در طرفی قرار میگیرم که آنها قسمت راست صورتم را ببینند.
زنانی که خود را زشت میبینند
لبهای من هم بسیار باریکند و نیمه بالایی آن تفاوت زیادی با نیمه پایینی دارد. گردن من بسیار بلند است و هر زمان به آینه نگاه میکنم، فکر میکنم در حال تماشای یک اردک هستم. از همه بدتر تمام صورت من را جوش پوشانده و لکههای زشت اطراف آن را فرا گرفته است. این تصورات از ۴ سالگی با من است و از همان دوران من از اینکه در بین مهمانان یا دوستانم قرار بگیرم اجتناب میکردم. از همان زمان دچار وسواس شدم؛ به طوری که هر روز ۳۰ بار صورت خود را میشستم و چند بار لباسهایم را عوض میکردم. با وجود آنکه چند کیلو کمبود وزن داشتم اما شروع به رژیم گرفتن کردم، زیرا تصور میکردم پاهایم بسیار چاقند و شکم بزرگی دارم. برای چند سال سعی کردم تا حد ممکن در خانه بمانم و در مقابل چشم مردم قرار نگیرم.
آنچه خواندید، توصیفات ریچل بوگان ۲۷ ساله از کشور انگلستان است. این زن یکی از صدها هزار نفر در سراسر جهان است که از سندرم خودزشتپنداری یاBody dysmorphic disorder رنج میبرد. آمارها نشان میدهد ۵۰درصد از زنان از ظاهر خود راضی نیستند و بعضی از آنها عیبهای بسیار کوچک صورت و بدن خود را بسیار بزرگ میبینند. در بعضی از آنها این حالت به قدری شدید است که علائمی مشابه سندرم BDD پیدا میکند.
این بیماری تا چه حد میتواند جدی شود؟
در بعضی بیماران مانند «حنی کمایل»، بیماری به قدری شدت پیدا کرده که او ۸ بار دست به خودکشی زده است. هر زمان این دختر به آینه نگاه میکرد یک فرد چاق و بد هیکل با صورت زشت را میدید که زنده ماندنش هیچ ارزشی برای دیگران ندارد. یکی از عادات حنی این بود که مدام سرتاپای دیگران را برانداز کرده و با خود مقایسه میکرد. بیماری حنی در ۹ سالگی و زمانی که او علائم بلوغ را تجربه کرد، آغاز شد و به تدریج شدت گرفت. این وضعیت تا جایی پیش رفت که او در ۱۲ سالگی علاقهاش به غذا خوردن را از دست داد و شروع به استفاده از قرصهای ضد افسردگی کرد. در ۱۵ سالگی او برای اولینبار تصمیم به خودکشی گرفت و سعی کرد با مصرف همزمان چند قرص ضدافسردگی به زندگی خود پایان دهد. او طی چند سال بعد، ۷ بار دیگر هم این کار را تکرار کرد تا اینکه سرانجام پزشکان متوجه ابتلای او به ناهنجاری خودزشتپنداری شدند و درمانهای روانشناسی را آغاز کردند. به طور کلی میتوان گفت شدت این بیماری در هر شخص نسبت به دیگری متفاوت است.
بسیاری از این افراد به دلیل رفتارها و احساسات خود رابطه خوبی با دوستان و اعضای خانوادهشان ندارند و معمولا تنهایی را تجربه میکنند. تفکرات مرتبط با خودکشی در این افراد معمولا مشاهده میشود و تقریبا ۱۹درصد از آنها به این موضوع فکر میکنند. آمارها نشان میدهد ۷درصد از این افراد حتی اقدام به خودکشی هم کردهاند و متاسفانه در بعضی موارد هم در انجام این کار به موفقیت رسیدهاند.
سندرم خودزشتپنداری چیست؟
زهرا مصطفایی، مشاور خانواده مخالف سیاهنمایی ازدواج اینترنتی است و بر روشنسازی و آگاه کردن جوانان نسبت به مضرات این نوع ازدواج تاکید دارد. او میگوید: « زمانی اگر پسر و دختری از طریق تلفن با هم صحبت میکردند و آشنا میشدند و بعد ازدواج میکردند، بسیار قبیح تصور میشد، اما با افزایش آگاهی این مشکل کم شده است. حالا هم اینترنت یک ابزار ارتباطی است که هم فرصت دارد و هم تهدید. مهم این است که تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم.»
وی به جوانان توصیه میکند: « اگر با کسی چت میکنید، سعی کنید صادق باشید، اما برای ازدواج با فرد آن سوی مانیتور دل نبندید و اساس زندگی را بر این آشنایی اولیه قرارندهید.»
این مشاور خانواده دوستی خانواده با جوانترها را قدم اول برای کاهش آسیب اینترنت و آشناییهای آن میداند و اضافه میکند: با توجه به افزایش سن ازدواج و دشواری انتخاب همسر ایدهآل، به نظر من ایرادی ندارد 2 نفر از طریق چت با هم آشنا شوند، به شرطی که در ملاقاتهای بعدی و آشنایی از طریق خانوادهها این آشنایی اولیه تکمیل شود.
آرین منش چت کردن را وسیله مناسبی برای ازدواج نمی داند، بلکه آن را بیشتر برای سرگرمی می داند و معتقد است که چت در این ماجرا نباید مهم تلقی شود. چرا که بعید است فردی برای کسب اطلاعات کامل و همسر گزینی واقعی به اینترنت مراجعه کند.
آرین منش در این خصوص می گوید: هنوز هم افرادی هستند که با انگیزه های شرعی اطلاعات به خانواده دختران و پسران می دهند اما بعید به نظر می رسد که سایت های اینترنتی نیز با انگیزه های الهی این کار را انجام دهد. اگر سایت های اینترنتی با برنامه ریزی از سوی مسوولان همراه باشد می تواند نتایج مثبتی را به همراه داشته باشد.
حرکت با چراغ خاموش...
برخی کارشناسان ازدواج اینترنتی را حرکت با چراغ خاموش و بی سرو صدای زندگی تعبیر کرده و ترجیح می دهند پیش از آنکه در داخل یا خارج از کشور کسی را انتخاب کنند او را در سکوت بشناسند البته شکستن این سکوت کار را بر جوان سخت می کند.
ازدواج به عنوان یکی از مهمترین حوادث زندگی انسان تلقی می شود و حاصل آن تشکیل کانون خانواده به عنوان مهمترین و پایدارترین نهاد تربیتی در جامعه است. از همین رو ازدواج اینترنتی یک راهکار نیست بلکه پوششی موقتی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلاتی که بیشتر جوانان در حوزه ازدواج با آن مواجهند. اینکه بخواهیم نگاهی قابل اطمینان به این مقوله داشته باشیم نمی تواند به عنوان یک راه حل تلقی شود. چرا که فرهنگ سازی ازدواج اینترنتی در جامعه برای شکل گیری یک خانواده سالم نیازی ضروری است.
ازدواج در اینترنت اولین بار درکشور فرانسه و حومه های شهر پاریس مطرح شد. این شهر یعنی "ایسی لهمو لینو" یکی از شهرهای اینترنتی و سرآمد شهرهای فرانسه در حوزه اینترنت و اطلاع رسانی می باشد. تا جایی که حتی در مهد کودکهای این شهر نیز اینترنت مورد استفاده و دستیابی است.
در کشور ما هم موضوع دوست یابی رایانه ای و گاهی ازدواج اینترنتی از حدود 2-3 سال پیش در بین عموم مطرح شده است. تا جایی که چندین سایت نیز در این مورد به وجود آمد و اقدام به عضویابی کرد.
اما آنچه مهم است عواقب و مشکلاتی است که پس از ایجاد چنین سایتهایی در بین جوانان به وجود آمده است.
چنانچه به دادگاههای خانواده و مراجع قضایی مراجعه کنیم به سادگی با چند زوج روبرو می شویم که از طریق اینترنت با یکدیگر ازدواج کرده اند و حال برای جدایی به این مکانها آمده اند.
عبدالرضا مصری ، با اشاره به لزوم فرهنگ سازی در مورد ازدواجهای اینترنتی، در این زمینه می گوید: برقراری ارتباط میان دختر و پسر از طریق اینترنت جرم محسوب نمی شود، چرا که وقوع جرم مستلزم وجود ادوات و مقدمات جرم است. البته در هیچ قانونی هم ارتباط کلامی بین دختر و پسر هر چند نامحرم باشند، جرم محسوب نمی شود.
اما آنچه مسلم است این ارتباط باعث بروز شرایط سوء استفاده و استفاده نامطلوب از شرایط موجود می شود.
کودکان در سنین پیش دبستان خیلی زیاد و سریع میآموزند. اما آیا میتوان دراین سن متوجه شد که کودکی باهوش است؟ متخصصان آموزش معتقدند که حتی گاهی از نوزادی میتوان متوجه شد که بعضی از کودکان سریعتر از بقیه همسالانشان یاد میگیرند. اما برای اغلب کودکان علائم هوش تا سن سالهای اول ابتدایی مشخص نمیشود.
ممکن است این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد که علائم هوش در این سنین چیست؟ متخصصان معتقدند علامتهای زیادی برای هوش کودکان وجود دارد. اما معمولاً هوش و استعداد کودک با رسیدن به یک محدوده مشخص البته بسیار عمیقتر و سریعتر از همسالانش تعریف میشود.
وجود اینکه تمرینات زیادی برای رویارویی با افراد منفی انجام داده ام گاهی اوقات خود را در حال جدال با آن می یابم. معمولا وقتی به مقابله میپردازم به ندرت نتیجه خوبی بدست می آید. نکته این است که ما انسانیم و دارای احساسات و نفسیات. با به کنترل درآوردن نفس خود و استفاده از هوش هیجانی نه تنها به سلامت روحی و جسمی خود کمک کرده ایم بلکه ازبوجود آمدن شرایط بد نیزجلوگیری کرده ایم.
در این جا چند پیشنهاد برای رویارویی با افراد سخت و منفی ارائه شده است.
عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود.
مرد
ازدواج های امروزی، فرد محور تر است. یعنی دختر و پسر پیش از آنکه پای خانواده ها به میان بیاید، تصمیم به شناخت همدیگر می گیرند و وقتی مطمئن شدند این آشنایی عاقبت خوبی در پی خواهد داشت، ماجرا را رسمی و علنی می کنند. این آشنایی برای عده ای جدی است و برای عده ای بیشتر فرم دوستی های گذرا را دارد که شاید به ازدواج ختم شود و شاید هم نه!
تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در اوایل جوانی به چشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس مخالف است.
دختران معمولا تصور می کنند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران دخیل شوند. اما واقعیت این است که در اکثر مواقع پسرانی طالب ارتباط دراز مدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج را ندارند و مایلند این خلاء را با یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن قول ازدواج ابایی ندارند.
عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود. در این شرایط، طولانی شدن دوستی، عمق گرفتن آن و نزدیک شدن بسیار زیاد دختر و پسر به هم، برای دختران معنای قطعی شدن ازدواج را دارد. مثلا دختر خانمی فکر می کند حالا که 6 سال با یک نفر دوست بوده، امکان ندارد بتواند بدون او زندگی کند و بی شک طرف مقابل هم او را برای ازدواج در نظر دارد. این در حالی است که از نگاه پسرها ( اگر نگوییم همه، باید بگوییم اکثریت قریب به اتفاق آنها ) طولانی شدن یک رابطه دوستی که خانواده ها از آن اطلاع ندارند، به معنی گذرا بودن آن رابطه است و به محض فراهم شدن شرایط ازدواجشان، یا به محض آنکه با فردی موجه تر و مناسب تر از شما رو به رو شوند، رابطه دوستی شان را خاتمه می دهند.
دوستی هایی برای پر کردن اوقات فراغت
دوستی هایی که بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر کردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه !! صورت می گیرد و گاهی برای توجیه عملکرد خود دم از شناخت برای ازدواج می زنند . دوستی هایی که شروع آن ساده اما عواقب آن سخت جبران نا پذیر است . بخصوص برای دختران که در این گونه دوستی ها بیشترین ضرر را در قالب شکست عاطفی تا هتک حرمت های اخلاقی باید متحمل شوند .
دوستی های خیابانی، برای دختران نوجوان و جوان به نظر راه شادی است که آن ها را به سرمنزل مقصود می رساند! اما در واقع بیراهی است که ره به ترکستان دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چیز دیگری عاید آنها نمی کند. این روش گذران اوقات فراغت در واقع ویروسی خطرناک است که به جان اندیشه ها و اخلاقیات دختران نوجوان می افتد و آن تفکر ساده خوش گذرانی در اوقات فراغت را تبدیل به عادتی بیمارگونه در ارتباط گیری های نامعقول می کند . منجلاب این گونه گرفتاری ها و عادات غیر اخلاقی که زاییده دوستی های خیابانی است می تواند انسان را تا مرحله بدنامی و فحشا فرو ببرد.
این پسرها هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و...
راه چاره چیست؟
بدون پنهان کاری و وعده و وعید باید موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید.
بهتر است علنی شدن رابطه در روزهای اول آشنایی باشد در غیر این صورت حداقل یک ماه بعد از آشنایی و کسب شناخت مقدماتی از همدیگر موضوع را به خانواده ها اطلاع داده و بقیه شناخت تان را به دوران نامزدی رسمی یا غیر رسمی واگذار کنید.
اگر شرایط یکی از طرفین برای ازدواج یا رسمی شدن نامزدی آماده نیست، از همان ابتدا موعدی را برای علنی کردن رابطه مشخص کنید. مثلا دو ماه، سه ماه یا 6 ماه بعد. متناسب با این موعدی که در نظر گرفته اید، شدت و عمق رابطه یا میزان دیدارها و صحبت ها را تنظیم کنید تا رابطه تان همیشه تحت کنترلتان باشد و زیادی عمیق نشود.
به این مردان اعتماد نکنید
کسانی که از دوران آشنایی چنین رفتارهایی دارند، نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه شما را برای ازدواج هم در نظر ندارند:
به جای شناخت منطقی شما، سراغ جنبه های احساسی رابطه می رود.
از آشنایی با خانواده شما طفره می رود
عفت را زیر پا می گذارد، درخواست های نامشروع دارد یا درباره مسائل جنسی، تحریک کننده و نا متعارف با شما صحبت می کند.
مایل است آشنایی تان طولانی شود و برای آن زمان مشخصی را اعلام نمی کند.
به شما می گوید که درگیر یک رابطه اجباری شده و خانواده اش دختر دیگری را برای او در نظر گرفته اند اما او مایل است از او فرار کند و شما را به همسری برگزیند.
دروغ گفتن
هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و...
نقش والدین در پیشگیری
در این میان والدین نقش مهمی در پیشگیری دارند. آنها باید در صورت روبرو شدن با چنین مواردی با یک مشاور مجرب صحبت کنند. چرا که آگاهی، آشنایی و داشتن علم نوین تربیتی برای هدایت فرزندان امری ضروری است. بنابراین آنچه تأثیرگذار و پاسخگو است شیوه های صحیح برخورد است. مطمئن هم باشیم خشونت و رفتار تند والدین نه تنها مۆثر نیست بلکه فرزندان را از خانواده جدا می کند. در کنار خانواده ها، مدارس و صدا و سیما و رسانه ها نیز باید با ارائه برنامه های آموزشی صحیح و کارشناسی روابط پسران و دختران را در حد قانون و شرع به فرزندان آموزش دهند و عواقب سوء روابط پنهانی و بدون آشنائی را از طریق بررسیهای علمی همواره به آنها گوشزد کنند.