پدرومادری که میگویند با فرزندم مشکل دارم، اغلب دو گروه هستند؛
یا شناختشان از رشد و سن کودک کافی نیست و توقعات بیش از حدی از او دارند و گمان میکنند بچه کمکاری میکند
یا در تعیین حد و حدود برای فرزندشان اهمالکاری میکنند و ضرورت پایبندی به آن و رعایت قوانین را که از مهمترین اصول تربیت کودکان است، نادیده میگیرند.
تجربه ثابت کرده اغلب والدین ایرانی در این زمینه دچار مشکل هستند. آنها از یکسو به قانونمندی درهمه موارد مرتبط با کودک مثل داشتن زمان و مکان خواب، غذاخوردن، گردش و... معتقد نیستند یا اگر هستند به اشتباه آن را معادل دستورهای خشک یا تنبیههایی سخت میدانند و از سوی دیگر در تعریف و تمجید بجا و اصولی از بچهها که واقعا برای آموختن قوانین زندگی به خردسالان ضروری است، کمکاری میکنند.
اغلب والدین برداشت درستی از تعریف و تمجید رفتار خوب کودک برای همکاری با آنها و اجرای قوانین تعیین شده، ندارند. برای حل مشکلات رفتاری بچهها هرچه که باشد، داشتن ثباتقدم و استمرار الزامی است. همه مراقبان کودک باید در مقابل یک رفتار او واکنش یکسانی نشان دهند که این اصل مهم تربیتی را هم والدین و خانوادههای ایرانی نادیده میگیرند.
مادامی که حس کنیم برقراری نظم یا تعیین قوانین خاص برای کودکان نوپا ضروری نیست یا علاقه فرزندمان را نسبت به ما کاهش میدهد، مشکلات تربیتی خواهند داشت. باید مهارت والدگری را بیاموزیم و کمک کنیم کودکمان بیاموزد چگونه رفتار و حد و حدود و خطقرمزها را رعایت کند تا تشویق و تمجید شود و بداند هر رفتار او پیامدی عادلانه دارد.
پس برای اصلاح مشکلات رفتاری کودک باید از خودمان شروع و تصورهای نادرست خود را با کسب آگاهی اصلاح کنیم.
یکشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 23:35
مرسی دوستم