ازدواج از دست رفته و همسر سابق بخشی از گذشته و هویت شماست که با انکار و فرار از تاریخچه زندگیتان پاک نمیشود. پس آنچه نمیتوانید تغییر دهید را بپذیرید و همه جنبههای زندگیتان را قربانی این جدایی نکنید.
«اگر از این خیابان رد شوم، او را میبینم!»، «اگر استعفا ندهم، باز هم ملاقاتش میکنم!»، «چارهای ندارم؛ برای دور شدن از او باید با برخی دوستانم خداحافظی کنم!» اگر شما هم جدایی از شریک ماهها و سالهای زندگیتان را تجربه کرده باشید، احتمالا چنین جملاتی را بارها در ذهنتان مرور کردهاید اما روانشناسان میگویند اگر شما مراحل سوگواری بعد از طلاق را به سلامت سپری کرده باشید، نیازی به پاسخ دادن به این سؤالها ندارید.
دکتر جمشید بیگدلی، روانشناس و مشاور میگوید ازدواج از دست رفته و همسر سابق بخشی از گذشته و هویت شماست که با انکار و فرار از تاریخچه زندگیتان پاک نمیشود. پس آنچه نمیتوانید تغییر دهید را بپذیرید و همه جنبههای زندگیتان را قربانی این جدایی نکنید.
تا شش ماه قرنطینه بمانیداگر دو طرف نسبت به جداییشان اطمینان دارند و نیازی به بازبینی تصمیمشان احساس نمیکنند، بهتر است تا شش ماه بعد از جدایی، خود را در یک قرنطینه ارتباطی قرار دهند تا آرامش و تعادل روانیشان را بازیابی کنند. به طور طبیعی افراد بعد از جدایی مراحل شوک، انکار، خشم، التماس، پذیرش و افسردگی را تجربه میکنند و اگر هر یک از این مراحل یک ماه به طول بینجامد، شش ماه طول میکشد تا ذهن فرد آماده ساختن زندگی دوباره شود.
اگر دو طرف در طول این شش ماه احساس کردند حرف نگفتهای میانشان مانده یا حتی نیازی به بیان خشمشان دارند، میتوانند ملاقاتهایی را ترتیب دهند یا با هم تماس بگیرند اما این تماسها نمیتواند به معنای دوباره با هم بودنشان باشد.
حق دارید دلتنگ شوید همه ما گاهی دلتنگ دیدن کسی میشویم و این دلتنگی نه به خاطر خود او، بلکه به پشتوانه سرمایه عاطفی عظیمی که در آن رابطه خرج شده بود، ایجاد میشود، پس حتی اگر فرد، طلاق تلخی را تجربه کرده باشد، نباید از دلتنگی گاه و بیگاه برای این گذشته متعجب شود. گذشته رسم بر این بود که وقتی دو نفر از هم جدا میشدند، رابطهشان با تمام فامیل، دوستان و آشنایان یکدیگر قطع میشد اما در دنیای امروز، قرار نیست جدایی از یک فرد به تمامی چرخه روابط فرد مقابلش صدمه بزند. این روزها افراد یاد گرفتهاند که بعد از جدایی، از گذشته خود فرار نکنند و حتی گاهی فرد مقابل را در مقام همکار، فامیل، آشنای قدیمی و... بپذیرند و با او روبهرو شوند.
بهخاطر بچهها همدیگر را ببینیدوجود بچه یکی از دلایل اصلی پیوند افراد بعد از جدایی است. نمیتوان انکار کرد که فرزندان طلاق حتی اگر به پایان جوانیشان رسیده باشند تا سالها بعد از جدایی، رؤیای دوباره پیوستن پدر و مادر را در ذهن میپرورانند و والدین هم بهخاطر بچهها نمیتوانند از رویارو شدن با هم طفره بروند. گاهی دیدن پدر و مادر در کنار هم در یک مهمانی یا فضای صمیمی دیگر، میتواند به فرزندشان احساس امنیت و آرامش بدهد. بسیاری از فرزندان طلاق خود را دلیل جدایی والدین میدانند و به همین دلیل تا مدتها احساس عذاب وجدان کرده و برای برگرداندن آنها به زندگی قبلی تلاش میکنند.
با این وجود، والدین با رفتار درست میتوانند این امید واهی را قطع کنند و به فرزندشان بفهمانند که نه به عنوان زن و شوهر، بلکه در نقش پدر و مادر او در کنار هم جمع میشوند. آنها میتوانند به فرزندشان بگویند: «همانطور که بچهها گاهی با هم دعوا میکنند، بزرگترها هم با هم دعوا میکنند اما تو باید بپذیری که جدایی و دعوای ما تنها مربوط به دنیای بزرگترهاست و نه تو نقشی در آن داشتهای و نه میتوانی سرنوشت این رابطه را تغییر دهی. به دلایل بسیاری ما دیگر با هم زن و شوهر نیستیم اما تا ابد پدر و مادر تو میمانیم.» از سوی دیگر، والدین نباید با درد دل کردن با بچه، گفتن رازهای زندگی مشترک در برابر او یا بدگویی از همسر سابق ذهن فرزندشان را مشوش کرده یا نباید از بچهها به عنوان ابزاری برای تهدید فرد مقابل یا شکنجه او استفاده کنند.
ناگفتهها را بگوییدگفتیم که روبهرو شدن با همسر سابق یکی از مهمترین کارهایی است که بعد از جدایی باید انجام شود. گرچه ممکن است به دلایلی مثل نبودن فرد مقابل در همان شهر و ... آن دو تا سالها یکدیگر را نبینند، اما نباید از ملاقات هم واهمهای داشته باشند. دیدار زوجهایی که از هم جدا شدهاند، میتواند اهداف و البته معانی متفاوتی داشته باشد. گاهی با وجود امضای سند جدایی، افراد حرفهایشان را با هم نزدهاند و احساسات مثبت یا منفیشان را بیان نکردهاند.
گاهی ممکن است زوجها عجولانه تصمیم گرفته و نیاز داشته باشند که بعد از جدایی برخی موضوعات را برای هم بازگو کنند. اما این گفتوگوها تا زمانی که تکلیف آینده مشترک دو نفر به طور کامل روشن نشده باشد، میتواند جریان داشته باشد. وقتی دو طرف رابطه به این نتیجه قطعی رسیدند که تصمیم جدایی منطقی بوده است و آن رابطه را مرده تلقی کردند، دیگر نباید با گرفتن رد یکدیگر و تماسهای پیدرپی به زندگی هم تلنگر بزنند.
کارتان را قربانی نکنیدمحیط مشترک کاری، یکی دیگر از دلایل پیوند افراد بعد از جدایی است اما اینکه دو طرف بعد از طلاق هم تصمیم به ماندن در آن شغل بگیرند یا نه، بستگی به شهامت آنها در روبهرو شدن با اتفاقات زندگیشان دارد. اگر این شهامت وجود داشته باشد، حضور در محیطی رسمی مثل محیط کار نمیتواند به زیان آنها تمام شود.
این موارد را فراموش نکنیدبرای عبور از مرحله سوگواری به این نکات عمل کنید
از مهمانیهای مشترک نترسیدجدایی زوجها نباید آنها را از حضور مشترک در برخی مهمانیها منصرف کند. اما هدف از رفتن به مهمانیهایی که هر دو طرف در آن حضور دارند باید مشخص باشد. آیا میزبان و دیگر مهمانها آنقدر پختگی دارند که برای برگرداندن آنها به خانه مشترکشان تلاش نکنند؟ آیا همسر فرد مقابل برای دیدن دوباره او در یک جمع صمیمی آمادگی و ظرفیت دارد؟ پاسخ فرد به چنین سؤالاتی میتواند در تصمیم او برای حضور در چنین مهمانیهایی سرنوشتساز باشد.
دوستانتان را فراموش نکنیدگاهی دوستان مشترک دلیل پیوند افراد در دوره بعد از طلاق هستند. قطعا همانطور که درمورد مهمانیها گفتیم، حضور هر دو نفر در جمع دوستان مشترک ایرادی ندارد اما مرزها و حدود در این ملاقاتها باید حفظ شود. کیفیت رابطه زوجهای جدا شده در جمع دوستان میتواند صمیمانه باشد اما قرار نیست کمیت این ملاقاتها زیاد باشد. دیدارهای پیدرپی، به دنبال بهانهای برای دیدن هم یا میانجی قرار دادن دوستان برای حفظ این رابطه، میتواند به زندگی آینده فرد آسیب بزند. اما اگر دو طرف اندازه را رعایت کرده، فاصله را حفظ کنند و اتفاقهای گذشته را در جمع دوستان نبش قبر نکنند، میتوانند با وجود جدایی، روابط مشترکشان را حفظ کنند.
به فکر احیای رابطه قدیمی نباشیدطبیعی است ظرفیت و مهارتهای ارتباطی افراد میتواند ضامن تداوم ارتباط آنها در سالهای بعد از طلاق باشد، اما دو طرف نباید به بهانه داشتن تفکر منطقی و ظرفیت روانی، به اشتباه تصور کنند که میتوانند به رابطه قبل از ازدواجشان برگردند. قطعا سالهای ازدواج و اتفاقهایی که به جدایی افراد منجر شده، نمیتواند از زندگی هیچ کدام آنها پاک شود و تنها چیزی که بعد از طلاق قابل دستیابی است، ساختن رابطهای غیرصمیمانه اما همراه با احترام است.