همین که نوبت به او میرسد، دست و پایش را گم میکند، پیشانیاش خیس عرق شده، نفسش بالا نمیآید و با استرس شدید میرود پشت تریبون. پروژهای که 3 ماه برای آن وقت گذاشته و برای به سرانجام رسیدنش شب و روز نداشته، حالا تمام شده و همه آمدهاند که ارائهای از آن را از زبان خودش بشنوند، اما مگر میتواند حرف بزند! تا شروع به حرف زدن میکند صدایش میلرزد، صدای قلبش را میشنود و تا نگاهی به استادانش میاندازد میخواهد همانجا غش کند. این آدم در نهایت موفق به ارائهای درخور و شایسته نمیشود چون فوبیای اجتماعی دارد و همین موضوع عملکردش را مختل میکند.
فوبیای اجتماعی چیست؟ فوبیای اجتماعی ترس مقاوم از یک یا چند موقعیت است که شخص در مواجهه با آنها دچار اضطراب شدید شود به طوری که عملکردش تحتالشعاع قرار بگیرد. این فرد ترس از این دارد که مورد نظاره و قضاوت دیگران قرار بگیرد. به همین دلیل معمولا از غذا خوردن در رستورانها، انجام وظیفه در صورت مورد توجه بودن و صحبت یا انجام کار در حضور دیگران اجتناب میکند و از ازدحام به دلیل ترس از نگاه انتقادآمیز دیگران دوری میکند.
علائم چطور بروز میکند؟
فرد به دنبال این هراس یا فوبیای اجتماعی برخی علامتهای اضطرابی مانند بالا رفتن فشارخون، سرخ شدن چهره، لرزش دست و تعریق را تجربه میکند که گاهی تعداد علائم کم است و تنها باعث اضطراب میشود و گاهی هم شدید است و فرد را دچار حمله هراس یا پانیک میکند. همه این مشکلات باعث میشود فرد برخی رفتارهای اجتنابی داشته باشد. یعنی فرد از ترس اینکه نکند دچار علائم اضطرابی شود حتی الامکان از اینکه در این شرایط قرار بگیرد، دوری میکند. مثلا اگر دانشجو است پروژهاش را ارائه نمیکند یا اگر مسئول بخشی است مسئولیت آن را محول میکند.
این بیماری شدت و حدت دارد
شدت فوبیای اجتماعیباتوجه به عوامل آن، اهمیت و تعداد موقعیتهای وحشتناک دارد. اگر این ترس فقط مربوط به کارکردهایی مانند حرف زدن در یک گروه یا انجام یک کار در مقابل عموم باشد اختلال به صورت خفیف باقی میماند. اگر فرد در جمعی باشد که با آن آشنایی دارد و از دوستان و آشنایان نزدیک او محسوب میشوند ممکن است دچار این حالت نشود یا به شکل خفیف آن را تجربه کند اما این فوبیا در مجامع رسمیتر و با افراد ناآشنا بیشتر سراغش میآید. اگر فرد نوع شدیدی از فوبیای اجتماعیرا داشته باشد این اتفاق در جمعهای خانوادگی هم میافتد.
ریشه مشکل کجاست؟
مانند بسیاری از اختلالهای روانپزشکی خیلیاوقات جنبههای زیستشناختی برای علتیابی این مساله در نظر گرفته میشود. برخی افراد ذاتا مضطرباند و ریشههای اضطرابی در خانواده آنها قویتر است، بنابراین پاسخ فیزیولوژیک بدن به محرکهای بیرونی ممکن است در این افراد شدیدتر بروز کند و آستانه تحمل آنها در مواجهه با استرس پایینتر باشد. اگر فردی در کودکی شرایطی را تجربه کرده که اعتماد بهنفس بالایی نداشته و تربیتش به گونهای بوده که فرد مستقلی بار نیامده و اعتماد بهنفس در او تقویت نشده، احتمال ابتلا به این فوبیا در او زیاد است. حتی ممکن است فرد این وضعیتها را تجربه نکرده باشد اما در موقعیتی قرار گرفته باشد که مورد تحقیر و قضاوت بدی واقع شده باشد و از آن به بعد دچار این فوبیا شود.
خانمها بیشتر مراقب باشند
فوبیای اجتماعیبسیار شایع است و از هر 8 نفر یک نفر یا بیشتر به درجات مختلف حداقل در یک دوره از زندگیشان از این اختلال رنج میبرند. هراس اجتماعی در زنان 2 برابر مردان است. با این حال، مردان خیلی کمتر از زنان سراغ درمان میروند. در بسیاری از موارد، آغاز هراس اجتماعی ابتدای دوران نوجوانی است اما در مواردی هم در سنین پایینتر گزارش شده.
این اختلال در کودکان هم بروز میکند اما چون در این دوران اختلالهای دیگری مانند اضطراب جدایی نیز ممکن است وجود داشته باشد، باید زمان بیشتری را برای تشخیص این اختلال در کودک در نظر گرفت.
پیشگیری به تربیت مربوط است
برای پیشگیری از بروز چنین هراسی نوجوانها باید به مشارکت اجتماعی تشویق شوند و در جمع سرزنش و تحقیر نشوند. آنها در این حالت ترس کمتری را تجربه میکنند و با افزایش سن بهتر میتوانند خودشان را بروز دهند. در این میان شیوههای تربیتی همراه با ایجاد اعتماد بهنفس و مسئولیتپذیر بار آوردن کودک میتواند موثر باشد.
راههای درمان کدام است؟
هم دارودرمانی و هم رواندرمانی باید کنار هم برای فرد مبتلا به این اختلال وجود داشته باشد. فرد کنار درمان دارویی ممکن است به درمانهای شناختی- رفتاری و گاهی به رواندرمانی پویشی نیاز داشته باشد. درمانهای دارویی کمک میکند علائم اضطرابی هم در کوتاهمدت و هم طولانیمدت کنترل شود. درمانهای شناختی و رفتاری بیشتر در دسترس هستند و محدودیت کمتری برای اجرا دارند.
در این نوع درمان تلاش میشود علل بروز چنین اضطرابی در خود فرد و محیط او برطرف شود. در این روش راهکارهای رفتاری و تکالیفی ارائه میشود که فرد با کمک رواندرمانگر اجرا میکند. درمانهای پویشی عمیقتر است و هر کسی توانایی بهکارگیری آن را ندارد و تعداد رواندرمانگرهای چنین درمانی کم است. این روش زمان بیشتری برای درمان به خود اختصاص میدهد و فرد باید هزینه زیادی را متقبل شود. در عین حال کمک میکند ریشههای بروز این اختلال اضطرابی عمقیتر که مربوط به الگوهای رفتاری فرد در دوران کودکی است، پیدا شود. معمولا بعد از 3 هفته فرد درجاتی از بهبود را نشان میدهد ولی به طور متوسط 8 تا 9 ماه به ادامه درمان دارویی نیاز است.
اگر این کار همراه با رواندرمانی باشد سرعت بهبود بیشتر است. برای افراد مبتلا به فوبیای اجتماعی در حد خفیف تا متوسط، معمولا 20 جلسه درمانی کافی است. درمان افرادی که فقط در یک موقعیت خاص، مثل صحبت کردن در جمع، رنج میبرند شاید حتی کمتر از این هم طول بکشد و افراد مبتلا به هراس اجتماعی شدید شاید به جلسات بیشتری نیاز داشته باشند.
به خودتان کمک کنید
همین که فرد متوجه مشکلش باشد و برای درمان اقدام کند کمککننده است، اما در معرض قرار گرفتن با شرایط و تمرین کمک بسیاری به او میکند. البته این کار باید به صورت تدریجی و پلهپله باشد تا بتواند آن را تحمل کند. بسیاری از افراد در آغاز درمان احساس اضطراب میکنند و مطمئن نیستند که حالشان خوب شود یا خیر. شما نیز مانند همه افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، ناگزیرید برای درمان و بهبود خود تلاش کنید.
درمانگر به شما میآموزد که برای کمک به خودتان چه کار بکنید و شما نیز آن کارها را در فواصل بین جلسات تمرین خواهید کرد. تمرینهای اولیه کاملا آسان هستند، اما به تدریج و همچنان که آرامش شما در موقعیتهای اجتماعی بیشتر میشود، تمرینها هم سختتر خواهند شد. هر چه بیشتر تمرین کنید، احتمال بهبودتان بیشتر خواهد شد.