«اصلا از تعطیلات نوروز خوشم نمیآید. هر سال وقتی به روزهای آخر سال نزدیک میشویم دچار استرس و نوعی حس منفی میشوم...»
فصل بهار و آغاز سال نو با همه زیبایی و درخشش، برای برخی افراد حس خوشایندی به همراه ندارد؛ البته هر رویدادی در زندگی برای هر کسی میتواند معنایی متفاوت داشته باشد، بویژه رویدادی تکرار شونده که خبر از گذشت یکسال دیگر از عمرمان با تمام موفقیتها و ناکامیهایش و تکرار و ادامه آنها در سال جدید میدهد. پس این که افرادی از عید نوروز بدشان میآید، زیاد هم عجیب نیست، زیرا برای آنها احتمالا معنای دیگری در تغییر و تحول نهفته است. گاهی نیز آغاز سال جدید برای برخی افراد به معنای کاسته شدن از فرصتی است که فرد برای زندگی کردن دارد که در این صورت، نوروز یادآور زندگی و نو شدن نخواهد بود. استرس، خستگی، متوقع بودن و انتظارات بالای فرد، مشکلات اقتصادی و مالی و دور بودن از دوستان و آشنایان و در مورد افراد شاغل، دور بودن از همکاران نیز میتواند عاملی برای ایجاد حس منفی نسبت به نوروز و آغاز سال نو باشد.
بوی افسردگی
ولی آیا داشتن حس منفی نسبت به جشن نو شدن سال و آغاز بهار از نظر روانپزشکی و روانشناسی طبیعی تلقی میشود؟
دکتر مهرنوش دارینی، روانشناس و مدرس دانشگاه در پاسخ اظهار کرد: از لحاظ روانشناسی افرادی که افسرده یا درگیر خطاهای شناختی هستند نسبت به سال نو حس منفی دارند و ورود به سال جدید برای آنها مفهوم نو شدن یا شروع دوباره را ندارد؛ البته افرادی که میزان ناامیدی آنها بالاست و روزهای آرام کمی را تجربه میکنند، بیشتر درگیر این ذهنیت میشوند. اصولا وقتی شخصی مضطرب، دلنگران و دچار افسردگی است، علائم خلق پایین و ناراحتی را از خود نشان میدهد و توانایی تدوین فعالیتهای لذتبخش را برای خود ندارد.
از سوی دیگر، دکتر امیرحسین جلالی، روانپزشک بر این باور است که طبعا نمیتوان کسی را به صرف نداشتن حس خوب به نوروز و آغاز بهار، غیرطبیعی قلمداد کرد یا این حس را نابهنجار دانست، اما به طور کلی لذت نبردن از زندگی و نشانههای لذتبخشی چون نو شدن سال را میتوان نشانهای از افسردگی یا افسردهخویی قلمداد کرد، زیرا فرد افسرده و مضطرب چندان نمیتواند از زیباییهای زندگی لذت ببرد.
مشکلاتی که شب عید را به کامت تلخ میکند
ذهنت درگیر مشکلاتی است که با گذشت یکسال نهتنها حل نشده باقی مانده که با مضاعف شدن بار اقتصادی و هزینههای شب عید، بار زندگی را بر دوشت سنگینتر کرده است تا جایی که آرزو میکنی، ایکاش نوروز با تعطیلاتش هرگز از راه نمیرسید. جلالی در تحلیل و ریشهیابی عوامل بیرونی موثر در بروز حسهای منفی نسبت به نوروز میگوید: اگر در محیط بیرونی، عوامل کافی برای شادمانی و حس رهایی موجود نباشد، این موضوع باعث ناخرسندی میشود. به عنوان مثال، اگر ابزارهای عینی مانند پول در اختیار فرد نباشد، نمیتواند از این فرصت سالانه برای نو شدن، بهره ببرد و حس ناکامی در او ایجاد میشود، اما سهم عوامل درونی را نیز نباید در ایجاد ذهنیتهای مخدوش و منفی نادیده گرفت. بیشک، فرد اگر درون آرامی داشته باشد حتی اگر در فقر و محرومیت باشد، میتواند حس شادکامی داشته باشد.
دکتر دارینی نیز در این باره میافزاید: نگرشهای منفی و خطاهای شناختی فرد در مورد تعطیلات نوروز، استرسهایی که ناشی از حضور در جمع فامیل به او وارد میشود و نیز انتظارات غیرمنطقی و بالای فرد جزو عوامل درونیای است که در ایجاد ذهنیت منفی نسبت به نوروز موثر است؛ البته نمیتوان منکر شد که مسائل و مشکلات مالی نیز جزو عوامل اثرگذار منفی محسوب میشود. گذراندن اوقات تفریحی در طول تعطیلات نوروز و دید و بازدیدها و هزینههایی که به صورت مرسوم در خانوادهها اتفاق میافتد، میتواند عاملی باشد برای ایجاد دلهره در دل فردی که امرار معاش خانواده به عهده اوست. همچنین مقایسه شرایط اقتصادی و نحوه وقتگذرانی نسبت به دوستان و اقوام نیز میتواند عاملی برای ایجاد حس منفی باشد.
گریزان بودن از دید و بازدید عید
خیلی از نوجوانها از دیدوبازدید عید و این که همراه با پدر و مادرشان درگیر چنین مراسمی شوند گریزانند که به اعتقاد دکتر دارینی، این بیعلاقگی، دلایل خاص خود را دارد، زیرا نوجوانان معمولا علاقهمند به بودن با همسن و سالها و دوستانشان هستند. به همین دلیل دیده میشود که بشدت منتظرند که تعطیلات نوروز تمام شود تا پیش دوستانشان باشند و حتی معمولا از حضور در دیدوبازدیدها استقبال نمیکنند و برایشان جذابیت ندارد؛ البته در مورد بزرگسالان نیز برخی از مسائل و فشارهای اقتصادی نیز به نوبه خود عاملی برای فرار از دید و بازدید است که عملا مربوط به سبک زندگی میشود. به بیان دیگر، افرادی که سبک زندگی دشواری دارند و بسیار درگیر برگزاری مراسم نوروزی به صورت ویژه هستند نیز ممکن است از دید و بازدیدها خسته باشند. دارینی در این رابطه هم تاکید میکند: چنانچه فعالیت تفریحی برای کودکان و نوجوانان فراهم نباشد، آنها گرایشی به حضور در این مراسم نخواهند داشت. توجه داشته باشید که امروزه نوجوانان و حتی بزرگسالان بیشتر تمایل دارند که خود را در فضاهای مجازی و اینترنت سرگرم کنند و به همین دلیل از حضور در رفت و آمدهای عیدانه طفره میروند.
نوروز زیر سایه خاطرات تلخ گذشته
برخی افراد نیز تحت تاثیر اتفاقات یا حوادث تلخ گذشته که در زمانی حول و حوش نوروز اتفاق افتاده است، از این مقطع سال بشدت بدشان میآید. البته دکتر دارینی معتقد است افرادی که از لحاظ نگرشی، افکارشان مدام حول محور گذشته میچرخد، معمولا نکات و اتفاقات منفی را که در گذشته یا به عنوان مثال نوروز های قبلی برایشان افتاده، مرور میکنند و عملا با مرور مکرر این خاطرات به ذهن خود فرمان میدهند که به تعطیلات نوروز علاقهمند نیستند. تکرار جملاتی از قبیل: «هر سال عید مشکل داشتیم و باز هم خواهیم داشت» نشان میدهد فرد نگرش مثبت نسبت به نوروز و تعطیلات ندارد؛ البته فراوانی اتفاقات منفی که در تعطیلات نوروز برای فردی اتفاق افتاده نیز حائز اهمیت است، اما آنچه لازم است به آن توجه شود، میزان اهمیت و نوع برداشت فرد از اتفاقاتی است که باعث میشود حال خوشی را برای تعطیلات نوروز نداشته باشد.
جلالی نیز بر این باور است که پاسخ افراد به حوادث ناخوشایند متفاوت و وابسته به شخصیت و تجربههای قبلی آنان است، اما اثرپذیری از خاطرات تلخ گذشته در بیعلاقگی نسبت به نوروز میتواند موثر باشد.
از سکون شهر بیزارم
بسیاری از مردم، بویژه پایتختنشینان با مشاهده سکون و خلوتی شهری که به هیاهو و ترافیک سرسامآورش خو گرفتهاند در تعطیلات نوروز دچار حس تلخی میشوند و البته در مقابل، برخی نیز سکون و آرامش شهر را در در ابتدای سال نو بسیار دوست دارند و از آن بهره میبرند. به گفته دارینی، افرادی که به تحرک و حضور در جمع علاقه دارند و در طول سال غالبا آزاری از بودن در همهمه نداشتهاند، معمولا به سوی فقدان تحرک یا سکون شهر گرایش ندارند و عنوان میکنند که بیصبرانه منتظرند تا هر چه زودتر تعطیلات تمام شود. برخی از افراد نیز در بیتحرکی شهر احساس طبیعی نبودن را دارند و تصور میکنند که اوضاع تحت کنترل همیشگی آنها نیست. همچنین شخصیتهایی که بسیار درگیر نظم و انجام کارها در زمان خاص به صورت افراطی هستند، از تعطیل بودن شهر بیزار میشوند.
جلالی نیز با تاکید بر این که انسان موجودی اجتماعی است و به تکاپو و ارتباط نیاز دارد، در این باره میگوید: اما این مساله لزوما به این معنا نیست که ما به سکون و تنهایی نیاز نداریم. یعنی گریز از تنهایی نیز به نوبه خود میتواند نشانهای بیمارگون باشد.
عید آمد و ما خانه نشینیم
بسیاری از مردم، شرایط اقتصادی و امکان رفتن به سفر را در ایام تعطیلات نوروز ندارند و مجبورند بدون برنامه خاصی در خانه و شهر خود بمانند و این مساله، بویژه به دلیل ابراز نارضایتی اعضای خانواده و فشار روانی ناشی از آن به بروز حس منفی نسبت به تعطیلات منجر میشود. البته دارینی بر این باور است که باید حتما به افراد آموزش داد که حتی اگر امکان سفر ندارند، برنامههایی را برای خود و اعضای خانواده طراحی کنند که بتوانند با حداقل هزینه روزهای شاد و بانشاطی را سپری کنند. باید انتظارات افراد واقعبینانه و مطابق با الگوی اقتصادی خانواده باشد تا از نداشتن تفریحات پرهزینه احساس ناراحتی نکنند.
فراموش نکنید که نداشتن برنامهریزی و برخوردار نبودن از خلاقیت در ایجاد تفریح، تغذیه و ساعات خواب نامنظم به ایجاد حس منفی نسبت به تعطیلات نوروز دامن میزند. بیشک، داشتن برنامههای ورزشی در تعطیلات بشدت میتواند به تغییر روحیه افراد کمک کند.