آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

هرگز دست از دوست داشتن برندار!

دوست داشتن و عاشق شدن به ظاهر کار ساده‌ای است. با یک نگاه یا جمله، دل می‌بازی و عاشق می‌شوی! اما پابرجا ماندن بر سر عشق و دوستی دیگر کار ساده‌ای نیست. خیلی‌ها چون دل‌باختن را کار ساده‌ای می‌دانند آن را کار ساده‌دلان می‌پندارند و همیشه نصیحت می‌کنند که انسان عاقل و دوراندیش آسان دل نمی‌بازد و اگر هم ببازد به وقتش راحت دل می‌کَنَد. اما حقیقت این است که هیچ چیزی مانند دوست داشتن پایدار، حیات نمی‌بخشد و زندگی انسان‌ها را متحول نمی‌سازد.
عشق باعث می‌شود کودکی که هیچ‌کدام از نیازهای ضروری‌اش را نمی‌تواند برآورده سازد، از لحظه تولد حامی و پشتیبانی قدرتمند به اسم مادر و پدر داشته باشد. حامیانی که او را تا زمان بزرگی و حتی تا سنین پیری حمایت می‌کنند و تنها نمی‌گذارند. عشق به خاک میهن باعث می‌شود متجاوزان و دشمنانی که چشم طمع به دارایی‌های یک ملت دارند، جرات حمله و تجاوز را نداشته باشند. عشق به همسر باعث می‌شود یک انسان تا مرز فداکاری و ایثار نسبت به شریک زندگی خویش پیش رود و عشق به خود باعث می‌شود فرد به هر ذلتی تن درندهد و شرافت خود را به هر قیمتی که هست حفظ کند. در یک کلام عشق معجزه می‌کند و دوست داشتن و عاشق شدن نه تنها کار ساده‌دلان نیست، بلکه شیوه عاقل‌ترین و قدرتمندترین انسان‌های روی زمین است.

ادامه مطلب ...

صاحب بدون اختیار

شیوانا به همراه یکی از شاگردان از راهی می‌رفتند و برای استراحت و صرف ناهار در یک مهمان‌سرای بین‌راهی متوقف شدند و روی تختی نشستند تا غذایشان را بخورند. در فاصله‌ای نه چندان دور از آنها دو زن جوان با صدای بلند مشغول گفت‌و‌گو بودند. طوری که همه صدای آنها را می‌شنیدند.
زن اولی گفت: «من از پدر و مادرم مال و منال زیادی را به ارث برده‌ام. ده‌ها زمین و مزرعه دارم با وجود این از لحاظ درآمد در مضیقه هستم. جرات فروختن آنها را ندارم چون همسرم بلافاصله پول آنها را به بهانه‌های مختلف از من می‌گیرد و من می‌ترسم این ارثیه‌ها را مفت از دست بدهم. برای همین مانند فقیران زندگی می‌کنیم و برای آینده خود هیچ برنامه‌ریزی ندارم!»
زن دومی گفت: «پدر و مادر من زیاد پولدار نبودند. آنها یک قطعه زمین و یک کلبه برایم به ارث گذاشتند. زمین را دو قسمت کردم بخشی از آن را فروختم و بخشی دیگر را به یک کشاورز اجاره دادم. با پولی که از فروش نصف زمین به دست آوردم یک کارگاه بافندگی و خیاطی در کنار کلبه دایر کردم و در آن مشغول بافت پارچه و لباس شدم، چند سالی است که وضع درآمدی خودم و خانواده‌ام هم خوب شده و از این بابت نگرانی نداریم. خودم و همسرم و بچه‌ها نیز نزد استاد معروفی مشغول یاد گرفتن فنون جدید بافندگی و دوزندگی هستیم و به زودی می‌توانیم به یک خانواده ماهر در این زمینه تبدیل شویم.»
زن اول با غرور گفت: «اما اگر سال‌ها زحمت بکشید، تو و خانواده‌ات نمی‌توانید به اندازه من ثروت و دارایی داشته باشید. من هنوز از شما ثروتمند‌تر هستم.»

ادامه مطلب ...

کلام عشق

با لبخند زدن از ابتلا .به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
خنده عملکرد ایمنی بدن شما را تقویت می‌کند چراکه شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی نیز می‌توانید جلوگیری کنید.
1. .لبخند جذابتان می کند..
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم..
. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد..
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند..
3. لبخند مسری است..
لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید..
4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید..

ادامه مطلب ...

چرا در رابطه زناشوئی عشق ما روز به روز کم رنگتر می‌شود

بر خلاف تصور خیلی ها که فکر می کنند عشق یکباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود؛ واقعیت اینست که عشق ممکن است یک لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می کند که در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور کافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت کشی کنیم و به آن کود بدهیم و مستمراً به آن رسیدگی نمائیم.

ادامه مطلب ...

رابطه جنسی یک شبه: مشکلات و معضلات

متاسفانه گاهی شاهد آن هستیم که برخی آقایان در برقراری ارتباط با خانمها فقط به دنبال رابطه جنسی هستند آن هم از نوع غربی و یک شبه و بلافاصله بعد از دوستی به طرف مقابلشان پیشنهاد سکس میدهند که این موضوع خلاف همه معیارهای اخلاقی، عرفی و انسانی جامعه است. خانمهایی که دانسته و نادانسته وارد چنین روابطی میشوند باید بدانند که هدف آن شخص چیزی جز سوء استفاده جنسی نبوده و هرگز مسئله عشق و دوست داشتن در میان نیست و احتمال خیلی زیاد وجود دارد که پس از اتمام رابطه جنسی دیگر شاید حتی یک بار هم از وی خبری نشود و همین مسئله باعث بروز مشکلات روحی، جسمی و احساسی فراوانی شود. رابطه جنسی بخصوص برای خانمها باید به همراه احساس و اتصال عاطفی عمیق باشد و فقط به بعد از ازدواج موکول شود.

در این مقاله بررسی میکنیم که آیا برای خانم ها هم امکان دارد که بدون ایجاد واکنش احساسی یا وابستگی، با کسی ارتباط جنسی برقرار کنند؟ به عبارت دیگر، آیا خانم ها هم می توانند مثل خیلی از آقایان رابطه جنسی بی احساس داشته باشند؟ در 99% از موارد پاسخ منفی است.

بیشتر خانم ها نمی توانند بدون وارد کردن قلب و احساس خود یا انتظارات و توقعات بعدی، با کسی ارتباط جنسی برقرار کنند اما چرا؟ اجازه بدهید کمی به بیولوژی بدن آنها بپردازیم. وقتی خانم ها شروع به تبادلات فیزیکی با مردی می کنند، از در آغوش کشیدن گرفته تا ایجاد رابطه جنسی، مقدار زیادی هورمون پیوندی اُکسی توسین در بدن آنها ترشح می شود. زمانیکه این هورمون ترشح می شود، شیمی مغز تغییر کرده و فرد از نظر احساسی، پیوند بیشتری با فردی که آن را تحریک کرده پیدا می کند. اگر تصور می کنید که یک خانم می تواند بدون ایجاد هیچ حسی با مردی ارتباط برقرار کند، مطمئن باشید که اکسی توسین همه چیز را تغییر خواهد داد! حتی اگر واقعاً علاقه ای به دیدن دوباره او نداشته باشد، مطمئناً هنوز دوست دارد از او خبر داشته باشد تا مطمئن شود که همه ارتباطش کاملاً بی مفهوم نبوده است. و اگر قبل از برقراری ارتباط به او تمایل داشته باشد، اکسی توسین باعث می شود انتظارش از آن رابطه بیشتر شود. باعث می شود روز بعد مدام نگاهش به تلفن همراهش باشد و انتظار یک تماس یا پیام را بکشد و فکرش هم مدام پیش او خواهد بود. این متاسفانه کاملاً طبیعی است. میل خانم ها به ارتباط عاطفی بخاطر تغییر هورمونی ایجاد شده در مغزشان و چون موجوداتی احساسی هستند، بعد از ایجاد ارتباط جسمی بیشتر می شود.

وقتی زنی وارد یک رابطه جنسی عادی بدون آینده می شود و چیزیکه می خواهد را طلب نمی کند یا چیزیکه دوست دارد را انجام نمی دهد یا در هر حال احساس رانده شدن می کند، دچار یک نوع خماری بعد از معاشقه می شود. این خماری بخاطر وجود هورمون های پیوندی زیاد در بدن اوست که هیچکس را برای وصل شدن پیدا نمی کنند. ممکن است احساس ناامیدی، ناراحتی، عصبانیت، گناه یا خجالت کند زیرا مقدار زیادی اکسی توسین در بدنش تولید شده است بدون اینکه کسی را بیابد که با او ارتباط احساسی پیدا کند.

علاوه براین، خانم هایی که در مسیرهای معنوی گام برمی دارند نسبت به این نوع ارتباطات حساس تر هستند. چرا؟ زیرا وقتی برای ارتقای معنویت خود تلاش می کنیم، آگاه تر و روشن تر می شویم و احساس وابستگی و اتصال بیشتری داریم و بخش عظیمی از رشد معنوی ما درمورد پایین کشیدن دیوارهایی است که حس عدم وابستگی و ارتباط را ایجاد می کنند. طبیعتاً حساس تر شده و نسبت به راهنمای درونمان دقیق تر می شویم. اگر آگاهانه وارد شویم و با افرادی ارتباط برقرار کنیم که تمایل به ازدواج با ما را دارند و رابطه جنسی را به بعد از ازدواج موکول میکنند، صمیمیت جسمی و جنسی می تواند بخش مهمی از زندگی معنوی را تشکیل دهد. درغیراینصورت، احساس خالی بودن و بی مفهوم بودن را ایجاد کرده و واقعاً آیا ارزشش را دارد؟

مطمئناً خیلی از خانم ها دور این نوع روابط جنسی را خط کشیده اند. اما شاید لازم باشد دوباره به مرزهای خود فکر کنید و ببینید انتخاب های شما چطور بر نوع مردهایی که با آنها ارتباط برقرار می کنید، تاثیر می گذارد. دفعه بعدی که در شرایطی قرار گرفتید که فردی که از قبل نمی شناختید یا به او علاقه ای نداشتید از شما تقاضای رابطه جنسی کرد، این سوالات را از خودتان بپرسید:

1. آیا فقط به این دلیل اینکار را می کنم که فکر می کنم وقتش رسیده است یا به نظر می رسد که واقعاً از من خوشش آمده و دوست ندارم این علاقه اش از بین برود؟

2. آیا برای اینکه به خودم یا فردی دیگر چیزی را ثابت کنم می خواهم وارد چنین ارتباطی شوم؟

3. چه مرزهایی دارم و آیا آنها را عنوان کرده ام و به آنها احترام می گذارم؟

4. آیا می خواهم کارهایی را انجام دهم که اصلاً دوست ندارم و احساس خوبی از انجام آن پیدا نمی کنم؟

5. آیا به او اجازه می دهم به جای اینکه با من و تمایلات من در این ارتباط هماهنگ باشد، خودش فرمانروایی کند؟

6. آیا بیشتر روی لذت دادن به او تمرکز دارم تا لذت جسمانی خودم؟

7. آیا اگر فردا دیگر هیچ خبری از او نداشته باشم ناامید و ناراحت نخواهم شد؟

با خودتان صادق باشید. مطمئناً وقتی هورمون ها شروع به ترشح می کنند، دیگر ذهنتان چندان خوب و واضح کار نمی کند. به همین دلیل خیلی مهم است که قبل از اینکه وارد این جریان شوید، این سوالات را از خود بپرسید. و مطمئن باشید اگر قبل از ازدواج وارد رابطه جنسی با او شوید، باعث نخواهد شد که بیشتر دوستتان داشته باشد! منتظر مردی بمانید که رابطه ای واقعی با شما شروع کند و قصدش ازدواج باشد، از شما درمورد زندگیتان بپرسد و به تدریج به شما علاقه مند شود.

حالا برمی گردیم به سوالی که در ابتدا مطرح کردیم. آیا برای خانم ها هم امکان دارد که بدون ایجاد واکنش احساسی یا وابستگی، با کسی ارتباط جنسی برقرار کنند؟ در دو صورت چنین چیزی امکانپذیر است. اولی زمانی است که زن بی قید است و قدرت جنسی بالایی دارد و همیشه به دنبال تمایلات خود می رود، هیچ توقعی ندارد و به هیچ عنوان به دنبال هیچ رابطه ای نیست. دومی زنانی است که تمایل آن مرد بسیار بیشتر از آن زن بوده و به همین علت عشقبازی زیادی با زن انجام می دهد. خیلی وقت ها اگر زنی از مردی خیلی خوشش نیاید، حتی بعد از ایجاد رابطه جنسی راحت تر می تواند بگذرد و برود. هر دو این شرایط بسیار نادر هستند. در اکثر موارد خانم ها از ایجاد چنین ارتباطاتی پشیمان می شوند و وقتی می فهمند که آن مرد به دنبال ایجاد رابطه بیشتر نبوده، ناامید شده و سعی می کنند خودشان را توجیه کنند که آن ارتباط یک تجربه خود برایشان بوده است.

خانم ها باید بدانند که بدنشان مقدس است و تمایلات جنسی آنها بخشی از روحشان است. جسم و روح آنها هر دو برای ایجاد لذت در آنها هستند. قلب آنها با تمایلات جنسیشان در ارتباط است و باید بدانند وقتی وارد رابطه جنسی می شوند قلبشان را هم وارد جریان کرده اند. از اینرو بهتر است جنسیت و تمایلات جنسی خود را فقط بعد از ازدواج و با راه هایی تجربه کنید که باعث نشود احساس بدی به خودتان پیدا کنید.

اگر رابطه ای به آن شکل زودگذر و یک شبه را تجربه کردید، اول از همه باید بتوانید خود را ببخشید و دست از قضاوت کردن خود بردارید. به خودتان سخت نگیرید. به درگاه خدا توبه کنید. در دفترچه خاطراتتان چیزایی که از آن تجربه یاد گرفته اید را یادداشت کنید و ببینید چطور این تجربه می تواند کمکتان کند بفهمید واقعاً چه می خواهید و به دنبال چه هستید. افسار تمایلات جنسی تان را دوباره به دست گیرید و از آن به بعد آن را هماهنگ با واقعیت وجودیتان و نوع صمیمیتی که به دنبالش هستید راه ببرید.

نظر شما در این باره چیست؟ فکر می کنید برقراری ارتباط جنسی پیش از ازدواج و بدون ایجاد واکنش احساسی یا وابستگی چه مشکلاتی را به همراه خواهد داشت؟

به امید آنروز که

به امید آن روز که هیچ پیوندی به خاطر بی وفایی از هم گسسته نشه...

به امید آنروز که هیچ دوستت دارم گفتنی به زبون هیچکس نیاد مگه اینکه از عمق وجود و عشق باشه...
به امید آنروز که هیچکس عشق رو فدای خودخواهیش نکنه...
به امید آنروز که دیگه هیچ دل شکسته ای غمگین و بیصدا سکوت نکنه...
به امید آنروزی که هیچکسی نباشه که به خاطر محبت و علاقه خودشو ملامت کنه...
به امید آنروزی که رشته محبت با بی وفاییها نازک و نازکتر و بلاخره گسسته نشه...
به امید آنروز که عشق معنای واقعی داشته باشه...
به امید آنروز که همه ما به خاطر بسپاریم که شکل گرفتن یک عشق بارها و بارها آسانتر از حفظ
اونه !! اون رو به آسونی از دست ندیم و گسسته شدن اون رو راحت نپذیریم و برای حفظ اون واقعا تلاش کنیم
و به امید آنروز که هیچ مدعی عاشق بودن ؛ در امتحان عشق نمره مردودی از معشوق نگیره ؛
به امید آنروز که

تقسیم بندی انواع عشق

عشق برای زوجهای دیگر میتواند بسیار متفاوت باشد. عده ای حتی با گذشت چند دهه از زندگی مشترکشان هنوز هم نسبت به یکدیگر احساساتی سرشار از اشتیاق دارند و عده ای 

ممکن است این رابطه در نظر عده ای سنگین و فاقد ظرافت باشد، اما بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی ما از آن دسته افرادی هستیم که از عشق به دوستی رسیده ایم.
عشق برای زوجهای دیگر میتواند بسیار متفاوت باشد. عده ای حتی با گذشت چند دهه از زندگی مشترکشان هنوز هم نسبت به یکدیگر احساساتی سرشار از اشتیاق دارند و عده ای پس از گذشت ۲۰ سال هنوز تمام جزئیات آشنایی و ازدواجشان را با وسواس کامل به یاد می آورند. در واقع، بنا به گفته متخصصین، در کل شش حالت مختلف برای "عاشق بودن" وجود دارد و شیوه عشق ورزی هر شخص میتواند در دوران یک رابطه تغییر کند.
دکتر سوزان هندریک (
Susan Hendrick) روانشناس، همراه با همسر و دستیار تحقیقاتی خود دکتر کلاید هندریک (Clyde Hendrick) به مدت ۲۵ سال است که بر روابط اجتماعی افراد تحقیق میکنند. به گفته ایشان، با دانستن شیوه عشق ورزی میتوان رابطه را ارزیابی نمود و انتظارات واقع بینانه تری نسبت به عشق و رشد آن به دست آورد.
با دانستن اینکه به چه شیوه ای عشق میورزید، میتوانید رابطه سالمتر و شادمانه تری با همسر خود به وجود آورید. پس ببینید که چگونه عاشقی هستید!
● عاشق احساساتی
این افراد عاشق "عاشق بودن" هستند. آنها به سادگی به روی زیبا با جذابیتهای ظاهری دیگر دل میبندند و سپس با از بین رفتن یا تغییر کردن این ظواهر، مایوس میشوند.
به خاطر داشته باشید که عشق واقعی نباید با کم شدن موی سر معشوق رو به نقصان بگذارد و احساسات عاشقانه نباید با پختگی رابطه، کمرنگ شود. اگر چنین عاشقی هستید، برای زنده نگهداشتن عشق خود بهتر است قرار ملاقاتهای عاشقانه و دو نفری بگذارید، برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب دهید و تعطیلات را با یکدیگر سپری کنید و نگذارید که عشق رومانتیک شما دچار روزمرگی شود.
● عاشقی با معیارهای ذهنی متعدد
این افراد ملاکهایی برای عاشق شدن دارند که برایشان بسیار مهم است و قصد تغییر دادن آن را هم ندارند. آنها حتی در رابطه زناشویی نیز همسر خود را تحت فشار شدیدی قرار میدهند تا مطابق با استانداردهای ایشان عمل کند.
اگر شما عاشق فهرست مشخصات خودساخته و از دسته افراد متوقع هستید، برای حفظ رابطه باید این فهرست را دور بیاندازید. به عقیده کارشناسان وفادار ماندن به این لیست بایدها و نبایدها، به رابطه ای فرسایشی و یا تنهایی منجر میشود. آنچه بسیار اهمیت دارد رفاقت، عشق و توانایی بخشش است نه چیزهایی که برای تحت تاثیر قرار دادن "دیگران" مهم باشد.
● عاشق وسواسی
این عاشقی است که میخواهد تمام اوقات خود را با معشوقش بگذراند و حتی پس از گذشت سالها، مدام نگران رابطه و زندگی زناشویی خود است. داشتن چنین همسری میتواند طاقت فرسا بوده و یا به خاطر اوج و فرودهای شخصیتی، موجب ناراحتی روحی طرف مقابل شود.
آیا این حالات به نظرتان آشنا می آید؟ برای حفظ همسر و زندگی مشترک باید دست از نگرانی برداشته و زمانی برای تنفس به معشوق خود بدهید. به یاد داشته باشید که حتی شیرین ترین ها هم میتوانند به مرز "بیش از حد" برسند و دیگر شیرین به نظر نیایند. اگر احساس نا امنی در شما بسیار شدید است، بدون معطلی با یک متخصص مشورت کنید و رابطه خود را بهبود بخشید.
● عاشق ایثارگر
عده ای مستعد ورود در رابطه ای هستند که در آن بیش از آنچه به دست می آورند، از خود مایه میگذارند. گاهی احساس میکنند که این رابطه به کلی یک طرفه شده است. یک نفر با از خود گذشتگی مدام در تلاش جلب رضایت و برآورده ساختن نیازهای دیگری است و هیچ زمانی برای مراقبت از "خود" کنار نگذاشته است.
اگر چنین عاشقی هستید، باید بدانید که خارج از چهارچوب زندگی زناشویی نیز چیزهایی برای لذت بردن هست و سوای همسرتان، دوستان و اقوامی وجود دارند. باید زمانی را به انجام فعالیتهای مورد علاقه خودتان و معاشرت با افرادی که دوست دارید اختصاص دهید و بد نیست که گاهی این معاشرتها و فعالیتها، بدون حضور همسرتان باشد. به این ترتیب با ارزش نهادن به خود، رابطه عاشقانه شما نیز تقویت میشود.
● عاشق "بازی"
این دسته، عاشق دوران ناز و عشوه و به دست آوردن دل معشوق هستند. برای آنها تعقیب و گریز ابتدای یک رابطه بسیار جذاب تر است. آنها از یک رابطه طولانی مدت به سرعت خسته میشوند و دوباره به فکر "شیطنت" می افتند.
مراقب باشید، اگر چنین دل بازیگری دارید، وسوسه را از زندگی خود دور کنید و به جای اینکه در جایی خارج از رابطه فعلی خود به دنبال هیجان باشید، بکوشید که آنرا در همین رابطه ایجاد کنید. ببینید که برای ورود به یک رابطه جدید چه قابلیتهای تازه ای از خود به نمایش میگذارید-مثلا ناگهان هوس چرخ و فلک سواری میکنید؟-، سپس آنها را در زندگی مشترک خود پیاده کنید.
● عشق رفاقت آمیز
اگر در رابطه ای شدیدا رفاقت آمیز هستید که از آن لذت میبرید، ممکن است کم کم سر و کله عشق درآن پیدا شود. چنین روابطی ممکن است بسیار کند پیشروی کنند، اما بسیار مستحکم هستند. اما نکته دراینجاست که نباید فراموش کنید رفاقت در زندگی مشترک همه چیز نیست و باید جرقه هایی از احساسات و تمایلات آن را زیباتر و هیجان انگیزتر کند

‌تصویر عشق‌

ای‌ که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌ عشق‌ چیزی‌ جز ظهور مهر نیست‌

عشق‌ یعنی‌ مهر بی‌اما، اگر عشق‌ یعنی‌ رفتن‌ با پای‌ سر
عشق‌ یعنی‌ دل‌ تپیدن‌ بهر دوست‌ عشق‌ یعنی‌ جان‌ من‌ قربان‌ اوست‌
عشق‌ یعنی‌ مستی‌ از چشمان‌ او بی‌لب‌ و بی‌جرعه، بی‌می، بی‌سبو
عشق‌ یعنی‌ عاشق‌ بی‌زحمتی‌ عشق‌ یعنی‌ بوسه‌ بی‌شهوتی‌
عشق‌ یار مهربان‌ زندگی‌ بادبان‌ و نردبان‌ زندگی‌
عشق‌ یعنی‌ دشت‌ گلکاری‌ شده‌ در کویری‌ چشمه‌ای‌ جاری‌ شده‌
یک‌ شقایق‌ در میان‌ دشت‌ خار باور امکان‌ با یک‌ گل‌ بهار
در خزانی‌ بر گریز و زرد و سخت‌ عشق، تاب‌ آخرین‌ برگ‌ درخت‌
عشق‌ یعنی‌ روح‌ را آراستن‌ بی‌شمار افتادن‌ و برخاستن‌
عشق‌ یعنی‌ زشتی‌ زیبا شده‌ عشق‌ یعنی‌ گنگی‌ گویا شده‌
عشق‌ یعنی‌ ترش‌ را شیرین‌ کنی‌ عشق‌ یعنی‌ نیش‌ را نوشین‌ کنی‌
عشق‌ یعنی‌ اینکه‌ انگوری‌ کنی‌ عشق‌ یعنی‌ اینکه‌ زنبوری‌ کنی‌
عشق‌ یعنی‌ مهربانی‌ درعمل‌ خلق‌ کیفیت‌ به‌ کندوی‌ عسل‌
عشق، رنج‌ مهربانی‌ داشتن‌ زخم‌ درک‌ آسمانی‌ داشتن‌
عشق‌ یعنی‌ گل‌ بجای‌ خارباش‌ پل‌ بجای‌ این‌ همه‌ دیوار باش‌
عشق‌ یعنی‌ یک‌ نگاه‌ آشنا دیدن‌ افتادگان‌ زیرپا
زیرلب‌ با خود ترنم‌ داشتن‌ برلب‌ غمگین‌ تبسم‌ کاشتن‌
عشق، آزادی، رهایی، ایمنی‌ عشق، زیبایی، زلالی، روشنی‌
عشق‌ یعنی‌ تنگ‌ بی‌ماهی‌ شده‌ عشق‌ یعنی‌ ماهی‌ راهی‌ شده‌
عشق‌ یعنی‌ مرغهای‌ خوش‌ نفس‌ بردن‌ آنها به‌ بیرون‌ از قفس‌
عشق‌ یعنی‌ برگ‌ روی‌ ساقه‌ها عشق‌ یعنی‌ گل‌ به‌ روی‌ شاخه‌ها
عشق‌ یعنی‌ جنگل‌ دور از تبر دوری‌ سرسبزی‌ از خوف‌ و خطر
آسمان‌ آبی‌ دور از غبار چشمک‌ یک‌ اختر دنباله‌دار
عشق‌ یعنی‌ از بدیها اجتناب‌ بردن‌ پروانه‌ از لای‌ کتاب‌
عشق‌ زندان‌ بدون‌ شهروند عشق‌ زندانبان‌ بدون‌ شهربند
در میان‌ این‌ همه‌ غوغا و شر عشق‌ یعنی‌ کاهش‌ رنج‌ بشر
ای‌ توانا ناتوان‌ عشق‌ باش‌ پهلوانا، پهلوان‌ عشق‌ باش‌
پوریای‌ عشق‌ باش‌ ای‌ پهلوان‌ تکیه‌ کمتر کن‌ به‌ زور پهلوان‌
عشق‌ یعنی‌ تشنه‌ای‌ خود نیز اگر واگذاری‌ آب‌ را بر تشنه‌تر
عشق‌ یعنی‌ ساقی‌ کوثر شدن‌ بی‌پرو بی‌پیکر و بی‌سرشدن‌
نیمه‌ شب‌ سرمست‌ از جام‌ سروش‌ در به‌ در انبان‌ خرما روی‌ دوش‌
عشق‌ یعنی‌ خدمت‌ بی‌منتی‌ عشق‌ یعنی‌ طاعت‌ بی‌جنتی‌
گاه‌ بر بی‌احترامی‌ احترام‌ بخشش‌ و مردی‌ به‌ جای‌ انتقام‌
عشق‌ را دیدی‌ خودت‌ را خاک‌ کن‌ سینه‌ات‌ را در حضورش‌ چاک‌ کن‌
عشق‌ آمد خویش‌ را گم‌ کن‌ عزیز قوتت‌ را قوت‌ مردم‌ کن‌ عزیز
عشق‌ یعنی‌ مشکلی‌ آسان‌ کنی‌ دردی‌ از درمانده‌ای‌ درمان‌ کنی‌
عشق‌ یعنی‌ خویشتن‌ را گم‌ کنی‌ عشق‌ یعنی‌ خویش‌ را گندم‌ کنی‌
عشق‌ یعنی‌ خویشتن‌ را نان‌ کنی‌ مهربانی‌ را چنین‌ ارزان‌ کنی‌
عشق‌ یعنی‌ نان‌ ده‌ و از دین‌ مپرس‌ در مقام‌ بخشش‌ از آئین‌ مپرس‌
هرکسی‌ او را خدایش‌ جان‌ دهد آدمی‌ باید که‌ او را نان‌ دهد
در تنور عاشقی‌ سردی‌ مکن‌ در مقام‌ عشق‌ نامردی‌ مکن‌
لاف‌ مردی‌ می‌زنی‌ مردانه‌ باش‌ در مسیر عاشقی‌ افسانه‌ باش‌
دین‌ نداری‌ مردی‌ آزاده‌ شو هرچه‌ بالا می‌روی‌ افتاده‌ شو
در پناه‌ دین‌ دکانداری‌ مکن‌ چون‌ به‌ خلوت‌ می‌روی‌ کاری‌ مکن‌
جام‌ انگوری‌ و سرمستی‌ بنوش‌ جامه‌ تقوی‌ به‌ تردستی‌ مپوش‌
عشق‌ یعنی‌ ظاهر باطن‌نما باطنی‌ آکنده‌ از نور خدا
عشق‌ یعنی‌ عارف‌ بی‌خرقه‌ای‌ عشق‌ یعنی‌ بنده‌ بی‌فرقه‌ای‌
عشق‌ یعنی‌ آن‌ چنان‌ در نیستی‌ تا که‌ معشوقت‌ نداند کیستی‌
عشق‌ باباطاهر عریان‌ شده‌ در دوبیتی‌های‌ خود پنهان‌ شده‌
عاشقی‌ یعنی‌ دوبیتی‌های‌ او مختصر، ساده، ولی‌ پرهای‌ و هو
عشق‌ یعنی‌ جسم‌ روحانی‌ شده‌ قلب‌ خورشیدی‌ نورانی‌ شده‌
عشق‌ یعنی‌ ذهن‌ زیباآفرین‌ آسمانی‌ کردن‌ روی‌ زمین‌
هرکه‌ با عشق‌ آشنا شد مست‌ شد وارد یک‌ راه‌ بی‌ بن‌بست‌ شد
هرکجا عشق‌ آید و ساکن‌ شود هرچه‌ ناممکن‌ بود ممکن‌ شود
در جهان‌ هر کار خوب‌ و ماندنی‌ است‌ ردپای‌ عشق‌ در او دیدنی‌ست‌
«سالک» آری‌ عشق‌ رمزی‌ در دل‌ست‌ شرح‌ و وصف‌ عشق‌ کاری‌ مشکل‌ست‌
عشق‌ یعنی‌ شور هستی‌ درکلام‌ عشق‌ یعنی‌ شعر، مستی‌ والسلام‌

پاسخ‌های دل همیشه ساده است

ما به دنیا آمده‌ایم تا عشق بورزیم و یاد بگیریم... 

هر کس داستانی برای گفتن دارد. هر کس به دنبال یک آدم مهربان است که به حرف‌هایش گوش دهد.
عجله نکن برای رفتن به سوی هدفی که ممکنه هیچوقت پیداش نکنی. هدف همراهته. اگر عجله کنی هدف رو گم می‌کنی.
مراقب خودخواهی باش، همیشه سر راهته. اگر کسی گفت: "چه چشمان زیبایی داری"، جواب بده:‌ "ممنون، شما این طور می‌بینی"...
اجازه بده دلت همه انتخاب‌هایت را انجام دهد؛ نه عقلت. وقتی آن انتخاب انجام شد، آنگاه از عقلت برای رسیدن به آن سود ببر.
هرگز آنچه را که انجام می‌دهی، زیاده جدی نگیر. زندگی پر از شادی است. اگر یکی را نشانم بدهی که خنده‌ای خالصانه و بی‌اختیار دارد، فردی را که به حقیقت نزدیک‌تر است نشانم داده‌ای.
بهترین معلم آن نیست که توان پاسخ به همه سوالات را دارد، بهترین معلم آن است که سوال ایجاد می کند!
حتی در قبال این خطر که احمق به نظر بیایی و مردم سرشان را تکان بدهند و در گوش یکدیگر نجوا کنند که تو دیوانه‌ای، به چیزهای نو بپرداز!
پاسخ‌های دل همیشه ساده است، عقل ماست که جواب‌های پیچیده سرهم می کند!
اهمیتی ندارد که از چه دوربینی برای عکاسی سود می‌بری، یک عکس را یک دل روشن و عاشق می‌سازد، نه یک دوربین.
انرژی نیازمند توجهی همیشگی است که از عشق سرچشمه می‌گیرد!
کافی نیست که یک عکاس خوب باشی. لازم است که آدم خوبی باشی که عکس هم می‌گیرد

ارتقای زندگی: یافتن عشقی فرای الفاظ و کلمات

اگر شما به مرد زندگیتان بگویید که: "عزیزم ما باید در مورد رابطه مان با هم کمی بیشتر صحبت کنیم" تصور می کنید چه اتفاقی می افتد؟

اگر شما پاسخی به این شرح را در ذهن خود تصور می کنید:" فکر نمی کردم هیچ موقع یک چنین تقاضایی از من داشته باشی، من هم می خواستم به هر ترتیبی که شده احساساتم را با تو در میان بگذارم و در عین حال تمایل دارم که با خواسته های تو نیز آشنا شوم و ببینم که دلت می خواهد چه تغییراتی را در رفتار خود ایجاد کنم" به شما اطمینان می دهم خوشبخت ترین زوجی هستید که در دنیا یافت می شود و در این مورد هم هیچ گونه شکی به دل راه ندهید.
زمانیکه صحبت از یک چنین مسائلی به میان می آید معمولاً آقایون تمایلی به انجام این کار از خود نشان نمی دهند، در لاک دفاعی فرو می روند، و اکثر آنها تصور می کنند که خانم قصد دارد آنها را به خاط رگناهی که مرتکب نشده اند، مجازات کند.
به طور حتم شما هم تا کنون شاهد یک چنین مشاجراتی بوده اید. هم خانم و هم آقا هر دو حرف هایشان را از بر هستند و همیشه جریان خیلی بد تر از آنچه که انتظارش را دارید به پایان می رسد. به همین خاطر هیچ شکی وجود ندارد که چرا آقایون از این چند کلمه بیش از هر چیزی وحشت دارند: "عزیزم باید صحبت کنیم"
ما در جلسات مشاوره ای که داشتیم از خانم های بسیار زیادی سوال می کردیم که در گذشته چگونه با همسران خود ارتباط برقرار می کردند. اغلب آنها چیز هایی از این قبیل در جواب به ما تحویل می دادند: "این کار به هیچ شیوه ای جواب نمی دهد، آقایون هیچ گاه توانایی برقررای ارتباط را ندارند، به سرعت عصبانی می شوند، و صبر و شکیبایی خود را از دست می دهند. به هیچ وجه علاقه ای به انجام این کار از خود نشان نمی دهند."
به هر حال به نظر می رسد زمانیکه صحبت از "گفتگو در مورد روابط زناشویی" به میان می آید آقایون تصور می کنند چیزهایی را می دانند که خانم ها از آن بی اطلاع هستند. تحقیقات و بررسی های ۵۰ ساله ما حاکی از این امر هستند که بدون در نظر گرفتن اینکه شما از گفتگو با همسرتان چه هدفی داشته باشید، اما به هر حال احتمال بروز اشتباهاتی وجود دارند که می توانند رابطه را از آن چیزی که هست بدتر کرده و بر مشکلات شما بیفزایند.
● درون هر مشاجره ای نوعی از هم گسیختگی وجود دارد
این امر هیچ ارتباطی به عدم علاقه همسرتان و یا اینکه دارای مهارت های بالای ارتباطی نمی باشد، ندارد.
خانم ها تنها به این دلیل می خواهند در مورد ارتباط خود صحبت کنند چرا که احساس عصبانیت می کنند و با انجام دادن این کار تنها سعی بر این دارند که احساس بهتری را در خود ایجاد نمایند. از سوی دیگر آقایون تمایلی به صحبت کردن ندارند چراکه حرف زدن هیچ یک از احساسات آنها را بهتر نمی کند. در حقیقت میتوان اظهار داشت که حتی در برخی موارد انجام این کار می تواند حال آنها را بدتر هم بکند. به هر حال چه خانم موفق شود او را واردار به حرف زدن کند چه نتواند این کار را انجام دهد، نوعی عدم ارتباط صحیح و از هم گسیختگی میان آنها برقرار خواهد شد.
به هر حال با شروع هر گونه مشاجره ای باید در انتظار نوعی ناامیدی، یاس ، تنفر و رنجش باشیم. گاهی اوقات کار به جایی می رسد که طرفین ترجیح می دهند اصلاً در یک چنین رابطه ای قرار نگیرند.
استرس مزمنی که باعث می شود در همه حال خانم ها و آقایون احساس دور شدن از یکدیگر را تجربه کنند از نحوه برخورد آنها در مقابل احساسات مختلف از جمله ترس و خجالت نشات می گیرد. این تفاوت فاحش میان جنس مذکر و مونث، از همان ابتدای تولد به وضوح قابل مشاهده می باشد.
اما یکی از مسائل دیگری که می تواند افراد را بر سر دو راهی قرار دهد این است که "آیا در مشاجرات واقعاً در مورد ارتباط حرفی به میان می آید یا خیر؟" علاوه بر اینکه خانم ها به این دلیل گفتگو می کنند که احساس یاس و نامیدی دارند، می توان به این نکته هم اشاره کرد که در کنار این ناامیدی نوعی حس اضطراب و ترس نیز به آنها دست می دهد.
از عمده دلایلی که آقایون هیچگونه تمایلی به گفتگو در مورد مسائل و مشکلات خانوادگی با همسران خود ندارند این است که احساس ناامیدی و پشیمانی خانم سبب می شود که احساس کنند شکست خورده اند و نتوانسته اند نیازهای خانم را به درستی برآورده سازند. اگر بخواهیم کمی عمقی تر به این مسئله فکر کنیم باید بگوییم که نوعی حس خجالت به آنها دست می دهد. احساس خجالت آقا آنقدر زیاد است که به او اجازه نمی دهد ترس خانمش را مشاهده کند. ترس خانم هم به او اجازه نمی دهد که خجالت آقا را درک کند.
در یک چنین شرایطی هر دو طرف سعی می کنند تا با اتکا به شیوه های غلط به از بین بردن احساسات خود دست بزنند. دسته ای صحبت می کنند و دسته ای دیگر از انجام این کار امتناع می ورزند. به این ترتیب مشکلات جدی تر شده و هر دو طرف قلب همدیگر را می شکنند و همدیگر را ناامید می کنند.
اگر هر یک از شما کار اشتباهی انجام دهد، این احتمال وجود دارد که رابطه از هم پاشیده شود. باید خجالت و ترس را بشناسید و نحوه صحیح کنترل آنها را یاد بگیرید. باید نقاط آسیب پذیر شخصیت یکدیگر را به درستی درک کنید و ببینید که چگونه میتوانید آنها را مهار نمایید. این امر نگرش شما را نسبت به زندگی بهبود می بخشد و می توانید با دید بازتر ابعاد مشکلات را در نظر گرفته و در صورت نیاز خودتان را جای همسرتان بگذارید. با این کار می توانید میان خود و طرف مقابل محبت و صمیمیتی را ایجاد نمایید که با الفاظ و کلمات نمی توان آنرا تشریح کرد.
● همه چیز به توانایی شما در ایجاد پیوند بستگی دارد
آمارهایی که این روزه از طلاق به دست آمده، حاکی از این امر است که دلیل جدایی بسیاری از زوجین از هم گسیختگی احساسی است. ۸۰ درصد افرادی که از همسران خود جدا شده اند، می گویند: "از نظر احساسی از هم دور شده بودیم." واقعاً جای تاسف است.
دوست شدن با خانم های دیگر نمی تواند برای یک خانم دردی را دوا کند، او نیاز دارد تا ارتباط محکم تری را با همسر خودش برقرار کند. بسیاری از تلاش هایی که برای بهبود روابط انجام می شود با شکست مواجه می شود چرا که آنها نمی توانند با گفتگو مشکلی را حل نمایند به این دلیل که از نظر عاطفی از هم دور شده اند.
زوج ها به این دلیل که نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند، از هم دور نمی شوند، بلکه چون از هم دور می شوند و از نظر احساسی پیوندی با هم ندارند نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند. در آغاز زمانیکه احساس می کند با هم پیوند دارند به راحتی می توانند ارتباط برقرا کرده و حرف هایشان را به هم بزنند، و به راحتی برای ساعت ها با هم صحبت می کنند. مشکل از زمانی شروع می شود که او احساسات درونی خود را با همسرش در میان می گذرد اما همسرش به او هیچ توجهی نکرده و به او اهمیت نمی دهد.
خانم به این دلیل عاشق آقا شده بود چرا که احساس می کرد او را از نظر احساسی درک می کند همین امر هم سبب می شد که تمام احساسات منفی اش را فراموش کند و بر ترس هایش غلبه کند. خانم هم با کارهایش باعث می شود که آقا احساس کند یک حامی، پشتیبان و عاشق بی چون و چراست. خانم به او ایمان داشته.
به هر حال در زمان بروز یک چنین مشکلی هر دو طرف باید کاری کنند که صمیمت گذشته مجدداً در رابطه آنها ایجاد شده و پیوندهای از هم گسیخته دوباره محکم شوند. زمانی که به آخرین حد صمیمت برسند، لحظه ای است که نمی توان آنرا در غالب لغات و کلمات گنجاند

۵ روش عاشق کردن دیگران

برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید. اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـیکند. بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی میکنـید و حسرت داشتنش را میکشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید. و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد.

البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمیـبـاشـدکه شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد. کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را بمقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند. آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمیکنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید.
● زیاد معاشرت کنید... سپس غیر قابل دسترس گردید
هـر چه بیشتر با شخصی ارتباط داشته باشید آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت. این را دیوید لیدمن متخصص رفتار انسانها بیان می کند. در واقع حق با اوسـت. چندین مطالعه دیگر نشان داده کـه در مـعـرض قـرار گـرفـتن مکرر با هر محرک خاص ما را نسبت به آن محرک علاقه مند تر می گرداند. (تنها زمانی این نظریه صدق نمی کنـد کـه واکنش اولیه ما به آن محرک منفی باشد). بنابراین در ابتدای آشنایی از آنکه کناره گیـر، گریزان و غیر قابل دسترس باشید، پرهیز کنید. در عوض به دنبـال بهانه های فراوان برای آنکه وقت خود را با وی بگذرانید باشید.
اکنون حواستان را کاملا جمع کنید چون این مرحله زیرکانه بوده و احتیاج به مهارت دارد. درست زمانی که مطمئن شدید که او را مجذوب خود کرده و محبوب گشته اید به تدریج معاشرت خود را کاهش داده و کمتر در دسترس قرار گیرید و این کـار را تـا زمانی کـه وی دیگر شما را دیگر ملاقات نکرده و نبینـد ادامه دهید. شـما هم اکنون "قانون کمـیابی" را بطور مؤثر بکار گماردید. همه ما واقف هستیم که: مردم خـواهـان چیزهایی هستـند که نمیتوانند داشته باشند. و همیشه در دسترس بودن شـما سبب کاهـش ارزش و شـان شما می گردد. برای مثال هـرگـاه پـایتان را از در خانه بیرون بگذارید و با توده عظیمی از الماس بروی زمین روبرو گردید، کم کم برایتان عادی شده و دیگر آنها را بچشم سنگهای گرانبها و ارزشمند نخواهید نگریست. این قانون کمیابی است که سبب میشـود بـیشتر طالب آنها گردید. با آنان باشید و سپس کمیاب گردید و مشاهده خواهید کرد محبوب تر می شوید. ما مرتبا در مورد مسایلی چون شور و اشتیاق، جـاذبـه جـنـسـی و عـشـق صحبت به میان میاوریم اما به "شباهت ها" اشاره ای نمیکنیم . بـایـد آگـاه باشیم افراد با خصوصیات متضاد در بلـنـد مـدت جـذب یـکدیـگر نـمی شوند. ما همواره در جستجوی شباهتها میان خود و شریک زندگیمان می بـاشیم. اغـلب ما بـا گـشـتـن و مـعـاشرت با دوستانی که مورد علاقه امان نمی باشند ترس داریـم پس چـرا با مـعشـوق خود چنین کنیم؟ علاقمند بودن و دوست داشتن کسی بسیار مهم تر از آن است که ما عاشق آن فرد باشیم. تنـها شباهت های اخلاقی و شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت میباشد. هرگاه شما با فردی کـه از لـحاظ ظاهـر شبـیـه شـما باشد آشنا گردید، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما گردد ۴ برابر بیشتر میباشد.
● کار دلپسندی برایش انجام ندهید.... بـگذاریـد او برایتان کارهای دلپسندی انجام دهد
هرگاه شما کار پـسـنـدیـده ای بـرای شـخـصی انجام دهید، از دو جهت احساس خوبی خواهید داشت: احـساس خـوشـنودی از خـودتان و صمیمیت با فردی که شما اندکی با عملتان لوسش کرده اید. ما معمولا بمنظور توجیه زحمات و یا هزینه هایی که صرف فرد مورد نظر کرده ایم در شایستگی و استحقاق وی مبالغه وخیالپردازی میکنیم. سـرانجام آنکه:ما آن فرد را بیشتر دوست خواهیم داشت.هرگاه شخصی برای ما کار پسندیده ای انجام میدهد، خوشنود میگردیم. اما در کنار آن احساسات ناخوشایند دیگری نیز تظاهر خواهند کرد. گاه غرق در هیجانات میشویم. در تـنگنا قرار می گیریم که مانند همان فرد بامعرفت که آن لطف را در حق شما کرده عمل نماییم یعنی آنکه لطفش را جبران کنیم. و حتی زمانیکه آن عمـل نـیک از سوی شخصی صورت می گـیـرد کـه شـما علاقه وافری به وی داشته اما نسبت به احساسش نسبت به خودتان مردد هستید، مسئله بسیار بغرنج تر میگردد. متوجه منظورم می شـوید؟ هنگامی که ما شیفته و شیدای شخصی می شویم، ناگزیریم برای او کارهای لطف آمیزی انجام دهیم.اما بهتر آنست اجازه دهید او شما را لوس کند.
● به او نگاه کنید...
زیـک روبیـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه ای را صورت داد تا دریابد آیا قادر است عشق را بطور علمی توسط ضبط مدت زمانی که دو عاشق بیکدیگر چشم دوختـه انـد، مورد اندازه گیری قرار دهد. وی دریافت که دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر می بـاشند ۷۵ درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به همدیگر نگاه می کنند. و هـنـگـامی که فرد ناخوانده ای به میان صحبتشان وارد میگردد آهسته تر روی از یکدیگر برمی گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـای معمولی افراد ۳۰ تا ۶۰ درصد از وقت را به نگاه کردن به یـکدیـگر اخـتـصـاص می دهند. اهمیت مقیاس روبین واضح میباشد: احتمال آنکه بگوییم دو فرد تا چه میزان عاشـق و دلبـاخته یـکدیـگر هستند را می تـوان بـا انـدازه گیـری مـدت زمـانـی کـه آن دو عاشقانه به یکدیگر زل می زنند تخمین زد. برخـی روانـکاوان از آن در حین مشاوره برای آنکه دریابند تا چه اندازه زوجین به یکدیگر علاقه و عشق دارند سود می برند. هـمچنین این موضوع اطلاعات سودمند زیادی را بـرای آنـکه بـخواهید شخصی دلباخته شما گردد در اختیارتان قرار میدهد. اینگونه که: هرگاه به شخصی که دوسـتـش می دارید در حین گفتگو ۷۵ درصد از زمان به وی نگاه کنید. با این کار مغز آن فرد را فریب میـدهید. مـغز آن شخص آخرین باری که فردی تا این اندازه به او نـگـاه کـرده را بـخاطر آورده و تـحلـیـلش از این نگاه طولانی، وجود عشق و علاقه خواهد بود. در نتیجه این طـور مـی انـدیـشد که عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنیل اتیلامین (
PEA) می کند. ایـن مـاده از خانواده آمفی تامین ها میباشند که توسط سیستم عصبی ترشح میگردد.هنگامی که ما عاشق میشویم PEA همان عاملی است که سبب تعریق کف دستان، احساس دل آشوبی، و افزایش ضربان قلب میشود.هر چه شخصی که شما خواهانش میباشد PEA بیشتری بدرون جریان خونش جاری گردد احتمال آنکه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزایـش میـیابد. زمانی که شما نمی توانید صادقانه فردی فرد بی رغبـتـی را وابسته خود کنید، بکارگیری این تکنیک تولید PEA را کاملا میسر خواهد نمود. امتحان کنید.مطمئن هستم از نتیجه کار خود شگفت زده خواهید شد. زمـانـی کـه بـا شخصی هستید به وی حس عاشق بودن را القا کنید و اینکه او سـرانـجـام بـاورش شـود که عاشق شما است، زیاد بطول نخواهد انجامید.
● روی برنگردانید...
دیـگر یـافته های تعیین کننده در تحقیقات روبین: اگر فردی بـه زن و شوهری که در حـال گفتگو هستند، ملحق گردد، مدت زمان زیادی طول می کـشـد تـا نگاه آن زوج از یکدیگر منحرف شده و به نفر سوم برگردانده شود. باز هرگاه این عمل را با شـخصـی کـه هنوز دلباخته شما نگشته بکار بندید، به او طوری القا میکنید کـه گویی دلبـاخته شماست و باعث سرازیر گشتن مقدار بـیـشـتـری
PEA داخـل جریان خونش می شـوید. لئیل لونـز، مـتخصص روابط انسانها، این تکنیک را "چشمان آب نباتی" نـام نـهـاده. چشمانتان را به چشمان فردی که دوستش می دارید قفل نموده و ثابت در همان حالت نگه دارید. حتی زمانی که او صحبتـش پـایـان یـافـت و یا آنکه شخص دیـگـری به شما مـلـحـق شد، روی برنگردانید. وقتی سرانجام خـواسـتـیـد چشمانتان را از چشمانش برگردانید (پس از ۴-۳ ثانیه) آن کار را با بی میلی و آهستگی انجام دهید دقیقا مانند آنکه توسط یک آب نبات به یکدیگر چسبیده اید. شاید این تکنیک زیاد سودمند به نظر نرسد ولی باور کنید هرگاه بطور صحیح صورت گیرد از تعجب نفس شما را بند خواهد آورد. اگرآنقدر کمرو و خجالتی می باشید که قادر نیستید مستقیما به چشمها خیره شـویـد از تکنیک آب نـبـات صـرف نظر کرده و از این روش استفاده نمایید.بفردی که وارد گفتگوی شما شده روی برگردانده اما به محض آنکه سخنان آن فرد پایان یافت، بـه سرعت چشمانتان را به سمت شخص مورد علاقه خود بازگردانید. این یک حرکت بررسی کنـنده است. شما میـخواهید واکنش وی را از آنچه گوینده بیان داشته مورد بررسی قرار داده و بـه وی تفهیم کنید که بیش از آن فرد به او علاقه مند هستید.
● از علم مردمک سنجی کمک بگیرید...
ما هـمگی با حالت چشمها پیش از خواب آشنا هستیم وقتی بـه آنها مینگریم نگاهـی خمارآلود است. شما تنها به یک چیز برای ایجاد حالت چشمان پیش از خواب نیاز دارید: مردمک های بزرگ و متسع. بر طبق علم مردمک سنجی این عاملی اسـت کـه هـمه ما به آن پاسخ می دهیـم. شـما قادر نیستید مردمک چشم خود را آگاهانه کنترل کنید (به همین خاطر است که می گویند چشمها هیچگاه دروغ نمیگویند). اما شما میتوانـیـد با ایجاد شرایط مناسب حالت مردمک منبسط را پدید آورده و به نتیجه دلخواه بـرسید. ابتدا نور را کاهش دهید. هـرگاه میـزان روشـنـایـی و نـور مـحیـط کاهـش یابد مردمک چشمها متسع میگردند. به همین خاطر است که استفاده از نور شمع و یا کلیدهای کاهنده نور چراغها در رستورانهای رمانتیک ضروری میباشد. تنها با ملایم کردن و کاهش نور نیست که چهره ما جذاب تر بنظر میرسند، مردمکهای منبسط نیز سودمند هستند.
دانشمندان ۲ تصویر از یک زن را به مردان نشان دادند. هر دو تصویر یکسان و مشابه بود یکی از دو تصویر طوری دستکاری شده بود که مـردمک چشـمـها بـزرگـتـر بـنـظر بـرسنـد. زمانی که تصویر دستکاری شده را نشان مردان دادند، آنهـا زن را در تـصـویـر دسـتـکاری شده، ۲ برابر جذابتر از تصویر واقـعـیـش تـشـخیـص دادنـد. بـروی چهره مردان نیز آزمایش مـشـابـهـی صـورت گـرفـت و بـه زنـان نـشـان داده شـد و نـتایج مشابهی حاصل گشت. همچنین هنگامی که ما به چیزی علاقه داریم و دوستش می داریم می نگریم، مـردمک چشمانمان باز بزرگتر و متسع می شوند. این را نیز می تـوان تـوسـط تـصـاویـر به اثبات رساند. این بار پژوهشگران تصویر یک زن زیبا را میـان تـعداد زیـادی از تـصـاویر معمولی و پیش پا افتاده قرار دادند سپس تغییر اندازه مـردمـک چـشمهای مردان حین مشاهده آن تصاویر را مورد بررسی قرار دادند. بدون اسـتـثـنـا مـردمـک چـشـمهـای مردان بروی تصویر مورد نظر منبسط می گشت. این یعنی که هرگـاه شـمـا شـدیدا مجذوب شخصی شده باشید باید تا حالا مردمک چشمانتان مانند حفره های سیاه متسع و بزرگ شده باشد

داستان عشق

پسرک با چشمانی خسته و نفس های گرفته به من نگریست.با حالتی خفقان و هق هق کنان 

گفت آقا ببخشید گل می خواهید.... 

ادامه مطلب ...

آیین عشق و زندگی به سبک کامپیوتری !

آیین عشق و زندگی به سبک کامپیوتری !

 

ارسال شده توسط : آقای محمد رضا کریمی عزیز

 

1. در زندگی و معاشرت با دیگران، نرم‌افزار باشیم، نه سخت‌افزار.
2.
برای پسوند فایل زندگی اجتماعی و خانوادگی، از سه کاراکتر "ع"، "ش" و "ق"، استفاده کنیم نه چیز دیگر.
3.
هیچ‌گاه قفل سی‌دی قلب مردم را نشکنیم که "تا توانی دلی به دست آور، دل شکستن هنر نمی‌باشد".
4.
چنانچه در کاری شکست خوردیم، آن را "Shut Down" نکنیم بلکه آن را "Restart" کنیم.
5.
برای مانیتور زندگی‌مان، بک‌گراند (Background) سبز یا آبی را در نظر بگیریم نه سیاه یا دودی.
6.
برای سیستم قلبمان از مانیتورهای تخت و صاف (Flat) استفاده کنیم.
7.
برای حل اختلافات زناشویی، روی گزینه "گذشت و ایثار"، دابل کلیک (Double click) کنیم.
8.
برای فایل‌های اسرار زندگی‌مان، پسورد (password) بگذاریم و آن را مخفی (Hidden) کنیم.
9.
همواره پیش از سخن گفتن، سی پی یوی فکرمان را به کار بیندازیم.
10.
بر صفحه مشکلات مردم، کلید F1 باشیم و آنان را کمک و راهنمایی (Help) کنیم.
11.
اگر شخصیت ما بزرگ و والاست، این نوع شخصیت، نباید به ما اجازه دهد که با هر کسی چت (Chat) کنیم و هر کسی با ما چت کند.
12.
اگر از کسی بدی و کم‌لطفی دیدیم، آن را "Save" نکنیم بلکه آن را "Delete" نماییم و حتی آن را از ریسایکل‌بین (Recyclebin) قلب مان کاملاً محو کنیم.
13.
به دیگران اجازه ندهیم در "سی دی رام" زندگی‌مان هر نوع "سی دی" را که بخواهند، قرار دهند.
14.
خانه و دفتر کارمان، به روی مردم نیازمند، "Open" باشد.
15.
تا حرف کسی تمام نشده، اسپیکر (Speaker) خود را روشن نکنیم.
16.
در زمان ناتوانی، درماندگی و تاریکی زندگی دیگران، کلید "Power" برای آنان باشیم.
17.
در سایت زندگی شخصی‌مان، یک رُوم (Room) به نام مشکل‌گشا (Moshkelgosha) بسازیم تا دیگران با ما چت (Chat) کنند.
18.
هنگام مشاهده خوبی‌ها و نیکی‌های دیگران، بلافاصله کلید پرینت اسکرین (Print Screen) را بزنیم و از آن ها تصویر بگیریم.
19.
فایل‌های مهم زندگی خود را گاه به گاه، اسکن (Scan) کنیم تا اگر به ویروسی آلوده شده باشند، سریعاً مشخص شود.
20.
نگذاریم هر کسی در رُوم (Room) زندگی‌مان چت نماید و در این صورت، او را ایگنور (Ignore) کنیم.
21.
چشم‌های مان را به روی عیب‌های پنهان مردم، "Close" کنیم.
22.
گاه و بی‌گاه، کامپیوتر زندگی‌ ما هنگ (Hang) می‌کند که باید آن را با "فکر"، "مشورت" و "برنامه‌ریزی"، ری‌استارت (Restart) کنیم.
23.
برای کپی گرفتن از دیسکت زندگی دیگران، نخست آن را ویروس‌یابی و سپس ویروس‌کشی کنیم.
24.
مواظب باشیم که رایانه زندگی زناشویی‌مان، ویروس غرور و لج‌بازی به خود نگیرد که در این صورت، ممکن است هیچ آنتی‌ویروسی نتواند آن را از بین ببرد.
25.
فایل‌های مهم زندگی خود را گاه به گاه، اسکن (Scan) کنیم تا اگر به ویروسی آلوده شده باشند، سریعاً مشخص شود.
26.
اگر می‌خواهیم در زندگی خویش موفق و خوشبخت باشیم، باید خودمان زیرمنوهای Programs را دقیقاً تنظیم کنیم و نباید بگذاریم که دیگران این کار را برای ما انجام دهند اگر چه می‌توانیم در این زمینه، با آنان مشورت کنیم.
27.
پیش از پرینت گرفتن از سخنان مان، پیش‌نمایش چاپ (print preview) آن را مشاهده کنیم.
28.
اگر روزی رایانه زندگی ما با همسرمان هنگ کرد، سه کلید "کنترل اعصاب"، "انصاف" و "دلیل عصبانیت" را بزنیم.
29.
هارد مغز خود را از برنامه‌های غیرمفید، پر نکنیم، تا فضا را برای نصب برنامه‌های مفید، تنگ ننماییم.
30.
برای این که از دیدن مانیتور زندگی، بیشتر لذت ببریم، کارت گرافیک بالا برای آن تهیه کنیم.
31.
اگر لازم است که مانیتور رایانه ما دارای رنگ‌های متنوع و متعدد باشد، ولی مانیتور ارتباطات ما با مردم، حتماً باید یک‌رنگ باشد.
32.
در خطاطی کامپیوتری، از برنامه "کِلْک" هم می‌توانیم استفاده کنیم اما در خطاطی زندگی، از برنامه "کَلَک" نباید استفاده کنیم.
33.
بکوشیم تا خوش اخلاقی را به جای این که در رم (Ram) و حافظه موقت داشته باشیم، در رام (Rom) و حافظه پایدار داشته باشیم تا در هنگام آغاز (Start) ارتباط با دیگران، آن را به کار گیریم.
34.
در کیس (Case) مستکبران و زورمداران، "سی دی رام" نباشیم بلکه "سی دی ناآرام" باشیم.
35.
قانون کپی‌رایت زندگی اجتماعی به ما اجازه نمی‌دهد که سی دی بدی‌ها و عیب‌های دیگران را رایت کنیم.
36.
در سایت زندگی، همیشه لینکِ (Mahabbat) داشته باشیم و هیچ گاه برای این سایت، فیلتر نگذاریم.

بازنده و برنده

بازنده  

               به کسانی که از خودش قوی ترند - تکیه می کند .

              و عقده های خود را بر سر افراد ضعیف تر از خویش

              خالی می کند .

   برنده

              روی پای خود می ایستد و از اینکه دیگران 

             به وی تکیه کنند

            احساس تحمیل شدن نمی کند .

سوالات عاشقانه

با سلام خدمت شما کاربران عزیز محترم و دوست داشتنی.

جانبلاغی هستم.ومی خواهمبا شما دوستان[* از جمله عاشقان* ] بحث و گفتگو کنم.

اصولا همه ما با کلمه عشق [* love* ] آشنا هستیم.ولی نمیدانیم که معنی واقعی آن چیست؟

به نظر شما عشق چیست؟

چگونه آغاز می شود؟

به نظر شما عشق چه رنگی است؟

تا حالا عاشق شده اید؟چه مزه ای داشت؟

آیا می توان عشق را ایجاد کرد یا اصلا وجود دارد وباید جذبش کنی؟چطوریه؟

چــرا عاشقان عشقشون دوام نداره؟

چقدر به عشق اعتقاد دارید؟ چــرا؟

تا حالا شکست عشقی داشته اید؟ چــرا؟

فرق عشق و دوست داشتن به نظر شما چی است؟

لطفا اگر عاشق هستید ماجرای عاشقی یا شکست عشقی خود را هم برای ما بفرستید.

کاربران گرامی جواب های شما نزد ما [*محمد جانبلاغی* ] کاملا محفوظ می ماند.ومطمئن باشید که جای درز پیدار نمیکند.

از اینکه وقت صرف می کنید وبا حوصله جواب می دهید متشکریم.

 ارسال جواب کاملا محرمانه

لذت ناب عشق ورزیدن

وابستگی، احساس مالکیت و تعلق همچون صخره‏ها هستند، مانع شکوفا شدن بهار درونتان می‏شودند. صخره‏هایی بزرگ که با گذشت زمان سنگین‏تر و سنگین‏تر می‏شوند. کودک می‏داند، بدون دانستن اینکه عشق چیست (بدون اینکه بداند عشق چیست). بدون آگاهی از عشق، او می‏داند، او عشق را می‏شناسد. این تفاوت دانا و کودک است: کودک عشق را می‏شناسد اما نمی‏داند عشق چیست، دانا عشق را می‏شناسد و از دانستن خود با خبر است. تمام آنچه حول محور وابستگی، مالکیت و تعلق انباشته کرده‏ای باید انداخته شود. همگی به مثابه زهر هستند. به مردم عشق بورزید اما عشقی بدون قید و شرط. به مردم عشق بورزید و در عوض از آنها هیچ توقعی نداشته باشید. به مردم عشق بورزید به خاطر لذت ناب عشق ورزیدن و نگران نباشید که آیا فردا نیز همین عشق ادامه می‎‏‏یابد یا خیر. امروز را قربانی هیچ فردایی نکنید زیرا فردا وجود ندارد. سعی نکنید عشقتان را ابدی سازید، به هیچ شیوه‏ای، زیرا عشق شکل‏پذیر نیست، نمی‏تواند ابدی باشد همچون گل سرخ است: صبح باز می‏شود و شب هنگام گلبرگها ناپدید می‏شوند.

ادامه مطلب ...

عشق می‏داند چگونه خداحافظی کند

Heraclitis می‏گوید: «هر چیز در حال جریان است و هیچ‏چیز ساکن نیست. هر چیز در حال تداوم است و هیچ چیز ثابت نیست.»
باید آماده باشید. این همان چیزی است که به آن مراقبه می‏گویم. وقتی چیزی رفت باید آماده باشید. باید رهایش کنید. نباید شکایت کنید، نباید از آن یک واقعه بسازید ـ زمانی که چیزی رفت، رفته است. عاشق زن یا مردی هستید و سپس لحظه جدایی فرا می‏رسد. این لحظه‏ای است که انسان واقعی را نمودار می‏سازد. شکایت، اکراه، دودلی، عصبانیت، ستیزه‏جویی و تندخویی یعنی اصلاً به او عشق نمی‏ورزی! اگر عاشق هستی جدایی می‏تواند پدیده زیبایی باشد. باید سپاسگزار باشی. اکنون زمان جدایی فرا رسیده و تو می‏توانی با تمام وجود بگویی خداحافظ؛ اگر بواقع عاشق هستی. باید سپاسگزار باشید. اما شما هرگز عاشق نبوده‏اید، به عشق فکر می‏کنید (می‏اندیشید)، هر کاری انجام می‏دهید اما هرگز عاشق نیستید.

ادامه مطلب ...

مدل مثلثی عشق!

استربنرگ برای عشق یک مدل مثلثی در نظر گرفته، که شامل سه ضلع است: احساسات شدید، تعلق و سرسپردگی.
تعلق به معنی احساس وابستگی و اتصال به دیگری است. اما احساسات شدید یا شهوت، به عشق شهوانی و فیزیکی معطوف است. و الزام یا سرسپردگی بین میل و نیاز به تداوم و ماندگاری رابطه، است.

ادامه مطلب ...

آنچه راجع به عشق می‌دانم

عشق یک موضوع بسیار مهم است. شغل نیز به نحو سرنوشت‌ساز با‌اهمیت می‌باشد. بدیهی است که این دو جنبه از زندگی به ارزش‌های کاملاً متفاوتی نیاز دارند. ما گمان می‌کنیم راه دستیابی به عشق و شغل کاملاً متفاوت از هم هستند.
مطالعات نشان می‌دهد که ما بیشتر وقت خود را در محل کار صرف می‌کنیم، به‌طوری که گویی از منزل فراری هستیم. اوضاع در اغلب خانه‌ها آشفته و به‌هم ریخته است.
بدون شک آمارهای طلاق، نشان می‌دهد که ما در منزل‌های‌مان در شرایط جنگ داخلی به سر می‌بریم. پنجاه درصد ازدواج‌ها با طلاق پایان می‌پذیرد و بقیه نیز رضایت‌بخش نیست. امروزه اغلب زندگی‌ها، کیفیت خود را از دست داده‌ است.
زندگی در دفاتر کاری نیز به سرعت رو به افزایش است.
بسیاری از مردان و زنان بر این باورند که می‌توانند در خانه راه بروند و تنش‌های خود را تخلیه کنند در حالی‌که دچار بدترین وضعیت بی‌احترامی نسبت به خودشان می‌شوند. آنها زشت‌ترین لباس‌های خود را می‌پوشند و نگرش آنها کاملاً حالت خودمحورانه دارد. در مقابل تلویزیون می‌نشینند و برنامه‌های سرگرم‌کننده را تماشا می‌کنند و از جای خود تکان نمی‌خورند، مگر آنکه نیروی نشاط‌آوری در خود بیابند و یا نیازی زیستی باعث شود آنها از جای‌شان حرکت کنند.

ادامه مطلب ...

با خودتان خلوت کنید!

به خودتان عشق بورزید!وجود خودتان به‌طور کافی مایه نشاط و خرسندی است، به‌طور کافی مایه برکت و سعادت است؛ هیچ‌گونه نیازی برای جست‌و‌جوی دلیل دیگری وجود ندارد. تنفس جاری است، قلب در حال تپش است؛ نعمت فوق‌العاده‌ای است! با این آزمایش کوچک شروع کنید... زیر درختی تنها بنشینید و برای اولین بار به خودتان عشق بورزید. دنیا را فراموش کنید؛ فقط و فقط به خودتان عشق بورزید. دنیا سفری است از عشق به دیگران و معنویت، سفری است از عشق به خود. بی‌همتای‌تان را احساس کنید؛ از وجودتان لذت ببرید.

ادامه مطلب ...

ضرورت عشق

چرا نیاز شما به دیگران، بیشتر از نیاز شما به غذاست؟استراتژی عمل، جزئیات اینکه چرا عشق برای جلوگیری از افسردگی ضروری است. ارتباط با جامعه، شما را به ارتباط متقابل با مردم نزدیک می‌کند. امید و اعتماد.
به همان اندازه که جسم و روح شما به اکسیژن نیاز دارد به عشق نیز نیازمند است. عشق، معامله کردنی نیست. هرچه شما ارتباط بیشتری با دیگران داشته باشید، از نظر جسمی و عاطفی سالم‌تر خواهید بود. هرچه ارتباط شما با دیگران کمتر شود، احتمال مخاطره‌ و زیان برای شما بیشتر است.
این درست است که هرچه کمتر دوست بدارید تجربه و افسردگی بیشتری را در زندگی خواهید داشت. شاید عشق، بهترین داروی ضدافسردگی باشد، به‌همین دلیل است که احساس بدون عشق، عمومی‌ترین شکل افسردگی است.
بسیاری از افراد افسرده، نه خودشان را دوست دارند و نه احساس عشق و دوست‌داشتن به دیگران را دارند، آنها بسیار روی خود تمرکز می‌کنند و همین امر باعث می‌شود که کمتر مورد توجه دیگران قرار بگیرند و جذابیتی داشته باشند، از این‌رو فرصت و مجالی نمی‌یابند که توانایی‌ها و مهارت‌های عشق را بیاموزند و محروم می‌مانند.
افسانه‌ای وجود دارد که عشق، یک‌دفعه اتفاق می‌افتد. در نتیجه فرد افسرده، اغلب بدون مقاومت و کورکورانه در انتظار کسی می‌ماند که او را دوست بدارد. اما عشق، از این راه عملی نیست. برای عاشق شدن و نگه‌داشتن عشق، می‌باید بیرون آمد، فعال بود و مهارت‌های ویژه بسیاری را آموخت.
بسیاری از ما نظر و عقیده خود را در مورد عشق از فرهنگ‌های عامه گرفته‌ایم و معتقدیم که عشق چیزی است که باعث ابراز احساسات می‌شود. در فرهنگ عامه، عشق ایده‌آل عبارت است از تصورات غیرواقعی، که بیشتر به شکل تصنعی و سرگرمی است و این یکی از دلایلی است که چرا بسیاری از ما افسرده هستیم. (عشق ما تصوراتی غیرواقعی و تصنعی و در خیال ماست).

ادامه مطلب ...

دو نفر عاشق از یکدیگر مراقبت می‌کنند!

ازدواج، در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد. پدیده اولیه باید عشق باشد تا بتوانید با هم باشید. با هم بودن، یک دوستی و یک مسئولیت است. وقتی دو نفر عاشق یکدیگر باشند، باید از یکدیگر مراقبت کنند. برای ایجاد چنین مسئولیت و مراقبتی، به هیچ قانونی نیاز نیست؛ هیچ قانونی قادر به ایجاد آن نیست. در بالاترین حد، قانون می‌تواند ساختاری تشریفاتی بر شما تحمیل کند که عشق و دوستی شما را نابود خواهد کرد.
برای اینکه در یک جامعه زندگی کنید، می‌توانید ازدواج کنید، ولی آن باید در مرتبه دوم بماند! ازدواج باید فقط به این دلیل باشد که شما یکدیگر را دوست داشته باشید؛ آن باید حاصل عشق شما باشد، نه برعکس. در گذشته چنین بوده که اول ازدواج می‌کردند، سپس دو طرف عاشق یکدیگر می‌شدند.
این غیرممکن است، کسی نمی‌تواند عشق را اداره کند، هیچ‌کس قدرت ندارد که عشق، را خلق کند. عشق وقتی روی می‌دهد که اتفاق افتاده باشد.
می‌توان دو نفر را کنار یکدیگر قرار داد. همانطوری که در طول سده‌ها، این کار انجام شده است. این دو نفر را به ازدواج هم درآورد. در این لحظات، دوست داشتن به حد خود می‌رسد. درست مانند خواهران که برادران‌شان را دوست دارند و برادرانی که خواهر‌شان را دوست دارند. این یک ترکیب تحمیلی است. وقتی که دو نفر با هم هستند، پس از دوست داشتن، عشق به وجود می‌آید، آنگاه این دو نفر به هم متکی می‌شوند و از همدیگر استفاده می‌کنند.

ادامه مطلب ...

ظاهری زیبا، اما درونی زشت داری!

سرچشمه زیبایی بیرونی شما با منبع زیبایی درونی‌تان متفاوت است. زیبایی بیرونی از پدر و مادرتان به شما با منابع درونی‌تان متفاوت است. زیبایی بیرونی می‌رسد و اندام آنها، اندام شما را خلق می‌کند. اما زیبایی درونی از هوشیاری‌ای که در طول زندگی به‌دست آورده‌اید سرچشمه می‌گیرد. شخصیت شما، نمودی از پیوند هر دوی اینها است: بنابراین زیبایی بیرونی بازتاب زیبایی درونی نیست و همین‌طور برعکس، زیبایی درون، رابطه‌ای با زیبایی برون ندارد. اما گاهی اتفاق می‌افتد که زیبایی و نور درونی شما آن‌قدر زیاد شود که برون‌تان را درخشان کند. در این صورت، هر چند ظاهرتان زیبا نباشد، اما نوری که از سرچشمه‌تان جاری می‌شود ـ از ژرف‌ترین سرچشمه‌های زندگی ابدی‌تان ـ حتی اندام نازیبای شما را به صورتی زیبا و تابناک جلوه می‌دهد. اما برعکس، این امر هرگز صادق نیست؛ زیبایی برون تنها تا مرز پوست شماست و نمی‌تواند زیبایی درون را تحت تأثیر قرار دهد. در مقابل، برون شما برای جست‌و‌جوی زیبایی سرچشمه‌های درونی خودش است؟ اغلب می‌بینیم افرادی هستند که ظاهری بسیار زیبا دارند، اما باطنی بسیار زشت و زیبایی برونشان پوششی است تا خود را پشت آن مخفی کنند، این کار را هر روزه میلیون‌ها نفر، تجربه می‌کنند. عاشق زن یا مردی می‌شوید، چون قادر به دیدن زیبایی برونش هستید و در مدت کوتاهی پی می‌برید که درونیش هیچ‌گونه شباهتی با زیبایی برونش ندارد. برای نمونه، اسکندر کبیر اندام و ظاهر بسیار زیبایی داشت، اما میلیون‌ها انسان را قتل عام کرد؛ فقط برای ارضای نفسش که می‌خواست فاتح تمام دنیا باشد. اما نباید فراموش کنیم که با زیبا کردن درون، بیرون و ظاهر ما خود را با آن سازگار کرده زیبا خواهد شد.

ادامه مطلب ...

عشق را در قلب خود جست‌وجو کن!

پاسخ: هر چند که شبیه به هم به نظر می‌آیند، اما بسیار متفاوت‌اند. داشتن یک عشق سالم به خویشتن، ارزشی مذهبی است. کسی که خودش را دوست نداشته باشد، هرگز قادر نخواهد بود دیگری را دوست بدارد. نخستین موج عشق باید در قلب خودت برخیزد. اگر برای خودت برنخیزد، برای دیگری نیز برنخواهد خاست زیرا هر کس دیگری از تو به خودت دورتر است.
مانند پرتاب سنگ به درون دریاچه‌ای آرام است. نخستین موج، در اطراف آن سنگ به وجود می‌آید و سپس امواج منتشر می‌شوند و دور می‌گردند. نخستین موج عشق باید در اطراف خودت شکل بگیرد. انسان باید بدن خودش را دوست بدارد، روح خودش را دوست بدارد. انسان باید، تمامیت وجودش را دوست بدارد. این طبیعی است؛ وگرنه، هرگز قادر به بقا نخواهی بود؛ و این زیباست، زیرا که تو را زیبایی می‌بخشد. کسی که خودش را دوست دارد، باوقار و متین می‌گردد. کسی که خودش را دوست دارد حتماً ساکت‌تر، مراقبه‌گون‌تر و شاکرتر از کسی است که خودش را دوست ندارد.

ادامه مطلب ...

عاشق شدن: آیا تنها فعل و انفعالاتی شیمیایی است؟

عشق، اساساً به‌دنبال جذب یک‌ نفر به دیگری آغاز می‌شود. در این جاذبه آنچه از طریق حواس‌مان؛ به‌خصوص حس بینایی و در سطحی پنهان و آرام حس بویایی، می‌توانیم دریافت کنیم، اهمیت زیادی دارد. شواهدی به‌دست آمده که نشان می‌دهند کششی که نسبت به فرد دیگری احساس می‌کنیم، به‌دلیل تشابه بوی بدن او با [بوی بدن] عزیزترین خویشاوندان‌مان است (مثل پدر یا مادرمان) که موجب تداعی خاطرات مطلوبی میِ‌شود، این خاطرات از اولین لحظات؛ هر چند ناآگاهانه، می‌توانند برای‌مان اطمینان و امنیت‌خاطر به‌همراه داشته باشند.

ادامه مطلب ...

عشق، رقص زندگی

اندوه زیبایی خاص خود را دارد, آن را جشن بگیرید
در اندوه غرق نشوید، بلکه نظاره‌گر آن باشید و از آن لذت ببرید، زیرا اندوه زیبایی‌های خاص خود را دارد.
ما معمولاً آن قدر در اندوه غرق می‌شویم که فرصت نظاره‌ کردن آن را از دست می‌دهیم و به زیبایی‌های لحظه‌های غم و اندوه پی نمی‌بریم. هنگامی که آدم شاد است، هیچ‌گاه مثل زمانی که غمگین است، عمیق نیست. اندوه عمق دارد، در حالی که شادی سطحی است. بد نیست کمی به آدم‌های به ظاهر شاد اطرافمان نگاه کنیم؛ همیشه لبخند به لب دارند و دارند از خوشحالی بال در می‌آورند. با کمی دقت در خواهیم یافت که بسیاری از آنها سطحی و کم‌مایه هستند. و هیچ عمقی ندارند. شادی مانند موج دریاست که بر روی سطح آب روان است. در حالی که اندوه، چون اقیانوس عمیق است.
به درون این عمق گام بردارید و نظاره‌گر آن باشید. شادی, شلوغ و پرسروصدا است، ولی غم سکوت خاصی دارد. شادی مانند روز است و اندوه مانند شب. شادی چون نور است و اندوه چون تاریکی. نور می‌آید و می‌رود, ولی تاریکی می‌ماند؛ تاریکی ابدی است. روشنایی گاهی اتفاق می‌افتد ولی تاریکی همیشه هست.

ادامه مطلب ...

عشق چیست؟

عشق چیست؟ شما از عشق و شاد بودن صحبت می‌کنید. معیارهای شاد بودن و عشق شما چیست؟ خیلی متأسفم که مجبورم به این سئوال پاسخ دهم. هر کسی می‌داند که عشق چیست؟ اما اگر از من بپرسید فکر می‌کنم که هیچ‌کس یا به‌ندرت کسی دقیقاً بداند که عشق چیست؟ عشق یکی از نادرترین تجارب است. فیلم‌هایی در موردش می‌سازند در داستان‌ها در خصوص آن صحبت می‌شود، ترانه‌های بسیاری می‌سازند. شما می‌توانید در رادیو، تلویزیون، مجله‌ها مطالب زیادی را در مورد عشق ببینید. مردمان بسیاری، پیوسته خود را درگیر آن می‌کنند و به دیگران کمک می‌کنند تا بفهمند عشق چیست؟ شاعران، نویسندگان، رمان‌نویسان همه و همه در مورد عشق به ما چیزهایی را می‌آموزند. اما با این وجود هنوز عشق، پدیده‌ای ناشناخته باقی مانده است. در حالی‌که باید خیلی خوب شناخته شده باشد. همان‌طور که هر کسی می‌تواند بپرسد غذا چیست؟ اگر کسی باشد که از آغاز تولد، طعم گرسنگی واقعی را چشیده باشد و سئوال کند که غذا چیست ما نباید تعجب کنیم چون سئوال او کاملاً بجا و مربوط است شما می‌پرسید عشق چیست؟ عشق غذای روح است. اما کسی که گرسنگی کشیده است روح و روان او نمی‌تواند عشق را بچشد و مزه واقعی آن را بداند. بدن به غذا نیاز دارد و این نیاز همچنان ادامه دارد اما روحی که غذایش را دریافت نکرده است مرده است یا هنوز به‌دنیا نیامده یا همچنان در بستر مرگ افتاده است. زمانی که کودک متولد می‌شود، او توانایی و ظرفیت برای عشق ورزیدن و عاشق بودن را دارد و کاملاً به این توانایی مجهز شده است. هر کودکی با عشق کامل به‌دنیا می‌آید و درست می‌داند که عشق چیست. نیازی نیست که به کودک بگوییم عشق چیست؟ مشکل از اینجا سرچشمه می‌گیرد و شروع می‌شود که پدر و مادر نمی‌دانند عشق چیست و چنانچه به او آموخته نشود. این کودک با گذشت زمان خود پدر و یا مادری می‌شود که توانایی عشق ورزیدن و عاشق بودنش را از دست داده است.

ادامه مطلب ...

قانون پایداری عشق چیست؟

قوانین پایداری و دوام عشق« تا زمانی که برای دوام پیوندتان مبارزه می‌کنید، هر دو برنده‌اید »
طی 25 سال سابقه کار به عنوان مشاور ازدواج، صدها زوج ناراضی و ناکام در روابط زناشویی به من مراجعه کرده‌اند. دیده‌ام که چگونه اشتیاق و عشق شدید به خشم و غضب مبدل گردیده است و به همراه آنان برای عشقی که از دست داده‌اند و یا هرگز بدان دست نیافته‌اند متأثر و اندوهگین شده‌ام.
خانمی با تأسف اظهار می‌کرد: «ابتدا به نظر می‌رسید که عاشق یکدیگریم، اما حالا از آن عشق آتشین حتی اثری نمانده است! چرا باید شب‌ها در حالی که او را در کنار دارم این چنین احساس تنهایی کنم؟ آیا واقعاً ازدواج عشق را از بین می‌برد؟»
نه چنین نیست. ازدواج از بین برنده عشق نیست حتی می‌تواند سبب پایداری و دوام آن باشد. یک بار خود شاهد شصتمین سالگرد ازدواج زوجی خوشبخت بودم.

ادامه مطلب ...

روش عاشق کردن

برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـیکند.

بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی میکنـید و حسرت داشتنش را میکشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید. و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد. البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمیـبـاشـد که شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد. کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را بمقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند. آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمیکنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید.

ادامه مطلب ...