دیگران مختارند تا بر حسب میل و سلیقه خویش
درباره شما فکر کنند .
بنابراین هر گونه دغدغه خاطر نسبت به عقیده دیگران - تنها
شما را از تمرکز به اهداف و آرمان هایتان منحرف می کند .
فــــرزانه کیست؟
هـمه رود ها بــه دریـــا می ریـــزند.
زیــرا دریــا از آن ها فــروتــراست
فــروتـنـی بـــه دریــا قــدرت مــی بــخــشـد.
اگــر مــی خـواهـیـد بــه زنــدگی مــردم سـامـان بـبـخـشـیـد.
فـــروتــر از آن هـا قـرار گیرید.
اگــر مـی خــواهید مـــردم را رهــبــری کـنـیـد.
یــاد بگـــیرید کـــه چــگـــــونه از آن ها پـیـروی کنید.
فــرزانه بالاتــــر از دیگــــــران است.
در حـــــالی کــه کســـی احســـاس کوچـکـــی نمــی کند.
او جلــــوتر از دیگــــران است.
در حــالـــی کــه کســـــی احســـاس زیـــر دست بـــودن نمی کند.
دنـیا از او سپــــاسگـــذار است.
بــا کســـی رقابـــــت نمی کند.
وکســـی نیز بـــا او به رقـــابت نمــی پردازد.
این مطب به قلم محمد جانبلاغی نوشته شده است.از هیچ گونه سایت یا منبعی کپی برداری نشده است.به خاطر احترام به حقوق نویسنده منبع آن را درج کنید.
از اینکه به حقوق دیگران احترام می گذارید متشکریم.
موضوع: پذیرش
موضوعات مرتبط در این زمینه که توسط دکتر جانبلاغی نوشته شده است:
استاندارد - موفقیت - ارتباط صحیح - انسان های قدیم - داوری کردن - کشف وجود - پذیرش - شکر کردن - آدرس دادن - زخم کهنه - احترام
با سلام خدمت شما کاربران عزیز محترم ودوست داشتنی.محمد جانبلاغی هستم و می خواهم در مورد پذیرش با هم بحث وگفتو گو کنیم.
چون این زبان زندست نمی ترسد از پذیرش.و دلیل دیگرش این است که خودش مولد و کلمات را ایجاد می کند.اگر تعصبی عمل کنیم اگر کلمه هر قدر هم که زیبا باشد جا نمی افتد ولی اگر واقع بینانه عمل کنیم عکس می شود.
ادم های زنده زبان های زنده تغیرات را داوطلبانه می پذیرند. احساس حقارت نمی کنند.که چیزی از کسی یاد بگیرند تازه بار معنای وزندگی خودش را هم تقویت می کند.
شما اگر علاقه مند باشید دیکشنری ها را نگاه کنید می بینید که سال به سال متغیر می شوند.چرا؟چون این فرهنگ زنده است.
در این دیکشنری کلماتی مثل آیت الله را بدونه ترجمه انگلیسی به کار می برند.چرا؟واین یک دلیل بیشتر نداره اینکه این زبان پذیراست نمی ترسه از پذیرفتن.
هر چه ما بیشتر احساس حقارت بکنیم میزان پذیرشمون کم می شود چون می ترسیم از یاد گرفتن.بیشتر میترسیم از تغییر.برای اینکه می ترسیم من محو می شوم از بین می روم در حالی که اینطور نیست.درست برعکس.
ما در تغییر رشد می کنیم ما در آموختن زنده می مانیم
مثلا ما همینطور که گفتیم کورش به آزاد منشی مشهور است
ولی عزیزان من آیا آقای محمد جانبلاغی در قرن 21 به همسرش اجازه می دهد اون جوری که دلش می خواهدویا اونجوری فکر می کند فقط فکر می کند زندگی کند آیا به بچش اجازه می دهد به همسایش اجازه می دهد. یا نه از همه ایراد می گیرد که چرا شبیه خودش نیستند!
اعتقاد به آزاد منشی باید در من تجلی پیدا کند.اصلا احتیاجی نباشد من مطلبی بگوییم!
چـــــرا تحمل نمی کنیم؟
یکی لباسش یا زبانش با من فرق می کند من فکر می کنم دشمنم هستش.آقا ایشون ایرانی!من همونقدر ایرانیم که ایشان هستند.همسایه من همانقدر آریایی که من آریایی هستم.
هرچند این سوال ها همش کل سوال رفتن است.آریایی وایرانی و... نباشه اصلا همه انسانیم.از یک واحدیم.نوع بشریم اومدیم رو کره زمین زندگی کنیم .البته منافع من در این است که دینم ومرزم را حفظ بکنم یا کردی حرف بزنم لباس بپوشم و.... و این چیز طبیعی هستش.
ولی اگر من دیگری را نقض بکنم به خاطر اینکه شبیه من نیست اون کجاش باعث افتخار؟
ویاد می کنند از حضرت رسول که موذنش یک سیاه پوست بوده.ساه پوستی که1400 سال پیش برده بوده.اصلا1400 سال چیه همین200 سالش هم برده بوده.وایشئن میاد واذان میگویید.وجالب این است که صداش هم خوب نبوده.این نشانه چیست؟نشانه آزتد منشی است.نشانه تفکر روشن است.
ما هم الان آزاد نیستم اسیریم؟! اسیر تبلیغات اسیر باور های غلطیم اسیر رفتار های غلطمون هستیم
مثلا من بگم این کارگر اهل فلان جاست!!؟ اهل فلان جاست یعنی چه؟یعنی مسلمان نیست؟تازه اون کارگر به زبان شما صحبت می کند؟تازه همسایته!تازه داره بهت خدمت می کند.
ما چه جوری می تونیم خودمون رو تبلیغ کنیم؟چه جوری خودمون آزاد کنیم؟ با پذیرش ایده های تازه – پذیرش عقاید تازه باورهای نو
نه اینکه این عقیده بیاد من محو می شوم این از عدم اعتماد به نفس من است وگرنه من رشد می کنم تعالی می یابم.
من دیدیم که دیگری را منهدم کرده به خاطر خدا؟؟؟؟؟ خداوند که اونم آفریده شماهم آفریده به هردوتاتونم حق حیاط داده.من چه جوری می تونم در راه خدا بنده ای را منهدم کنم؟ چه جوری؟
n/font> من چه جوری می توانم به نام خداوند که خالق همه جهان بگم بنده ای را نابود می کنم؟
مثل اینه که من برم نزد پدر مادم و بگم خواهر من را یا داداش من را از بین ببر.!!
آیا پدر ماد من خوشحال می شوند؟ قهرشون می گیرد.
اگر من واقعا ایران را دوست دارم اگر من واقعا عقیدم را دوست دارم اگر من باورهام را دوست دارم
باید آن را در عمل نشان دهم باید یاد بگیرم به ارزش ها احترام بگذارم. هر چند من در سی دی های خوشبختی و یاد گرفتن از فلسفه حیوانات به طور واضع در این باره حرف زدم.
بیایید نحوه تفکرمون را تغیر بدهیم ترس را از خودمون دور کنیم با اعتماد به نفس بشیم نترسیم از اینکه ترد بشیم نترسیم از اینکه بپذیریم هر چی هست از تغییر هر چی هست از بقاست وهرچی هست از زندگی
همه زندگی آن است که خاموش نمی شود
تواضع حالتی درونی است که نمیگذارد انسان خود را از دیگران برتر ببیند و احترام و به بزرگداشت دیگران میانجامد.
تواضع و فروتنی در برابر دیگران موجب خشنودی خداوند است و در دنیا بزرگی و عزت میآورد. کسی که خویشتن را کوچک نمیشمارد و احساس ضعف و کمبود در برابر دیگران ندارد میتواند برای خدا در برابر بندگان او فروتنی کند و کسی که معیار نیکی و بزرگی هر کسی را نزدیکی به خداوند میداند، در برابر هر مومن فروتن میشود و این فروتنی را مایه رفعت مقام خویش در نزد خداوند میشمارد.
ادامه مطلب ...با عرض سلام خدمت شما خوانندگان وکاربران عزیز.محمد جانبلاغی هستم و می خواهم در باره استاندارد های زندگی با هم بحث وگفتوگو کنیم.
چندی پیش یکی از دوستان در دانشگاه در مورد بدبختی خودش حرف می زد.ومی گفت که من بدبختم وشانس ندارم و....
در بین حرفاش متوجه شدم که این دوست ما افسردگی دارد.وخیلی خواستم کمکش کنم.ولی متاسفانه هر چی می خواستم راهنمایش کنم در کمال تعجب میگفت:که جانبلاغی این ها را که خودم می دونم.یا می گفت که خودم می دونم واز این جمله حرف ها.ولی من کاملا تعجب کردم که چرا؟چرا اینطور فکر می کنید؟آخه اگر خودتان که می دونید پس چرا اینه حال و روزتون؟چــرا؟
برای یافتن این چرا ها لطفا به ادامه مطالب مراجعه فرمایید.
ادامه مطلب ...ما کارهای زیادی را برای خوشایند دیگران انجام می دهیم تا از ما تعریف کنند،از ما خوششان بیاید،به ما احترام بگذارند و کلا آدمهای خوبی باشیم.بخاطر همین است که در تعریف ما ازخودمان دیگران خیلی مهم هستند و اگر این دیگران نباشند تعریف ما دچار مشکل میشود.همیشه هم از بچگی مدام به ما گفته اند که نباید دیگران را ناراحت کنیم،باید برای دیگران فداکاری کنیم و... در کنار این حرفها،اصلا به ما نگفته اند که هوای خودمان را داشته باشیم،برای خودمان فداکاری کنیم. اینقدر از این حرفها به ما گفته اند که دیگر یاد گرفته ایم خودمان را نادیده بگیریم و مدام دنبال دیگران باشیم. بزرگی میگفت «اگر می خواهید از امکانات منحصربفرد خودتان استفاده کنید،یک چیز را کنار بگذارید؛ هم رنگی با جماعت» یکی از دوستانم در دانشگاه به من می گفت اگر می خواهی رسوا نشوی هم رنگ جماعت شو.ولی من می گوییم اگر می خواهی پیشرفت نکنی آره هم رنگ جماعت شو وبرای اهداف اون ها کار کن.ولی اگر می خواهی موفق شوی مانند دیگران فکر نکن به آنچه که اعتقاد داری عمل کن.
کافی است که چند روز لیستی از کارهایی را که می کنید،بنویسید و انگیزه انجام این کارها را هم مشخص کنید.بعد از این چند روز،نگاهی به لیستتان بیندازید و ببینید که چقدر از انگیزهایی که داشتید متعلق به دیگران است.اگر میخواهید شروع به پیشرفت کنید با نافرمانی شروع کنید،نافرمانی به معنای بی احترامی نیست. دوست دارم که این تفاوت را درک کنید و این دوتا را با هم قاطی نکنید.بزرگترین انقلاب های جهان با نافرمانی ها شروع شده اند.شما باید علیه تمام چیزهایی که شوقی در شما ایجاد نمیکنند شورش کنید،آن وقت است که احساس می کنید آزاد هستید،رها هستید، خوشبخت هستید. نگران منزوی شدن و شاکی شدن دیگران از خودتان نباشید،دیگران ممکن است که اولش از دست شما شاکی بشوند اما وقتی خودتان را پیدا کردید دورتان جمع میشوند.اصلا مگر آدمها بیشتر از چه کسانی خوششان می آید و از چه کسانی تعریف می کنند؟از کسانی که خودشان هستند و خودشان را به بهانه کسب رضایت دیگران ضایع نمی کنند.لازم نیست یک دفعه تکلیف انگیزه هایتان را روشن کنید،کافی است که گوشی دستتان بیاید که چقدر از کارهایی که میکنید به خاطر دیگران است و چقدرش بخاطر خودتان.
بزرگی می گوید:بگذار آن چه دل تو می گوید،پابر جا باشد،زیرا هیچ کس به اندازه قلبت به تو وفادار نیست.
به امید موفقیت شما محمد جانبلاغی
به تضادها فکر کن. وقتی که در طبیعت، در وجود انسان، در خلق و خوی بشر و به طور کل، در هستی کنکاش می کنیم متوجه می شیم که دنیا مملو از ضد و نقیص هاست و تقریبا می شه گفت که هیچ چیز مطلقی روی زمین وجود نداره مگر در کنار متضادش، و اون وقت دیگه مطلق نیست. در اصل هر چیزی در کنار متضادش معنا پیدا می کنه: اگه تاریکی نباشه، نور بی معناست. برای درک خوبی، باید بدی ها رو دید و شناخت. اگه زشتی وجود نداشت، زیبایی ها به چشم نمی آمدن. صبر و شتاب هر دو با هم و به موقع خود برای زندگی ضروری هستن. می شه به عشق فکر کرد و تنفر رو در نطفه از بین برد. و در آخر، هر اومدنی یه رفتنی داره، مهم رد پایی است که بر جا گذاشتیم، کارهایی است که کردیم، جاهایی است که رفتیم، راهیه که برای زندگی مون انتخاب کردیم . . . پس حواس مون به تضاد ها باشه. نقص ها و بدی ها وجود دارن، همون طور که خوبی ها. نمی توان منکر وجود هیچ کدوم شد. نباید غصه نقص ها و بدی ها رو خورد بلکه باید اونا رو شناخت، قبول کرد و پشت سر گذاشت تا به جنبه های خوب زندگی رسید. در اون لحظه است که می شه مزه خوبی ها رو درک کرد و به سادگی ازشون نگذشت
به امید موفقیت شما محمد جانبلاغی
کامیون حمل زباله
با سلام خدمت شما کاربران عزیز محترم ودوست داشتنی.جانبلاغی هستم ومی خواهم خاطره ای زیبا در باره
کامیون حمل زباله بگم.روزی ما سوار یک تاکسی شدیم، و به دانشگاه می رفتیم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به ما فریاد زدن. راننده تاکسی ام فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.
بنابراین پرسیدم: ((چرا شما تنها آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما را به بیمارستان بفرستد!)) در آن هنگام بود که راننده تاکسی ام درسی را به من داد که اینک به آن می گویم:
((قانون کامیون حمل زباله.))
او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم، و ناامیدی ( زباله) در اطراف می گردند. وقتی زباله در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی میکنند. به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید. زباله های آنها را نگیرید و پخش کنید به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان ها. حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های زباله روزشان را بگیرند و خراب کنند. زندگی خیلی کوتاه است که صبح با تأسف ها از خواب برخیزید، از این رو.....
((افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید.))
زندگی ده درصد چیزی است که شما می سازید و نود درصد نحوه برداشت شماست.