آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

موفقیت برای افراد کم رو و خجالتی

موفقیت برای افراد کم رو و خجالتی

آیا دنیای موفقیت فقط به افراد برون‌گرا اختصاص دارد؟ مطمئناً خیر. درواقع، برون‌گراترین افراد معمولاً در خطر عدم آگاهی از آنچه که بر اطرافیانشان می‌گذرد هستند. افراد برون‌گرا و خودخواه، به حرف‌های هیچ‌کس گوش نمی‌دهند مگراینکه از آنها تعریف و تمجید کند یا ضمیرشان را ارضاء کنند. به‌همین‌خاطر احتمال موفقیت آنها کم است چراکه توانایی کسب علم آنها به‌ویژه درمورد اطرافیانشان محدود است. واقعیت امر این است که غلبه بر کم‌رویی بسیار راحت‌‌تر از برون‌گرا بودن با ضمیری خودستا و گمراه  است.

از طرف‌ دیگر افراد خجالتی خیلی آرام با یک مشاهده ساده که خارج از درک فرد برو‌گرایی است که مسحور نفس خود می‌باشد، دستاورد شگرفی کسب می‌کند. البته در شرایط ایدآل فرد موفق باید بتواند برحسب شرایط و نیاز، هم درون‌گرا و هم برون‌گرا باشد. یک فرد برون‌گرای قدرتمند که می‌داند چه زمان باید گوش کند و چه زمان حرف بزند، و چطور از فرد ساکت کنارش چیز یاد بگیرد، در هر چه که بخواهد موفق خواهد شد. اگر کمی محجوبیت به شخصیتش اضافه کند فردی خواهد بود که نیاز به اثبات هیچ‌چیز ندارد چون خودبه‌خود موفقیت را به سمت خودش خواهد کشاند.

افراد خجالتی هم می‌توانند در زمینه موردنظرشان موفق شوند و در بسیاری زمینه‌ها از افراد برون‌گرا پیش بیفتند.

اگر فردی درون‌گرا یا کم‌رو هستید، به سمت موفقیت پیش بروید

ادامه مطلب ...

مهارت های ارتباطی برای رسیدن به موفقیت

کودکان از همان لحظه ی تولد راه و رسم برقراری ارتباط را یاد می گیرند. آنها اولین ارتباط خود را از طریق گریه کردن با مادر خود آغاز می کنند. بعد از آن طی زندگی، پیشرفت فرد در این مسئله به برقراری ارتباط او با سایرین، و سایرین با وی بستگی دارد. مهارت های ارتباطی سرمایه ای مهم برای هر فرد در راه موفقیت به شمار میرود.

توانایی برقراری ارتباط برای همه ی مخلوقات زمین الزامی است، و انسانها نیز از این قانون مستثنی نیستند. البته، ارتباط انسانها بسیار پیچیده تر و دشوارتر از سایر مخلوقات است. راه های متعدد و مختلفی برای برقراری ارتباط میان انسانها وجود دارد. در این مقاله قصد داریم تا درمورد مهارت های ارتباطی میان فردی صحبت کنیم که برای رسیدن به موفقیت مسئله ای حیاتی است.

اتفاقی نیست که اکثر شرکتها و سازمانها در برنامه ی آموزشی خود برای پیشرفت شغلی کارکنان، مهارت های ارتباطی را نیز می گنجانند. تا حد زیادی میتوان گفت که اصلی ترین عامل موفقیت شرکتها، صلاحیت برقراری ارتباط کارکنان آن است. آنها که به نوع بخصوصی از مهارتهای ارتباطی مثل سخنرانی در جمع نیاز دارند، دوره های ویژه در شرکت یا خارج از آن برای آندسته از کارکنان تدارک دیده می شود.

معدود افرادی هستند که عقیده دارند هرچه مهارتهای ارتباطی فرد قوی تر باشد، به موفقیت بیشتری دست پیدا خواهد کرد و آینده ی شغلی درخشانتری خواهد داشت. همه می دانیم که فاکتورهای مهم دیگری نیز برای کسب موفقیت در کار وجود دارد، اما از اهمیت مهارتهای ارتباطی در این زمینه نباید غافل بود.

مزایای مهارتهای ارتباطی

منافع و مزایای مهارتهای ارتباطی بسیار زیاد و مختلف است. این مهارتها می تواند زندگی شما را در آینده به طرقی حفظ کند، قلب فرد مورد علاقه تان را برباید یا ازدواجتان را نجات دهد.

در کار و تجارت هم، فواید و مزایایی از قبیل موارد زیر خواهد داشت:  

کنترل کارمندان

کنترل کارمندان نیازمند ارتباط پایدار و موثر است. اگر نتوانید با افراد زیردستتان رابطه برقرار کنید، توانایی شما در مدیریت محدود خواهد شد و روحیه ی کارکنان را از بین خواهد برد. نیاز به برقراری ارتباط به طور صحیح در زمانهای مامور کردن، تشویق کردن، درک کردن کارمندان و آموزش دادن به آنها الزامی است.

ارتباط خوب با کارمندان، به شما فرصت می دهد بتوانید آنها را ترغیب و تشویق کنید و انگیزه ی لازم برای کار را به آنها بدهید. داشتن مهارت برقراری ارتباط صحیح، از شما مدیری بهتر و کامل تر می سازد.
برخورد با افراد خارج از سازمان

ادامه مطلب ...

۳ گام تا رسیدن به موفقیت

همه ی انسان ها خواهان موفقیت اند.

بعضی افراد هر صبح که بیدار می شوند، در تلاش برای رسیدن به آن هستند، و در این راه حتی حاضرند به ضرر و زیان سایر افراد نیز کار کنند.

برای سایرین، کسب موفقیت به نظر غیر ممکن می رسد. آنها تصور می کنند که فقط افراد کمی قادرند به آن دست یابند و بقیه باید به همان چیزی که دارند شاد و راضی باشند.

این حرف ها خیلی هم دور از واقعیت نیست. اگر شما با قصد و هدف ناپاک و اشتباه به دنبال موفقیت باشید، هیچگاه به آن نخواهید رسید. مثل این است که بدون در دست داشتن نقشه، به شهری غریب سفر کنید.

زیگ زیگلار می گوید: “موفقیت مراحل متداوم دارد، یک اتفاق ناگهانی نیست.” “یک مسافرت است نه یک مقصد.”

جیم روهن موفقیت را اینگونه توصیف می کند: “…موفقیت باید به طرف شما بیاید، نه اینکه شما به دنبال آن باشید.”

آیا نقشه ی کار دستتان آمد؟

نباید برای به دست آوردن آن عجله کنید، و این را هم بدانید که با شانس نیز به دست نمی آید. موفقیت را از کسی به ارث نمی برید، و نمی توانید آن را به زور از کسی بگیرید.

برای دستیابی به موفقیت باید زمانی طولانی به شدت و سختی تلاش کنید. دستیابی به آن قیمتی دارد و گاهی اوقات قیمتش بسیار بالاست. و معمولاً اکثر افراد آمادگی یا توانایی پرداخت این قیمت را ندارند.

اگر می بینید که خیلی وقت است موفقیت از شما دوری می کند، بدانید که ممکن است هدفتان نادرست بوده باشد.

باید قبول کنید که:

(۱)  برای دستیابی به موفقیت باید مراحلی متداوم را از سر بگذرانید، که صبر و زمان می طلبد. هیچ راه میانبری برای رسیدن به آن وجود ندارد.

موفقیتی که بادوام باشد و به جای غم و غصه، برایتان شادی به ارمغان بیاورد، نیازمند گذراندن مراحل آموزشی است. زمانی که طی آن عادات قدیم خود را کنار گذاشته و عاداتی جدید پیدا کنید. در این زمان باید یاد بگیرید که چه چیز به کار می آید و چه چیز بی فایده است.

باید بدهی های خود را بپردازید، کامل و سر موقع!

پس عجله نکنید.

ادامه مطلب ...

عدم مطالعه: علت اصلی عدم موفقیت

اگر پاسخ این سؤال را بدهید، می توانم با احتمال ۹۵% بگویم که در زندگی به موفقیت می رسید و یا شکست می خورید: "آیا بیشتر برای سرگرمی مطالعه می کنید؟"

مطالعه، آن هم برای سرگرم شدن، یکی از بهترین راههای بدست آوردن آرامش و فرار از استرس های روزانه است. در عین حال باید در نظر داشته باشید در جامعه ای که درآمد شما بستگی به میزان دانش و مهارت های فردیتان دارد، مطالعه تنها برای سرگرمی نمی تواند چندان فایده ای در بر داشته باشد.

خواندن داستان های تخیلی می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار دهد؛ اما متاسفانه همیشه برای ترفیع رتبه و یا افزایش درآمد به اطلاعات شما در مورد افسانه ها و اسطوره ها بسنده نمی کنند.

اگر می خواهید به هدف خود دست پیدا کنید و هدفتان هم رسیدن به موفقیت است، باید یاد بگیرید که چگونه می توان اصول حقیقی را با انواع تخیلی آن درهم آمیخت.

به طور اخص می توان اشاره داشت که کتاب، مجلات، سایت های اینترنتی، و نهایتاً محصولات صوتی و تصویری با عنوان "چگونه می توان…." به راحتی قادرند تا افکار شما را باز کرده، بر روی رفتارتان تاثیر مثبت بگذارند، و نگرش کلی شما را برای رسیدن به موفقیت ارتقا بخشند.

تمام وجودتان باید در رسیدن به موفقیت غوطه ور شود!

نباید انتظار داشته باشید که بنشینید، دست روی دست بگذارید و توقع داشته باشید که موفقیت یک مرتبه از آسمان به زمین بیفتد. شما خودتان باید خالق آن باشید. باید ذهنتان را طوری تربیت کنید که به راحتی موقعیت هایی را که هزاران نفر در طول روز نسبت به آن بی توجهی می کنند، ببیند و آنها را موشکافی کند.

همین حالا که مشغول خواندن این مقاله هستید، موقعیت هایی وجود دارند که بیصبرانه به چشم های شما خیره شده اند؛ اما تا زمانیکه دورنمای کلی ذهن خود را تغییر ندهید و آنها را از زاویه ای که دیگران قادر به دیدن نیستند، نبینید، هرگز به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد.

ادامه مطلب ...

ترس از شکست: عامل نابودی موفقیت

آزمون و خطا معمولاً جزء اولین راه های برطرف کردن مشکلات زندگی است. اما با این وجود خیلی از افراد چون خیلی از تجربه خطا واهمه دارند، از انجام آزمون خودداری می کنند. آنها به اشتباه باور دارند همه خطاها، اشتباه و مضر هستند، درحالیکه خیلی از آنها هم لازمند و هم می توانند کمک رسان باشند. خطا بازدهی برایتان دارد که می تواند راه موفقیت را نشانتان دهد. فقط خطاست که افراد را وادار می کند آزمونی بهتر و جدید انجام دهند و به همین ترتیب آزمون و خطاهای بیشتری را تجربه کنند تاجاییکه سرانجام به راه حلی بادوام و خلاقانه دست پیدا کنند. رسیدن به خطا نشانه شکست نیست، بلکه یک قدم در جهت موفقیت نهایی است. اگر خطایی نباشد، موفقیتی هم در کار نخواهد بود.

درواقع، یکی از بزرگترین بدشانسی هایی که در یک پروژه می تواند برایتان پیش بیاید، موفقیت پیش از موعد—و در عین حال نیمه کامل و ناتمام است. وقتی چنین اتفاقی روی می دهد، وسوسه می شوید که روشی را که اینقدر زود نتیجه داده است را به کار ببندید و دنبال چیز دیگری نمی روید. بعدها، شاید رقیبی از راه می رسد و همان فرایند کشفی که شما ناتمام ول کردید را دنبال می کند و به راه حلی دست پیدا می کند که به سرعت راه حل شما را کنار می اندازد.

فرهنگ های کمال

خیلی از سازمان ها این روزها بر پایه فرهنگ کمال استوارند: یک دسته عقاید و اعتقادات سازمانی که در آن هر نوع شکست غیرقابل قبول است و فقط موفقیت خالص و بی عیب جای دارد. شما برای حفظ اعتبار خود بعنوان فردی موفق، باید به همه اهدافتان دست پیدا کنید و به هیچ وجه خطایی مرتکب نشوید که نتوانید آن را پنهان کنید یا به گردن کس دیگر بیندازید.

ادامه مطلب ...

۱۵ راه ساده برای رسیدن به موفقیت

ممکن است تصور کنید که شما راهتان با آن دسته افراد موفقی که پیوسته کامیابی های تازه حاصل می کنند یکی نباشد. البته ممکن است آنها توانایی هایی داشته باشند که شما فاقد آن هستید، اما همیشه به یاد داشته باشید: موفقیت آموختنی است و تنها تفاوت شما با آنها این است که آنها همیشه یک سری عادات خاص را به کار می بندند و این باعث کامیابیشان می شود.

موفقیت همین است: جمع راه و روش های زندگی هوشمندانه. در اینجا به چند مورد از این شیوه ها اشاره می کنیم.

۱- با دقت لباش بپوشید
قبل از ترک منزل به سمت محل کار، زمانی را صرف چک کردن شیوه ی لباس پوشیدن خود کنید و اطمینان حاصل کنید که آیا لباس مناسب به تن کرده اید یا خیر. ممکن است بعضی ها بگویند که لباس برای آدم ارزش نمی آورد، اما به عقیده ی من کاملاً اشتباه است. دنیای کار و تجارت تا حد زیادی روی این مسئله می چرخد.

اگر مثل یک فرد موفق لباس بپوشید، دیگران هم مثل یک فرد موفق با شما برخورد میکنند. پس در شیوه ی لباس پوشیدنتان تجدید نظر کنید.

۲- مثل برنده ها بیندیشید
رفتار خود شخص نقش بزرگی در موفقیتش دارد. دیدگاهتان نباید هیچگاه مثل انسان های شکست خورده باشد. خوب است که پیشرفت ها و دستاوردهایی که در راه آنها تلاش می کنید را برای خود مجسم کنید. همیشه نیمه ی پر لیوان را ببینید. مردم هم همیشه از افراد موفق تبعیت میکنند نه منفی بافان.

ادامه مطلب ...

مثبت اندیشی کلید موفقیت

مثـبت انـدیشی بـه هـمراه خـود صـلح، آرامــش، موفقیت، بـهبود در روابـط، و سلامت جسمی را به دنبال دارد. با اتکا به تفکرات مثبت کارهای روزمره را راحت تر میتوان به پایان رسـاند، زنـدگی روشـنی در انتـظارتان خواهد بود، و نهایتاً شادی و رضایت بیشتری پیش رویتان قرار خواهد گرفت. 

مثبت اندیشی فـرآینـدی همه گیر است. افرادی که در کنار شما هستـند از تـفـکرات و حـالات درونـی شـما تـاثیر می پـذیرنـد. سعی کنید تا جایی که می توانید به خوشحالی، مـوفـقـیت، و سلامت فکر کنید. با چنین طرز تفکری دیگران تمایل پیدا می کنند تا شما را در کارهایتان یاری کنند. آنها از امواج مثبتی که شما از خود ساطع می کنید به شدت لذت می برند.

به منظور بهره گیری تمام و کمال از انرژی مثبت درونی، شما ملزم هستید تا تغییراتی را در درون خود ایجاد کنید. باید با دیدی مثبت به زندگی نگاه کنید، نتیجه موفقیت آمیز تمام تلاش های خود را از ابتدا در ذهنتان مجسم کنید؛ همچنین از هر گونه اقدام لازمی برای تثبیت موفقیتتان مضایقه نکنید.

مثبت گرایی موثر؛

چنین طرز فکری خیلی بیشتر از تکرار چند جمله مثبت و یا اینکه دائماً به خودتان تلقین کنید همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت، می باشد. باید طرز فکر و نگرش خود را به طور کلی تغییر دهید و در عمیق ترین لایه های مغزی خود، انرژی مثبت را جای دهید. مثبت اندیشی موقتی آن هم تنها برای چند لحظه کوتاه، چیزی عایدتان نخواهد کرد. باید ترس های خود را کنار بگذارید و سست ارادگی و بی عقیدگی را از خود دور کنید. همانطور که پیش تر نیز بدان اشاره شد، کمی تلاش و اقدام موثر درونی در این زمینه از ملزومات قضییه به شمار می رود. آیا به راستی قصد دارید که در درون خود یک تغییر بنیادین ایجاد کنید؟ آیا قصد دارید که روش اندیشیدن خود را تغییر دهید؟ آیا دوست دارید صاحب قدرتی ذهنی شوید و با استفاده از آن تاثیر مثبتی بر روی خود، اطرافیان و محیط پیرامونتان بگذارید؟

ادامه مطلب ...

۷ تکنیک برای کسب موفقیت در زندگی فردی و شغلی

بیشتر افراد تمایل دارند که در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند. آنها برای خود اهدافی را معین می کنند و بعد برای رسیدن به آنها به شدت تلاش می نمایند؛ اما سوالی که می توان در این زمینه مطرح کرد، این است که اصلاً موفقیت چیست؟ در واقع باید اظهار داشت که موفقیت برای افراد مختلف، مفاهیم متفاوتی را در بر دارد.

به عنوان مثال موفقیت برای صاحب یک پمپ بنزین این است که روزانه بتواند به اتومبیل های بیشتری بنزین ارائه کند. از سوی دیگر کسی که به موسیقی علاقه دارد، موفقیت را در انتشار اولین آلبوم اختصاصی اش می بیند. علاوه بر این باید در نظر داشت که موفقیت همیشه با پول پیوند نمی خورد. موفقیت می تواند کسب یک نمره خوب از یک عنوان درسی مشکل باشد و یا در درست کردن یک کیک شکلاتی خوشمزه خلاصه شود.

به هر حال موفقیت در اشکال و اندازه های مختلف ظهور می کند، اما همیشه یک مطلب در آن صدق می کند: نیازمند تلاش و وقت گذاشتن می باشد.

ممکن است هدفی را در ذهن خود دنبال کنید، برای رسیدن به این هدف راههای بیشماری را در نظر دارید، شما ملزم هستید که مناسب ترین گزینه را از میان آنها انتخاب کنید. در این مقاله قصد داریم تا شما را با ۷ نمونه از تکنیک های رسیدن به موفقیت آشنا کنیم. کاربردی بودن کلیه این متدها از نظر علمی به اثبات رسیده و شما می توانید با خیال راحت از آنها برای رسیدن به اهدافتان سود برید.

۱- استعدادهای بالقوه خود را شناسایی کنید

به منظور رسیدن به موفقیت در هر زمینه ای، شما نیاز دارید که توانایی رسیدن به آن امر را در خود کشف کنید. به عنوان مثال اگر علاقه دارید که در رشته خواندن فعالیت داشته باشید، باید صدای خوبی هم داشته باشید. اگر احساس می کنید که صدای چندان مناسبی برای این کار ندارید، شاید نتوانید آنطور که باید و شاید در این زمینه به موفقیت دست پیدا کنید. مثال دیگر اینکه اگر به کارهای فنی خودرو علاقه دارید و به راحتی می توانید مشکلات موتور و یا اجزی داخلی آنرا عیب یابی نموده و آنها را تعمیر نمایید، شما این توانایی را دارید که مسائل مربوط به آن را آموزش ببینید و به موفقیتی که انتظارش را دارید، دست پیدا کنید.

ادامه مطلب ...

هفت گام برای انتخابی بهتر در زندگی

حقیقت این است که بیشتر ما به دلخواه خود، مسیر زندگیمان را انتخاب نکرده ایم. بطور مثال، بعضی اشخاص تابع جریان زندگی هستند، مثل این که سوار بر قایقی بدون پارو در حرکتند و به هر جا که قایق آنها را می برد راضی هستند حتی اگر مقصد به میل آنها نباشد، در مورد شغلشان نیز آن راهی که دردسر کمتری دارد را انتخاب می کنند و ترجیح می دهند خیلی درگیر کارهای سخت نشوند!

مطمئنا" این که به امروز فکر کنیم و هیچ تصویری از آینده نداشته باشیم، آسان ترین راه است و با این تفکر ضعیف است که خیلی از افراد به اولین کاری که به آنها پیشنهاد می شود، تنها به صرف اینکه مشغول باشند، راضی هستند ولی حقیقت این است که ذاتا" هیچ لذتی از شغلشان نخواهند برد. اگر دقیق تر بنگریم در می یابیم که هر کدام از ما می توانیم با داشتن پارویی که همان اراده ما است به قایق زندگیمان مسیری دلخواه ببخشیم.

اساسا" ما می توانیم بهترین انتخاب را در تمامی زمینه ها داشته باشیم. شاید در مرحله اول دستیابی به آن غیرقابل باور باشد ولی به مرور زمان با کسب علوم و مهارتهای مربوطه در هر شغلی که اراده کنیم، موفق خواهیم شد و از آن شغل لذت خواهیم برد. در این جا به هفت گام جهت نزدیکی به یک زندگی ایده آل اشاره می کنیم :

ادامه مطلب ...

روان شناسی خلاقیت

افراد خلاق دارای مشخصه های زیر هستند:

۱) به وضع موجود رضایت نمی دهند و طالب تغییر هستند.

۲) در دوران بچگی در محیطی با غنای فرهنگی، پرورش یافته اند.

۳)در کار اندیشیدن تاجایی که ممکن است، از قالب و چارچوب می گریزند.

۴) اضطراب و دلواپسی شان در کمترین حد است.

 ۵) استقلال نظر و پویایی بالایی دارند.

۶) استبداد رأی در آنها در کمترین حد ممکن است.

۷) موضع گیری آنها ناظر بر بازدهی بیشتر است.

۸) تکانه ها و امیال درونی شان با تأکید و تصدیق بیشتر مواجه می شوند.

 ۹) میزان درگیری ها و تعارضات درونی شان در سطح متعادلی قرار دارد.

ادامه مطلب ...

آخرین رازهای خوشبختی بشر

با عرض  سلام، ادب و احترام خدمت شما خواننده گرامی.

من محمد جانبلاغی به حول و قوه الهی موفق به نوشتن مقاله ای جدید با اسم "آخرین راز های خوشبختی بشر" شدم.

شما با مطالع این مقاله یاد می گیرید:

1- که خدا کیست؟ چرا خدا را بپرستیم؟ هدف من از خدا پرستی چیست؟ و...

2- خوشبختی چیست؟آیا من خوشبخت هستم؟

3- زن و حمایت از آن ها! زن زخم کهنه تاریخ

4- بت های قلبت را بشکن، قلب شما هم اکنون بت خانه است!چرا؟

5- خواننده های جنسی، سواستفاده های جنسی

6- دعا کن دستور نده

7- کلمات رکیک! ایست تو بزرگ شدی! تو اشرف مخلوقاتی!

8- مجله های موفقیت و تاثیر آن بر زندگی- آیا مطالعه عامل خوشبختی است؟

9- در باره فال و جادوگری ، رمال ها و خرافات

10- اشتباهاتت را توجیه نکن لطفاً! لطفا احساس مسئولیت کنید

 قیمت این مقاله : رایگان

لطفا جهت دریافت این مقاله به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

لطفا نظرات و پیشنهادات خود رباره مطالب ومقالات سایت را برای ما بفرستید.

متشکرم از شما

دوستدارتان محمد جانبلاغی

منبع: blogsky.comم.مکتب زندگی.www

 

ادامه مطلب ...

۸ راه فرعی موفقیت

موفقیت واژه ای است که همه بلا استثنا به دنبال آن هستند و از هر لحاظ که در نظر بگیریم می توانیم موفقیت را معنا کنیم. موفقیت شغلی، موفقیت در زندگی، موفقیت تحصیلی، موفقیت در دوستی و … که همه اینها در یک کلمه جمع میگردند به نام “موفقیت و توفیق” .

برای رسیدن به موفقیت راههای بسیار زیادی را همه روزه از این و آن می شنویم اما بهتر است بهترینها را برای خود جدا کرده و همیشه آویزه ی گوشمان باشد و یا حتی خودمان مبدع راههای مختلف موفقیت باشیم. به هر حال ۸ پیشنهاد را تقدیم می کنم شاید برای شما مفید واقع شود :

۱ – اهداف مشخص و ناب را انتخاب کنیم

به این معنا که هدفی را که انتخاب می کنیم:

الف) تمامی جزئیاتش مشخص باشد   ب)قابلیت جزء جزء شدن را داشته باشد  ج) مناسب و درخور ما باشد  د)در بازه زمانی مشخص شده انجام گیرد

۲ – نقشه ای جامع برای رسیدن به هدف داشته باشیم

باید برای رسیدن به هدف مورد نظر خود راههایی را در نظر گرفته و تمامی جزئیات را به قلم آوریم نه اینکه بی حساب و کتاب وارد حیطه شده و به دنبال هدف خود اینور و آنور رویم. بسیاری از مردم هدف بسیار خوبی را انتخاب می کنند اما نمی دانند چگونه باید به آن دست پیدا کنند. هدف شما مانند گنج است و نقشه، نقشه ی رسید به گنج. پله به پله و قدم به قدم تا رسیدن به هدف از پیش تعیین شده.

۳ – دقیقا برای هر قدم از نقشه وقتی را تعیین کنیم

مثلا هدف ما موفقیت در زمینه ورزش است. ابتدا اضافه وزن خود را باید اصلاح کنیم. خب من با خودم عهد می کنم که تا روز اول فروردین سال ۱۳۸۸ پنج کیلوگرم اضافه وزن خود را اصلاح کنم. سپس مرحله بعدی و همچنین در حین انجام مرحله اول باید همزمان به موارد دیگر نیز پرداخت.

ادامه مطلب ...

این‌ها به خاطر تو نمی‌آیند!

در دهکده شیوانا رسم بود که یک روز خاص هفته همه فروشندگان دهکده‌های اطراف در میدانی بزرگ جمع می‌شدند و اجناس خود را به قیمت مناسب عرضه می‌کردند. در این روز فروشنده‌ها سعی می‌کردند اجناس باکیفیت و مرغوب خود را به قیمت پایین بفروشند و از این بابت ضمن این‌که سود خوبی به دست آورند رضایت مشتری‌های محلی و غریبه را هم جلب کنند.
شاگردان مدرسه شیوانا نیز سبزیجات و محصولاتی را که در زمین‌های مدرسه به عمل آورده بودند در این بازار عرضه می‌کردند.
روزی شیوانا سرزده به سراغ شاگردانش رفت. یکی از آنها را دید که میوه‌های درشت و رسیده را جلوی دید مشتری روی هم چیده است تا مشتری را به سمت خود جلب کند. اما وقتی مطمئن می‌شد که مشتری واقعا قصد خرید دارد در سبد مشتری از میوه‌های درهم و با کیفیت پایین می‌ریزد و اگر مشتری اعتراض می‌کرد با خشونت می‌گفت میوه‌ها درهم است و چاره‌ای جز قبول نداری!؟
شیوانا شاگرد را صدا زد و به او گفت: "از امروز به بعد دیگر حق نداری میوه‌های مدرسه را بفروشی. برو و یکی دیگر را به جای خودت بفرست!"
شاگرد با ناراحتی گفت: "اما من که به سود مدرسه عمل کردم و موفق شدم میوه‌های نامرغوب را به قیمت خوب به مردم قالب کنم؟"
شیوانا گفت: "تو نه تنها حیثیت مدرسه را از بین بردی بلکه به اعتبار این بازار و بقیه فروشنده‌ها هم آسیب رساندی. مردم دهکده و روستاهای اطراف برای این به بازار نمی‌آیند که تو گولشان بزنی و فریبشان بدهی. آنها اگر از همان ابتدا بدانند تو قصد فروختن اجناس نامرغوب را داری، اصلا به سمت تو نمی‌آیند. آنها برای خرید مقابل غرفه تو می‌ایستند چون به سابقه و گذشته این بازار و انصاف بقیه فروشندگان اعتماد می‌کنند و تو را هم مانند آنها منصف و جوانمرد می‌دانند. متاسفانه تو از همین اعتماد و اطمینان آنها سوء‌استفاده می‌کنی و این زشت‌ترین کاری است که از یک انسان برمی‌آید.

ادامه مطلب ...

به‌قدر همت و عمق نگاه تو

یکی از شاگردان جوان مدرسه شیوانا معماری ورزیده بود. ساخت خوابگاه جدید مدرسه به او سپرده شد. معمار جوان صبح‌ها با دقت کار می‌کرد و عصرها به دلیل خستگی و فشار کار نای کار کردن نداشت و بی‌رمق در گوشه‌ای به استراحت می‌پرداخت. کار ساختمان خوابگاه هم به کندی پیش می‌رفت و زمستان و سرما به سرعت نزدیک می‌شد. روزی معمار جوان نزد شیوانا آمد و گفت: "مجبورم دقیق کار کنم و به همین خاطر باید روی هر قسمت کار حساسیت زیادی به خرج دهم و خودم شخصا در هر قسمت ناظر و فعال باشم. به همین دلیل زود خسته می‌شوم و نمی‌توانم پیوسته کار کنم. اما در عین حال می‌بینم پیشرفت کار کند و آهسته است و می‌ترسم خوابگاه دیر آماده شود و شاگردان زمستان را با سختی بگذرانند."
شیوانا لبخندی زد و گفت: "هر چه کار را دقیق‌تر و با وسواس بیشتری انجام دهی نتیجه آن ماندگارتر و مقاوم‌تر است. به همین دلیل نباید دقت و حساسیت خود را فدای سرعت کنی اما اگر وسواس داری که در همه بخش‌ها خودت شخصا حضور داشته باشی باید بدانی که با این وسواس پیشرفت کار مستقیما به میزان حضور خودت وابسته می‌شود. هر چه بیشتر استراحت کنی میزان توقف کار بیشتر می‌شود و هر چه حضورت سَرِ کار بیشتر شود پیشروی کار به همان میزان افزایش می‌یابد. یا به بقیه اعتماد کن و بخشی از کار را به آنها بسپار و خودت بیشتر نقش نظارتی را به عهده بگیر و یا این که به ناچار حضورت را سر کار بیشتر کن تا کار سرعت بگیرد. راه دیگری وجود ندارد."

ادامه مطلب ...

نشنیدن ارادی!

دو نفر از شاگردان شیوانا خود را برای مسابقه تیراندازی آماده می‌کردند. یکی از آنها ناشنوا بود و سطح مهارتی متوسط داشت. دومی چشم و گوش سالمی داشت و از لحاظ مهارت نیز بسیار عالی‌تر بود اما در تمرینات، در حضور بقیه شاگردان، نمی‌توانست مهارت واقعی خود را نشان دهد و بسیار ضعیف عمل می‌کرد.
شیوانا او را به حضور خواست و دلیل ضعف آشکارش را پرسید. شاگرد گفت: "این دوست ما که ناشنواست خیلی خوشبخت است. چون حرف‌های نیش‌دار بقیه شاگردان را نمی‌شنود و بی‌تفاوت نسبت به چیزهایی که پشت سرش می‌گویند تمام هوش و حواسش را روی کشیدن درست کمان و پرتاب به موقع تیر متمرکز می‌کند و طبیعی است که با این شرایط وضع او باید هم از من خیلی بهتر باشد."
شیوانا گفت:" اگر مشکل تو حساس بودن به حرف‌ها و نگاه‌ها و نیش و کنایه‌های دیگران است، این‌که راه‌حل خیلی ساده‌ای دارد! تو هم مثل این دوست تیراندازت نسبت به صداهایی که می‌شنوی ناشنوا و نسبت به چیزهایی که مقابل چشمانت آزارت می‌دهند نابینا شو!"
شاگرد باتعجب پرسید: "یعنی می‌گویید خودم را به طور عمدی کر و کور کنم؟"

ادامه مطلب ...

چطور می‌شود هم آدم معمولی بود، هم آدم موفق؟!

چگونه می‌شود به موفقیت چنگول زد؟
قسمت نهم
یادآوری قسمت‌های قبلی: انسان‌ها از روزگاری که لباسشان برگ درخت بود و معمولا با لباس‌هایی که از مد می‌افتاد دلمه درست می‌کردند، می‌دانستند و می‌گفتند که وقت طلاست؛ طلا به این معنی که خیلی باارزش است وگرنه واضح و مبرهن و به شدت تابلو است که وقت برای انسان‌ها با هیچ چیز حتی طلا قابل قیاس نیست. آیا کسی توانسته با دادن هزارها تن طلا برای خودش فقط چند روز اضافی بخرد و عمرش را طولانی‌تر کند؟! با این اوضاع و احوال این سوال پیش آمد که رویم به دیوار، گلاب به رویتان پس بعضی از کارهای وقت‌گیر آدمیزادها، خیلی به او ضرر می‌رساند و آدم‌های موفق نباید این جوری وقتشان را تلف کنند! و در پاسخ به این سوال بود که این بحث پیش آمد که برای موفق بودن باید اول یک آدم بود، آن هم یک آدم معمولی و بعد موفق شد و... حالا ادامه بحث:

ادامه مطلب ...

پندهای طلایی انیشتن

اگر خواهان رسیدن به قله های موفقیت و خواسته های واقعی تان هستید حتماً نکته هایی را که در زیر آمده جدی بگیرید:

۱) کنجکاوی را دنبال کن ید:من هیچ استعداد خاصی ندارم. فقط عاشق کنجکاوی هستم».چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید؟ من کنجکاو هستم، مثلا برای پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد. به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید؟پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.

۲) پشتکار گرانبها است:من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی می گذارم».تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند. پس مانند تمبر پستی باشید و مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید. با پشتکار می توانید بهتر به مقصد برسید.

ادامه مطلب ...

هدف گذاری

 

مهمترین عامل ، در کسب هر موفقیتی ، تدوین و مشخص کردن دقیق اهداف می باشد. هدفگذاری مهمترین عامل حرکت و خلق آینده است ، هدفها هستند که مقصد و مسیر زندگی فردی و سازمانی را روشن می کنند.هدف گذاری به مثابه ترسیم جاده ای برای آینده است . تلاشی ارزشمند است که معطوف به هدف باشد، تلاش بی هدف پرتاب تیر در تاریکی است یکی از موانع بسیار مهم موفقیت و کامیابی ، ناتوانی افراد و سازمانها در تدوین اهداف می باشد . آنهایی که رویایی در ذهن و هدفی بر روی کاغذ نداشته باشند مقصدشان ناکجا آباد خواهد بود .

یکی از مهارتهایی که مدیران و کارکنان باید در خود تقویت نمایند ، مهارت هدف گذاری است.اهداف کلی ، کیفی و مبهم قابلیت اندازه گیری و اثر بخشی نخواهد داشت .

 فرایند هدف گذاری   



اهداف از ماموریتها و چشم اندازها نشئت می گیرند و بستگی به جواب سه سئوال ذیل دارد :

در حال حاضر ،کجا هستیم ؟

به کجا می خواهیم برویم ؟

برای رسیدن به هدف چه باید بکنیم؟

ادامه مطلب ...

موفقیت

از پائلو کوئیلو
در فولکلور آلمان ، قصه ای هست که این چنین بیان می شود :
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت.
متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یک دزد راه می رود ، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند ، پچ پچ می کند ،آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض کند ، نزد قاضی برود و شکایت کند.
اما همین که وارد خانه شد ، تبرش را پیدا کرد . زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود ، حرف می زند ، و رفتار می کند .
همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که
ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم

31 راز موفقیت در زندگی

31 راز موفقیت در زندگی
راز اول
از کارهایی که ناچاری انجام دهی لذت ببـــر.
نق زدن تنها تو را خسته تر می کند و نمی گذارد کار را درست انجام دهی.
اما اگر با موفقیت مانند یک دوست رفتار کنی.
مثل سگ همه جا به دنبالت خــــــواهد بود.


راز دوم
سعی کن کارهایت را از صمیم قلب انجام دهی.
نه به صرف این که ناچاری انجام دهی.
باید به کارت ایمان داشته باشی.
یک جریان آب ضعیف ، تنها نیمی از باغچه را آبیاری می کند.


راز سوم
همه چیز را همانطور که هست بپذیر.
خواستن تنها، چیزی را تغییر نمی دهد.
خواستن، باد را از وزیدن باز نمی دارد و برف را به آب نبات تبدیل نمی کند.
اگر می خواهی چیزها را بهتر از خودشان تبدیل کنی، با آنها همان گونه که هستند مواجه شو.


راز چهارم
تمرین کن تا از درون شاد باشی.
اجازه نده دیگران برای شاد کردن تو تصمیم بگیرند.
خودت رئیس کارخانة شادی سازی باش.
ادامه مطلب ...

جملات زیبا

۱-عده ی زیادی هستند که منتظر خوشبختی هستن ... اما غافل از اینکه قانون طبیعت برعکسه و خوشبختی منتظر ماست ... زیرا ما خالق خوشبختی هستیم


۲-اگر قرار باشد توقف کنی و به طرف هر سگی که پارس می‌کند سنگ پرتاب کنی ... هرگز به مقصد نمی‌رسی


۳-عدم پیشرفت یک کشور دو علت اساسی دارد :

1- نداشتن مردمان دانا 

2- لایق نبودن کسانی که در راس امور مملکت هستند

۴-اینقدر نگو اگر گذشت کنم کوچیک میشم ... اگه با گذشت کردن کسی کوچیک میشد خدا اینقدر بزرگ نبود


۵-انسان بودن یعنی اینکه وقتی با کسی مشتاقانه کوهی رو بالا رفتی اما رو قله حس کردی که ازش بی نیاز شدی، یادت نره که اون پایین چقدر بهش نیاز داشتی



ادامه مطلب ...

روش های مقابله با فراموشی مطالب درسی

طبق یافته های ابینگهاوس بیشترین میزان فراموشی (70 درصد) در 24 تا 48 ساعت نخست اتفاق می افتد پس مهم ترین زمان های مرور همان 48 ساعت اولیه است. مرور بلافاصله مطالب خوانده شده، تاثیر بسزایی در تثبیت مطالب و جلوگیری از فراموشی آنها دارد.  
 
 دکتر هرمان ابینگهاوس در سال 1885 تحقیقی در مورد روند فراموشی نسبت به زمان انجام داد که شایان توجه بود. به گزارش برترین ها وی فهرستی شامل 13 کلمه بی معنی را به صورت کامل حفظ کرد و بعد از فواصل زمانی مختلف (از 20 دقیقه  تا 31 دقیقه) خود را می آزمود تا بداند در هر فاصله زمانی چه تعداد از واژه ها را به خاطر سپرده است. نتایج وی به قرار زیر بود:

پس از 20 دقیقه 60 درصد مطالب را حفظ بود، پس از یک ساعت کمتر از 50 درصد، پس از 8 ساعت کمتر از 40 درصد، پس از 24 ساعت نزدیک 30 درصد، پس از پنج روز کمتر از 30 درصد و بالاخره پس از 31 روز نزدیک 20 درصد مطالب در حافظه او باقی مانده بود. به عبارت دیگر این آزمایش به سادگی نشان داد 40 درصد مطالب در 20 دقیقه نخست و 70 درصد طی 48 ساعت نخست اگر مرور صحیح صورت نگیرد فراموش می شوند.

 
 
 
زمان مرور

باتوجه به اینکه طبق یافته های ابینگهاوس بیشترین میزان فراموشی (70 درصد) در 24 تا 48 ساعت نخست اتفاق می افتد پس مهم ترین زمان های مرور همان 48 ساعت اولیه است. به گزارش برترین ها مرور بلافاصله مطالب خوانده شده، تاثیر بسزایی در تثبیت مطالب و جلوگیری از فراموشی آنها دارد. 10 تا 20 دقیقه از زمانی را که برای مطالب هر درس درنظر گرفته اید را صرف مرور مطالب خوانده شده در همان جلسه کنید، تعجب خواهید کرد از اینکه مقداری از مطالب را در همان دقایق اولیه فراموش کرده اید.

یادداشت و نت برداری

برای اینکه بتوانید همیشه و در کلیه امتحانات نمره الف بگیرید یادداشت برداری موثر و صحیح یک عامل ضروری و اساسی است.

چراکه با خلاصه برداری دفعات مرور شما بیشتر می شود و فراموشی به حداقل می رسد، قسمت اعظم درس خواندن شما باید از روی یادداشت برداری های شما باشد.
  
 
 
 نکته در یادداشت برداری

1 –
ابتدا حجمی را که می خواهید خلاصه برداری کنید مشخص کنید.

2 – با تورق سریع از اصل موضوع اطلاعات کسب کنید به شکل ها، تیترها و عناوین کتاب دقت کنید.

3 – یادداشت ها را براساس اشخاص، فرمول ها، اصطلاحات، تعاریف و... دسته بندی کنید.

4 – از درخت حافظه استفاده کنید که از نظر سازماندهی ذهن و تاثیر در یادگیری از کارآیی فوق العاده ای برخوردار است. برای این کار باید عنوان فصل را به عنوان ریشه درخت در داخل یک دایره، مربع یا هر شکل هندسی مطلوب در سمت راست قرار دهید و سپس نکات اصلی و فرعی را روی شاخه های اصلی و فرعی در سمت چپ بنویسید. در این تکنیک از هر دو نیم کره مغز استفاده می شود.

5 – مطالب را رونویسی نکنید به زبان خودتان بنویسید.

6 – اصل نظم و زیبایی را در خلاصه برداری رعایت کنید.

7 – مطالب باید کوتاه باشند اما مفهوم را برسانند ترجیحا فعل داشته باشند.

8 – سعی کنید یادداشت هایتان در حدی مطمئن باشد که جایگزین مناسبی برای منابع اصلی باشد.

9 – خلاقیت در یادداشت برداری را فراموش نکنید. چه به لحاظ نحوه نگنارش و چه به لحاظ شکل نوشتار و نمودارهایی که به کار می برید.

10 – کدگذاری کنید: مثلا در درس فارسی برای به خاطر سپردن آثار نظامی (ملخ ها): م (مخزن الاسرار)، ل (لیلی و مجنون) خ (خسرو و شیرین)، ه (هفت پیکر) و الف (اسکندرنامه)
 
 
 
11 – از علامت های اختصاری استفاده کنید.

12 – میزان اهمیت مطالب را با علائم هندسین نشان دهید.

13 – مقابل هر شاخه فرعی از مثال ها  استفاده کنید.

14 – نمودارها و تحلیل آن را به صورت جامع بنویسید.

15 – در صورت نیاز از شکل های آن مطلب کمک بگیرید.

16 – بالای هر خلاصه برداری آدرس کامل آن را که شامل عنوان فصل، صفحه و نام کتاب است بنویسید.

17 – یادداشت ها باید به گونه ای باشد که قابل حمل باشد. بنابراین استفاده از سررسید یا سالنامه را پیشنهاد نمی کنیم.

18 – بهترین راه خلاصه برداری آن است که آنها را روی اوراقی جداگانه و به هم پیوسته بنویسید تا اگر نیازی به چک کردن و اصلاح آن بود بتوانیم با بازنویسی آن دوباره مجموعه ای قابل قبول داشته باشیم.

19 – در پایان خلاصه برداری سعی کنید درخت حافظه خود را یک بار مرحله به مرحله مرور و به خاطر آورید.

20 – در هر فرصتی خلاصه هایتان را مرتب مرور کنید.
منبع: هفت صبح

ترس پرواز

سر کلاس آموزش چتر نجات چندتا کار آموز بودن... 

استاد یه چتر آورد واسه تشریح. 

به کار آموزا گفت سمت چپ هر چتری یه دسته هستش که وقتی اونو میکشیم چتر شماره ۱ باز میشه. 

یکی از کار آموزا دستشو بالا میبره... 

استاد: بله بفرمایید!؟ 

کار آموز: ببخشید اگه چتر شماره یک باز نشد چیکار کنیم؟ 

استاد: از چتر شماره ۲ استفاده میکنیم که سمت راست کوله یه دسته هستش اونو بکشید چتر باز میشه اما در استفاده از چتر دوم احتمال ۱۰٪ الی۲۰٪ احتمال مرگ هست. 

کارآموز: اگه چتر شماره دوهم باز نشد چی؟ 

استاد: از چتر شماره ۳ استفاده می کنیم که سمت چپ زیر اهرم چتر یک قرار داره. 

کارآموز: استاد اگر اونم باز نشد چی کار کنیم؟ 

استاد: شاکی میشه و میگه بیشتر از این به ما نگفتند.فقط گفتن یه کتابچه در سمت راست کوله پشتی وجود داره.صفحه ۴۹ رو باز کنید بهتون میگه چیکار کنید.... 

 

سر کلاس آموزش عملی 

اتفاقا چتر شماره یک همون کار آموز باز نشد به فکر چتر شماره ۲ افتاد.اما اونم باز نشد.چتر شماره۳ را هم امتحان کرد اما باز نشد.. 

همون جور که بین زمین و آسمون معلق بود به فکر گفته های استاد افتاد. 

فورن از جیب سمت راسته کوله کتابچه رو در آورد وبا هزار بدبختی صفحه۴۹ را باز کرد... 

 ....... (سوره فاتحه) ...... 

 

 

دوستان هیچ وقت از مشکلاتی که پیش روی ماست نهراسیم گاهی وقت ها ترس باعث میشه فرصت های زیادی رو که تو زندگیمونه از دست بدیم. 

 

هیچ وقت منفی نگر نباشیم... 

از هر آنچه بترسیم روزی به سرمون میاد.... 

امید در زندگی باعث میشه گاهی وقت ها راهی که سرشار از مشکلاته به نظر آسون ترین راه بیاد... 

به آینده امید وار باشیم و ترس رو به خودمون راه ندیم

یادم باشد....

یادم باشد.... 

یادم باشد حرفی نزنم که دلی بلرزد. 

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را. 

یادم باشد که روز و روزگار خوش است 

و تنها دل ما دل نیست 

یادم باشد جواب کینه را تنهابا کمتر از مهر 

و جواب دورنگی را با کمتر از صداقت ندهم 

یادم باشد که در برابر فریاد ها سکوت کنم 

وبرای سیاهی ها نور بپاشم 

یادم باشد از چشمه درس خروش بگیرم 

و از آسمان درس پاک زیستن 

یادم باشد سنگ خیلی تنهاست 

یادم باشد با سنگ هم لطیف رفتار کنم 

مبادا دل تنگش بشکند 

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام 

نه برای تکرار اشتباه گذشتگانم 

یادم باشد زندگی را دوست بدارم. 

با تشکر محمد جانبلاغی

تفکـر مثبت

روش آدمهای ضعیف وشکست خورده این

    است که آنقدر روی مشکلات انگشت می گذارند

   که دیگر جز مشکل - چیزی نمی بینند اماکسی که

  از شیوه تفکر مثبت استفاده می کند به امکانات و -

 راه حل هامی اندیشد و با مترکز کردن حواس خود بر

 این امکانات است که به موفقیت دست پیدا می کند .

محمد جانبلاغی

تجـــربه جانبلاغی

با سلام خدمت شما دوستان عزیز محترم و دوست داشتنی.من محمد جانبلاغی می خواهم یکی از تجربیات خودم رو در مورد سلامتی بگم.

هرچند من این مطلب را چندیدن دفعه دیگر ذکر کرده ام.

زمستان سال88 بود که من یکدفعه خیلی شدید سرما خوردم و با این که علائم

 سرماخوردگی مانند آبریزش بینی و عطسه و سرفه خیلی کم بود ولی صدام خیلی شدید

 گرفته بود و به قول یکی از دوستام خروسک گرفته بودم و به زور حرف می زدم و اگه کسی

 نمی دونست که سرما خوردم فکر می کردم که شیمیایی هستم. یه پزشکی توی محلمون

 هستش که خیلی پزشک خوبی هستش و توی محل اسم در کرده و همه مردم منطقه

 قبولش دارند. وقتی رفتم پیشش گفت که به احتمال زیاد داشتی سرما می خوردی و بعدش

 یک سرخ کردنی خوردی و این جوری شدی یا این که خیلی داد زدی و وقتی فکر کردم دیدم

 که درست می گه من دیروز مرغ سوخاری خورده بودم و کمی هم کسالت داشتم ولی متوجه

 سرما خوردگی نشده بودم. بعد از معاینه گفت که تارهای صوتی ات خیلی متورم شده

و اوضاعت خیلی بده ولی مشکلی نیست نباید صحبت کنی و یک هفته استراحت کن

 تا خوب بشی مقداری هم دارو داد. بعد گفت که با این وضعی که تو داری بین یک هفته تا

 ده روز طول می کشه تا صدات باز بشه. من هم فوری گفتم که من سه روزه صدام درست

 می شه چون من بدن خودم را بهتر می شناسم. دکتر گفت که مشکلی نیست اگه سه

روز دیگه خوب شدی یعنی از من بیشتر بلدی و می تونی تمام داروهایی را که بهت دادم دور

بریزی. فردا برخلاف توصیه دکتر رفتم  مدرسه و با خودم گفتم که من هیچ چیزیم نیست و فقط

 کمی صدایم گرفته و خیلی زود خوب می شم. فردا داستان را برای یکی از دوستام تعریف

 کردم و او هم با تعجب به من نگاه کرد و گفت که بهتر بود توصیه دکتر را جدی می گرفتی

و مدرسه نمی آمدی. من پیش خودم گفتم که موضوع حیثیتی شده یعنی این که اگه سه روز

 دیگه حالم خوب نشه ضایع می شم. به خاطر همین شب ها موقع خواب به مدت نیم ساعت

 تصویرسازی ذهنی می کردم که تارهای صوتی ام در حال ترمیم شدن هستند و کاملاً خوب

 هستند و هر روز صبح که از خواب بلند می شدم می دیدم که صدام خیلی بهتر شده و در

 طول روز هم به خودم تلقین می کردم که من حالم خیلی خوب هستش و سعی می کردم

 احساس خیلی خوبی داشته باشم. بالاخره روز سوم بود که دوستم یه سوال از من پرسید

 و وقتی جوابش رو دادم، گفت که راستی حواست هست، امروز روز سوم هستش که صدات

 گرفته بود و طبق پیش بینی خودت صدات واقعاً باز شده. البته از واقعیت نگذریم صدایم کاملاً

 باز نشده بود و یک مقدار گرفتگی کمی داشت ولی طبق گفته دکتر برای همین مقدار درمان حداقل یک هفته زمان نیاز بود. همون روز داروهای دکتر رو دور ریختم و پیش خودم گفتم که من

 اصلاً مریض نبودم و نیازی هم به دارو نداشتم.

دوستدارتان محمد جانبلاغی

سخنانی زیبا از دکتر وین دایر

دنیا مانند پژواک اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: "سهم منو بده..." دنیا مانند
پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: "سهم منو بده..." و تو در کشمکش با دنیا
دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟..."

 دنیا هم بتو خواهد گفت: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...


هر کس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به کسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خود
خواهد دید، چرا که هرکس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.


برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را
در وجود خود شناسایی و ریشه کن کنید.

راه رسیدن به موفقیت

1- خوش بین باشید. به زندگی با دیدی مثبت نگاه کنید تا خود را بدلیل احساس انرژی و خوشحالی بسیار زیادی که نصیبتان میشود متعجب سازید.به یاد داشته باشیدافراد شاد و مثبت بیشتر دیگران را مجذوب خود می کنند.

2- دید وسیعی داشته باشید: اجازه ندهید مسائل کوچک، شما را آشفته نماید. برای رسیدن به هدف خود پایدار و مقاوم باشید.

3- سپاسگزار باشید : از دیگران قدردانی کنید و از این که زندگی مسرت بخشی دارید،شکرگزار باشید.

4- از زندگی لذت ببرید: به کارهایی مبادرت نمایید که از انجام دادن آنها لذت می برید.

5-از جسم خود مراقبت کنید : خوب بخورید و ورزش کنید . به باشگاه رفته و کمی بدوید یا در یک بازی ورزشی شرکت کنید.

6- برنامه های خود را تغییر دهید : برای فعالیت های سر گرم کننده یا تفکر در محیطی آرام ، از خانه خارج شوید.

7- خلاق باشید : روزنه ای برای انرژی خلاق خود بیابید. این ممکن است شامل کاردستی ، بازسازی، نقاشی و ترسیم کاریکاتور یا حتی باغداری و نویسندگی باشد.

8- برای خود همدمی پیدا کنید : تقسیم نمودن تجربیات با کسی که به او عشق می ورزید، خوشحالی شما را افزایش خواهد داد.

9- یکی از دوستان خود را برای هم صحبتی وبیان احساسات و عقاید خود انتخاب کنید.

10- تخیل کنید : آرزوها و بلند پروازیهای خود را یادداشت نموده و به تدریج آنها را واقعیت بخشید.

11- بخشنده باشید : شاید زمان آن رسیده باشد که کسی یا خودتان را بخاطر چیزی که اتفاق افتادهگفته شده، مورد بخشایش قرار دهید اتفاقات و اشتباهات گذشته را پذیرفته و فراموش کنید.

 

چگونه فکر بر انتقاد اثر می گذارد؟

پیکتتوس حکیم، دو هزار سال پیش گفت: «مشکلات به خودی خود ناراحت کننده نیستند؛ بلکه طرز تلقی نادرست ما از آنهاست که موجب ناراحتیمان می شود». امروزه روان شناسان با این نظر موافقند ـ یعنی مفهومی که ما برای رویدادها قائل می شویم روی ما اثر خوب یا بد می گذارد. طرز تلقی یا «فکر» به اشکال مختلف، بر چگونگی تعبیر ما از انتقاد مؤثر است: ارزیابی فردی ارزیابی عملی است ذهنی که ما را در درک وقایعی که برای خود یا اطرافیانمان اتفاق می افتد یاری می کند. ریشه های ارزیابی، در سرشت ما و شرایط خاصی چون زمینه های خانوادگی، استعدادهای طبیعی، ظاهر جسمانی و سلامتی، اعتقادات و بیمها و امیدهای ما قرار دارد. مجموعه ی این عوامل، شرایط منحصر به فردی را فراهم می آورند که هریک از ما بر اساس آن محیط خود را تعبیر و تفسیر می کنیم؛ به رویدادهای بیرونی معنا و مفهوم می بخشیم و وضعیتهایی را که در زندگی روزمره با آن مواجه می شویم، می سنجیم. به مورد زیر توجه کنید: لیلی زن جذابی بود که منش و رفتار تندی داشت. او هرگز نتوانسته بود دوستی کسی را جلب کند. ظاهرش آشنایان را به معاشرت با او تشویق می کرد، اما حالت و رفتار پرخاشجویانه اش سرانجام، آنها را از او فراری می داد. لیلی امیدوار بود که این رفتار به رابطه ی دوستی او و نامزدش آسیبی وارد نکند؛ چون علاقه زیادی به او پیدا کرده بود. علی معمولأ بعدازظهر پنج شنبه به لیلی تلفن می کرد تا برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب بدهند. یک روز پنج شنبه، وقتی ساعت از هشت گذشت و علی تلفن نکرد، لیلی شماره ی او را گرفت و ظرف دو ساعت، سه بار زنگ زد و هر بار هم در نوار پیغام گذاشت. دیروقت شد و باز هم از تلفن علی خبری نشد. لیلی که سخت به خشم آمده بود، تلفن نکردن علی را توهینی آشکار به خود تلقی می کرد. لیلی می گفت: «فهمیدم که علی به این طریق می خواست به من بگوید که دیگر علاقه ای به دیدنم ندارد - با این کارش به من گفت برو گمشو!» داستان لیلی داستان قابل توجهی است زیرا نشان می دهد که نحوه ارزیابی ما از یک واقعه، نه تنها احساسی را که باید نسبت به آن داشته باشیم، بلکه واکنشی را نیز که می بایست در پاسخ به آن نشان دهیم، آمرانه به ما دیکته می کند. لیلی نامطمئن از خود و مشوش از این که علی هم ممکن است مثل تمام دوستان دیگری که قبلأ می شناخت او را ترک کند، دچار افسردگی شده بود و سکوت او را نوعی انتقاد تلقی کرده، نتیجه گرفته بود که علی دیگر تمایلی به دیدنش ندارد. همین مسأله اگر به نحو دیگری ارزیابی می شد، واکنشهای کاملأ متفاوتی به بار می آورد. مثلأ اگر لیلی فکر کرده بود که علی در یکی از مأموریتهای متعددی که به اقتضای شغلش از شهر بیرون می رفت، بیش از حد معمول کارش طول کشیده است، چه واکنشی نشان می داد؟ هنوز هم ممکن بود از این که به او نگفته است که به مأموریت می رود یا این که در تلفن کردن کوتاهی کرده است، آزرده شود؛ اما به ندرت به این نتیجه می رسید که علی قصد دارد روابط خود را با او قطع کند و به جای آن که فکر کند: «او دیگر نمی خواهد مرا ببیند»، به احتمال زیاد چنین نتیجه می گرفت: «امشب به قدری سرش شلوغ بوده که نتوانسته تلفن کند». اگر لیلی در ارزیابی خود به این نتیجه می رسید که کوتاهی علی در تلفن کردن یا جواب دادن به تلفنهای او احتمالأ به سبب بیماری یا تصادف بوده، چه می شد؟ در این صورت، لیلی به دور از احساس سرخوردگی یا خشم، نسبت به علی احساس نگرانی و همدردی می کرد. بدیهی است که تعبیر وقایع در شرایط مختلف متفاوت است، ولی نکته این جاست که احساس و رفتار ما بر حسب نوع ارزیابی ما از وقایع مختلف، متفاوت خواهد بود. دو نفری که در قضیه ای سهیم هستند ممکن است هرکدام ارزیابی متفاوتی از آن قضیه داشته باشند. در حقیقت چون ادراک و سنجشهای ما همیشه به طرزی منحصر به خود و شخصی است، به نظر می رسد که هیچ وقت ارزیابی دو نفر از یک موضوع نمی تواند کاملأ مشابه باشد. مسعود و مریم شش ماه بود با هم نامزد شده بودند که مریم ناگهان نامزدیش را به هم زد. مسعود با تعجب می گفت: «من هرگز با کسی به اندازه مریم صمیمی نبوده ام، موضوعی نبود که ما نتوانیم درباره آن با هم حرف بزنیم. درست است که زیاد با هم جر و بحث می کردیم، اما این هم واقعیت داشت که در عین حال بسیار صمیمی بودیم و به نظر می رسید که ازدواجمان پایه و اساس محکمی خواهد داشت». اما مریم مسأله را به صورت دیگری می دید. او می گفت: «ما دائمأ در حال جر و بحث بودیم تا این که من بالاخره به این نتیجه رسیدم که ما هیچ وقت نمی توانیم با هم به توافق برسیم». مسعود و مریم هر دو می دانستند که درباره موضوعات زیادی بحث می کنند، ضمن آن که هرکدام هم این واقعیت را به نحوی غیر از دیگری ارزیابی می کرد. به نظر مسعود، این گفتگوها از ارزش خاصی برخوردار بود، در حالی که به نظر مریم، دلیل عدم توافقشان به حساب می آمد. هرکس چشم انداز و برداشت خاص خودش را دارد. برای مثال، یک کاناپه بزرگتر از حد معمول، ممکن است از نظر یک مبل ساز، یک زوج جوان یا مردی که پیوسته در حال مسافرت است، مفهوم کاملأ متفاوتی داشته باشد. چهار نفر را پشت میزی بنشانید و حرف "M" را روی میز قرار دهید. برحسب این که هرکس در کجا نشسته باشد، حرف "M"به شکل "M"، "E"، "W" می بیند. به همین ترتیب، واکنش افراد، نسبت به انتقاد نیز بستگی به آن دارد که از نظر روحی در چه شرایطی باشند. یکی ممکن است فکر کند به او توهین شده، دومی احساس افسردگی کند و سومی خشمگین شود. به ندرت کسی پیدا می شود که از به رخ کشیده شدن معایبش خوشحال باشد. همان شخص ممکن است به همان انتقاد در زمانهای گوناگون واکنشهای متفاوت نشان دهد، چرا که برداشتش از آن انتقاد تغییر کرده است. بارها اتفاق افتاده که واکنش دیگران به خاطر یک انتقاد ساده باعث حیرتمان شده است. خصوصأ وقتی که منظورمان کمک به او بوده است. در این گونه موارد با اعتراض می گوییم: «شما حرف مرا عوضی فهمیدید». بیشتر مردم می توانند بیاموزند که برای پذیرفتن جنبه های مثبت یک انتقاد، چگونه روش برخورد خود را تغییر دهند.

هر طور فکر کنید احساس می کنید

هر طور فکر کنید احساس می کنید . به این نتیجه

    می رسید که احساسات منفی از گونه افسردگی - اضطراب

   و خشم ناشی از حوادث ناخوشایند نبوده - بلکه ناشی از   -

   اندیشه شما در باره آن حوادث است .

       اغلب احساسات ناخوشایند ناشی از اندیشه های غیر

      منطقی هستند .

                می توانید احساستان را تغییر بدهید .

محمد جــانبلاغی

همیشه خودتان باشید

هیچوقت فکر کرده اید که چرا همه آدمها به بچه ها

 عشق می ورزند ؟

       ۱- بچه ها اهمیتی به این نمی دهند که آیا شما

      دوستشان دارید یا ندارید .

    ۲- بچه ها می خورند - جیغ و فریاد می کنند  - سرو

     صدا راه می اندازند - بی آنکه برایشان مهم باشد .

   ۳- بچه ها سعی نمی کنند بردیگران تاثیر بگذارند آنها

      نیازی به این نمی بینند که خود را خونسرد و باهوش

     و زیرک نشان دهند .

                واقعا جالب نیست ؟

    ۴-  برای بچه ها مهم نیست که ما چه فکری درباره آنها

        می کنیم و ما دقیقا آنهارا به همین علت دوست داریم .

    پـــــــــــــس :

          همیشه خودمان باشیــــــــــــــــــــــــــم .

    مفهوم این جمله این نیست که باید خود خواه یا بی ادب

   باشیم .

            سعی نکنید خود را طوری دیگر جلوه دهید .

 

محمد جــانبلاغی

می توانی

می توانی

آنان که می گویند نمی توان کاری کرد نباید مزاحم کسانی شوند که در حال انجام دادن هستند.به "می توانم "اگر تکیه کنی بی شک "نمی توانم" را از یاد می بری.

دکتر محمد جانبلاغی DR.m.janblagi

در سایت راه سبز زندگی جانبلاغی عضو شویددر سایت راه سبز زندگی جانبلاغی عضو شویدلطفا جهت دریافت پیامک های آموزشی ما از طریق ایمیل یاsms در سایت عضو شوید.با تشکر از عضویت شما

عضویت در دهکده سبزدریافت مقالات جلد دوم سایت جانبلاغی  مقالات جلد اول استاد محمد جانبلاغی

آموخــتن

آموختن آسان نیست

خستگی هر آن در کمین است

آزرده می شوی ، احساس شکست می کنی ،

شک می کنی که رها کنی و بگذری ،

می خواهی بر کناره روی و وانمود کنی که اتفاقی نیفتاده .

اما نه.....

تو بازنده نیستی

که یک مبارزی .

پیش از آنکه برنده باشیم باید بازنده باشیم .

باید گاه بگرییم تا بتوانیم روزی بخندیم .

باید آزرده شویم تا روزی توانمند باشیم .

اگر پیوسته بکوشی و ایمان داشته باشی ،

در پایان پیروزی از آن تو خواهد بود .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

english pages

این مطالب توسط محمد جانبلاغی ترجمه شده است.برای ترجمه آن به قسمت ادامه مطالب مراجعه کنید.

ادامه مطلب ...

«راههای کسب موفقیت»

«راههای کسب موفقیت»

- آگاهی و مطالعه

- شناخت نقاط ضعف و قوت خود

- تقویت نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف

- خود باوری

- مصاحبت با افراد آگاه و موفق

- مسولیت پذیری

- داشتن روحیه شاداب و با نشاط

- ورزش و تغذیه مناسب

- مشخص کردن اهداف

- برنامه ریزی

- کنترل احساسات و رفتار

- توجه به علایق شخصی

- انجام کارها به بهترین شکل

     - تقویت و بکارگیری درست ذهن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

در پایان جهت دریافت آموختنی های زیبا بر روی لینک زیر کلیک کنید.

http://jmp.blogsky.com/category/cat-23/

موفقیت و شکست

موفقیت و شکست

 

شکست ها نمک زندگی نیستند، خود زندگی هستند! شکست تنها راه کسب موفقیت است. نباید به راحتی از کنار آنها گذشت. باید آنها را تشویق کرد. هرچه بزرگ تر بیشتر! تنها شکست های بزرگ به موفقیت های بزرگ می انجامد! به تعبیر برخی بزرگان، به شکست های عالی جایزه بدهید و موفقیت های پیش پا افتاده را جریمه کنید.

افکار = سرنوشت

من از حضرت علی (ع) آموختم که:

 مراقب افکارت باش ؛ آنها به گفتار تبدیل می شوند. 

مراقب گفتارت باش ؛ آنها به رفتار تبدیل می شوند. 

مراقب رفتارت باش ؛ آنها به شخصیت تبدیل می شوند. 

مراقب شخصیتت باش ؛ آن سرنوشتت خواهد شد. 

افکار = سرنوشت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

در پایان جهت دریافت آموختنی های زیبا بر روی لینک زیر کلیک کنید.

http://jmp.blogsky.com/category/cat-23/

مثل گل رز

یک انسان بدون شخصیت مثل یک ظرف سوراخ سوراخ است که نمی شود در آن مایعات ذخیره کرد. یک مغز تمیز و پاک بدون آلودگی مثل یک گل رز باز شده عطرافشان است، تازه می کند. به نشاط می آورد و می تواند اوج گرفته و در بهشت به پیش پای خداوند برسد.

تنها چیزی که به آن نیاز دارید

هر کسی میتواند بزرگ باشد ...چون هر کسی می تواند خدمت کند .لازم نیست که شما برای خدمت کردن مدرک تحصیلی عالی داشته باشید .شما مجبور نیستید نهاد و عمل خودتان را با خدمت کردن موافق سازید تنها چیزی که نیاز دارید قلبی پر از محبت و روانی است که از عشق سرچشمه می گیرد.

در جاده موفقیت‌!

مادام کوری‌، سلامتی‌اش را از دست داد اما به اهدافش رسید و خدمت بسیار بزرگی به بشریت کرد. ادیسون هرگز از آزمایشها و تحقیقاتش ناامید و خسته نشد و هر روز امیدوارتر از قبل به کارش ادامه می‌داد. در زندگی سر تا سر پرفراز و نشیب همة انسانهای موفق ویژگی‌های مشترکی یافت می‌شود.
    ممکن است که بسیاری از ما این روحیات و خصوصیات فردی را نداشته باشیم اما دانشمندان ثابت کرده‌اند که درخشش و موفقیت افراد در زمینه‌های مختلف تنها به 20% استعداد آنها و 80% تلاش و پشتکارشان بستگی دارد. هر کدام از ما ویژگی روحی و اخلاقی را می‌توانیم در خودمان خلق کنیم و یا از بین ببریم‌. ما نیز می‌توانیم از برترین‌ها باشیم اما باید بدانیم که همة موفق‌ها چگونه عمل کرده‌اند:

ادامه مطلب ...

تغییر نگرشها

*با سرزنش نکردن خود روابطم را با خویشتن بهبود می بخشم.
    
    *با رها کردن قضاوت درباره دیگران پیوستن به دیگران را به جای جدایی از آنان و خویش بر می گزینم.
    
    *کلیه تصاویری را که از دیگران ساخته ام در هم می شکنم
    
    *انتخاب می کنم که به یاد آورم میزان گفتار و کارهایم در روابطم مهم نیست بلکه عشقی که در گفتار و کردارم نهفته است در روابطم اهمیت فراوان دارد.
    
    *کلماتی که در روابطم بر می گزینم تعیین می کند که خواهان جدایی هستم یا پیوستن
    
    *به یاری روابطم می توانم عشق بی قید و شرط را احساس کنم
    
    *امروز انتخاب می کنم که به یاد آورم شایسته شادی هستم
    
    *امروز انتخاب می کنم در روابطم خود را قربانی نبینم و مسوولیت زندگیم را بپذیرم.
    
    *هر گاه گرفتار گذشته یا آینده می شوم انتخاب می کنم به یاد آورم فقط در زمان حال می توان عشق احساس کرد.
    
    *می توانم در همه روابطم عشق را به جای ترس انتخاب کنم

می توانی

آنان که می گویند نمی توان کاری کرد نباید مزاحم کسانی شوند که در حال انجام دادن هستند.به "می توانم "اگر تکیه کنی بی شک "نمی توانم" را از یاد می بری .
    
    
    کمتر از ذره نئی پست مشو مهر بورز
    تا به سرچشمه خورشید رسی چرخ زنان
    
    "حافظ"

جسمت را دوست بدار

جسم خود را دوست خویش ببین
    
    به یاد داشته باش که ذهن بر جسم تسلط دارد
    
    هیچگونه افکاری که دیگران یا خود را سرزنش می کند نداشته باش تا به جسمت آسیب نرسد
    
    جوهر هستی تو روح است و زندگیت محدود به جسم تو نیست
    
    به جای تمرکز بر ادراکات خویش درباره جسم به دوست داشتن دیگران بپرداز
    
    بکوش جسمت را چنان که هست دوست بداری
    
    راههایی را بپذیر که توازن و هماهنگی بیشتری میان ذهن و روح و جسمت برقرار می کند

آنچه می بینم افکار من است

اگر امروز به دلیل آنچه در جهان بیرون می بینم آشفته شوم به یاد خواهم آورد ادراک و تجربه های من نتیجه بازتاب افکارم از جهان بیرون است. همه آنچه را می بینم تجارب گذشته ام رنگ زده است و بیرون از وجود من به به نظر می رسد.آنچه در جهان بیرون در می یابم در واقع افکار من است که به شکل تصاویر در آمده و به بیرون بازتابیده است.گویی به آینه می نگرم اما هنگامی که این واقعیت را در می یابم می توانم به درون خویش بنگرم و افکار خالی از بخشش یا تهاجم آمیزم را نسبت به خویشتن یا دیگران بیابم.هنگامی که می خواهم افکار درونیم را تغییر دهم ادراکم نسبت به جهان نیز دگرگون می شود.

پارامترهای موفقیت در زندگی

پارامترهای موفقیت در زندگی

معنویت،ثروت،سلامت،آرامش،دیگران(افراد مهم و مردعلاقه شما در زندگی تان)

خیلی ها فکر می کنند موفقیت شانسی است
موفقیت به شانس و اقبال بستگی ندارد

موفقیت هم مثل هر کار دیگری در این دنیا اصولی دارد مثل اصول رانندگی .
اگر اصولش را یاد بگیرید موفق می شوید.
و اگر بلد نباشید در هرکاری شکست می خورید


در یک قطعه پازل فقط یک جای درست هست و دهها جای غلط. بدون گذاشتن

هر قطعه در جای صحیحش پازل درست نمی شود.

موفقیت هم مانند پازل یک راه دارد و دهها راه برای شکست

شما میتوانید با خرید کتاب های دکتر جانبلاغی یا شــرکت در سمینار ها

 وکارگاه های آموزشی پازل موفقیتتون را درست در جای خودش بـگذارید.

مواد لازم برای موفقیت :
1-
آگاهی
2-
باور
3-
عمل
انسانها وقنی انرژی هایشان را روی کاری متمرکز کنند می توانند مثل اشعه لیزر هر نوع مانعی را از جلوی راهشان بردارند
 

وتو می توانی

وقتی  راهی را اشتباه رفتی ، دنده عقب بگیر و وارد  کوچه ای دیگر شو
راه موفقیت تو در کوچه های دیگر است ...

وقتی  راهی را اشتباه رفتی ، دنده عقب بگیر و وارد  کوچه ای دیگر شو
راه موفقیت تو در کوچه های دیگر است ...
هیچ وقت ناامید نشو

در ظمن وب سایت راه سبز زندگی به نویسندگانی نیاز دارد.

لطفا جهت همکاری اینجا کلیک کنید.
                                                                                                  دوستدار شما دکــتر محمد جانبلاغی

دشمن یا دوست؟!

این پرسش سودمند و بایسته‌ای است. هم می‌توان از دید روان‌شناسی به آن پرداخت و هم از دید جامعه‌شناسی و اقتصادی و هم از دید آسیب‌شناسی اجتماعی. جای نقد و انتقاد دارد. در این‌‌جا من بیشتر به خاستگاه آنتونی رابینز می‌پردازم. می‌توان در فرصتی دیگر نیز هم به آموزه‌های وی پرداخت و کتاب «شیوه‌ی ‌تفکر» و شیوه‌های پیشنهادی او را برای موفقیت مورد نقد قرار داد. مخصوصاً شیوه‌ی مدلینگ یا برنامه‌ریزی عصبی کلامی را که روی آن بسیار پافشاری می‌کند. شیوه‌ی آموزش رابینز مبتنی بر جملات قصار است. هر یک از این جملات هم به نوبه‌ی خود آموزنده است. ولی هنگامی که آن‌ها را جدا‌جدا مورد بازنگری قرار بدهیم، بعضاً با هم تناقض دارند. افزون بر این که این فرمول‌ها بدون ادراک ژرف ذهنی، چنان کاربردی ندارند. دیگر این‌که انسان می‌خواهد زندگی کند نه این‌که صرفاً خود را شبیه به الگوهایی درآورد یا حکم ماشین برنامه‌ریزی شده را پیدا کند. ما برای هنرپیشه شدن آفریده نشده ایم. ما برای این آفریده شده‌ایم ‌که زندگی هنرمندانه‌ای برابر با استعداد‌ها و توانایی‌هایمان داشته باشیم. اندیشه رابینز بیش از ما کم و بیش ماشین کوکی می‌سازد. مولوی می‌گوید:
از محقق تا مقلد فرق‌هاست
کاین چو داوود است و آن دیگر صداست
در هر حال پیش از صحبت درباره‌ی خاستگاه آنتونی رابینز، به دو نکته اشاره می‌کنم:

ادامه مطلب ...

موفقیت فردی

شیوه هایی برای مدیریت وقت
من می خواهم فعالیت های رده پایین را انجام ندهم، بلکه آن ها را به حال خود رها کنم.
تا زمانی که درگیر کارهای مهم تری هستم ، به هیچ وجه نگران تلنبارشدن نامه ها و برگه هایم نمی شوم.
مایلم که به نامه ها جواب ندهم (به جز نامه های دوستانی که دوست دارم برای آن ها نامه بنویسم.
مایلم پرداختن به امور بی اهمیت را به زمانی موکول کنم که احساس خوشایندی برای انجام دادن آن ها دارم.
مایلم کارهای بی اهمیت را در کشوی «کارهای در انتظار انجام» بیندازم.
می خواهم مشخص کنم که چه چیزهایی برایم مهم است و وقت خودم را روی آن ها متمرکز کنم.
وقت خود را با تأسف خوردن بابت ناکامی ها و شکست ها تلف نمی کنم.
در مورد کارهایی که انجام نداده ام، احساس گناه نمی کنم.

ادامه مطلب ...

تصویرت را قاب کن!

١ـ قاب‌بندی یا framing چیست؟آیا هرگز به این موضوع فکر کرده‌اید که اگر قاب یک عکس را تغییر کنیم، تصویر درون آن به‌صورت ناگهانی بسیار متفاوت به‌نظر می‌آید؟ قاب عکس، برخی از قسمت‌های تصویر را برجسته‌تر نشان می‌دهد و به کیفیت برخی از قسمت‌های آن می‌افزاید و مرزهای عکس را محدود می‌کند. همین‌گونه افکاری که در ارتباط با یک تجربه یا یک مضمون در ذهن ما پدید می‌آیند، برخی از جنبه‌های آن مضمون را برجسته‌تر می‌سازند. قاب‌بندی به این معنی است که ما تجربیات خودمان را به‌شکلی «قرار می‌دهیم» که به آن معنی ببخشیم. با استفاده از انواع گوناگون قاب‌ها ما می‌توانیم یک حادثه را به‌صورت‌های بسیار متفاوتی تجربه کنیم.
NLP قاب‌های متعددی را شناخته است که می‌توانند به‌صورت ابزارهای بسیار پرقدرتی باشد.

ادامه مطلب ...