با آغاز نوجوانی، علاوه بر تغییرات جسمی و بروز علایم ظاهری، روح و روان نوجوان نیز دستخوش تغییرات جدی میشود
احساسات و علایق جنسی در این دوره در انسان پدیدار میشوند. ضمن اینکه نوجوانان در همین دوره در جهت کسب استقلال حرکت میکند و مهیای زندگی اجتماعی میشوند و بالطبع از والدین
خویش فاصله میگیرند.
در کوران این تغییرات جدی و بنیادین، نوجوان بسیار در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار میگیرد. هر گونه تغییر در نوجوان باید به دقت رصد شود و به موقع به وی کمک رسانی شود.
علایم افسردگی در نوجوانان
اگر در نوجوانی سه نشانه از نشانههای زیر، حداقل برای دو هفته مشاهده شد، احتمال ابتلا به افسردگی در وی وجود دارد.
- فعالیت زیادی یا کسلی و بی انرژی بودن
- احساس گناه
- خود کم بینی
- مشکلات خواب یا تغذیه
- انزوا طلبی و گوشه گیری
- خستگی بیش از اندازه دایمی
- پرخاشگری و بد اخلاقی
- غمگینی و گریه کردن
- افت تحصیلی جدی
- اشتغال ذهنی بیش از حد پیرامون مرگ
توجه داشته باشید در هر شرایطی در کنار نوجوان خود باشید و یاریگر وی، اما از مداخله زیاد در کارهایش بپرهیزید. او دیگر کودک نیست که مطیع بی چون و چرای شما باشد.
حمایت بیش از حد از نوجوان و ارایه راهنماییهای مو به مو به وی باعث میشود نوجوان فکر کند که والدینش به او اعتماد ندارند.
برای هدایت و کمک وی از تقویت مثبت استفاده کنید. تنبیه، حس بی ارزشی و بی اعتمادی در نوجوان ایجاد میکند.
نوجوانان افسرده به لحاظ روحی دچار حساسیتهای خاصی میشوند که احتمال اقدام به خودکشی را در آنها افزایش میدهد.
اگر نوجوانی دچار احساس تنهایی و ناامیدی نسبت به خود و دیگران یا ناامیدی نسبت به آینده شد، تهدید به کشتن خود کرد یا اساسا در این ارتباط صحبتی کرد و برای مرگ اعلام آمادگی کرد، اینهامیتوانند علایم هشدار دهندهای باشند که برای این نوجوان امکان اقدام به خودکشی وجود دارد.
شیوههای کمک
مشاوره با متخصصین علم روانشناسی، قطعا بهترین روش برای کمک به نوجوانانی است که به افسردگی مبتلا هستند اما این اقدام، چیزی از بار مسئولیت و وظیفه والدین کم نمیکند.
شما والدین باید مسایل نوجوانان را جدی بگیرید. تمرین کنید که به موضوعات از دریچه نگاه نوجوانتان نگاه کنید. هرگز سعی نکنید به نوجوان خود القا کنید که "اتفاقی نیفتاده، چیزی نشده، این که مشکلی نیست و..." با رفتار خود نشان دهید که وی و مشکلاتاش برای شما مهم هستند و با تمام وجود میخواهید که او را درک کنید.
همیشه برای شنیدن درد دلهای نوجوان خود به اندازه کافی وقت بگذارید و با تمام وجود و داوطلبانه شنونده حرفهای او باشید. نیازی نیست این ارتباط حتما دو طرفه باشد و شما برای سخنان اوپاسخ و دلیل و راهنمایی داشته باشید. بدانید که گاهی اوقات شما فقط باید بشنوید و او باید مجال کافی برای حرف زدن داشته باشد.
در بین اقوام و دوستان،افراد معتمدی را داشته باشید و نوجوان خود را تشویق کنید با این افراد هم ارتباط بگیرد و صحبت کند.
از دوری کردنهای نوجوان خود دلسرد نشوید. هر چه او از شما دوری کرد شما سعی کنید همیشه در کنارش باشید و او را در کارهای خود مشارکت دهید.
به جای اینکه وی را کلامی دعوت به شاد بودن و سرزندگی کنید، فضا را برای شادی وی مهیا کنید.
همیشه آماده کمک به وی باشید و با هوشیاری تمام قبل از اینکه دیر شود به وی پیشنهاد کمک بدهید.
در تمام این کارها یک اصل مهم را همواره مد نظر داشته باشید که در برخورد و ارتباط با نوجوان خود صبور باشید و او را با تمام شرایطی که دارد، بپذیرید.