راستی اینچه نیروی اسرارآمیزی است که ما را به سمت یک نفر میکشد و از فردی دیگر- که شاید به چشم یک شاهد بیطرف به همان اندازه خواستنی باشد- دور میکند؟
شاید با زن و شوهرهایی برخورد کرده باشید که ظاهرا از هیچ نظر به هم نمیخورند، اما در عین حال زندگی بسیار خوبی دارند، و شما هم نمیتوانید بفهمید چرا ؟؟؟
من چنین زوجی را میشناسم: یک مرد قوی هیکل که در گذشته ورزشکار بوده و در حال حاضر مربی یک تیم ورزشی است، و آخر هفته با دوست هایش به ورزش می روند و فروشنده موفقی هم هست. همسر همین آقا، خانمی ریز نقش و آرام است که همه وقتش را در خانه میگذارند. او حتی برای صرف شام هم دوست ندارد از خانه بیرون برود!
نقشه عشق
در فرآیند انتخاب همسر، عوامل بسیاری دخالت دارند، اما طبق گفته جان مانی، استاد برجسته روانشناسی و طب اطفال در دانشگاه چانزهاپکینز، یکی از آشکارترین آنها چیزی است که او آن را «نقشه عشق» میخواند: یک سری پیامهای رمز شده در مغز که به ما میگوید به چه چیزی علاقهمندیم و از چه چیزی متنفر.
این نقشه است که تعیین میکند ما از کدام رنگ مو، رنگ چشم، لحن صدا، عطر و تیپ خوشمان میآید. همچنین تیپ شخصیتی که ما را جذب خود میکند با این نقشه مطابقت دارد . مثلا این که ما از شخصیت تیپ گرم و دوستانه خوشمان میآید، یا عاشق افرادی میشویم که ساکت اما قدرتمند هستند همگی بستگی به نقشه ی عشق ما دارد.
به طور خلاصه افرادی چشم ما را میگیرند و ما را به سمت خود میکشند که بیشتر به «نقشه عشق» ما بخورند. شاید برایتان جالب باشد بدانید این نقشه خیلی زودتر از آن چه که فکرش را بکنید در مغزتان شکل میگیرد؛ یعنی در همان سنین کودکی. قبل از اینکه شما 8 ساله شوید نقشه عشق در مغزتان شکلگیری را آغاز کرده است. حتما میپرسید چگونه؟
تاثیر والدین
در دوران کودکی مادرمان مرکز توجه ماست، و ما هم مرکز توجه او هستیم. بنابراین خصوصیات او تاثیر ماندگاری بر ما دارد، به طوری که بعد از آن ما همیشه جذب کسانی میشویم که دارای چهره، تیپ، اندام، خصوصیات اخلاقی و حتی شوخطبعی مادرمان هستند.
به این نحو مادران ما- اولین عشق حقیقی در زندگیمان- بخش قابل توجهی از نقشه عشق ما را ترسیم میکنند. اگر مادرمان صمیمی و مهربان باشد، در بزرگسالی جذب کسانی میشویم که صمیمی و مهربان هستند. اگر مادرمان زنی آرام و قدرتمند باشد، شیفته قدرت روحی موجود در همسرمان خواهیم شد.
من اغلب در سخنرانیهایم از زوجهای حاضر میپرسم که چه چیزی باعث شد آنها با هم ارتباط برقرار کنند. پاسخهای مختلفی میشنوم، مثلا اینکه «همسر من مستقل و قوی است»، «من عاشق شوخ طبعی او شدم» و یا «حرف هاش مرا شیفته خود کرد». من حرفهای آنها را باور میکنم، اما این را هم میدانم که اگر از آنها میخواستم مادرشان را توصیف کنند، شباهتهای بسیاری بین همسر ایدهآل آنها و «مامان»های شان پیدا میکردم!
یک مادر بر فرزندان پسر خود تاثیر دیگری نیز دارد: او نه تنها در این مورد که چه خصوصیاتی در خانمها آنها را جذب میکند سرنخهایی به آنها میدهد، بلکه بر احساس کلی آنها نسبت به زنان نیز تاثیر میگذارد. بر این اساس اگر یک مادر، صمیمی و دوست داشتنی باشد، طبیعتا پسرانش فکر میکنند همه ی زنها همینطورند آنها احتمالا تبدیل به عاشقانی گرم و پذیرا میشوند و در امور خانه فعال خواهند بود.
برعکس، مادری که دارای شخصیتی خشک و ملالانگیز است و با این که گاهی اوقات حالت دوستانه دارد اما ناگهان رفتاری سرد و خصمانه پیدا میکند، میتواند فردی پرورش دهد که در عشق خود مردد و ناپایدار است. چرا که مادرش او را از عشق ترسانده است. چنین مردی از تعهد هراس دارد و ممکن است به همین دلیل رابطه عاشقانهاش را به هم بزند و از معشوق خود فاصله بگیرد.
در حالی که مادر تا حد زیادی تعیین میکند که چه چیزهایی در یک همسر ما را جذب میکند، شخصیت پدر نیز- به عنوان اولین مرد زندگیمان- بر نحوه ی ارتباط ما با جنس مخالف اثرگذار است. پدرها تاثیر شگرفی بر شخصیت فرزندان و شانس آنها برای داشتن یک ازدواج موفق خواهند داشت. آنها نیز مثل مادرها میتوانند بر احساس کلی دخترانشان نسبت به مردان تاثیرگذار باشند. اگر پدر در ستایش دخترش دست و دلبازی کند و به او نشان دهد که فردی ارزشمند است، دختر نیز در ارتباط با همسرش در مورد خود احساس بسیار خوبی خواهد داشت.
اما اگر پدر خشن و ایرادگیر باشد و شخصیتی خشک و بیروح داشته باشد معمولا دخترش احساس میکند دوست داشتنی یا جذاب نیست. البته این تاثیر فقط منحصر به پدر و مادر نیست. مثلا در مورد کودکان بیسرپرست، مربیان یا اولین کسانی که مورد عشق و توجه آنها قرار میگیرند میتوانند تاثیر مشابهی داشته باشند.
سلام......
از سخنان شما خیلی بهره مند شدم.مرسی
مرسی عاطفه جان