وقتی که فرزندتان خانه را ترک می کند، پدر و مادری کردن شما متوقف نمی شود. سخت است که فرزندتان را در یک تصمیم گیری نادرست ببینید، حتی اگر او 15 ،30یا 45 ساله باشد. برای مثال وقتی که نوجوانتان درگیر یک ارتباط مخرب شده است، می تواند موجب استرس و نگرانی شدیدی در شما شود. البته شما می خواهید به او کمک کنید اما چگونه؟
اولین سؤال این است که از خودتان بپرسید "آیا فرزندتان واقعاً در یک ارتباط نادرست گرفتار شده است؟". اگر فرزندتان تقریباً شاد و آرام است و یاد می گیرد و رشد می کند، پیش گویی ها و قضاوت های شخصی خودتان سبب نگرانی تان شده است. سعی کنید برای فرزندتان چیزی را بخواهید که خودش برای خودش می خواهد و از او در استفاده از فرصت هایش حمایت کنید.
اگر از پیش داوری های خودتان فاصله گرفتید و هنوز اعتقاد دارید که فرزندتان در ارتباط ناسالمی گرفتار شده است، وابسته شده است، یا بدرفتاری میکند، شما ممکن است ناامیدانه بخواهید کاری انجام دهید تا رفتار فرزندتان را تغییر داده یا کنترل کنید. مسئله این است که شما نمی توانید ارتباط های دیگران را کنترل کنید، تنها چیزی که تحت کنترل شماست ارتباط خودتان با فرزندتان است.
اینکه سهم خودتان را در یک رابطه والد-فرزندی سالم داشته باشید، بهترین و بیشترین کمکی است که می توانید انجام دهید. این ارتباط می تواند یک سرچشمه ی باور نکردنی از استقامت و استقرار باشد و مدل ارتباط سالم را به فرزندتان نشان دهد.
بنابراین، به فرزندتان کمک کنید تا بر پایه ارتباط والد- فرزندی بتواند مدل مناسب ارتباط رمانتیک را بسازد و ادامه دهد.
ممکن است وقت آن رسیده باشد که فرزندتان در مورد کسی که به عنوان دوست انتخاب کرده یا نحوه ی رفتار در ارتباطات رمانتیک تغییراتی ایجاد کند. ارتباطات پیچیده، گیج کننده و قدرتمند هستند. فرصت های ارتباطی بد می توانند نشانه ی عزت نفس پایین، حماقت، نادانی یا سرکشی فرد باشند. این افراد ترس ها و کشمکش های عمیقی در حرکت به سمت جلو دارند که باید روی آنها کار شود.
فرزند شما راه خودش را در زندگی دارد و وظیفه ی شما نیست، تصمیم بگیرید به چه راهی برود یا با چه کسی آن راه را طی کند.
انتظارات خود را بیان کنید. درباره ی نگرانی هایتان حرف بزنید و تعیین کنید چه چیزی می تواند رابطه ی شما با فرزندتان را نابود کند.
کنجکاوی در ارتباطات حقیقت و صداقت را از بین می برد. هنگام اظهار نظر در مورد ارتباط فرزندتان با دوستانش شفاف باشید، البته باید به این مسئله نیز توجه داشته باشید که اینها ادراکات شخصی خود شما هستند. شما افکار و احساستان را یکبار بیان کردید، مطمئن باشید اگر فرزندتان احتیاج داشته باشد دوباره بشنود، از شما خواهد پرسید.
می توانید با حمایت کردن به عنوان یک پایگاه امن برای فرزندتان عمل کنید. مشورت دادن می تواند فرد را به سمت سلامت ذهنی راهنمایی کند یا صحبت کردن درباره ی همه احساسات مختلف و متعارض و افکاری که او درباره ی آن حالت یا موقعیت دارد به وی جهت بدهد. حمایت میتواند شامل این شود که فرزندتان و دوستش را برای تعطیلات به خانه دعوت کنید. می توانید یک زمانی به فرزندتان اختصاص دهید و درباره ی چیزهایی فراتر از مشکلات ارتباطی با یکدیگر صحبت کنید.
وقتی خشمگین یا تحت فشار هستید، خود را بی رمق می یابید و یا نمی توانید به تلاش ادامه دهید، باز هم باید مسئولیت حرف ها و کار های خود را بر عهده بگیرید.
به طور مثال اگر احساس می کنید دیگر نمی توانید درباره ی رابطه ی فرزندتان با شریک جنسی اش بحث کنید، به او بگویید، باید محدودیت های تعین شده را رعایت کند. اگر نمی توانید حضور فرزندتان در کنار شریک جنسی اش را در میهمانی های خانوادگی تحمل کنید، آنها را دعوت نکنید.
وقتی احساس می کنید، فرزندتان در خطر است یا رنج می کشد، رها کردن او کار بسیار دشواری است. این اشتباه بزرگی است که فرزندنمان را در روابط نادرستش رها کنیم.
ما باید به یاد داشته باشیم نمی توانیم رابطه ی فرزندمان با دیگران را کنترل کنیم، اما می توانیم رابطه ی خودمان با فرزندمان را به عنوان رابطه ی والد-فرزندی کنترل کنیم.
اگر احساس می کنید در مورد اصول رابطه ای درست با فرزندتان مشکل دارید و یا حتی برای ایجاد چنین رابطه ای نیاز به کمک دارید، تعجب نکنید. این کار ساده ای نیست و به علاوه استرس و نگرانی شما، به عنوان پدر یا مادرممکن است تا آخر عمر ادامه داشته باشد.
در حالی که تلاش می کنید رابطه ی سالمی با فرزند خود برقرار کنید، باید مطمئن شوید هر کمکی از دستتان بر می آید، انجام می دهید.