گاه والدین به رفتار کودک انتقاد میکنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند. کودک ۶ سالهای که نمیداند چه میخواهد و گریه میکند، یا کودک ۴سالهای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه میکند، هر دو متناسب سنشان عمل میکنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد.
به جای اینکه به کودک بگویید "مناسب سن خودت عمل کن" بگویید: "به نظر میرسد خیلی عصبانی هستی"، "میدانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شدهای" این جملات به کودک آرامش میدهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.
آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنهآمیز استعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب میآید. این پدر یا مادر جادوگری است که از واژهها استفاده میکند و با بیان این واژهها، مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار میکند و مانع از پدید آمدن رابطهای مثبت بین پدر و مادر با کودک میشود.
" آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟ مگر تو کری؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ …" این پدر و مادرها شاید ندانند که سخنان طعنهآمیز و کنایهدار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب میکنند. این پدر و یا مادر آگاه نیست که با این اظهار نظرهای توهینآمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشههای خیالی انتقام، پر میسازد و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش میشود.
به تو قول میدهم که …
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار میکند که "وعده داده نشدهاش" اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعدهها باعث میشوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید.
وقتی به کودک وعده داده میشودکه او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب میآورد و فکر میکند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد.
از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعدهای ناخواسته میدهد، وعدهای که متعلق به خود او نیست، در واقع چکی بانکی میکشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریبآمیز باشیم.
چـرا مـثـل … نـیستی؟
با مقایسه کـودکـان، آنـهـا احـسـاس مـیکـنـنـد در مرتبه پایینتری قرار گرفتهاند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایینتر از دیگری احساس کند، روحیه خود را میبازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.
چی بهت گفتم؟
چرا سوالی را میپرسید که خودتان جواب را میدانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد؟ وقتی میپرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه میزند و میگذرد. اگر از رفتار او رنجیدهاید بگویید: "من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن".
ندو وگر نه میافتی!
علیرغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث میشود کودک بیفتد، زیرا به او القا میکنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: "قبل از دویدن از محکم بودن بند کفشهایت مطمئن باش". در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کردهاید نه ناتوانی کودک.
شوخی کردم
دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد میکند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث میشود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.
یکشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 09:00