خوشبختی عبارت است از آرامش، احساس سعادت و احساس امنیت. اسراف و زیاده روی، کسی را خوشبخت نمی کند. مهریه و جهیزیه هم کسی را خوشبخت نمی کند. پای بندی به روش شرع است که انسان را خوشبخت و سعادتمند می کند.
ساده زیستی و میانه روی
زندگی را ساده بردارید، البته ما خیلی هم اهل زهد و تقوا نیستیم. خیال نکنید، آن سادگی که ما می گوییم، آن سادگی زُهّاد و عبّاد و اینها نیست. سادگی به نسبت این کارهایی است که مردمِ امروز می کنند. والاّ نه، سادگی ما را اگر چنانچه آن مردان خدا بیایند نگاه کنند شاید هزار تا ایراد هم به آنچه که ما سادگی می دانیم بگیرند.
زندگیتان را بر پایه ی اسراف قرار ندهید، زندگی را ساده قرار دهید. زندگی را آن طوری که خدای متعال می پسندد قرار دهید و از طیبات الهی بهره مند شوید بر حسب اعتدال و عدالت. هم اعتدال و میانه روی و هم عدالت. یعنی ملاحظه انصاف را بکنید، ببینید دیگران چطوری اند. خیلی بین خودتان و دیگران فاصله درست نکنید.
یکی او موجبات سعادت خانواده ها و اشخاص، این است که تقیّدات زاید و تجملات زیادی و پرداختن بیش از اندازه لازم به امور مادی، از زندگی ها دور شود. لااقل بخش اصلی زندگی محسوب نشود. یک چیز حاشیه ای یک کنار باشد. زندگی را از اول باید ساده برداشت و محیط زندگی را باید محیط قابل تحمّلی کرد. ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه هم ندارد. آسایش هم که اصلاً در سایه ی ساده زندگی کردن است.
یکی او موجبات سعادت خانواده ها و اشخاص، این است که تقیّدات زاید و تجملات زیادی و پرداختن بیش از اندازه لازم به امور مادی، از زندگی ها دور شود. لااقل بخش اصلی زندگی محسوب نشود.
اسیر تجملات و تشریفات و چشم و هم چشمی ها نشوید. خودتان را در دام مسابقه ی مادی در امر زندگی نیندازید. هیچ کس در این مسابقه، خوشبخت و کامیاب نمی شود. این ظواهر زرق و برق دارِ زندگی شخصی، اینها هیچ کدام انسان را نه خوشبخت می کند، نه دلشاد و راضی می کند. اصلاً انسان هر چه گیرش می آید، باز چیز بیشتری را می خواهد. در حسرت یک چیز بهتری است. در شرع مقدس هست – العفاف و الکفاف- به همان زندگی که بشود گذراند و انسان محتاج کسی نباشد و در عسرت نباشد. این جور پیش ببرید.
زندگی تشریفاتی، زندگی تجملاتی، زندگی اشراف منشی، زندگی پُر خرج و زندگی مصرفی، انسانها را بدبخت می کند. این خوب نیست. زندگی باید با کفاف و راحت بگذرد نه پُرخرج و مُسرفانه. این دو تا را بعضی ها چرا با هم اشتباه می کنند؟ با کفاف یعنی محتاج کسی نباشند و بتوانند زندگیشان را اداره کنند، بدون احتیاج به هیچ کس. دلخوشی هم باید داشته باشند والاّ زندگی با در آمدِ زیاد و مخارج زیاد و تشریفات که خوب نیست. اینها اصلاً راحتی نمی آورد، دلخوشی نمی آورد.
اول زندگی را ساده بردارید، هر چه می توانید در این جهت سعی کنید. البته، اعتقاد نداریم که افراد بایستی بر عیال خودشان، بر نزدیکان خودشان سخت گیری های تنگ نظرانه بکنند. این عقیده را نداریم، اما عقیده داریم که هم از روی عقیده و ایمان و عشق و دل خودشان به یک حدی قانع باشند.
زندگی را ساده بگیرید، خودتان را اسیر تشریفات نکنید. اگر از اول وارد مسابقه ی تشریفات شدید، دیگر رها شدن از آن سخت است. حالا هم جمهوری اسلامی است. اگر کسی بخواهد ساده زندگی کند می تواند. یک روزی بود که نمی شد، سخت بود. اگر چه بعضی به دست خودشان مشکل می کند. در لباسشان، در مسکنشان، در تجملاتشان، همه را بر خودشان سخت می کنند.
خوشبختی عبارت است از آرامش، احساس سعادت و احساس امنیت.جشن و اسراف و زیاده روی، کسی را خوشبخت نمی کند. مهریه و جهیزیه هم کسی را خوشبخت نمی کند. پای بندی به روش شرع است که انسان را خوشبخت و سعادتمند می کند.
خوشبختی عبارت است از آرامش، احساس سعادت و احساس امنیت.جشن و اسراف و زیاده روی، کسی را خوشبخت نمی کند. مهریه و جهیزیه هم کسی را خوشبخت نمی کند. پای بندی به روش شرع است که انسان را خوشبخت و سعادتمند می کند.
قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضی ها خیال می کنند که قناعت مال آدم های تهیدست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند. نه، قناعت یعنی در حد لازم، در حد کفایت، انسان توقف کند.
توقعات مادی زیاد و بالا، موجب تنگی معیشت و موجب ناراحتی خود انسان می شود، اگر انسان توقع خودش از زندگی را توقع کمی قرار دهد، این مایه ی سعادت خواهد بود. نه فقط برای آخرت انسان خوب است، که برای دنیای انسان هم خوب است.
معاشرتهای غیر شرعی
آرامش و خوشبختی در کنار هم
آن آقایی که با زنان نامحرم سروکار دارد، و برای او امکان اشباع غرایزش در سطوح مختلف وجود دارد، این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که به هیچ زنی نگاه نمی کند نیست… اینکه می گویند زن باید خودش را در محیط های اجتماعی با نامحرم مخلوط نکند، برای این است که این زن، دلبستگی اش به مرد خودش باشد والاّ اگر زن کارش به جایی رسید که مرد خودش برایش عادی شد، مثل وضعیتی که الآن در جوامع غربی می بینید که اصلاً این مرد برای زن اهمیتی ندارد، می گوید حالا شد، شد، نشد هم نشد. می گوید طلاق می گیریم، تمام می کنیم تو برو دنبال کارت، من هم می روم دنبال کارم. این بد است. بعضی از خانم ها امروز تلاش می کنند که وضع زنان را این جوری کنند. این به ضرر زن هاست به نفع زن ها نیست؛ چون این، بنیان خانواده را متلاشی می کند.