مهارتهای زندگی، مهارتهایی هستند که برای افزایش تواناییهای روانی- اجتماعی افراد، آموزش داده می شوند و فرد را قادر می سازند که به طور مؤثر، با کشمکشهای زندگی رو به رو شود.
هدف از آموزش مهارتهای زندگی، افزایش تواناییهای روانی- اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده به بهداشت و سلامت و ارتقای سطح سلامت روانی افراد است. به طور کلی هدف از آموزش مهارتهای زندگی،ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی به بهترین شکل، گرفتن تصمیمهای صحیح، حل تعارضها و کشمکشها بدون توسل به اعمالی که به خود و یا دیگران صدمه می زنند، می باشد.
مهارت های اصلی و اساسی
ماهیت و تعریف مهارتهای زندگی، در کشورها و فرهنگهای مختلف، متفاوت میباشد، با این حال، تحقیق در زمینه برنامههای اجرا شده در مورد سلامت روانی افراد نشان میدهد در آموزش مهارتها، بر چند مهارت اصلی و اساسی تاکید بیشتری شده است از جمله :
توانایی تصمیم گیری
این توانایی، به فرد کمک می کند تا به نحو مؤثری در مورد مسائل زندگی، تصمیم گیری نماید. اگر کودکان و نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد کارهایشان تصمیم گیری نمایند، جوانب مختلف انتخاب ها را بررسی و پیامد هر انتخاب را ارزیابی کنند، به طور مسلم در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهند گرفت.
توانایی حل مساله
این توانایی، فرد را قادر می سازد تا به طور موثرتری مسائل زندگی را حل نماید. چنانچه مسائل مهم زندگی حل نشده باقی بمانند، استرس روانی ایجاد می کنند که به آسیب جسمانی منجر می شود.
توانایی تفکر خلاق
این نوع تفکر، هم به حل مساله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک می کند با استفاده از این نوع تفکر، راه حل های مختلف مسائل و پیامدهای هر یک از آن ها بررسی می شوند. این مهارت، فرد را قادر می سازد تا مسائل را از ورای تجارب مستقیم، دریابد و حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی مطرح نیست،با سازگاری وانعطاف بیشتری به زندگی روزمره بپردازند.
توانایی تفکر نقادانه
تفکر نقادانه، توانایی کسب اطلاعات و تجارب می باشد. آموزش این مهارت به افراد، آنان را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها و فشار گروه، مقاومت کنند و از آسیبهای ناشی از آن، در امان بمانند.
توانایی برقراری ارتباط موثر
این توانایی به فرد کمک می کند تا بتواند از طریق ارتباط کلامی و غیرکلامی مناسب با فرهنگ جامعه، خود را نشان دهد. بدین معنی که فرد بتواند نظرها، عقاید، خواستهها، نیازها وهیجان های خود را ابراز و به هنگام نیاز، از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در مواقع ضروری، از عوامل مهم برای تداوم یک رابطه سالم است.
اگر با حالت های هیجانی مانند غم، خشم و اضطراب، درست برخورد نشود این هیجان ها، تاثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی فرد خواهد گذاشت و پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت.
توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه
این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر با انسانهای دیگر کمک می کند. روابط گرم خانوادگی، به عنوان یک منبع مهم حمایت اجتماعی و قطع روابط اجتماعی ناسالم، نقش بسیار مهمی در زندگی افراد دارد.
توانایی خودآگاهی
خود آگاهی، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قدرت، خواسته ها، ترس ها و انزجارها می باشد. رشد خودآگاهی، به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این به طور معمول پیش شرط روابط بین فردی موثر و همدلانه است.
توانایی همدلی با دیگران
همدلی به این معنی است که فرد بتواند شرایط دیگران را، حتی تا زمانی که در آن شرایط قرار ندارد، درک کند. همدلی به فرد کمک می کند تا بتواند انسان های دیگر را حتی وقتی با آنان بسیار متفاوت است، بپذیرد و به آنان احترام بگذارد. همدلی، روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و منجر به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به دیگران می شود.
توانایی مقابله با هیجان ها
این توانایی، فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوه تاثیر هیجان ها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی در برابر هیجان های مختلف نشان دهد. اگر با حالت های هیجانی مانند غم، خشم و اضطراب، درست برخورد نشود این هیجان ها، تاثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی فرد خواهد گذاشت و پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت.
توانایی مقابله با استرس
این توانایی، شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تاثیر آنها بر فرد است. شناسایی منابع استرس و نحوه تاثیر آن بر انسان ، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیریهای خود، فشار و استرس را کاهش دهد.
آموختن و به کارگیری مهارت های زندگی، بر احساس فرد از خود و دیگران به اندازه ادراک دیگران از او اثر می گذارد. مهارت های زندگی، بر ادراک افراد از کفایت خود، اعتماد به نفس و عزت نفس، اثر دارد و بنابراین نقش مهمی در سلامت روان دارد. همراه با ارتقای سطح بهداشت روان، انگیزه فرد در مراقبت از خود و دیگران، پیشگیری از بیماری های روانی، پیشگیری از مشکلات بهداشتی و مشکلات رفتاری، افزایش می یابد.