شاید همه اشتباهات همسرتان روی زندگی شما کم و بیش تاثیر داشته باشد اما همه آنها رابطه شما را ویران نمیکنند. اینکه شما در مورد چه چیزهایی حساس باشید و اینکه همسرتان اشتباهش را از چه راهی انجام دهد، میتواند شما را به همسری سختگیر یا بیخیال تبدیل کند. اگر میخواهید با اشتباهاتی که نباید به راحتی بخشیده شوند آشنا شوید و بدانید از کنار کدام یک از خطاهای همسرتان بگذرید، ادامه این مطلب را بخوانید. شاید به جای بحث بیپایان در مورد یک موضوع با یک گفتوگوی ساده و منطقی بتوانید همسر خطاکارتان را اصلاح کنید.
اگر به زنان دیگر لبخند زد
«فکر میکنم اگر همین امروز زندگیام را توی دستم نگیرم، همه چیز خراب میشود. از اینکه همسرم با خانمهای دیگر- در محیط کار یا جلسات دوستانه- حرف میزند و شوخی میکند، عصبی میشوم. نمیدانم بهخاطر این رفتارها باید او را ببخشم یا اینکه قاطعانهتر برخورد کنم؟»
قرار نیست با ازدواج کردن افراد، روابط آنها محدود شود یا از بین برود. روابط بیرون از خانه شما و همسرتان بعد از زندگی مشترک، ممکن است گستردهتر شود اما آنچه به حفظ این ارتباطات کمک میکند، پایبندی شما به اصولی است که بر سر آنها توافق کردهاید. اگر روابط همسرتان خارج از محدوده وفاداری باشد یا رنگ و بوی پنهانکاری یا خیانت به خود بگیرد، بخشیدن او اصلا ساده نیست. یک اشتباه کوچک و عبور از خط قرمزها کافی است تا زن و شوهرها را برای مدتی طولانی نسبت به رفتارهای هم بیاعتماد و حساس کند. در صورتی که متوجه شدید همسر شما در روابطش با جنس مخالف جانب احتیاط را رعایت نمیکند به جای تکرار جمله «من او را نمیبخشم!» سراغ گفتوگو بروید. بهترین راه برای عبور از این بحران صحبت کردن و انتقال مسائلی است که ممکن است پیش از این آنها را نادیده گرفته باشد. در صورتی که موضوع ادامه پیدا کرد یا همسرتان به تعهداتش وفادار نماند، بهترین راه یک مذاکره جدی و گوشزد کردن عواقب موضوع است. البته قبل از آنکه همسرتان را با عواقب کارش آشنا کنید، در مورد تصمیمهایی که میگیرید فکر کنید.
زنگ خطر: مراقب باشید این احساس را در همسرتان ایجاد نکنید که به او بیاعتماد هستید یا به دیگران اعتماد ندارید؛ هر دوی این موارد در طرف مقابل تولید مقاومت میکند و میان شما فاصله میاندازد.
اگر خواست خودش باشد
به همسرم میگویم اگر مرا دوست داری، باید آنطور که من انتظار دارم باشی. دوست دارم شریک زندگیام همانطور که من دوست دارم لباس بپوشد و همانطور که من انتظار دارم وقت بگذراند و سراغ شغلی برود که من دوست دارم. همسرم را به دلیل آنکه طبق خواسته من رفتار نمیکند باید ببخشم یا نه!
کم نیستند زوجهایی که گمان میکنند بعد از ازدواج اجازه دارند در مورد همه مسائل طرف مقابلشان تصمیم بگیرند. انگار شریک زندگی آنها صاحب هیچ نظر و عقیدهای نیست یا نظر و عقیدهاش نادرست است و به کسی احتیاج دارد که برایش تصمیم بگیرد. شما پیش از ازدواج باید به فکر چنین روزی باشید و فردی را انتخاب کنید که در مسائل حساس، نظری مشابه یا نزدیک به شما دارد. اگر شما فردی کاملا متفاوت با خود را انتخاب کردهاید، دیگر نمیتوانید گناه این تفاوت را به گردن او بیندازید و به دلیل اینکه نظری متفاوت با شما دارد او را نادیده بگیرید.
زنگ خطر: در صورتی که موضوع از تحمل شما خارج شد، میتوانید کمی مقاومت و پافشاری نشان دهید اما مراقب باشید لجبازی جایگزین رفتار منطقی نشود.
اگر رفیقباز بود
ارتباط همسرم با دوستانش یکی از دلایل همیشگی بحثهای ماست. من به بعضی از دوستهای همسرم اعتماد ندارم یا از معاشرت با همسرانشان لذت نمیبرم اما همسرم حاضر نیست به ارتباطش با آنها پایان دهد.
رابطه همسرتان با دوستانش بعد از ازدواج هم میتواند ادامه داشته باشد، مشکل از آنجا شروع میشود که برخی از همسران نمیتوانند بین زمانی که مجرد بودهاند و حالا که متاهل هستند وجه تمایز درستی قائل شوند. آنها میخواهند روابطشان را با همان کیفیت و کمیت حفظ کنند و این خواسته گاهی دردسرساز میشود. موضوع ارتباط با دوستان هم از مواردی است که از همان ابتدا باید تکلیفش را مشخص کنید و در مورد محدودیتهایش به توافق برسید. بهترین رفتار در این مورد، توضیح دادن جدی خط قرمزها و رسیدن به یک نظر مشترک برای ایجاد تعادل است. مراقب باشید از احساس ناخوشایندی که بدون دلیل به دوستانش دارید حرف نزنید و با توهینها، حرفها و رفتارهای نسنجیده مقاومت را در همسرتان ایجاد نکنید.
زنگ خطر: اگر این موضوع از تحملتان خارج شد میتوانید از تذکر و نوشتن احساس کمک بگیرید.
اگر خانوادهاش آزارم دادند
من و همسرم هیچ مشکلی با هم نداریم. تنها دلیل اختلاف ما، رفتارهای خانوادهاش است. آنها برخورد مناسبی با من ندارند و با حرفها و طعنههایشان آزارم میدهند. آنها با جر و بحثهایشان روز عروسیام را هم به بدترین روز زندگیام تبدیل کردند. نمیدانم همسرم را به دلیل اشتباههای خانوادهاش ببخشم یا از او بخواهم بین خانوادهاش و من یکی را انتخاب کند؟
برخی از دختران از کودکی به واسطه شنیدن انتقادهای اطرافیانشان از خانواده شوهرشان، ناخودآگاه زمینهای برای مقاومت یا احساس دشمنی نسبت به خانواده شوهر دارند و با این پیشفرض، میتوانند یک رابطه کمتنش را هم بحرانی جلوه دهند. نمیخواهیم بگوییم خانواده همسر شما هیچ اشتباهی نمیکنند اما قبل از قضاوت در مورد آنها، رفتار خانواده خود را هم بررسی کنید. آیا آنها هم تاکنون اشتباهی انجام ندادهاند؟ پس چرا ساده از کنار خطای آنها میگذرید ولی یک اشتباه کوچک از طرف خانواده همسرتان شما را آشفته میکند. قبل از آنکه در مورد خانواده همسرتان قضاوت کنید، سهم خود را در این اتفاق مشخص کنید و ببینید همسرتان در چنین موضوعی چه نقشی دارد. اگر خانواده شوهرتان اشتباهی غیرقابل بخشش را انجام داده که تاثیری جبرانناپذیر در زندگی شما گذاشته، میتوانید از آنها دلگیر باشید اما آیا دلگیر بودنتان از همسرتان به دلیل اشتباههای اطرافیانش منطقی است؟
زنگ خطر: همسرتان را میان خودتان و خانوادهاش قرار ندهید و به او اطمینان دهید تا زمانی که اشتباهی نمیکند به دلیل خطای دیگران سرزنش نمیشود.
اگر سرد بود
همسرم به من هیچ توجهی ندارد. از لحظهای که به خانه میآید، سرگرم تلویزیون و روزنامه است. شامش را سریع میخورد و برای بلند شدن از کنار سفره حتی منتظر تمام شدن غذای من هم نمیشود. آخرین باری که جمله محبتآمیزی از زبانش شنیدم را به خاطر ندارم. نمیدانم او را به دلیل بیمحبتیاش ببخشم یا اینکه راهم را از این مرد سرد جدا کنم؟
گناه شما نیست اگر از بیتفاوتی همسرتان برنجید. چنین رفتاری در ذهن خانمها بهعنوان بیعلاقگی همسرشان تلقی میشود و دیر یا زود به سردی روانی میان زن و شوهرها تبدیل میشود اما پیش از آنکه تصمیم بگیرید همسرتان را به دلیل بیتفاوتیاش محکوم کنید، موضوع را با او در میان بگذارید. شاید او دلایلی برای فاصله گرفتن از شما دارد. شاید هم همسرتان به شیوه خودش به شما توجه میکند و تنها تفاوت در سبک توجه، باعث چنین تصوری شده است. ممکن است او نیازهای شما را خوب نشناخته و یک گفتوگوی آرام بتواند شما را به هم نزدیکتر کند. البته قبل از گرفتن هر تصمیم عجولانهای، شخصیت همسرتان را در نظر بگیرید. همه آدمها به یک اندازه شجاعت و مهارت ابراز احساسات را ندارند و گاهی شرم و غرورشان نمیگذارد به آدمهای اطرافشان نزدیک شوند حتی اگر این فرد همسرشان باشد.
زنگ خطر: در صورتی که این فاصله از تحمل خارج شد میتوانید با نوشتن، حرفهایی که میخواهید به او بگویید یا با نشان دادن تاثیر این بیتوجهی در زندگی مشترکتان برای جلب نظر او یک قدم دیگر بردارید.
محمد جانبلاغی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
عصر انتظار، ولادتت را به جشن گرفته است، ای گل نرگس
چشمان منتظر ما، خیس از اشک شوق میلاد توست، مهدی زهرا
خجسته باد میلاد مولود نجات
سلام
بسیار عالی بود.همه مسائلی که تو دنیای زن و شوهری وجود داره رو مطرح کردید.
مطلب و کامل خوندم بسیار مفید بود.
آفرین
متشکریم زینب خانم عزیز
درود بر شما
سلام دوست من ممنون از حضورتون ..
وبتون رو دیدم وب عاااااااااااااااااالی
مطالب مفیدی بود استفاده کردم...
مرسی آقا امید عزیز..
امیدوارم براتون مفید بوده باشه..
خیلی متچکرکه به وبم سرزدی.بازم سربزن.من ازکجابدونم کدوم همسرخیانت کاره.
با سلا..
امیدواریم که هیچ همسری خیانت نکند..
شما میتونید مبحث خیانت های زوجی را در مکتب زندگی را سرچ کنید..
سلام حواهش می کنم
به هر حال من 16 سالمه و کسی در قلبم هست که خیلی بهش اهمیت میدم به خاطر همین این پست برام جالب نبود
به هر حال مرسی..
همیشه شاد،عاشق و پر انرژی باشید..
من ازدواج نکردهام و تا حالا با هیچ دختری حتی اندازه یک هفته هم زندگی نکردهام برای همین هیچ نظری ندارم..فقط می تونم بگم نمی تونم بگم عشقم بله من دوستش خواهم داشت همونقدر که مادرم همونقدر که پدرم را دوست دارم. اما همه عشق زندگی من نیست اینها توهم است که زن من بشود قلبه من و از این چرندیات دهن به دهن شده مردم.
زن من جایش را آنقدر می تواند در قلب من باز کند که برای من مفید باشید... شاید و شاید و شاید این مولفه تنها مسخصه ای باشد که من بتونم جایش رو در قلبم بزرگ و بزرگ تر کنم هنوز هم می گم نمی دونم شاید یک روزی در وبلاگم از تجربه دوستی من و خانمم نوشتم... اما تا وقتی که تجربه اش نکرده ام نمی تونم بیام و راه به راه خزعبلات تحویل بقیه بدم.
ممنون از اینکه من را به مهمانی دعوت کردید.
آقا سجاد عزیز خیلی خوش اومدید و مرسی از کامنتتون..
ولی من مثل شما فکر نمی کنم!!
دوست داری من بهت بگم که چطور فکر می کنم؟
عزیز من میگم انسان ها را دوست بداریم ولی ازشون بت نسازیم..
شما نباید محبت را تقسیم کنید..
مثل این ماردم هست خیلی دوسش دارم ولی این همسرم را کمی دوست دارم بعد برای فرزندانتان که چیزی نمی مونه!!
سعی کنید وسعت دیدتان را بیشتر کنید..
عشق جای خود..محبت جای خود..
ما نسب به همسرمون باید تمام فاکتور های عشق را رعایت کنیم ولی نسبت به والدین احترام و تعهد..
فکر می کنم در دوره سنی 18 تا20 سالگی باشید واین طرز فکر کاملا طبیعی هست..
به هرحال مرسی از نظر خوبتون..
امید است که تونسته باشم نظرم را رسونده باشم.
جانبلاغی
بیـــشتـــرین دروغـ ــــی کـه در ایـــن دنـیــا گفــتـــه ام…
ایــن کـلـــمـه اســت…!!! خـــ ـــوبــــ ـــــــــــم …
خــــوبـــــــم
عشق در سودای شادی خود نیست
و هیچ پروای غم خویش ندارد
بلکه تمامی دل در شادی دیگری نهاده
و در میانه ی دوزخ نومیدی، بهشت می آفریند.
خیییییییییییییلی ممنون..
سلام.مطالب مفیدی دارید.موفق باشید
مرسی دوست عزیزم
معذرت میخوام این حرفو می زنم ولی اصلا برام مفید نبود
آه چه جالب..
اول مرسی که خوندید...
کجاش به نظرتون جالب نبود؟
سلام مطلب رو کامل نخوندم ولی خوب بود
ممنونم
مرسی الهه خانم عزیز..
امیدوارم براتون مفید بوده باشه..
س. ممنون از حضورتون لینکت میکنم
ملیکا خانم عزیز سلام..
مرسی لطف می کنید..