سلام چند سالی است که استرس شدید دارم و شکست عاطفی ام خیلی مرا اذیت می کند؛ سر هر کاری می روم طاقت نمی آورم. فکر و خیال امانم را بریده، چند سالی می شود که طبق دستور پزشک داروهای افسردگی مصرف می کنم اما فایده ای ندارد. چه کنم؟
پاسخ:
شما چند مشکل را مطرح کرده اید:
استرس شدید، رنج ناشی از شکست عاطفی، قادر نبودن به حفظ شغل، فکر و خیال (نشخوار ذهنی) و مصرف داروهای افسردگی. استرس (فشار روانی) پاسخ جسمی – روانی ما به تغییرات غیرقابل کنترل، غیرقابل پیش بینی و دشوار بیرونی است. مثلا مرگ نزدیکان، طلاق، شکست مالی و تحصیلی، تغییر محل زندگی و... همگی رویدادهایی استرس زا هستند.
شکست عاطفی هم رویدادی استرس زاست.
به خصوص هنگامی که رابطه منجر شده به شکست عاطفی، یک رابطه مخفیانه و یا غیر رسمی باشد شدت استرس پس از آن بیشتر می شود، چراکه طرفین درگیر رابطه از حمایت های اجتماعی و دریافت همدلی و همدردی دیگران محروم هستند و ناچارند فشار روانی را درعین انتظارات عادی اطرافیان تحمل کنند. معمولا چنین افرادی با مشکلاتی همچون اختلال در خواب و غذا، پریشانی در عملکردهای ذهنی، مرور خاطرات گذشته، بدبینی نسبت به جنس مخالف، دوره های افسردگی و دلتنگی و گاه احساس خشم روبه رو می شوند.
این افراد بهتر است این نکات را رعایت کنند:
1- حمایت خانوادگی- اجتماعی: برای شاد زیستن، قرار داشتن در یک شبکه روابط دوستانه در تمام طول زندگی، ضروری است. این امر هنگام سپری کردن شکست عاطفی اهمیتی مضاعف می یابد. شما نیاز دارید ماجرای شکست عاطفی تان را برای کسانی که به آن ها اعتماد دارید بازگو کنید. احساس این که "کسی هست که بداند من چه مشکلی دارم" در بسیاری از لحظات سخت احساس ارزشمندی است. اگر شما احساس می کنید کسی را ندارید که مشکل را برای وی بازگو کنید، از کمک مشاور حضوری یا مشاوره تلفنی استفاده کنید. فراموش نکنید که بخش زیادی از فشار روانی از راه صحبت کردن و گفت و گو تخلیه می شود.
2- اشتغال یا تحصیل: مسئولیت ها و تکالیف اجتماعی ما برای سیستم روانی مانند لنگر عمل می کند و در بسیاری از موارد باعث ایجاد ثبات می شود. متاسفانه شما گفته اید که نمی توانید شغل خودتان را حفظ کنید، که این امر خود چرخه ناقصی را ایجاد می کند، یعنی: چون فشار روانی دارم نمی توانم شغلم را حفظ کنم؛ چون نمی توانم شغلم را حفظ کنم فشار روانی دارم و...
3- سلامت جسمانی: افرادی که در شرایط پرفشار روانی هستند رفتارهای بهداشتی و منجر به حفظ سلامت را ترک می کنند و گاه به رفتارهای تهدید کننده سلامت همچون مصرف سیگار، پرخوری و... رو می آورند. رفتارهای حافظ سلامت همچون رعایت بهداشت شخصی، ورزش، پیاده روی و... دو اثر درازمدت و کوتاه مدت دارند؛ اثر دراز مدت آن که طبیعتا حفظ سلامت است اما اثر کوتاه مدت این رفتارها که تقریبا در زمان انجام ایجاد می شود افزایش احساس اعتماد به نفس، شادمانی و نشاط است.
4- پرهیز از روابط جدید و دیگر راه های افراطی: متاسفانه در برخی موارد شکست عاطفی، افراد با انگیزه فرار از احساس تنهایی، دلتنگی و طرد شدگی، به روابط جدید رو می آورند. این فرارها معمولا بدون توجه به شریک رابطه انجام می گیرد که این مسئله باعث می شود روابط جدید عمر طولانی نداشته باشد و به شکست های عاطفی بعدی منجر شود. اما در خصوص مصرف داروهای افسردگی باید گفت مصرف این داروها همچون دیگر داروهای روانی، درمانی قطعی محسوب نمی شود؛ یعنی معمولا به عنوان درمان اورژانسی و یا کنترل مشکلات مزمن استفاده می شود تا روان درمانی. ولی مشاوره می تواند، شما را به مرور به سیر طبیعی زندگی برگرداند. پس نباید به مصرف این داروها اکتفا و از دریافت دیگر انواع کمک های تخصصی احساس بی نیازی کرد.